رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره اب می شود

سلاله ی سیاه دیدگان من به لای لای گرم تو لبالب از شراب خواب می شود...

  • Like 3
لینک به دیدگاه
نشاط جوانی ز پیران مجوی/که آب رفته باز نیاید به جوی

 

هرگزم امید و بیم از وصل و هجر یار نیست/عاشقم عاشق مرا با وصل و هجران کار نیست

  • Like 3
لینک به دیدگاه
تشویش وقت پیر مغان می دهند باز

این سالکان نگر که چه با پیر می کنند...

 

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم/بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

  • Like 4
لینک به دیدگاه
دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟/طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

 

یکباره به ترک ما بگفتی

زنهار نگویی این نه نیکوست

  • Like 1
لینک به دیدگاه
تا بگویم که چه کشفم شد ازین سیر و سلوک

به در صومعه با بربط و پیمانه روم...

 

میل ندارم به باغ انس نگیرم به سرو

سروی اگر لایق است قد خرامان اوست

  • Like 3
لینک به دیدگاه
تخت زمرد ز دست گل به چمن

راح چون لعل آتشین دریاب...

 

بر مرگ دل خوش است در این واقعه مرا

که اب حیات در لب یاقوت فام اوست

 

سعدی

  • Like 2
لینک به دیدگاه
تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد

هشیار گرد هان که گذشت اختیار عمر

 

رضوان در خلد باز کردند

کز عطر مشام روح خوشبوست

 

سعدی

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...