*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ اه بگذار که بر پنجره ها پرده ها را بکشم سر تا سر با دو صد چشم پر از اتش و خون می کشد دم به دم از پنجره سر 3 لینک به دیدگاه
armun 115 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ زیبا، شیرین، آرام جانی، خندان خندان دل می ستانی غزلخوان، گل افشان چو باز آیی، جهان را چه زیبا بیارایی فریدون مشیری 3 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ یاد دارم که شبی خاطرت آمد به سراغم وه چه شیرین شبی بود تو بودی به کنارم 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ من گلی بودم در رگ هر برگ لرزانم خزیده عطر بس افسون در شبی تاریک روییدم تشنه لب بر ساحل کارون 2 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ نشان یار سفر کرده از که پرسم باز که هرچه گفت بر ید صبا پریشان گفت... 2 لینک به دیدگاه
layla 639 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ تو اي پري كجايي؟كه رخ نمي نمايي از آن بهشت پنهان دري نمي گشايي 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ یک دم گمان مبر که ز یاد تو غافلم گر مانده ام خموش خدا داندو دلم 2 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ من ترک عشق شاهد و ساغر نمی کنم صدبار توبه کردم و دیگر نمی کنم... 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ محل نور تجليست راى انور شاه چو قرب او طلبى در صفاى نيت كوش 1 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست جای غم باد مران دل که نخواهد شادت... 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ تا كى مى صبوح و شكر خواب بامداد هشيار گرد هان كه گذشت اختيار عمر 1 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ روی خوبست و کمال هنر و دامن پاک لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست... 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۹۰ ترا چنانكه توئى هر نظر كجا بيند به قدر دانش خود هر كسى كند ادراك 2 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۰ که این چراغ در ایینه ی تو روشن کرد؟ که آسمان و زمین غرق نور آن سیماست... 4 لینک به دیدگاه
armun 115 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۰ کاش می دیدی به چشم عاشقان رخسار خویش تا دریغ از چشم خود می داشتی دیدار خویش 3 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۰ شاه سنجر چو حال او دانست صبر بر حال خویش نتوانست 5 لینک به دیدگاه
atefe.sh 283 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۰ تا نگویی اشک های شمع ازکم طاقتی است در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم چون شکست آینه، حیرت صد برابر می شود بی سبب خود را شکستم تا بیننم کیستم 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۰ من با لبان سرد نسیم صبح سر میکنم ترانه برای تو من ان ستاره ام که درخشانم هر شب در اسمان سرای تو 4 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۰ و با چه قید بگویم که" دوستت دارم"... که "تا ابد "که" همیشه" که "جاودان" که" هنوز"؟ 4 لینک به دیدگاه
armun 115 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۰ ز فراق چون ننالم من دل شکسته چون نی؟/که بسوخت بند بندم ز حرارت جدایی 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده