sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ دى گفت طبيب از سر حسرت چو مراديد هيهات كه رنج تو ز قانون شفا رفت 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ تو را با تیشه ی عشقم میان مرمر قلبم تراشیدم ازان پس من تو را چون بت پرستیدم 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ ميان جعفرآباد و مصلى عبيرآميز مى آيد شمالش 1 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ شکوه سلطنت و حسن کی ثباتی داد زتخت جم سخنی مانده است و افسر کی 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ يارب اين نو گل خندان كه سپردى به منش مى سپارم به تو از چشم حسود چمنش 4 لینک به دیدگاه
atefe.sh 283 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ شرک موری بود بر سنگ سیاهی در شبی چشم های ما فقط " رنج " تماشا می کشند 4 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ در لحظه های خرم امن يجيب ها در لحظه های پاک دعا دوست دارمت 4 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ تنها صداست که می ماند. چرا توقف کنم،چرا؟ پرنده ها به ستوی جانب آبی رفته اند. افق عمودی است. افق عمودی است و حرکت : فواره وار 5 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ تنها صداست که می ماند. چرا توقف کنم،چرا؟ پرنده ها به ستوی جانب آبی رفته اند. افق عمودی است. افق عمودی است و حرکت : فواره وار روزی برود روان سعدی کاین عیش نه عیش جاودان است 3 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج سزد اگر همه ی دلبران دهندت باج... 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ جام جهان نماست ضمیر منیر دوست اظهار احتیاج خود انجا چه حاجت است 2 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ جام جهان نماست ضمیر منیر دوستاظهار احتیاج خود انجا چه حاجت است تو را گر دوستی با ما همین بود وفای ما و عهد ما همان است 1 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ تيغ فلك ز تيغ علم بر كشيد تيغ از پهنه فلك به جهان مضيق و ضيغ 2 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ غفلت کائنات را جنبش سایهها همه سجده به کاخ کبریا خواه نخواه کردنست از غم خود بپرس کو با دل ما چه میکند این هم اگر چه شکوهی شحنه به شاه کردنست... 4 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ تیر روانه میرود،سوی نشانه میرود ما چه نشسته ایم پس شه ز شکار میرسد 4 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم با عقل آب عشق به یک جو نمیرود بیچاره من که ساخته از آب و آتشم... 3 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ من از بيگانگان هرگز ننالم كه با ما هرچه كرد آن آشنا كرد 4 لینک به دیدگاه
armun 115 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ در این سرای بی کسی، کسی به در نمی زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند 4 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ درین سرای بی کسی اگر سری در آمدی هزار کاروان دل ز هر دری در آمدی... 3 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ یا رب آن زاهد خوبین که به جز غیب ندید دود آهیش در آیینه ی ادراک انداز... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده