atefe.sh 283 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ تا کی تحمل غم و تا کی خدا خدا دیگر ز یاد برده گمانم مرا خدا در سنگسار ، آینه ای را که می برند شاید شکسته خواسته از ابتدا خدا 3 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ تا کی تحمل غم و تا کی خدا خدادیگر ز یاد برده گمانم مرا خدا در سنگسار ، آینه ای را که می برند شاید شکسته خواسته از ابتدا خدا این خط شریف از آن بنان است وین نقل حدیث از آن دهان است 3 لینک به دیدگاه
atefe.sh 283 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ تا از تو هم آزرده شوم سرزنشم کن آه این منم ای آینه! کم سرزنشم کن آن روز که من دل به سر زلف تو بستم دل سرزنشم کرد، تو هم سرزنشم کن 2 لینک به دیدگاه
ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ نسیمی کز بن آن کاکل آید مرا خوشتر ز بوی سنبل آید 4 لینک به دیدگاه
atefe.sh 283 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ دور گـــــــردید و به ما جرات مستی نرسید چه بگـــــــوییم به این ساقی ساغر گردان این دعاییست که رندی به من آموخته است بار مــــــــــــا را نه بیفزا ! نه سبکتر گردان! 4 لینک به دیدگاه
ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ نابرده رنج گنج میسر نمیشود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد 4 لینک به دیدگاه
atefe.sh 283 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ [h=6]دشت خشكيد و زمين سوخت و باران نگرفت زندگي بعد تو بر هيچ كس آسان نگرفت[/h][h=6] چشمم افتاد به چشم تو ولي خيره نماند شعله اي بود كه لرزيد ولي جان نگرفت[/h][h=6] [/h] 4 لینک به دیدگاه
ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ تا بخت من و تو خواب تر از همه است چشم من و تو خراب تر از همه است 4 لینک به دیدگاه
atefe.sh 283 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ تفاوت های ما بیش از شباهت هاست باور کن تو تلخی شراب کهنه ای من تلخی زهرم مرا ای ماهی عاشق رها کن فکر کن من هم یکی از سنگ های کوچک افتاده در نهرم 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ میگریم و مرادم ازین سیل اشکبار تخم محبت است که در دل بکارمت 3 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ تو خود ای گوهر یکدانه کجایی آخر که دگر باره ملاقات نه پیدا باشد... 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ دل در جهان مبند و به مستى سؤ ال كن از فيض جام و قصه ء جمشيد كامگار 3 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار کار ملکست آن که تدبیر و تامل بایدش... 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم 3 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ منم که دیده به دیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز... 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ زیبا هوای حوصله ابریست چشمی از عشق ببخشایم تا رود افتاب بشوید دلتنگی مرا 3 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ آبی به روز نامه ی اعمال ما فشان باشد توان سترد حروف گناه از او... 2 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ ولی تو تا لب معشوق و جام می خواهی طمع مدار که کار دگر توانی کرد 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ داده ام باز نظر را به تذورى پرواز باز خواند مگرش نقش و شكارى بكند 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ دیدگان تو در قاب اندوه سرد و خاموش خفته بودند زودتر از تو ناگفته ها را با زبان نگه گفته بودند 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده