مشاعره

[ترانه18 8013]

تو شمعِ مجلس افروزی و من پروانۀ وصل

 

نشستن از تو ،بر گردِ تو گشتن از من است امشب

[*lotus* 20275]

شیوه ی چشمت فریب جنگ داشت

ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم

[sam arch 55879]

منم كه ديده به ديدار دوست كردم باز

چه شكر گويمت اى كار ساز بنده نواز

[*lotus* 20275]

زان باده که در میکده ی عشق فروشند

ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش

[sam arch 55879]

شيوه ء حور و پرى گرچه لطيف است ولى

خوبى آنست و لطافت كه فلانى دارد

[*lotus* 20275]

شيوه ء حور و پرى گرچه لطيف است ولى خوبى آنست و لطافت كه فلانى دارد

دعای صبح اه شب کلید گنج مقصودتبدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی

[sam arch 55879]

يارب آن زاهد خودبين كه به جز عيب نديد

دود آهيش در آيينه ء ادارك انداز

[captain 9274]

يارب آن زاهد خودبين كه به جز عيب نديد

دود آهيش در آيينه ء ادارك انداز

 

زندگی کردن من مردن تدریجی بود

هر چه جان کند دلم عمر حسابش کردم

[sadafv 6584]

من آدم بهشتیم اما در این سفر

حالی اسیر عشق جوانان مهوشم!!!

[captain 9274]

من آدم بهشتیم اما در این سفر

حالی اسیر عشق جوانان مهوشم!!!

 

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق

چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست

[sadafv 6584]

توئی که بر سر خوبان کشوری چون تاج

سزد اگر همه ی دلبران دهندت باج...

[captain 9274]

توئی که بر سر خوبان کشوری چون تاج

سزد اگر همه ی دلبران دهندت باج...

 

 

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه

چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

[کتایون 15176]

دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیست

گرش تو یار نباشی جهان به کارش نیست

چنان ز لذت دریا پر است کشتی ما

که بیم ورطه و اندیشه ی کنارش نیست...

[*lotus* 20275]

تو که مرا به ورطه ها کشیده ای

چگونه ره نبرده ای به راز من؟

گذشتم از تن تو زانکه در جهان

تنی نبود مقصد نیاز من

[captain 9274]

دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیست

گرش تو یار نباشی جهان به کارش نیست

چنان ز لذت دریا پر است کشتی ما

که بیم ورطه و اندیشه ی کنارش نیست...

 

تفاوتی نکند قدر پادشاهی را

که التفات کند کمترین گدایی را

[captain 9274]

تو که مرا به ورطه ها کشیده ای

چگونه ره نبرده ای به راز من؟

گذشتم از تن تو زانکه در جهان

تنی نبود مقصد نیاز من

ناوکش را جان درویشان هدف

ناخنش را خون مسکینان خضاب

[ali6668 1159]

به طواف کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند

که برون در چه کردی که درون خانه آیی

[*lotus* 20275]

بسر جام جم انگه نظر توانی کرد

که خاک میکده کحل بصر توانی کرد

[ali6668 1159]

دل از من برد و روی از من نهان کرد

خدایا با که این بازی توان کرد

[*lotus* 20275]

در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن

کس عیار زر خالص نشناسد چو محک