رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

زبان کلک تو حافظ چه شکر ان گوید

که گفته ی سخنت میبرند دست به دست

تو ناگهان زیبا هستی اندامت گردابی است - موج تو اقلیم مرا گرفت - ترا یافتم اسمان ها را پی بردم - ترا یافتم درها را گشودم شاخه ها را خواندم - افتاده باد آن برگ که به آهنگ وزش هایت نلرزد

سهراب سپهری

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه
تو ناگهان زیبا هستی اندامت گردابی است - موج تو اقلیم مرا گرفت - ترا یافتم اسمان ها را پی بردم - ترا یافتم درها را گشودم شاخه ها را خواندم - افتاده باد آن برگ که به آهنگ وزش هایت نلرزد

سهراب سپهری

 

 

دنیا و دین و صبر و عقل از من برفت اندر غمش

جایی که سلطان خیمه زد غوغا نماند عام را

  • Like 4
لینک به دیدگاه

ای دریغا لحظه ای امد که لبهایم

سخت خاموشند و بر انها کلامی نیست

خواهمت بدرود گویم تا زمانی دور

زانکه دیگر با توام شوق سلامی نیست

  • Like 5
لینک به دیدگاه
تلقین و درس اهل نظر یک اشارتست

گفتم کنایتی و مکرر نمی کنم...

 

می با جوانان خوردنم باری تمنا می کند

تا کودکان در پی فتند این پیر درد آشام را

  • Like 3
لینک به دیدگاه
از زندگی از این همه تکرارخسته ام

از های و هوی کوچه و بازار خسته ام...

 

سلام. خوش اومدی:icon_gol:

 

 

مرا که عزلت عنقا گرفتمی همه عمر

چنان اسیر گرفتی که باز تیهو را

  • Like 3
لینک به دیدگاه
سلام. خوش اومدی:icon_gol:

 

 

مرا که عزلت عنقا گرفتمی همه عمر

چنان اسیر گرفتی که باز تیهو را

 

سلام مرسی...

دلم تنگ شده بود واسه مشاعره:icon_gol:

 

 

ای عشق همه بهانه از توستمن خامشم این ترانه از توست

آن بانگ بلند صبحگاهی

وین زمزمه ی شبانه از توست...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

احساس می کنم که جدایم نموده اند

همچون شهاب سوخته ای از مدار تو

آن کوپه ی تهی منم آری که مانده ام

خالی تر از همیشه و در انتظار تو...

  • Like 2
لینک به دیدگاه
احساس می کنم که جدایم نموده اند

همچون شهاب سوخته ای از مدار تو

آن کوپه ی تهی منم آری که مانده ام

خالی تر از همیشه و در انتظار تو...

وه که جدا نمی شود نقش تو از خیال من

تا چه رسد به عاقبت در طلب تو حال من

  • Like 5
لینک به دیدگاه

تار دل من چشمه ی الحان خدایی ست

از دست تو ای زخمه ی ناساز چه سازم

ساز غزل سایه به دامان تو خوش بود

دو از تو من دل شده آواز چه سازم...

  • Like 5
لینک به دیدگاه

دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش

چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟

که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب...

  • Like 5
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...