Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۹۰ دل من دیر زمانیست که می پندارد ((دوستی)) نیز گلی است مثل نیلوفر و ناز ساقه ترد و ظریفی دارد بی گمان سنگ دل است آن که روا می دارد جان این ساقه ی نازک را -دانسته- بیازارد ! 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۹۰ دلا در عاشقى ثابت قدم باش كه در اين ره نباشد كار بى اجر 2 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۹۰ رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی ... 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۹۰ يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس 4 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آذر، ۱۳۹۰ سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی... 4 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آذر، ۱۳۹۰ یاد یاران یار را میمون بود خاصه کان لیلی و این مجنون بود 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آذر، ۱۳۹۰ در منی و این همه زمن جدا با منی و دیده ات به سوی غیر بهر من نمانده راه گفت وگو تو نشسته گرم گفت و گوی غیر 3 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آذر، ۱۳۹۰ رندی حافظ نه گناهیست صعب با کرم پادشه عیب پوش 2 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آذر، ۱۳۹۰ شهر ري خالي شد از مهر و محبت خواجه گفت "مهرباني كي سر امد شهر ياران را چه شد" ؟ 3 لینک به دیدگاه
zahra.v 218 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۰ شهر ري خالي شد از مهر و محبت خواجه گفت"مهرباني كي سر امد شهر ياران را چه شد" ؟ دل من دیر زمانی است که میپندارددوستی نیز گلی است مثل نیلوفر ناز 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۰ ز روى ساقى مهوش گلى بچين امروز كه گرد عارض بستان خط بنفشه دميد 2 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۰ دوش با من گفت پنهان کاردانی تیز هوش وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش 1 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۰ شهپر شاه هوا اوج گرفت زاغ را دبده برا او ماند شگفت رفت و بالا شود و بالا تر شد راست با مهر فلک همسر شد لحظه ای چند براین چرخ کبود نفطه ای بود و سپس هیچ نبود 1 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۰ در عهد پادشاه خطا بخش جرم پوش حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۰ شاید این را شنیده ای که زنان در دل اری و نه به لب دارند ضعف خود را عیان نمی سازند رازدار و خموش و مکارند 4 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۰ دریغ و درد که تا این زمان ندانستم که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۰ قصر فردوس به پاداش عمل مى بخشند ما كه رنديم و گدا دير مغان ما را بس 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۰ سینه ی سرد زمین و لکه های گور هر سلامی سایه ی تاریک بدرودی دستها خالی و در اسمانی دور زردی خورشید بیمار تب الودی 3 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ یک نفر میاد که من منتظر دیدنشم یک نفر میاد که من تشنه بوییدنشم 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ من از طرح نگاه تو امید مبهمی دارم نگاهت را مگیر از من که با ان عالمی دارم 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده