رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

دل من دیر زمانیست که می پندارد

((دوستی)) نیز گلی است

مثل نیلوفر و ناز ساقه ترد و ظریفی دارد

بی گمان سنگ دل است آن که روا می دارد

جان این ساقه ی نازک را -دانسته- بیازارد !

  • Like 3
لینک به دیدگاه
شهر ري خالي شد از مهر و محبت خواجه گفت

"مهرباني كي سر امد شهر ياران را چه شد" ؟

 

 

دل من دیر زمانی است که میپندارددوستی نیز گلی است مثل نیلوفر ناز

  • Like 3
لینک به دیدگاه

شهپر شاه هوا اوج گرفت

زاغ را دبده برا او ماند شگفت

رفت و بالا شود و بالا تر شد

راست با مهر فلک همسر شد

لحظه ای چند براین چرخ کبود

نفطه ای بود و سپس هیچ نبود

  • Like 1
لینک به دیدگاه

شاید این را شنیده ای که زنان

در دل اری و نه به لب دارند

ضعف خود را عیان نمی سازند

رازدار و خموش و مکارند

  • Like 4
لینک به دیدگاه

سینه ی سرد زمین و لکه های گور

هر سلامی سایه ی تاریک بدرودی

دستها خالی و در اسمانی دور

زردی خورشید بیمار تب الودی

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...