sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۰ محتاجم اي شيرين!به چشم سبز مستِ تو! رسوای رسوا شد دل از جادوی دست تو! 1 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۰ وز برق تنوره ات بتابد ز البرز اشعه تا به الوند ... 3 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۰ در این درگه , که گه گه ؛ که که و که که شود ناگه مشو غره به امروزت که از فردا نه ای اگه 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۰ هرتکّه ازوجود ِ مرا برنیش می کِشند وَ خون داغم را درفواصل ِ خنده های دهشتناک شیشه ، شیشه می نوشند! 5 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۰ درون دلت شهر بندست راز نگر تا نبیند در شهر باز ... 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۰ زلالي ِ مه وآيينه ، درنگاهش بود طلوع ِ روشني وراستي ، گناهش بود 4 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۰ دلها بر ما کبوترانند هر لحظه بجانبی پرانیم 5 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۰ معنا ندارد زندگی ، آن جا که شادی مرده است برگ گیاهی بهتر از صدها گل پژمرده است 4 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۰ مرا باید که جان و تن نماند و گر هر دو بماند من نماند 5 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۰ یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم در میان لالاه وگل آشیانی داشتیم 5 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۰ مرا هیچ جمعی به دعوت نخواند که در هیچ جا ، جای خالی ندارم 2 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۰ مراد خسرو از شیرین کناری بود و آغوشی محبت کار فرهاد است ، کوه بیستون سفتن... 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۰ نا امیدم مکن ازین خانه آتشی زن به جان پروانه ساقی ! ازچنگ غم رهایم کن قدحی ده ، بیا صدایم کن 2 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۰ نخوانند بر ما كسي آفرين چو ويران بود بوم ايران زمين دريغ است ايران كه ويران شود كنام پلنگان و شيران شود 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۰ دل مرده و افسرده و گریان شده بودم از درد ِ تو ای دوست ، پریشان شده بودم 3 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۰ من نيَم موقوف نفخ صور همچون مردگان هر زمانم عشق جاني ميدهد ز افسون خويش 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۰ شعر تو چو خورشيد که تابيد بر آن خاک خاکم من و با شعر تو رخشان شدم امروز 3 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۰ زدم تيشه يك روز بر تل خاك به گوش آمدم ناله اي دردناك كه زنهار اگر مردي آهسته تر كه اينجا دل و چشم و گوش است و سر 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۰ روز تولد من ، روزي بدون نور است سرشار ياس و اندوه ، لبريز جبر و زور است 3 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۰ تاب من از تاب تو افزون تر است گرچه تو سرخي به نظر، من سپيد 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده