رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

نازار دلي را كه تو يارش باشي

معشوقه پيدا و نهانش باشي

زان ميترسم كه از دل آزردن تو

دل خون شود و تو در ميانش باشي

  • Like 3
لینک به دیدگاه

یاد دارم درغروبی سرد سرد میگذشت از کوچه ما دوره گرد

دوره گردم کهنه قالی می خرم دست دوم جنس عالی می خرم

کوزه و ظرف سفالی می خرم گر نداری شیشه خالی می خرم

اشک در چشمان بابا حلقه بست ناگهان آهی زد و بغضش شکست

اول سال است و نان در سفره نیست ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟

  • Like 2
لینک به دیدگاه

تو خورشيد دل من شو

ببين يه كهكشون ميشم

فقط يه شاخه ي گل شو

گلستونت ميشم هرجا

گله لاله ، گله عاشق

گل نازك تر از پونه

گل شبو گله نازم

گل خوش بوي اين خونه

  • Like 2
لینک به دیدگاه

همکلاسی های من یادم کنید

باز هم در کوچه فریادم کنید

 

همکلاسی های درس و رنج و کار

بچه های جامه های وصله دار

  • Like 5
لینک به دیدگاه

تیرهای ترکش سوته دلان خیمه گاه ظالمان آتش گرفت

کاروان رفته است فکر چاره باش‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ های و هو با ساربان آتش گرفت

  • Like 3
لینک به دیدگاه

آتش عشقت چو در ما در گرفت هر دو عالم یک زمان آتش گرفت

مانده بود از آتش عشقت دلی برق دیگر جست و آن آتش گرفت

  • Like 3
لینک به دیدگاه

یادگار روزهای خوش

ای نسیم با صفا در خواب فروردین

باز گو از مستی گل ها

قصه شیرین رویاها

در ظهور یاور دیرین

تا شود رویای من شیرین

  • Like 2
لینک به دیدگاه

تگرگی نیست ، مرگی نیست ،

صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است ...

چه می گویی که بی گه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟

فریبت می دهد، بر آسمان این سرخی ِ بعد از سحرگه نیست .

  • Like 2
لینک به دیدگاه

تورا من چشم در راهم شباهنگام.

که می گیرند در شاخ "تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم

تو را من چشم در راهم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

میتوان ساعات طولانی

با نگاهی چون نگاه مردگان ، ثابت

خیره شد در دود یک سیگار

خیره شد در شکل یک فنجان

در گلی بیرنگ ، بر قالی

در خطی موهوم ، بر دیوار

  • Like 2
لینک به دیدگاه

روح بیمار خزان پیداست

گریزانم از اين فصل

از اين فصل ِ شقاوت هاي درد آلود

که گل را از گلستان می ستاند زود

گریزانم از اين آغاز فصل سرد تنهايی

از اين فصل ِ که برگ از شاخ می ترسد

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...