captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۰ مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست 3 لینک به دیدگاه
zahra.v 218 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۰ تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی 3 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۰ يار دلدار من ار قلب بدينسان شكند ببرد زود به جانداري خود پادشهش 3 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۰ شود چون بید لرزان سرو ازاد اگر بیند قد دلجوی فرخ 5 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۰ خوشتر آن باشد كه سر دلبران گفته آيد در حديث ديگران 5 لینک به دیدگاه
patrick 251 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۰ نگشت آسایشم یک لحظه دمساز گهی از گربه ترسیدم گه از باز 5 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۰ نگشت آسایشم یک لحظه دمساز گهی از گربه ترسیدم گه از باز زانکه می گفتی نی ام با صد نمود همچنان در بند خود بودی که بود 5 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۰ دردا و دريغا كه در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني كه رسيدن هنر گام زمان است 5 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک 4 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ بسمه تعالی كاش مي شد اشك را تهديد كرد فرصت لبخند را تمديد كرد كاش مي شد در ميان لحظه ها لحظه ديدار را نزدیک کرد 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ دور از آیینه چشــــــم تو به هم می مانند روزهای من و شبهای سیاهم ای دوست 1 لینک به دیدگاه
sadafv 6584 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ تا به کی نازی به حسن عاریت ما و من آیینه داری بیش نیست... 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ تمام دلهره های تو عادت من شد من آن سوارکار دلیر قصه های تو می شوم یک شب به تاخت می زنم و هر چه خاطرت می آزارد به زیر پای سمند نعل می زنم یک شب 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ بعد از اين از تو دگر هيچ نخواهم نه درودي، نه پيامي، نه نشاني ره خود گيرم و ره بر تو گشايم زان كه ديگر نه تو آني، نه تو آني 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ یارب مددی نما که بی تاب شدم یک بار دگر شب شد و بی خواب شدم سنگی شده این دل که بلوری بوده است خاموش شد این دیده که نوری بوده است 2 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ یارب مددی نما که بی تاب شدم یک بار دگر شب شد و بی خواب شدم سنگی شده این دل که بلوری بوده است خاموش شد این دیده که نوری بوده است تو را من چشم در راهم شباهنگام گرم یاد اوری یا نه من از یادت نمی کاهم 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۰ مرو ای دوست مرو ای دوست مرو از دست من ای يار که منم زنده به بوی تو به گل روی تو مروای دوست مرو اي دوست بنشين با من و دل بنشين تا برسم مگر به شب موی تو .............................................................................................................................................................................................................................................. چه جالب.....دوستان عکس زیر رو بنگرید! 47 مهمان؟؟؟؟؟؟ 2 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آبان، ۱۳۹۰ وفا نکردی و کردم...جفا ندیدی و دیدم شکستی و نشکستم...بریدی و نبریدم 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آبان، ۱۳۹۰ مرغ غزلخوان چراغزل نمیخواند شاه بیت آخری ترانه ام نمی گیرد 3 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آبان، ۱۳۹۰ مرغ غزلخوان چراغزل نمیخواندشاه بیت آخری ترانه ام نمی گیرد دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده