مشاعره

[Himmler 22171]

تا تو بر من عاشقی ای محترم

پرده برکش من به تو عاشقترم

[AFARIN 7196]

من همان به كه از او نيك نگه دارم دل

كه بد و نيك نديده ست و ندارد نگهش

[*Cloudy sky* 22513]

شباب عمر عجب با شتاب می گذرد

 

بدین شتاب خدایا شباب می گذرد

 

 

شباب و شاهد و گل مغتنم بود ساقی

 

شتاب کن که جهان با شتاب می گذرد

[sarevan 9753]

من همان به كه از او نيك نگه دارم دل

كه بد و نيك نديده ست و ندارد نگهش

شكرانه دادی عشق را از تحفه ها و مالها

هل مال را خود را بده شكرانه شو شكرانه شو...

[AFARIN 7196]

ور نبود مشربه از زر ناب / با دو كف دست توان خورد آب

[!Ell 4694]

ور نبود مشربه از زر ناب / با دو كف دست توان خورد آب

 

 

بر بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست

یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش

[hasti1988 22046]

شراب تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش

مگر یک دم برآسایم ز دنیا و شر و شورش

[AFARIN 7196]

شاهد آن نيست كه مويي و مياني دارد

بنده طلعت آن باش كه آني دارد

[sadafv 6584]

در بوستان حریفان مانند لاله و گل

هریک گرفته جامی بر یاد روی یاری ...

[captain 9274]

یاد یاران یار را میمون بود

خاصه کان لیلی و این مجنون بود

[sadafv 6584]

دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت

عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت ...

[captain 9274]

تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک

به در صومعه با بربط و پیمانه روم

[sadafv 6584]

من شکسته ی بدحال زندگی یابم

در آن زمان که به تیر غمت شوم مقتول ...

[captain 9274]

لبت شکر به مستان داد و لعلت می به می خواران

منم کز غایت حرمان نه با آنم نه با اینم

[felorans666 12046]

لبت شکر به مستان داد و لعلت می به می خواران

منم کز غایت حرمان نه با آنم نه با اینم

 

من مستمه عشقم هوشیار نخواهم شد

 

وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد... :icon_pf (44):

[!Ell 4694]

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فگنم

وندر ین کار دل خویش به دریا فگنم

[captain 9274]

مست مستم مشکن قدر خود ای باده غم

من به میخانه ام امشب تو برو جای دگر

[!Ell 4694]

رهرو منزل عشقیم و زسر حد عدم

تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم

[captain 9274]

مگر دیوانه خواهم شد در این سودا که شب تا روز

سخن با ماه می گویم پری در خواب می بینم

[!Ell 4694]

احسنت!:girl_yes2:

 

مزن زچون و چرا دم که بنده مقبل

قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت