مشاعره

[sarevan 9753]

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم

[sadafv 6584]

مگر دیوانه خواهم شد درین سودا که شب تا روز

سخن با ماه می گویم پری در خواب می بینم ....

[شب ستیز 660]

ماخانه بدوشان غم سیلاب نداریم کاخ نشینها ترسند از خطر حادثه سیل

[sadafv 6584]

لبت شکر به مستان داد چشمت می به میخواران

منم کز غایت حرمان نه با آنم نه با اینم ...

[captain 9274]

من و همصحبتی اهل ریا دورم باد

از گرانان جهان رطل گران ما را بس

[YAGHOT SEFID 29302]

سر فرا گوش من آورد و به آواز حزین

گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست

[Ashley.G 443]

تا در نرسد وعده هر کار که هست

سودی ندهد یاری هر یار که هست

 

تا زحمت سرمای زمستان نکشد

پر گل نشود دامن هر خار که هست

[YAGHOT SEFID 29302]

تو از هر در که بازآیی به این خوبی و زیبایی

دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی ...

[Ashley.G 443]

یاد تو کنم دلم به فریاد آید

نام تو برم عمر شده یاد آید

 

هرگه که مرا حدیث تو یاد آید

با من در ودیوار به فریاد آید

 

ابو سعید ابوالخیر

[YAGHOT SEFID 29302]

دوستی برگ گلی نیست که بر باد رود

تشنه را آب محال است که از یاد رود

[captain 9274]

در اندرون من خسته دل ندانم کیست

که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

[YAGHOT SEFID 29302]

تن ز جان و جان ز تن مستور نیست

لیک کس را دید جان دستور نیست

[Ashley.G 443]

تا تو هوس خدای از سر ننهی

در هر دو جهان نباشدت روی بهی

 

ور زانکه به بندگی فرود آری سر

ز اندیشه این و آن بکلی برهی

 

ابو سعید ابوالخیر

[captain 9274]

یاقوت لب لعل تو مر جان مرا قوت

یاقوت نهم نام لب لعل تو یا قوت

[YAGHOT SEFID 29302]

ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز

تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود

[captain 9274]

در سفالین کاسه رندان به خواری منگرید

کاین حریفان خدمت جام جهان بین کرده اند

[YAGHOT SEFID 29302]

دوش مي امد و رخساره بر افروخته بود

تا كجا باز دل غم زده اي سوخته بود

[hasti1988 22046]

در عاشقی گریز نباشد ز ساز و سوز

استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم

[YAGHOT SEFID 29302]

مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست

که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست

[hasti1988 22046]

تا درخت دوستی کی بر دهد

حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم