شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ مستیم درد منو دیگه دوا نمیکنه غم با من زاده شده منو رها نمیکنه هر گه که بر آن مینگرم با یک آه عکس تو میان برکه ی اشک من است 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم روزی سراغ وقت من آیی که نیستم لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ تا هستم ای رفیق ندانی که کیستمروزی سراغ وقت من آیی که نیستم من کیم؟در گوشه ای تنها ترین عاشقم در عاشقی رسوا ترین 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ ناز گل بلبل کشید و بوی آن را باد برد بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ ناز گل بلبل کشید و بوی آن را باد بردبیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد در نگاه عاشقان از صد کتاب خط سبز چشم تو خواناترین 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم 1 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ مجنون شدهام از بهر خدا زان زار تو مرا یک سلسله کن 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ نه وصلت ديده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت 1 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ تو سرو و گل و من سایه تو من کشته تو تو حیدر من تازه شد از او باغ و بر من شاخ گل من نیلوفر من رحمی نکند چشم خوش تو بر نوحه و این چشم تر من . . . 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ نفسی داشتم و ناله و شيون کردم بی تو با مرگ عجب کشمکشی من کردم 1 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ مکانم لا مکان باشد، نشانم بی نشان باشد نه تن باشد، نه جان باشد، که من از جان جانانم 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد تو يکی بپرس از اين غم که به من چه کار دارد 1 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ در تردد هر که ا و آشفته است حق به گوش او معما خوانده است چیزی در جوابت به ذهنم نرسید با حرف "د" 1 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ تا بود بار غمت بر دل بی هوش مرا :4564:سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا........:4564: نگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطر:4564: تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا.......:4564: 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ تا کی در انتظار گذاری به زاريم باز آی بعد از اينهمه چشم انتظاريم لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ از بهاران که شود سر سبز سنگ خاک شو تا گل بروید رنگ رنگ سالها تو سنگ بودی دلخراش آزمون را یک زمانی سنگ باش 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ شبی با من کنارم چون سحر خیزان سحر کردی سحر چون آفتاب از آشیان من سفر کردی 1 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۸۹ ای خدا این وصل را هجران مکن سرخوشان عشق را نالان مکن 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۸۹ نشتر عشقش به جانم میزنی دردم از لیلاست آنم میزنی لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۸۹ ای شه صلاح الدین من ره دان من ره بین من ای ای فارغ از تمکین من ای برتر از امکان من 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده