رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

نور از حيات گم شد و شور از شراب رفت

اين تابناك تاج خدايان عشق بود

در تند باد حادثه همچون حباب رفت

اين قوي نازپرور درياي شعر بود

در موج خيز علم به اعماق آب رفت!...

لینک به دیدگاه

تو بوی آهوی خفته در پناهِ صخره‌ی خسته می‌دادی

تو در پسِ جامه‌های عزادارانِ آينه پنهان بودی

تو بوی پروانه در سايه‌سارِ‌ ياس می‌دادی.

لینک به دیدگاه

یک روز

دیوانه می شوم !

شاید برای حادثه باید

گاهی کمی عجیب تر از این

باشم

با این همه تفاوت

احساس می کنم که کمی بی تفاوتی

بد نیست

حس می کنم که انگار

نامم کمی کج است

و نام خانوادگی ام ، نیز

از این هوای سربی

خسته است

امضای تازهء من

دیگر

امضای روزهای دبستان نیست

لینک به دیدگاه

تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق

که نامی خوش تر از اینت ندانم

وگر هر لحظه رنگی تازه گیری

به غیر از زهر شیرینت نخوانم

 

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا که دلت با دگران است

لینک به دیدگاه

ما بیغمان مست دل از دست داده ایم

هم راز عشق و هم نفس جام باده ایم

مرا عهدیست با جانان

که تا جان در بدن دارم

وفاداران کویش را

چو جان خویشتن دارم

لینک به دیدگاه

ما بیغمان مست دل از دست داده ایم

هم راز عشق و هم نفس جام باده ایم

مرا عهدیست با جانان

که تا جان در بدن دارم

وفاداران کویش را

چو جان خویشتن دارم

لینک به دیدگاه

دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

دانی غم دوری از تو

چه کرد با من و چها کرد

اینجا غریبم غریبم

ای عشق برگرد برگرد

لینک به دیدگاه

دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

دانی غم دوری از تو

چه کرد با من و چها کرد

اینجا غریبم غریبم

ای عشق برگرد برگرد

لینک به دیدگاه

تا تو به خاطر منی کس نرود در دلم

مهر تو چیست در جاهان تا ز تو مهر بگسلد

امروز که محتاج توام جای تو خالیست

فردا که بیایی به سراغم اثری نیست

لینک به دیدگاه

تا تو به خاطر منی کس نرود در دلم

مهر تو چیست در جاهان تا ز تو مهر بگسلد

امروز که محتاج توام جای تو خالیست

فردا که بیایی به سراغم اثری نیست

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...