Maryam.j 1013 ارسال شده در 26 اسفند، 2009 من عمر در غم تو به پایان برم ولی باور مکن ک بی تو زمانی به سر برم 2
ALI* 880 ارسال شده در 28 اسفند، 2009 ما هیچ یک، مانند خورشید نوری و گرمایی که جان بخشد به این عالم نداریم اما به سهم خویش و در محدوده خویش ما نیز از خورشید چیزی کم نداریم با نور و گرمای محبت نیروی هستی بخش خدمت در بین مردم می توان آسان درخشید بر دیگران تابید و جان تازه بخشید مانند خورشید! 1
Ali.Akbar 9300 ارسال شده در 28 اسفند، 2009 دوستان لطفا فقط یک بیت دست از طلب ندارم تا کام من بر آید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر اید 1
ALI* 880 ارسال شده در 29 اسفند، 2009 دوستان لطفا فقط یک بیت دست از طلب ندارم تا کام من بر آید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر اید دوست عزیز این شعری که من گذاشتم شعرنوست دیگه یه بیت نداره به نظر من اگه بیتی با بیت بعدی مرتبط بود هر دو رو با هم بیاریم بهتره دست از دامان شب برداشتم تا بياويزم به گيسوی سحر خويش را از ساحل افكندم در آب ليک از ژرفای دريا بی خبر 1
Ali.Akbar 9300 ارسال شده در 1 فروردین، 2010 راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد شعری بخوان که با ان رطل گران توان زد 1
ALI* 880 ارسال شده در 2 فروردین، 2010 تو را من چشم در راهم شباهنگام كه مي گيرند در شاخ تلاجن شايه ها رنگ سياهي وزان دل خستگانت راست اندوهي فراهم تو را من چشم در راهم.... 1
Anooshe 11040 مالک ارسال شده در 2 فروردین، 2010 مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندرراه عشق دوست را با ناله ی شبهای بیداران خوشست 1
Ali.Akbar 9300 ارسال شده در 2 فروردین، 2010 ترسم این قوم که بر دُردکشان می خندند در سر کار خرابات کنند ایمان را 1
آرماندیس 4786 ارسال شده در 2 فروردین، 2010 آمدی ای نازنین رفته ام باز آمدی بعد عمری با دل دیوانه دمساز آمدی 1
ALI* 880 ارسال شده در 3 فروردین، 2010 یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود 2
آرماندیس 4786 ارسال شده در 3 فروردین، 2010 یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بودرقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود دوش ديدم که ملائک در ميخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند ....... 2
Anooshe 11040 مالک ارسال شده در 3 فروردین، 2010 در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر عافیت را با نظر بازی فراق افتاده بود 2
ALI* 880 ارسال شده در 4 فروردین، 2010 در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد 3
آرماندیس 4786 ارسال شده در 4 فروردین، 2010 در کار گلاب و گل حکم ازلی این بودکاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد دراين دنياي وانفسا منم تنها ،تويي تنها .... 2
Ali.Akbar 9300 ارسال شده در 4 فروردین، 2010 الا ای دولتی طالع که قدر وقت می دانی گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش 2
YAGHOT SEFID 29302 ارسال شده در 7 فروردین، 2010 شب و شمع و شکر و بوی گل و باد بهار می و معشوق و دف و رود و نی و بوس و کنار سبزه و آب گلافشان و صبوحی در باغ نالهی بلبل و آواز بت سیم عذار .... 2
Architect 3224 ارسال شده در 7 فروردین، 2010 رسم بد عهدي ايام چو ديد ابر بهار گريه اش بر سمن و سنبل و نسرين آمد 1
ALI* 880 ارسال شده در 11 فروردین، 2010 دل ميرود ز دستم صاحب دلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا 1
Ali.Akbar 9300 ارسال شده در 20 فروردین، 2010 آنچه بيند در جبينت اهل دل كي ببيني در خود؟ اي از خود خجل!
ارسال های توصیه شده