رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

من عمر در غم تو به پایان برم ولی

باور مکن ک بی تو زمانی به سر برم

  • Like 2
ارسال شده در

ما هیچ یک، مانند خورشید

نوری و گرمایی که جان بخشد به این عالم نداریم

اما به سهم خویش و در محدوده خویش

ما نیز از خورشید چیزی کم نداریم

 

با نور و گرمای محبت

نیروی هستی بخش خدمت

در بین مردم می توان آسان درخشید

بر دیگران تابید و جان تازه بخشید

مانند خورشید!

  • Like 1
ارسال شده در

دوستان لطفا فقط یک بیت

 

دست از طلب ندارم تا کام من بر آید

یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر اید

  • Like 1
ارسال شده در
دوستان لطفا فقط یک بیت

 

دست از طلب ندارم تا کام من بر آید

یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر اید

 

دوست عزیز این شعری که من گذاشتم شعرنوست دیگه یه بیت نداره به نظر من اگه بیتی با بیت بعدی مرتبط بود هر دو رو با هم بیاریم بهتره

 

دست از دامان شب برداشتم

تا بياويزم به گيسوی سحر

خويش را از ساحل افكندم در آب

ليک از ژرفای دريا بی خبر

  • Like 1
ارسال شده در

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد

شعری بخوان که با ان رطل گران توان زد

  • Like 1
ارسال شده در

دوست تر دارمت از هر دو جهان

دوست تر دارمت از خویشتنت

  • Like 1
ارسال شده در

تو را من چشم در راهم

شباهنگام كه مي گيرند در شاخ تلاجن شايه ها رنگ سياهي

وزان دل خستگانت راست اندوهي فراهم

تو را من چشم در راهم....

  • Like 1
ارسال شده در

مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندرراه عشق

دوست را با ناله ی شبهای بیداران خوشست

  • Like 1
ارسال شده در

ترسم این قوم که بر دُردکشان می خندند

 

در سر کار خرابات کنند ایمان را

  • Like 1
ارسال شده در

آمدی ای نازنین رفته ام باز آمدی

بعد عمری با دل دیوانه دمساز آمدی

  • Like 1
ارسال شده در

یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود

رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود

  • Like 2
ارسال شده در
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود

رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود

 

 

دوش ديدم که ملائک در ميخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند .......

  • Like 2
ارسال شده در

در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر

عافیت را با نظر بازی فراق افتاده بود

  • Like 2
ارسال شده در

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود

کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

  • Like 3
ارسال شده در
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود

کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

 

دراين دنياي وانفسا

منم تنها ،‌تويي تنها ....

  • Like 2
ارسال شده در

الا ای دولتی طالع که قدر وقت می دانی

 

گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش

  • Like 2
ارسال شده در

شب و شمع و شکر و بوی گل و باد بهار

می و معشوق و دف و رود و نی و بوس و کنار

سبزه و آب گل‌افشان و صبوحی در باغ

ناله‌ی بلبل و آواز بت سیم عذار ....

  • Like 2
ارسال شده در

رسم بد عهدي ايام چو ديد ابر بهار

گريه اش بر سمن و سنبل و نسرين آمد

  • Like 1
ارسال شده در

دل مي‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

  • Like 1
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

آنچه بيند در جبينت اهل دل

كي ببيني در خود؟ اي از خود خجل!

×
×
  • اضافه کردن...