هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 12 مهر، 2010 ........ من فکر میکنم یا حداقل دوست دارم اینجوری فک کنم که هر ادمی یه خدا داره که با او زندگی میکنه رشد میکنه و بزرگ میشه و این خدا می تونه اونقدر بزرگ شه که در ذهن ادمای دیگه نگنجه . هر ادمی میتونه خداشو ببینه در زیبا ترین لحظات زندگیش در دستان گرم و نوازشگر مادرش در نگاه و حرفهای امید بخش پدرش در خنده های پی دلیل و معصومانه بچه ها ...و خلاصه در همه زیبای های دنیا . و میتونه وجود خوداشو تو قلبش حس کنه در سخت ترین لحظات زندگیش ... اون خدایی که من میشناسم دنبال ساخت و ساز دنیا نبوده ونیست ..خدای شکنجه گر و بهشت و جهنم نیست ..خدای مسجدو نماز خونه نیست ... خدای من نمی خواد کسی بودنشو اثبات کنه ..اهل قهر کردن و تلافیم نیست ... خلاصه خدای من اون خدایی نیست که اینا ساختن خیلی ساده تر از این حرفاست ... .. و خلاصه فکر میکنم هرکه میتونه خدایی داشته باشه به اندازه تمام خوبی هایی که براش قابل تصور هست یانیست .. . .خدای من که فعلا این شکلیه ،مال شما چی؟ 10
R A H A 641 ارسال شده در 12 مهر، 2010 خدای من هم دور وهم نزدیک وقتی بمن نزدیک میشه که من با خودم مهربونم و وقتی دور که من از خودم بیزارم یهموقعی اون رو تو اسمون لابلای گلبرگهای یه گل میونه خندهای شاد بچه ها میبینم ولی یه وقتهاییهم حتی در نمازم هم اون رو نمیبینم انسان متغییره یک روز در اسمونها پرواز میکنه وروزه دیگه حتی نمی تونه از رختخواب بلندشه ولی باهمه این حرفها همیشه همیشه چه اونموقع که من بنودم چه حالا که هستم وچه فردایی که نیستم اون بوده و هست جدای از اونچه که ما انسانها میبینیمش و تفسیرش میکنیم 2
pegah 733 ارسال شده در 12 مهر، 2010 ........من فکر میکنم یا حداقل دوست دارم اینجوری فک کنم که هر ادمی یه خدا داره که با او زندگی میکنه رشد میکنه و بزرگ میشه و این خدا می تونه اونقدر بزرگ شه که در ذهن ادمای دیگه نگنجه . هر ادمی میتونه خداشو ببینه در زیبا ترین لحظات زندگیش در دستان گرم و نوازشگر مادرش در نگاه و حرفهای امید بخش پدرش در خنده های پی دلیل و معصومانه بچه ها ...و خلاصه در همه زیبای های دنیا . و میتونه وجود خوداشو تو قلبش حس کنه در سخت ترین لحظات زندگیش ... اون خدایی که من میشناسم دنبال ساخت و ساز دنیا نبوده ونیست ..خدای شکنجه گر و بهشت و جهنم نیست ..خدای مسجدو نماز خونه نیست ... خدای من نمی خواد کسی بودنشو اثبات کنه ..اهل قهر کردن و تلافیم نیست ... خلاصه خدای من اون خدایی نیست که اینا ساختن خیلی ساده تر از این حرفاست ... .. و خلاصه فکر میکنم هرکه میتونه خدایی داشته باشه به اندازه تمام خوبی هایی که براش قابل تصور هست یانیست .. . .خدای من که فعلا این شکلیه ،مال شما چی؟ قبول دارم هرکه برای خودش خدایی داره که تو ذهنش میسازتش ............و خدا همیشه لجظه آخر نزدیک تر میشه 1
هولدن کالفیلد 19946 مالک ارسال شده در 12 مهر، 2010 خدای من هم دور وهم نزدیک وقتی بمن نزدیک میشه که من با خودم مهربونم و وقتی دور که من از خودم بیزارم یهموقعی اون رو تو اسمون لابلای گلبرگهای یه گل میونه خندهای شاد بچه ها میبینم ولی یه وقتهاییهم حتی در نمازم هم اون رو نمیبینم انسان متغییره یک روز در اسمونها پرواز میکنه وروزه دیگه حتی نمی تونه از رختخواب بلندشه ولی باهمه این حرفها همیشه همیشه چه اونموقع که من بنودم چه حالا که هستم وچه فردایی که نیستم اون بوده و هست جدای از اونچه که ما انسانها میبینیمش و تفسیرش میکنیم . . . میگن ادم فرزند زمانه خودشه . ما باید بتونیم خدای الان رو بشناسیم نه خدایی که 1000 سال پیش تعریف کردن .. نه فقط خدا خیلی از واژه ها در طول زمان های گذشته به دلایل گوناگو اون معنی واقعیشون رو از دست میدن مهم این که ادم تو دوره خودش دنبال معنی واقعق و به روزش بگرده .. مطمعنا خدای عرب پا پتی جاهلیت با خدای انسان قرن بیست ویک باید تعریف های متفاوتی داشته باشه ... اصلا شاید کلا متفاوت باشه . 3
R A H A 641 ارسال شده در 12 مهر، 2010 هیچ انسانی رو شبیه هم خلق نکرد وهیچ فکر و اندیشه ای پس بدنبال اون حقیقتی هستم که تنها در وجود منه واز چشم درون من قابل دیدنه وتنها با کلام ملموس میشه 3
هولدن کالفیلد 19946 مالک ارسال شده در 12 مهر، 2010 هیچ انسانی رو شبیه هم خلق نکرد وهیچ فکر و اندیشه ایپس بدنبال اون حقیقتی هستم که تنها در وجود منه واز چشم درون من قابل دیدنه وتنها با کلام ملموس میشه .. . .فکرها و اندیشه ها باید جابه جا شه با بیان وکردن وگفتگو . اصلا اول شرط پیشرف اینه که ادم فکر و اندیشه خودش رو بیان کنه و به دقت به طرز فکر دیگران گوش بده ...انسانی که از گفتن طفره بره و درونیات و فکر خود رو کامل یا کافی بدونه هیچ وقت پیشرفت نمیکنه ..ترس از اشتباه نباید مانع گفتن بشه ..فقط ادم ضعیفه که از اشتباه کردن میترسه .. اشتباه کردن بهتر از در اشتباه ماندنه ....نباید عادت کنیم به داشته هامون و به تقلید و زندگیه غریزی ...ولی ما عادت کردیم و ادم اگه بخواد عادت کنه به جهنم هم عادت میکنه ... و خلاصه به قول شما برای بیان انچه میبینیم وحس میکنیم هر بار باید به دنبال بیان و کلام تازه بود . 2
هولدن کالفیلد 19946 مالک ارسال شده در 18 مهر، 2010 تاپیکات خیلی باحاله ارش من بی خدام هیچم .. . .ممنون مینا حال اینا رو بیخیال می خوای یه شعار بی ربط بدم . بگذار تا زیبایی در نگاه تو باشد، بی خیال آنچه به آن مینگری...حالا میخواهدمحمود باشد یا مونیکا بلوچی ! 2
سمندون 19437 ارسال شده در 18 مهر، 2010 .. . .ممنون مینا حال اینا رو بیخیال می خوای یه شعار بی ربط بدم . بگذار تا زیبایی در نگاه تو باشد، گور بابای آنچه به آن مینگری...حالا میخواهدمحمود باشد یا مونیکا بلوچی ! خوب گفتی شعار عمل نکردنیه گول زنکی هست. 1
هولدن کالفیلد 19946 مالک ارسال شده در 18 مهر، 2010 خوب گفتی شعار عمل نکردنیه گول زنکی هست. . سلام خوبید شما ؟ اونم که گفتی موافقم اما خیییییییلی کم :w71: 2
ارسال های توصیه شده