VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۸۹ من اين ترم نشدمشانسي همه رو قبول شدم!! البت هنوز نمره يه 3واحدي نيومده :banel_smiley_52: مگه تو تموم نکردی رشته شما خیلی سخته:icon_pf (34): 1 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 اردیبهشت، ۱۳۹۰ این تاپیکو اوردم بالا ، چون امتحان گلیان ترم نزدیکه:icon_pf (34): درسی رو افتادید نترسید دفعه دیگه میخونید پایتون قوی میشه:icon_pf (34): 3 لینک به دیدگاه
شب ستیز 660 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 اردیبهشت، ۱۳۹۰ اره هر شكستي مقدمه پيروزي هست . يه شعري هست درين باره ك ميگه: ماشيشه ايم و باك نداريم ازشكست شيشه هرانچه ميشكند تيز تراست 2 لینک به دیدگاه
ایناز 981 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۰ فقط رسیدم بخونم درباره شکسته این تایپیک خب من شکست خوردم ولی باعث شده به درسام بیشتربرسم و موفقترشدم 2 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۰ اشک هایی که هنگام شکست میریزی عرق هایی هستند که هنگام تلاش نریخته ای 3 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ اشک هایی که هنگام شکست میریزی عرق هایی هستند که هنگام تلاش نریخته ای عرق هایی که خورده ای چی میشه؟ یه بارم قبلا گفتم. من کارشناسی رو 13 ترمه خوندم. خب مشکلاتم خیلی زیاد بود. بدشانسی هم زیاد آوردم. یه ترم فقط سه واحد پاس کردم. ولی اصلا تو فکر این حرفا نبودم. از یه سر کار خودمو میکردم. بالاخره تموم شد دیگه. 3 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ عرق هایی که خورده ای چی میشه؟ یه بارم قبلا گفتم. من کارشناسی رو 13 ترمه خوندم. خب مشکلاتم خیلی زیاد بود. بدشانسی هم زیاد آوردم. یه ترم فقط سه واحد پاس کردم. ولی اصلا تو فکر این حرفا نبودم. از یه سر کار خودمو میکردم. بالاخره تموم شد دیگه. ابوالفضل از زندگیت راضی هستی؟ اونی که واقعا به طور معقول میخواستی یا با شرایط خودتو وفق دادی و احساس رضایت میکنی؟ 1 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ ابوالفضل از زندگیت راضی هستی؟اونی که واقعا به طور معقول میخواستی یا با شرایط خودتو وفق دادی و احساس رضایت میکنی؟ سوالای ثخط میپرسی سهیل خیلی کلیه. تو زمینه های مختلف باید بررسی کنی بعد برآیندشونو بگیری ببینی راضی هستی یا نه. (مکانیک برداری ) از زندگی مشترکم راضیم. از کار و درآمدم راضی نیستم. از رشته تحصیلیم راضی نیستم چون مطابق با علاقه مندی و استعدادم نبود. از اینکه در این جغرافیا متولد شدم راضی نیستم. از اینکه در این دوران زندگی میکنم راضی نیستم. از بعضی از آدمهایی که اطرافم رو گرفتن راضی نیستم. از شرایطی که توش پرورش پیدا کردم و بزرگ شدم راضی نیستم. حالا تو بگو ببینم من راضی باشم یا نه؟ 3 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ سوالای ثخط میپرسی سهیل خیلی کلیه. تو زمینه های مختلف باید بررسی کنی بعد برآیندشونو بگیری ببینی راضی هستی یا نه. (مکانیک برداری ) از زندگی مشترکم راضیم. از کار و درآمدم راضی نیستم. از رشته تحصیلیم راضی نیستم چون مطابق با علاقه مندی و استعدادم نبود. از اینکه در این جغرافیا متولد شدم راضی نیستم. از اینکه در این دوران زندگی میکنم راضی نیستم. از بعضی از آدمهایی که اطرافم رو گرفتن راضی نیستم. از شرایطی که توش پرورش پیدا کردم و بزرگ شدم راضی نیستم. حالا تو بگو ببینم من راضی باشم یا نه؟ منظورم شرایطیه خودت برای خودت ساختی مثلا من الان 21 ساله هستم و عمیقا دوست دارم برم تو آلمان تحصیل کنم اینکه تو سی سالگی به این آرزوم نرسم و بگم تاثیر شرایط بود این درست نیست ....من از الان میتونم طوری زندگیمو پیش ببرم که دکترا رو اونجا باشم ولی اگه همت نکنم ناشی از اشکال در خودمه اون چیزایی که تو ایام جوانی میگفتی میخوام برسم به اونا ....به اونا رسیدی؟ 2 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ سوال دومت رو یادم رفت جواب بدم. همه ما باید خودمون رو با موقعیت وفق بدیم. دلیل هم براش دارم. شما یک خرس قطبی رو بیاری تو استوا میمیره. 1000 تاشم بیاری میمیره. چون قابلیت انطباق با شرایط در هیچ موجودی به اندازه انسان زیاد نیست. یه زمانی فکر میکردن سوسک از همه جانداران عالم سخت جان تره. چون بعد از یک مدت به سم هم عادت میکرد و خودش رو منطبق میکرد. ولی امروزه دریافتند که انسان از سوسک هم سخت جانتره و خودش رو با همه شرایط وفق میده. وقتی این جوهره در وجود انسان به صورت طبیعی وجود داره، (نمیگم قرار داده شده چون خیلی ها به خلقت اعتقادی ندارند) یعنی اینکه دلیلی وجود داره. اون دلیل اینه که انسان نیاز داره خودش رو با شرایط وفق بده. پس به همین دلیل این این قابلیت در وجودش هست. و چون هست باید ازش استفاده کرد. من سعی میکنم تا جای ممکن خودم رو با شرایط وفق بدم. هر چند که در این مسیر و انطباق پذیری با محیط، ناممکن وجود نداره. ولی از اونجایی که عمرم محدوده پس یه محدودیتی هم برای منطبق شدن با محیط برای خودم وضع کردم. شرایط از یه حد خاصی برام سخت تر باشه و قابلیت تغییر وضعیت هم موجود باشه شرایط رو به نفع خودم تغییر میدم. و اما اونچیزی که در حال حاضر به طور معقول از زندگی میخوام با اون چیزی که 10 سال پیش میخواستم فرق میکنه. الان فقط آرامش میخوام و دارم دنبالش میگردم. لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ این کتاب زندگی منو در برهه ای از زمان که به شدت افسرده بودم، نجات داد: همه آنچه که انجام دادم , نتیجه داد لسنی گارنر. تقدیم به افسردگان این تاپیک. دی: 5 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ منظورم شرایطیه خودت برای خودت ساختیمثلا من الان 21 ساله هستم و عمیقا دوست دارم برم تو آلمان تحصیل کنم اینکه تو سی سالگی به این آرزوم نرسم و بگم تاثیر شرایط بود این درست نیست ....من از الان میتونم طوری زندگیمو پیش ببرم که دکترا رو اونجا باشم ولی اگه همت نکنم ناشی از اشکال در خودمه اون چیزایی که تو ایام جوانی میگفتی میخوام برسم به اونا ....به اونا رسیدی؟ این خیلی خوبه که تو چیزی رو در این سن میخوای. حالا رفتن به آلمان یا هر چیز دیگه. همین که یه چیزی داری که میخوای بهش برسی از خیلی ها جلوتری. من خودم تو 21 سالگی هیچ ایده آلی نداشتم. خیلی ها سنشون از تو بیشتره و هنوز هیچ ایده آلی ندارن. اولین قدم همینه. من همینم نداشتم. همش تو فکر این بودم که تا آخر ماه میتونم با حقوقم به همه بخشهای زندگیم بدون درد و خون ریزی سرو سامون بدم یا نه. اصلا تو فکر آینده نبودم. انقدر درگیری روزمره ام زیاد بود که به فکر برنامه ریزی برای آینده نبودم. فقط تلاشه که باعث میشه انسان از اون وضعیت گذر کنه و به یه آرامش نسبی برسه تا سر فرصت بشینه فکر کنه و ببینه چی میخواد از زندگی. بعد بیاد براش برنامه ریزی کنه و مسیر درست رسیدن به خواسته اش رو شناسایی کنه و در مرحله آخر میمونه تلاش طبق برنامه از پیش تعیین شده و قدم گذاشتن در مسیر انتخاب شده جهت رسیدن به هدف. تو همه اون مراحل قبلی رو طی کردی. میدونی چی میخوای. و میدونی راهش چیه. تو آسون ترین قسمتش به نظرم گیر کردی. همه چیزو میدونی. بی دغدغه فقط باید طبق برنامه عمل کنی. این دغدغه نداشتن خیلی مهمه. تو دیگه دغدغه نداری وقتی مسیرو شناختی و برنامه داری. قوانین طبیعی هم میگه اگه در این مسیر تلاش کنی غیر ممکنه به اون نقطه و سرمنزل نرسی. پس با خیال راحت و آرامش خیال فقط اولین قدم رو بردار. قدم های بعدی در پی قدم اول. وقتی تو مسیر میفتی قدم اولو برداشتی یه دفه به خودت میای میبینی هدف نزدیکه نزدیکه و همه مسافتو طی کردی و چه قدر آسون بود و من فکر میکردم غیر ممکنه. ولی قدم اولو برداشتم و افتادم تو مسیر. راه منو به اینجا کشوند. همین. 4 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ این کتاب زندگی منو در برهه ای از زمان که به شدت افسرده بودم، نجات داد: همه آنچه که انجام دادم , نتیجه داد لسنی گارنر. تقدیم به افسردگان این تاپیک. دی: بابا همه قوانین طبیعت در همین جمله که اسم کتاب هم هست خلاصه میشه. نیوتن بدبختم همینو گفت کلا تو زندگیش. واقعا همه آنچه که انجام میدهیم بدون کم و کاست نتیجه میده. خیلی روان و راحته این جمله. و هممون میفهمیم که منظورش چیه. ولی اعتقاد قلبی نداریم بهش. دلیلشم اینه که افرادی رو میبینیم که بدون اینکه چیز با ارزشی انجام بدن نتایج باارزشی میگیرن. خوب در جامعه ضد ارزش از این اتفاقات میفته. ولی این مثال ها این قانون رو که هر آنچه انجام دهی نتیجه همان مقدار میشود، نقض نمیکنه. 2 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ چی خنده دار بود دقیقا؟ مشروطیت 1 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ مشروطیت :banel_smiley_4: اون موقع که در آستانه اخراج از دانشگاه تو سال ششم تحصیلت قرار میگیری هم خنده داره نه؟ درد مشروط شده را مشروط شده میداند نه بچه خرخونایی مثل تو. تو این تاپیک اسپم نکنیم. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده