هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ اصلا فکرشم نمی کردم ، بچه بودم و کارو بارم حساب کتاب درس حسابی نداش عشقم تفنگ بادی بود و دشمنم گربه ا ی کوچه محله مون ..اصلا اون روزا کار م این بود که گربه آزاری کنم حالا یا با تفنگ یا با هرچی دیگه ..خلاصه یه روز ظهر که از مدرسه برگشتم ،خدایا کی بود ، گمونم ده دوازده سال پیش ، همین که داخل حیات شدم یه گربه دیدم با سه تا بچه ،، من از خدا خواسته یکی از کفشا مو در اوردم صاف زدم پشت یکی از گربه کوچکا ..بعدش گربه ها الفرار .. فردا صبش نه نه ...عصرش بود وختی اومدم تو حیاط باز گربهه تو باغچه بود اما یکی از بچه هاش نبود منو دیدن الفرار ... که یهو شوکه شدم اون بچه گربه بود دیروزی بود زده بودم ..دوتا پای عقبیش فلج شده بودو با دستاش خودشو رو زمین می کشید اینقده ترسیده بود که نگو ..مادرش اول برگشت اما بعدش هیچ.. . .تا یک هفته بهش غذا میدادم اما حتی اون برادرای دیگه شم رحم نمی کردن غذاشو می خوردن ..خلاصه زجر می کشید ..تا اینکه برادر کوچیکم گفت اینجوری فایده نداره بیا سم بدیم بخوره بمیره راحت شه ....سم موش. . چند روز بعد با خاک انداز جمعش کردیم انداختیم سطل اشغال ... . . .شما نظرتون در مورد قتل ترحم امیز چیه ؟ 6 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ آر ناراحت نشی ها... ولی حالم از اینکارت به هم خورد... یادمه وقتی بچه بودم میدیدم بعضی ها با سگ ها همین رفتار رو میکنند... اون موقع هم از این جور رفتار متنفر بودم... اگر بخوام رک باشم باید بگم اگر روزی بین کشتن اون حیوان و اون انسان ها یه انتخاب داشته باشم با کمال میل اون آدم هارو میکشم... در مورد قتل ترحم آمیز نظر خاصی ندارم... یعنی این کلا اولین باره که من با این واژه آشنا میشم... فعلا دارم در موردش فکر میکنم... 6 لینک به دیدگاه
Doctor_Shovan مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ اصلا فکرشم نمی کردم ، بچه بودم و کارو بارم حساب کتاب درس حسابی نداش عشقم تفنگ بادی بود و دشمنم گربه ا ی کوچه محله مون ..اصلا اون روزا کار م این بود که گربه آزاری کنم حالا یا با تفنگ یا با هرچی دیگه ..خلاصه یه روز ظهر که از مدرسه برگشتم ،خدایا کی بود ، گمونم ده دوازده سال پیش ، همین که داخل حیات شدم یه گربه دیدم با سه تا بچه ،، من از خدا خواسته یکی از کفشا مو در اوردم صاف زدم پشت یکی از گربه کوچکا ..بعدش گربه ها الفرار .. فردا صبش نه نه ...عصرش بود وختی اومدم تو حیاط باز گربهه تو باغچه بود اما یکی از بچه هاش نبود منو دیدن الفرار ... که یهو شوکه شدم اون بچه گربه بود دیروزی بود زده بودم ..دوتا پای عقبیش فلج شده بودو با دستاش خودشو رو زمین می کشید اینقده ترسیده بود که نگو ..مادرش اول برگشت اما بعدش هیچ.. . .تا یک هفته بهش غذا میدادم اما حتی اون برادرای دیگه شم رحم نمی کردن غذاشو می خوردن ..خلاصه زجر می کشید ..تا اینکه برادر کوچیکم گفت اینجوری فایده نداره بیا سم بدیم بخوره بمیره راحت شه ....سم موش. . چند روز بعد با خاک انداز جمعش کردیم انداختیم سطل اشغال ... . . .شما نظرتون در مورد قتل ترحم امیز چیه ؟ در مورد حیوانات موافقم ولی در مورد انسان نه لینک به دیدگاه
دختر شاه پریون 1483 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ نمیدونم چی بگم فقط میدونم بعضی وقتا باید واسه اینکه بیشتر ازین عذاب نکشن ازین دنیا برن 1 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ آر ناراحت نشی ها... ولی حالم از اینکارت به هم خورد... یادمه وقتی بچه بودم میدیدم بعضی ها با سگ ها همین رفتار رو میکنند... اون موقع هم از این جور رفتار متنفر بودم... اگر بخوام رک باشم باید بگم اگر روزی بین کشتن اون حیوان و اون انسان ها یه انتخاب داشته باشم با کمال میل اون آدم هارو میکشم... در مورد قتل ترحم آمیز نظر خاصی ندارم... یعنی این کلا اولین باره که من با این واژه آشنا میشم... فعلا دارم در موردش فکر میکنم... من روز اول گفتم تو هیتلر مهربونی .. اما داش عزیز میذاشتم تا اخر عمر زجر بکشه ..غریبه نیستی راستیتش خودمم هم اون شبا خوابشو میدیدم ..اما اگه هر روز میدیدش که داش برا یه ذره اب یا غذا چطور خودشو روزمین می کشید همین کارو میکردی .بعضی چیزا درک شون سخته تا ندیده باشی 2 لینک به دیدگاه
eshagh_kh 466 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ من پاک هستم شوما دوستمه از u هم مچکرم شوما درس می گید ! لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ اصلا فکرشم نمی کردم ، بچه بودم و کارو بارم حساب کتاب درس حسابی نداش عشقم تفنگ بادی بود و دشمنم گربه ا ی کوچه محله مون ..اصلا اون روزا کار م این بود که گربه آزاری کنم حالا یا با تفنگ یا با هرچی دیگه ..خلاصه یه روز ظهر که از مدرسه برگشتم ،خدایا کی بود ، گمونم ده دوازده سال پیش ، همین که داخل حیات شدم یه گربه دیدم با سه تا بچه ،، من از خدا خواسته یکی از کفشا مو در اوردم صاف زدم پشت یکی از گربه کوچکا ..بعدش گربه ها الفرار .. فردا صبش نه نه ...عصرش بود وختی اومدم تو حیاط باز گربهه تو باغچه بود اما یکی از بچه هاش نبود منو دیدن الفرار ... که یهو شوکه شدم اون بچه گربه بود دیروزی بود زده بودم ..دوتا پای عقبیش فلج شده بودو با دستاش خودشو رو زمین می کشید اینقده ترسیده بود که نگو ..مادرش اول برگشت اما بعدش هیچ.. . .تا یک هفته بهش غذا میدادم اما حتی اون برادرای دیگه شم رحم نمی کردن غذاشو می خوردن ..خلاصه زجر می کشید ..تا اینکه برادر کوچیکم گفت اینجوری فایده نداره بیا سم بدیم بخوره بمیره راحت شه ....سم موش. . چند روز بعد با خاک انداز جمعش کردیم انداختیم سطل اشغال ... . . .شما نظرتون در مورد قتل ترحم امیز چیه ؟ داداش شرمنده رک بهت میگم. ولی به نظرم اون کار اولی که شما انجام دادید بعد از تجاوز در رده بدترین کارهای دنیا قرار داره. دوما به جای اینکه بدبخت را سم میدادی و زجر کشش میکردی.یک دفعه ای میکشتیش که خیلی بهتر بود 2 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ من روز اول گفتم تو هیتلر مهربونی ..اما داش عزیز میذاشتم تا اخر عمر زجر بکشه ..غریبه نیستی راستیتش خودمم هم اون شبا خوابشو میدیدم ..اما اگه هر روز میدیدش که داش برا یه ذره اب یا غذا چطور خودشو روزمین می کشید همین کارو میکردی .بعضی چیزا درک شون سخته تا ندیده باشی منظور وافن کار اولی بود که شما انجام دادی. یعنی فلج کردن یک حیوون 1 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ من روز اول گفتم تو هیتلر مهربونی ..اما داش عزیز میذاشتم تا اخر عمر زجر بکشه ..غریبه نیستی راستیتش خودمم هم اون شبا خوابشو میدیدم ..اما اگه هر روز میدیدش که داش برا یه ذره اب یا غذا چطور خودشو روزمین می کشید همین کارو میکردی .بعضی چیزا درک شون سخته تا ندیده باشی آرش جان من زیاد مهربان نیستم... ولی به ارزش های انسانی معتقد و پایبندم... من منظورم کشتن اون گربه نبود... منظورم این بود که با تفنگ بادی و هر چیز دیگه ای این موجودات بی گناه رو اذیت میکردی... موجوداتی که اگر حقیقتا فکرش رو بکنیم خیلی از ما انسان ها پاک ترند... 2 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ منظور وافن کار اولی بود که شما انجام دادی.یعنی فلج کردن یک حیوون دقیقا... لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ آرش جان من زیاد مهربان نیستم... ولی به ارزش های انسانی معتقد و پایبندم... من منظورم کشتن اون گربه نبود... منظورم این بود که با تفنگ بادی و هر چیز دیگه ای این موجودات بی گناه رو اذیت میکردی... موجوداتی که اگر حقیقتا فکرش رو بکنیم خیلی از ما انسان ها پاک ترند... انسانی که خودش را اشرف مخلوقات بدونه .همین هم میشه دیگه 1 لینک به دیدگاه
دختر شاه پریون 1483 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ چرا اینقد شلوغش میکنین؟....ادم تو عالم بچیگی زیاد اشتباه میکنه دیگه....خیلی داغ نکنین مطمئنم ارش بیشتر از شما پشیمونه 1 لینک به دیدگاه
am in 25041 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ به نظرم سر خودتم همین میاد شک نکن!!!!!! اما قتل ترحم آمیز یه مدت تو بیمارستانای فرانسه شدت گرفته بود یعنی بیمارایی که خیلی وضعشون خراب بود رو به صورت غیرقانونی و بدون درد خلاص میکردن در هر صورت کار مضخرفیه!!!!! 2 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ چرا اینقد شلوغش میکنین؟....ادم تو عالم بچیگی زیاد اشتباه میکنه دیگه....خیلی داغ نکنین مطمئنم ارش بیشتر از شما پشیمونه ما هم بچه بودیم... از اینکارا نمیکردیم... 4 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ به نظرمسر خودتم همین میاد شک نکن!!!!!! همکار مدیر گفتگوی آزاد 1 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ آرش جان من زیاد مهربان نیستم... ولی به ارزش های انسانی معتقد و پایبندم... من منظورم کشتن اون گربه نبود... منظورم این بود که با تفنگ بادی و هر چیز دیگه ای این موجودات بی گناه رو اذیت میکردی... موجوداتی که اگر حقیقتا فکرش رو بکنیم خیلی از ما انسان ها پاک ترند... ببین رفیق من خودمم گفتم نمی خوام کارمو توجیه کنم در غیر انسانی بودنشم شک ندارم بعدشم دیگه دنبال این کار نرفتم اما شما مث اینکه فقط بلدین انتقاد کنید یه نگاه به عنوان بنداز ..اگه در اون مورد نظر دارید بفرمایید .. در هر حال تشکر از شما 2 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ چرا اینقد شلوغش میکنین؟....ادم تو عالم بچیگی زیاد اشتباه میکنه دیگه....خیلی داغ نکنین مطمئنم ارش بیشتر از شما پشیمونه شاپری شک نداشتم که خیلی خانومی ممنون ابجی گلم . 2 لینک به دیدگاه
am in 25041 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ همکار مدیر گفتگوی آزاد عزیز هر عملی عکسالعملی داره اگه بهت بر خورد معذرت میخوام :rose: اما کاری که کردی خیلی زشت بوده و قانون طبیعت میگه که سر خودت میاد!!!!!!! 1 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۸۹ من گربه مو به زور تو اب می انداختم و می شستمش یا به زور تو بغلم نگهش میداشتمو تا موهاشو شونه کنم اما:banel_smiley_52: 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده