VINA 31339 ارسال شده در 1 مهر، 2010 یه روزم میخاستم با سواری برم تهران دو برابر پ.ل دادم جلو بشینم بابامم کلی سوارشمو کرده بودد که اقا فکر کن ناموس خودت کثافت تا قزوین بیشتر خودشو نگه نداشت منم تا کرج بیشتر تحمل نکردم پیاده شدم از پردیس ماشین گرفتم دویاره رفتم اما هیچی بهش نگفتم اخه خیلی پیر بود هیچکی حرفمو باور نمیکرد:icon_pf (34): 1
سارا-افشار 36437 ارسال شده در 1 مهر، 2010 یه روزم میخاستم با سواری برم تهراندو برابر پ.ل دادم جلو بشینم بابامم کلی سوارشمو کرده بودد که اقا فکر کن ناموس خودت کثافت تا قزوین بیشتر خودشو نگه نداشت منم تا کرج بیشتر تحمل نکردم پیاده شدم از پردیس ماشین گرفتم دویاره رفتم اما هیچی بهش نگفتم اخه خیلی پیر بود هیچکی حرفمو باور نمیکرد:icon_pf (34): یعنی چی یعنی مرتیکه با این همه سفارش بازم 2
VINA 31339 ارسال شده در 1 مهر، 2010 یعنی چی یعنی مرتیکه با این همه سفارش بازم اره بابای منم حساس گشت پیرترینشون پیدا کردا دماغشو میگرفتی نفسش بالا نمیومد اول دستشو گزاشت رو دنده بعد کم کم هی من خودمو میکشیدم عقب دیگه اخراش نصفم بیرون از شیشه بود:banel_smiley_52: گفتم خطری داره میشه :banel_smiley_52:
سارا-افشار 36437 ارسال شده در 1 مهر، 2010 ارهبابای منم حساس گشت پیرترینشون پیدا کردا دماغشو میگرفتی نفسش بالا نمیومد اول دستشو گزاشت رو دنده بعد کم کم هی من خودمو میکشیدم عقب دیگه اخراش نصفم بیرون از شیشه بود:banel_smiley_52: گفتم خطری داره میشه :banel_smiley_52: خب کیفتو با پرروی تموم حایل بین خودت و دنده قرار میدادی تا هم دنده عوض کردنش مشکل میشد و هم جلو بقیه مسافرا ضایع میشد :Ghelyon: 1
سمندون 19437 ارسال شده در 1 مهر، 2010 ارهبابای منم حساس گشت پیرترینشون پیدا کردا دماغشو میگرفتی نفسش بالا نمیومد اول دستشو گزاشت رو دنده بعد کم کم هی من خودمو میکشیدم عقب دیگه اخراش نصفم بیرون از شیشه بود:banel_smiley_52: گفتم خطری داره میشه :banel_smiley_52: نههههههههههههههه:jawdrop::icon_pf (34):عوضییییییییییی من اگه بودم حالشو میگرفتمممممممم 2
هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 1 مهر، 2010 نههههههههههههههه:jawdrop::icon_pf (34):عوضیییییییییییمن اگه بودم حالشو میگرفتمممممممم با چاقو تیزی و ... بابا تو دیگه کی هستی .. خیلی خطری ییی بهت نمیاد . 1
سمندون 19437 ارسال شده در 1 مهر، 2010 با چاقو تیزی و ... بابا تو دیگه کی هستی .. خیلی خطری ییی بهت نمیاد . ای بابا من نمیدونم چرا بعضی ها به خودشون اجازه میدن هر کاری بکنن باید اینجور ادما رو درست کرددددددددد:167:دههههههههههههه:w00:
سارا-افشار 36437 ارسال شده در 1 مهر، 2010 ای بابا من نمیدونم چرا بعضی ها به خودشون اجازه میدن هر کاری بکننباید اینجور ادما رو درست کرددددددددد:167:دههههههههههههه:w00: ولی خانومی همیشه هم نمیشه مستقیم وارد عمل شد و دعوا راه انداخت اصلا بعضیا هستند که عاشق دعوا کردنن تا از اب گل الود دختر بگیرن 2
سمندون 19437 ارسال شده در 1 مهر، 2010 ولی خانومی همیشه هم نمیشه مستقیم وارد عمل شد و دعوا راه انداخت اصلا بعضیا هستند که عاشق دعوا کردنن تا از اب گل الود دختر بگیرن نه اصلا منظورم دعوا و قیل و قال نبود اون تو شرایط خیلی حساس هست ولی خیلی زیرکانههههه بهید طرفو بپیچونی تا ادم شه:167::w16: 1
Milad 1 727 ارسال شده در 1 مهر، 2010 باید به هر قیمتی که هس از خودت دفاع کنی به هرقیمتی اینو یه بار تو باشگاه مهندسان گفتم یه بار تو تاکسی کنارم یه مرد میانسال با پای شکسته نشسته بود پاش تو گچ بود این هی خودشو به سمت من می کشید ومن هی خودمو کنار پنجره. اما خیلی پر رو بود اخرش دیدم نمیشه باید وارد عمل بشم برحسب تصادف کفشم پاشنه بلند بود تموم نفرتم جمع کردم و پای چلاقشو له کردم همچین آخ گفت که کل تاکسیهای شهر آخ گفتنشو شنیدن دستشو گذاشت رو پاش ولی هیچی نگفت اما ازم فاصله گرفت بعدشم موقع پیاده شدن رو کردم بهش گفتم می خوام پیاده بشم با حالت عصبانیت برگشت گفت خب از اون طرف پیاده شو گفتم اون طرف خیابون شلوغه خطرناکه درو وا کنم :icon_razz: راننده هم دمش گرم طرف منو گرفت گفت اقا زود باش پیاده شو الان پلیس میاد جریمه می کنه اینجا پارک کردم با غرولند با اون پای چلاقش پیاده شد و منم با کمال غرور از جلوش پیاده شدم :shad: هر وخت دیدی دارن بهت تعدی و بی حرمتی می کنن محکم بزن فکشو بیار پایین :167:مطمئن باش اگه ساکت باشی هرگز بهت نمی گن چه دخمل باحیایی بلکه پیش خودشون میگن چه موجود بی دست و پا و خلیه خودش از خداشه یکی ........................ امضا سارا-افشار سال دهم هجری- قمری متاسفانه همینه. هیچ کس از دخترا حمایت نمیکنهیه بار با 2تا از دوستام از کلاس زبان دراومدیم تو خیابون وصال. از مدرسه هم رفته بودیم کلاس. با سر و وضع دانش آموزی. 2 تا پسر 27-28 ساله افتادن دنبالمون. کل خیابون اذیت کردن. بلند بلند تیکه مینداختن و چرت و پرت میگفتن. هیچ کس هیچی بهشون نگفت.صدایی از ما 3تا درنیومد. هیچ کسی تو خیابون اعتراضی نکرد. آخر دوستم برگشت بهشون گفت با خواهر مادرتون اشتباه گرفتین. یکیشون شروع کرد عربده کشی. تا آخر رسیدیم تو بلوار و تاکسی گرفتیم رفتیم. همه مارو بد نگاه میکردن. تو این مملکت همین که دختر به دنیا اومدی بزرگترین گناه دنیاست. اگر میخوای تجاوز نشه بهت باید 6 دور خودتو بپیچی لای پارچه. 2تا تار موت بیرون باشه حقته هر بلایی سرت بیارن. ای بابا من نمیدونم چرا بعضی ها به خودشون اجازه میدن هر کاری بکننباید اینجور ادما رو درست کرددددددددد:167:دههههههههههههه:w00: کاملا موافقم باید اینجور آدمارو (حیوانات به ظاهر آدمو) از روی زمین نیستو نابودکرد :167: حالا با هر وسیله که خودتون صلاح میدونید. 2
سمندون 19437 ارسال شده در 1 مهر، 2010 کاملا موافقم باید اینجور آدمارو (حیوانات به ظاهر آدمو) از روی زمین نیستو نابودکرد :167: حالا با هر وسیله که خودتون صلاح میدونید. حالا نه دیگه به این خشانت
maryam_alien 9904 ارسال شده در 1 مهر، 2010 یه بار تو خیابون یه دختره داشت سر اونی که مزاحمش شده بود جیغ میزد. مامانم برگشت گفت برای چی به روی خودش آورد. تا دم خونه باهاش بحث کردم که چرا نباید از خودش دفاع کنه و مامانم هی میگفت نباید صداشو دربیاره چون برای خودش بده. تو این مملکت این قربانیه که باید شرمنده باشه.
ارسال های توصیه شده