M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۸۹ خوبه اینجوری که هر 5 روز یه پستو جواب بدی ایشالله تا سه سال آینده جواب کل سوالا داده میشه!! انگار این امیر یه چیزی میدونست که اینورا پیداش نشد!! 1 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۸۹ خوبه اینجوری که هر 5 روز یه پستو جواب بدی ایشالله تا سه سال آینده جواب کل سوالا داده میشه!! انگار این امیر یه چیزی میدونست که اینورا پیداش نشد!! خوووو چيكار كنم همچيني سختمههههه ! اين اتاق شيشه اي درش هميشه به روي همه بازه خيال همتون راحت به همه ي سوال ها پاسخ داده مي شه 1 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۸۹ شیطنت بچگی هات چی بود؟ شیطنت بچگی هات چی بود؟شيطنتتتتتتتت :thk: ... شيطنت زياد بود ديگه .. ولي خوب بيشتر شيطنتاي خوب بود آخه خونه ي كودكي هاي من با خونه ي خيلي هاي ديگه تفاوت داشت . جايي كه من چندين سال از زندگيمو اونجا سپري كردم و كوله باري از خاطره دارم ازش جايي بود خارج از شهر ، البته خارج از شهر به معناي روستا هم نيست ، يه جا وسط اتوباني كه خودش وسط كوه و دشت بود ، خونه ي ما از اونجايي كه جز خونه هاي سازماني اداره ي بابا بود يه جايي دور از شهر و مجموعه اي از خونه بود ، البته نه اونقدر مجموعه ي بزرگ حدود هفت هشت خونه ي خيلي بزرگ و خونواده هايي كه همه با هم دوست بودن و مخصوصا خانوما هر روز پيش هم بودن ! همونطور كه گفتم اين مجموعه مثله مجموعه خونه هايي كه الان هست به هيچ عنوان نبود ، چون كه خارج از شهربود وسط كوه و دشت ، يه جاي خيليييي بزرگ ، اول وروديش هم يه نگهباني داشت كه يادمه گاهي بعضي شب ها بابا براش شام مي داد و خيلي خوب بود ، يه بار هم فهميدم كه پسرش سه چرخه دوست داشت ولي خوب سه چرخه نداشت اين شد كه رفتم سه چرخمو دادم بهش و اونم كلي خوشحال شد :w14:، ما به اون منطقه مي گفتيم محوطه و اون محوطه همونطور كه گفتم خيلي بزرگ بود ، يه جاي خيليييي بزرگ دور از شهر و هواي آلوده و سر و صدا و ازدحام ، پر از گل و بوته و درختهاي خيلي بلند و پير و آب رود خونه و جنگل محافظت شده و مزرعه و پر از ميوه هاي جنگلي و وحشي مثه زالزالك و كلي درختاي توت بزرگ ، حتي خرگوش و مار و اردك و اينجور چيزام زياد بود ! :w42: اين محوطه يه جاده داشت و اين جاده تنها آسفالتمون بود كه مي خورد به هر خونه كه براي اينكه ماشين ها راحت بيان ( البته ما اون موقع ماشين نداشتيم هميشه مي رفتيم جاي ايستگاه اتوبوس و من هم مينشستم رو كيف سامسونت بابا ! ) حالا فرض كنيد خونه ي ما يه خونه ي ساده اما خيلييييي بزرگ وسط اين محوطه بود ، تقريبا يه زمين 500 متري يا بيشتر پر از سنگ ريزه ( 3 ) يه طرف خونه ي ما بود ( 1 ) و درست رو به روش يه عالمه درخت هاي خيلي بزرگ و پير ، البته اين درختها تقريبا دور تا دور خونه بودند و يه منطقه ي امن ايجاد كرده بودند ( 4 ) سمت راست خونه يه لونه واسه مرغ و خروسا ساخته بوديم ( 5 ) هرچند چندين بار شب ها شغال اومده بود و از زير لونه خاك رو كنده بود و مرغ با خودش برده بود تا اينكه يه شي ديگه كلا بي مرغ و خروس شديم ! خوب البته اون طفلي شغال هم گرسنه بوده ديگه ، بعد جلوي خونمون يه عالمه با غچه هاي خيلي قشنگ داشتيم كه هر روز عصر من و بابا آبشون مي دايدم و هميشه خيس بود يادمه هميشه با انگشت تو گل ها راه آب باز مي كردم براي سبزي ها و درختا ، وااي هنوز بوي نعناع ها رو يادمه چقدر تازه و خوش بو يه عالمه اونجا سبزي مي كاشتيم درست جلو در خونه ، حتي درختچه هم اونجا داشتيم يه چاله هم اون كنار بود هميشه يه قورباغه ي تنبل توش مي خوابيد ! ( 2 ) آها راستي يه باغچه ي ويژه ي كاشت هم داشتيم ( 5 ) كه هميشه توش خيار و گوجه فرنگي و اينا مي كاشتيم بعد از مدتي هم شد باغچه ي توت فرنگيمون :girl_angel: يه زمين خاكي هم كه هيچ وقت زمان نشد توش چيزي بكاريم سمت راست خونه پشت درختامون بود ( 7 ) اما يه بار يه چيزي توش دفن كرديم !! آره يه گوسفند آخه يه دونه گوسفند خريده بوديم براي قربوني بعد كه قربوني شد بابا اونجا دفنش كرد وسط اون خاكا ( 8 ) راستي منم يه چاله ي خيلي بزرگ كنده بودم و هميشه برگها رو جمع مي كردم مي نداختم اون تو تا دفن بشن و تبديل به كود بشن ! آها هميشه دونه هاي هلو و زرد آلومو هم مي كاشتم توي باغچه ها ؛ ولي هيچ وقت سبز نشد البته يه بار يكي جوونه زد ، ولي كلي لوبيا كه كاشتممم ، اين تصوير هم يه جورايي براي درك بهتر خوبه ولي خوب اونجا خيليييي قشنگ بود بايد مي ديد ، راستي بعضي وقتا مي رفتم وسط اون زمين خونه كه پر از سسنگ بود سنگارو مي زدم كنار و براي ماشين هام جاده درست مي كردم و باهاشون بازي مي كردم ! تازه بعضي وقتا هم اون وسط آتيش درست مي كرديم و كيف مي كرديم ، سيب زميني هم مي نداختيم توش :dancegirl2: یه خاطرۀ خوب از دوران بچگی؟بالا گفتم ديگه ! از چه شیطنت هایی خوشت میاد؟شيطنت هايي كه شولوخ بازي باشه اما باعث اذيت كسي نباشه بچه بودی بیشتر با چی بازی میکردی؟با همينا كه گفتم ! بيشتر در حال اكتشاف بودم ! چند تا دوست داشتی؟تقريبا 5 6 تا بوديم كه بيشتر با هم بوديم . بهاره و بيتا و فريبا من و ابراهيم و .. از چه سالی خوندن رو یاد گرفتی؟از زمان مدرسه اما كاش زودتر ياد مي گرفتم . چه عاملی باعث شد که به ادبیات علاقه مند بشی؟كلا يه جورايي به ادبيات از اول علاقه داشتم ، تقريبا يه جورايي ارثي بود تو خونواده بچه بودی آرزو داشتی بزرگ شدی چیکاره بشی؟هيچ وقت بهش فكر نكردم ! ولي از اون بازي هايي كه با كاغذ درست مي كرديم و اسم شغل روش مي نوشتيم و تو دستمون مي چرخونديم زياد كرديم ! خالبه بازی هم کردی؟نه ديگه ! با آجیت چند سال اختلاف سنی دارین؟2 سال :w14: 2 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۸۹ رفتم سه چرخمو دادم بهش و اونم كلي خوشحال شد الهیی قلبونش بشم انقد مهلبون بوده :w14: :aghosh: خوب البته اون طفلي شغال هم گرسنه بوده ديگه :there: به سرمون كه يك كلك درست كنيم و بندازيم تو آب و سوارش شيم بريم بگرديم وای خدا ما هم از این کارا کردیم خودمون خورديم وشبش دسته جمعي مريض شديم !! و اين بود بستني نوني ها ما ! واااااااااااااااااااااااااییییییییییییییییییی خیییییییییییییلیییییییییییییی جالب بود ما هم زمانی که جنگ شد مجبور شدیم بریم جاجرود زندگی کنیم از این خاطرات داریم. یک آن رفتم به اون روزا :w42: خیلی خیلی قشنگ بود :girl_angel: 1 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 تیر، ۱۳۸۹ خيال همتون راحت به همه ي سوال ها پاسخ داده مي شه بـلــه!! این مورد رو من دیدم!! 1 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۸۹ حكايت همچنان باقي ست ... سیلام خوبی چطولیمن زیاد سوال نمیپرسم سلام سلام آفرين وحيد جان ؛ خيلي كار نيكي مي كني 1-شب دمر میخوابی یا طاق باز ها !؟ والا دقيق نمي دونم كلا ثبات ندارم هر لحظه يه طرفم ! 2-چپی هستی یا راستی (فقط نگی وسطم ) ببين بذار اين جوري بهت بگم تو اگر يه مسير براي حركت از نقطه ي الف به ب در نظر بگيري حالا اين مسير خودش سه تا راه داشته باشه ، يكي از چپ مي ره و مي رسه به ب يكي از راست يكي هم مستقيم . كدوم رو ميري ؟! چپ و راست هر دوشون منحرف شدند ، يكي از اين ور اون يكي از اون ور . نه چپ سياسي ام نه راست سياسي ، چون اصلا اين سياست رو قبول ندارم . ديگه واضح تر از اين بگم برات !؟ 3-چپ دستی یا راست دست راست پا !! :gol cheshmak: :w139: 1 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۸۹ سلام قاصدک دوست قدیمی و با مرام و . . . .با ارزش ترین چیزای زندگیت چیه ؟ بهترین کاری که می تونی انجام بدی رو بگو دختر مورد علاقت چه شکلیه نظرت در مورد خانما چیه دید کلیت ؟ اگه از کسی ناراحت شی او لین و اخرین واکنشت چیه ؟ ایا شهرتو دوست داری ؟و ایا فک می کنی خوبه؟ و متصاد شهرت و محبوبیت چه کلمه ایه ؟ تو دنیای ادبیات زیباترین زیباترین شعر داستان قطعه ادبی شخص ... که به یاد درای رئ بگو چرا اسمت قاصذک حکیم قاصدک خالی نیست ؟ ایاهر روز ومطالعه می کنی ؟ و در چه مورذی ؟ چه تیپ ادمایی رو دوست داری ؟ . . .فقلا اینا وومنتطر حوابت هستم ..قاصدک عزیز . 2 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۸۹ منو وادار کردن بهت رای بدم قاصد حکیم:dancegirl2: اي جماعت كيك و آبميوه خار 1-آخرین باری که دعوا گرفتی کی بود؟ ... :thk: ... يادم نمياد ارمين 2-خونتون زیربناش چند متره؟ تقريبا 150 3-تو پستات از کدوم شکلک بیشتر استفاده میکنی؟ 4-آخرین باری که سینما رفتی کِی بود؟با کی(مهمه ها) فخت واسه فیلم نیگا کردن رفتی؟ :thk: .. فكر مي كنم چندين سال پيش با خانواده بود رفتيم فيلم زير درخت هلو هم بود ! 5-اسم ادکلنت چیه؟ ادكلن نيست ، عطر هست ،عطر گل ياس ؛ اينقدر خوشبوهه كه نگو :2rqfst4: 2 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۸۹ ایلیا زود باش تند تند جواب بچه هارو بده دیگه!:w74:اینجوری که تو پیش میری،اطاقت تا 1ماه طول میکشه... غصه نخور داداش امين ، در اين اتاق هميشه به روي همتون بازه 1 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۸۹ 1) تا حالا سیگار کشیدی؟ آره ؛ دو بار امتحان كردم ، اما خوب علاقه اي نداشتم و ديگه استفاده نكردم . 2) به نظرت بالای 18 سال یعنی چی؟ يعني اوج فروش ! 3) دو دوتا؟ دوتا 4) بخشش یا انتقام؟ غالبا بخشش 5) به خودت بدهکاری؟ آره 6) کشیده یا کف گرگی؟ هيچ كدوم ! اما ترجيحا كشيده 2 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۸۹ حالا خوبه فقط دو روز گذشته چرا سوالای منو نصفه جواب دادی :w00: جز راست نبايد گفت ، هر راست نشايد گفت محمد جان من چرا انقدر مرموزی؟ چون لازمه :ws2: برای هر کدوم از صفتای زیر اسم یه نفر رو بگو: مرموز: ايليا مهربون: قاصدك آروم: علي شوخ: جدی: ouranos شلوخ: قاصدك حكيم خوب حالا یه بار دیگه این سوالمو میپرسم. با بله و خیر جواب بده: 20 یا 21 سالته؟ بله و خیر :2rqfst4: 23 یا 25 سالته؟ بله و خیر :2rqfst4: 27 یا 28 سالته؟ بله و خیر :2rqfst4: 30 یا 31 سالته؟ بله و خیر :2rqfst4: 33 یا 35 سالته؟ بله و خیر :2rqfst4: جواب بده :w00: دادم ! :2rqfst4: :2rqfst4: 2 لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۸۹ غصه نخور داداش امين ، در اين اتاق هميشه به روي همتون بازه پیر میشی...نکن این کارو.... من از تو یه درس گرانقدر درس گرفتم ایلیا...هیچوقت تن به اطاق شیشه ای نخواهم داد!:banel_smiley_52: لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۸۹ :2rqfst4: وایییییییی چه دقی ایلیا!! :ws28::ws28: بکشیشم سنشو نمیگه یه جوری در میره! :ws28: 1 لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۸۹ پیر میشی...نکن این کارو....من از تو یه درس گرانقدر درس گرفتم ایلیا...هیچوقت تن به اطاق شیشه ای نخواهم داد!:banel_smiley_52: نه درسش این بود : هیچ وقت به زور کسی رو که نمیخواد تو اتاق شیشه ای نندازین!! چون یا خودش دق میکنه یا مثل ایلیا بقیه رو دق میده!!! 2 لینک به دیدگاه
Doctor_Shovan مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۸۹ استاد من سوال ندارم ولی اینکار رو میخوام انجام بدی درخواست واضحه و پیچوندن هم نمیشه داشته باشه .. 10 نفر رو نوشتم برای اونا که پسر هستند تو یه شاعره میشی ویک بیت شعر عاشقانه براشون میگی طوری که کاملا معلوم بشه شعر از زبانی دخترانه است ... و برای اونا که دخترن برعکس شاعر میشی و از یه موضع پسرانه براشون یه بیت عاشقانه میگی fanous هوتن Savarna atre baron eng.esmail lillian Doctor_Shovan afsaneh521 RezaMTJAME kimia لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۸۹ بازم سلام و خسته نباشی ممنون که به سوالم جواب دادی بااااااز هم سلام ؛ ممنون ؛ چه عجب يك نفر خوشنوده ! من وسوسه شدم چندتا سوال دیگه بپرسم: هيچ موردي نداره عزيزم بپرس ، الانسان جايز الوسواس من الجنة و الناس 1.وقتی مسواک میزنی کل صورتت کفی میشه یا فقط نصف صورتت؟ جااان !؟ نصف صورتم بايد كفي بشه !؟ نه بابا فقط يه ذره همون دور دهنم ديگه 2.چرا رود به دریا میرسه ولی روده به معده میرسه؟:wht: هروقت رودابه به سودابه رسيد اونم حل ميشه :ws3 در ضمن روده به معده نمي رسه هااااا !!! روده مي افته بعد از معده مسيرش به جاي ديگس ؛ اشتباه سوار نشي داداش 3.قبلا گفته بودم چرا همسایمون تو خونشون خروس نگه میداره ... حالا میخوام بدونم اگه من یه مرغ بگیرم تخمی که محصول مشترک خروس همسایمون و مرغ منه مال کیه؟:w165: اگر قبلا بين اين دو صيغه اي جاري شده باشه كه خوب معلومه با همسايه در اين مورد توافق كرديد ؛ اما اگر هيچ خطبه اي جاري نشده باشه لقاح جنسيشون زنا محسوب ميشه و مفسده هست تخم حاصله هم تخم الزنا هست كه از تخم خروس مرده هم حروم تره واي به حالتون اگه گير مرغ و خروساي ارشاد بيوفتين ، غبغبتون رو مي بُرن مي ذارن كف ِ پرتون ! 4.چرا وقتی انوشه انصاری رفت فضا من و تو رو با خودش نبرد؟ یا حداقل بهمون اطلاع هم نداد.... چون ما جز مهاجرينيم با انصار كاري نداريم 5.وقتی نخ دندون میکشی بعدش اونو بو هم میکنی؟:thk: 1 لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۸۹ وایییییییی چه دقی ایلیا!! :ws28::ws28: بکشیشم سنشو نمیگه یه جوری در میره! :ws28: من میدونم...یبار بصورتی کاملاً تابلو سنشو لو داد! اگر خودش بخواد میگم بهتون...حالا اگر پیشنهاد مالی بقدر کافی باشه،شاید....اهم...اوهوم.... لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۳۸۹ همونطور که محمد در اولین پست گفت، ایلیا مرموزترین کاربر انجمن ِ، همه شاهد بودید که مرموزترین در اتاق شیشه ای همچنان مرموز باقی ماند.:167: به شخصه چهارصد و شصت سوال پرسیدم ولی نمیدونم دقیق چندتاش رو پیچوند :w00:، ولی با این حال همون تعدادی رو که جواب داد خیلی جالب بود. :flowerysmile: امیدوارم ایلیا اولین و آخرین کاربر در تاریخ فرومها باشه که به این شدت سوالات رو پیچوند. ایلیا جان برات آرزوی بهترین ها رو دارم. :girl_angel: تاپیک قفل میشه. 3 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۸۹ خوب ؛ طبق وعده هاي داده شده ما باز گشتيم و نمي گذاريم هيچ سوالي بدون پاسخ بماند چقد به خواسته های همسرت توجه نشون میدی؟ توجه نشون دادن خيلي زياد ؛ چون خيلي برام مهمه ، اما اينكه چقدر بتونم اين خواسته ها رو برآورده كنم نيازمند شرايط جانبي اي هم هست ؛ اما از دل و جان توجه مي كنم چقد سعی میکنی که برای خواسته های ایشون تلاش کنی؟ به قدر عافيت ! خيلي زياد ؛ تا نهايت جايي كه ممكن و مقدور باشه ؛ تا اين حد كه مي تونم بهت بگم به طور مثال اگر روزي خواسته اي داشت كه نيازمند شرايط مالي سنگيني بود و خيلي به روي خواستش اصرار داشت و وضع مالي من در حد برآوردن اون خواسته نبود اگر واقعا نتونستم هيچ جوره براش جور كنم شرايط مالي رو برم و كليه ام رو بفروشم و به خواستش برسونمش اگر یک خواسته ای باشه که واقعا نتونی و نخوای چیکار میکنی؟ خوب اگر خواسته اي باشه كه نتونم و نخوام حتما دليلي داره ؛ بايد شرايطش ايجاد بشه تا بگم ، چون واقعا الان چيز خاصي مد نظرم نيست . :icon_pf (34): اگه یه روزی بینتون کدورت بشه کی برای آشتی قدم جلو میذاره؟ اميدوارم كه هيچ وقت اينطور نشه و تمام سعي ام رو مي كنم طوري زندگي كنيم كه هيچ وقت اينطور نشه اما اگر بشه سعي مي كنم خودم پا پيش بگذارم و درستش كنم يه جوري تا کجا ناز همسرت رو میکشی؟ بستگي داره ، اگر عاشقش باشم كه احتمالا خواهم بود حتي اگر غير منطقي ترين حرف دنيا رو هم بزنه و قهر كنه نازش رو مي كشم ، اما اگر عاشقش نباشم تا جايي كه ببينم واقعا ارزش ناز كشيدن رو داره و احتمال درست شدن هست هنوز . اگه یک حرف بی منطق زده بشه چه واکنشی نشون میدی؟ اصولا خانوم ها كه زياد از اين نوع حرف ها مي زنن ! اما خوب سعي مي كنم در كنار هم بشينيم درست بررسي كنيم موضوع رو تا ببينيم كدوممون داريم غير منطقي نتيجه مي گيريم ، اگر مشكل از من بوده باشه كه عذر خواهي مي كنم و از دلش در ميارم اگر از جانب اون بوده باشه و متوجه اشتباهش شده باشه يه جوري كه زياد شرمنده نشه بحث رو كم كم عوض مي كنم و دوباره فضاي مثبت رو مي سازم تا چه حد در روابط صمیمی احترام بینتون رو نگه میدارید؟ خيلي خيلي زياد ؛ اصلا به عقيده ي من صميميت گزينه اي نيست كه روي احترام تاثير منفي بخواد بگذاره ، حتي موجب بيشتر شدن احترام هم ميشه . در صحبت کردن چقد حریم نگه میدارید؟ خوب حريم چه مسائلي رو ؟ بعد اگر واضح تر گفتي برات توضيح مي دم . ولي خوب هميشه حفظ حرايم خيلي مهم هست . :flowerysmile: لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۸۹ تو کارهای خونه چقد کمک میکنی؟ خيلي زياد ؛ کارهای خونه رو معمولا حق مسلم کی میدونی؟ كارهاي خونه در اصل كارهاي زندگي هست و جز مسئوليت هاي هر دو طرف ، همونطور كه من اگر يه خونه ي مجردي داشته باشم كارهاي خونه هم جز وظايفم هست ، اگر ازدواج هم بكنم فرقي نمي كنه تنها مسئوليت هام مي تونه سبك تر بشه اما دليل بر اين نميشه كه به طور كل مسئوليتم برداشته بشه . اگر به خانومت کمک کنی منت میذاری؟ نه تو غذا مشکل پسندی؟ مشكل پسند كه نه ، خوش خوراكم ، اما ذائقم طوري هست كه همه چيز رو راحت نمي پذيرم . اگر یکروز غذا بسوزه چیکار میکنی؟ مي خندم و پيشونيشو بوس مي كنم و يه فكري مي كنيم دوتايي خرید خونه با کیه معمولا؟ با هركي كه وقت و پول و حوصله داشته باشه ، كلا خريد خيلي دوست دارم به شخصه اهل گردش و تفریح هستی؟ آره به شدت ؛ مخصوصا سفر رو خيلي دوست دارم ؛ به خصوص اگر خودمون يك ماشين هم داشته باشيم ، كلا خيلي خوش مسافرتم ، اگر نصفه شب بهم بگي تا صبح آماده ي حركت ميشم ! در طول روز چقد احتیاج به سکوت و تنهایی داری؟ بستگي داره ، مقدار مشخصي نمي تونم تعيين كنم ، گاهي خيلي كم گاهي خيلي زياد اگر عزیزترین شخص زندگیت مزاحم اوقات تنهاییت بشه چیکار میکنی؟ خوب به نظر من وقتي اون شخص عزيز ترين كس من باشه قطعا در تنهاييم هم بايد شريك باشه ، وجودش مي تونه برام آرامش بخش باشه تا بحال شده از خونه بزنی بیرون و یه چند روزی هیچکس ندونه کجایی؟ اينطور كه تو مي گي نه لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده