نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۹ اینم واسه تو که نگی پارتی بازیه :))) 1 لینک به دیدگاه
leo.unique 432 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۹ بعلت پایین بودن تعداد اعضای فعال، کارایی نداره 2 لینک به دیدگاه
.Milaad. 1459 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۹ گنجیشکت رو عوض کن قناری چیزی ! دی 1 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۹ اتفاقا خودمم ازش خسته شدم دیگه ? 1 لینک به دیدگاه
.Milaad. 1459 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 فروردین، ۱۳۹۹ صرف اومدن و حوندن و رفتن به درد نمیخوره لینک به دیدگاه
نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 فروردین، ۱۳۹۹ ببین اینجا محدودیتی نیست. اگر دلت بحث خاصی میطلبه برو توی تالار مربوطه ش یا همینجا گفتگوی خودمونی استارتش کن یک زمانی نواندیشانی های قدیمی اینجا آتش ها سوزانده اند :دی 1 لینک به دیدگاه
.Milaad. 1459 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 فروردین، ۱۳۹۹ اونکه باید به خودش نگرفت! دی 1 لینک به دیدگاه
meaning 140 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 فروردین، ۱۳۹۹ من این تاپیک رو یه دورهای خیلی دوست داشتم − بیشتر و بهتر از "بهش بگو" که شبیهش بود اما اصلا این کاربرد رو برام نداشت − چون هم سوژهش مستقیماً یه کاربر بود که تو توی دلت باهاش حرف میزدی هم اینکه توی تایملاین تاپیکها نمیرفت. و به جز یه پست از بقیهشون که نوشتم راضی بودم. سطحش یکم از متوسط رو به پائین (زرد) بود اما به متوسط رو به خوب و عالی هم رسید بسته به اینکه کی توش مینوشت. برای من که دوست ندارم مستقیم با کسی حرف بزنم و همیشه رفتارها و احساساتشون رو به خاطر میسپارم فرصت خیلی خوبی بود که با دلم باهاشون حرف بزنم. همیشه هم همینجور دوست دارم یکی بشینه جلوم (یا حتا توی خیالم) بدون اینکه حرف بزنه من فقط ازش حرف و حرف و حرف بزنم. میدونم در آخر خودشم خیلی راضی میشه از کاری که در میاد و پشیمون نمیشه که حرف نزده. مثل کسی که دوستش دارم و بودنش بدون اینکه حرف بزنه برام دلیل نوشتن میشه. و چقدر خوبه که حرف نزنه مثل الاکلنگ اون که پائینه من بالام من مینویسم و این بودنش بدون اینکه چیزی بهم بگه ترجمان بودنش میشم. این تاپیک رو هم یه شب یکی به اسم ستارنایت زد بسرش بزنه بدون هیچ فکر و برنامهای و هدفی فقط برای تفریح اما نمیدونست چقدر این سبک رفتار و کنش به طبیعت من نزدیکه. یه کار خیلی ساده و همین چیزهای ساده هستند که همیشه برای من بهترینند مثل طلا. 1 1 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 فروردین، ۱۳۹۹ از شما با اونهمه شخصیت و رعایت احترام ، توقع این رویه رو نداشتم لینک به دیدگاه
meaning 140 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۹ یه عکسی هست دلم میخواست و دوست داشتم بهت هدیه میدادمش حیف. نه اینجا مناسبشه شاید، نه مهمتر اینکه میشه بیهیچ مقدمهای این حجم احساسات رو بروز داد که نیاز به صمیمت و دوستی نزدیک و شدیدی داره که متاسفانه ممکنه پیش هم نیاد ، ولی از گفتنیها همینقدر که حس درونش یه تیکه از احساس قلبیمه. ______ فکر نمیکردم به این تاپیک نیاز پیدا کنم اونم به این زودی، امیدوارم اولینبار و آخرینبارشم باشه که ازش استفاده میکنم. 1 لینک به دیدگاه
.Milaad. 1459 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۹ وسوسه میشم در مورد اون رفیق قدیمی ازت بپرسم اگرچه شاید جواب رو هم بدونم! شایدم بازم رده پایی از سادگی و خامی من در میون باشه نمیدونم! دی لینک به دیدگاه
moham@d 172 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 فروردین، ۱۳۹۹ ممنون از شما که اینقدر با گذشت هستید هر چند از شخصیت والای شما دور از انتظار هم نیست .... لینک به دیدگاه
نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 فروردین، ۱۳۹۹ :))) دادا نیگا کارادوها :))) لینک به دیدگاه
moham@d 172 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۹ همیشه برای من قابل احترام بوده و هستید 1 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۴۰۲ فكرشم نميكردم اينقدر آدم بيشعوري باشي:) و خب قطعا جواب اين بيشعوريت خواهي ديد. حتي اون سر دنيا:) لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده