سین.دخت 366 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۸ بهتر است قبل از طرح بحث اندکی با یادگیری پروژهمحور آشنا شویم. یادگیری مبتنی بر پروژه یا یادگیری پژوهشمحور چیست؟ شاید این نوع یادگیری در مباحث کامپیوتری، یا فناوری اطلاعات و ارتباطات به گوش شما خورده باشد. اما این یادگیری فراتر از بحثهای فاوا و کامپیوتری است و محدود به این موضوعها نمیشود. تعریفی همهپسند درباره روش یادگیری پروژهمحور وجود ندارد. بهترین تعریفی که تاکنون از این روش ارائه شده از این قرار است: «یادگیری پروژهمحور روش آموزش نظاممندی است که در آن دانشآموزان را توسط یک فرایند تحقیقی گسترده، درگیر یادگیری دانشها و مهارتها میکنند. ساختار این فرایند تحقیقی پیرامون سؤالات پیچیده و حقیقی، و نیز فراوردهها و تکالیف با دقت طراحی شده بنا شده است.» این تعریف طیفهای متفاوت پروژه را در بر میگیرد؛ از پروژههای کوتاه و مختصر بر پایه یک موضوع واحد در کلاس درس گرفته، تا پروژه هایی که مربوط به علوم مختلف مربوط میشوند، و سالها زمان می برند و گاه اعضای جامعه خارج از مدرسه را نیز درگیر میکند. مهمتر از این تعریف، صفت یک پروژه خوب و مفید است؛ پروژهای که کشش ذاتی دانشآموزان به یادگیری، توانایی آنها به انجام کارهای مهم، و نیازی که آنها را بهصورت جدی به مرکز یادگیری میکشاند، تشخیص دهد. »» پس نکته مهمی که در این یادگیری به چشم میخورد، تلفیق تمام مهارتها، هوشها و مفاهیم است. به طوری که فرد یادگیرنده برای رسیدن به نتیجه مطلوب، به طور همزمان از هوشهای بصری، شنوایایی، گفتاری و... خود بهره میجوید و دائما در رشتههای متفاوت که با یک نخ بههم وصل شدهاند، جست و جو میکند. اما سوال اصلی این است: آیا این نوع یادگیری در مدارس ایران کاربرد دارد؟ خیر! تا زمانی که بودجهبندیهای آموزشی با محتوای همیشه ثابتی که ارائه میدهد و انتظار یک کنش و واکنش ثابت هم دارد اما میتوان پاسخ دیگری هم در نظر داشت. بله این یادگیری در مدارس ایران قابل اجراست، در صورتی که شرایط لازم فراهم باشد. مسئله اول زمان است. زمان در مدارس دولتی مسئلهای همیشگی و حل نشدنی است. ما همیشه وقتمان تنگ است! معلمها با هم هماهنگ نیستند! اگر شما محدودیت زمانی دارید و مجبورید که موضوعات زیادی را در برنامه آموزشی خود در طول یک سال تحصیلی بیاورید، باید به امکان عدم پوششدهی تمام آن موضوعات هم فکر کنید. معنی این گفتار آن است که شما باید عمداً موضوعاتی را برای پروژه انتخاب کنید که برای یادگیری آنها به عمق بیشتری احتیاج است. در مقابل این موضوعات، موضوعات دیگری هستند که به سادگی پوشش داده میشوند. در نظر بگیرید که چه قسمت از برنامه تحصیلی شما از طریق سخنرانی و خطابه پیش میرود و چه قسمتی به عمق بیشتری احتیاج دارد. (ما انتظار نداریم مدارسمان همانند مدارس فنلاند باشد، فعلا باید به همین مقدار قانع بود!) مسئله دیگر معلمان هستند. این یادگیری هیچوقت اتفاق نمیافتد تا زمانی که معلمان ما حتی حوصله پاسخگویی به سوالات دانش آموزان را ندارند. ترجیحا به صورت کاملا سنتی مباحث را به دانشآموزان ارائه میدهند و چیزی فراتر از آن را هم نمیپذیرند. در مسئله سوم میتوان از کمبود امکانات نام برد. مدارس ما تا چه اندازه تجهیز به امکانات اولیه مورد نیاز برای آموزش هستند؟ شاید این مسئله در مدارس خصوصی وجو نداشته باشد، اما مدارس دولتی زیادی هستند از کمترین امکانات برخوردارند. به همین دلیل باز در پیرو این بحث میتوان اشاره به توانمندیهای یک معلم کرد، که با سادهترین امکانات و شاید چیزهای دور ریختنی دست به خلق پروژهای موفق بزند. که البته باز هم این توانمندیها تا زمان عدم نیاز به تکنولوژی، مسئله را پوشش میدهد. به طور کلی میتوان گفت تا زمانی که مدارس، چه دولتی و چه خصوصی، زمان، امکانات و معلمهای توانمند و صد البته با حوصله و مشتاق یاددهی نداشته باشد، این یادگیری عملا شدنی نیست. + با کمی تلخیص از : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده