Mohammad Aref 120451 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۶ پیدایشِ مفاهیمِ گوناگونِ برنامهریزی با پیدایش برنامهریزی تاون یا اوربان (شهری)، نیاز به پژوهش نیز گسترش یافت. این پژوهشها تلاشی بود برای فهمِ بهترِ موضوع و منجر به تکامل آن شد. نظریاتِ مختلفِ برنامهریزی مانند الگوی برنامهریزی خردگرا[۱]، مفهوم[۲] برنامهریزی وکالتی، نظریه برنامهریزی همکارانه[۳]، الگوی اقتصاد سیاسی در برنامهریزی شهری[۴] و نظریه حداقل تلاش ضروری[۵] پدیدار شدند. این نظریات روشی را شکلدادند که امروز آن را برنامهریزی شهری میدانیم و بخشی از نظریه برنامهریزی را ساختند. تاریخچهِ مفهومِ برنامهریزی وکالتی مفهوم برنامهریزی وکالتی را پائول دیویدف ارائه داد. در اینگونه برنامهریزی، گروههای ذینفع گوناگونی وجود دارند که میتوانند به شرح زیر باشند: ۱. احزاب سیاسی (در قدرت یا در اپوزیسیون) ۲. گروههای خاص ذینفع مانند گروههای مخالفِ نظامِ کاستی (در بافت هندی آن)، گروههای علیه تبعیض نژادی، گروههای طرفدار یا ضدحقوقمدنی، اتاقهای بازرگانی، سازمانهای کارگری، سمنهایی که هدفشان حفظ محیطزیست است و انجمن رفاه ساکنان[۶]. ۳. انجمنهای ویژهای که علیه سیاستهای موجود اعتراضمیکنند برای نمونه گروهی از معماران که به دلایل زیباشناختیْ مخالفِ احداثِ بنایِ روزمینیِ مترویِ دهلیاند. این گروهها نیازهای خودشان را دارند که از طریق تهیه طرحهایی چندگانه[۷] ارائهشان میدهند و اینگونه است که مشارکت عمومی در برنامهریزی وکالتی به دست میآید. طرحهای چندگانه، مفهومی در برنامهریزی وکالتی در مخالفت با طرح واحد[۸] برنامهریزی خردگرا است. برنامهریزی خردگرا معتقد است که تهیه یک طرح [واحد] توسط یک کارشناس منفرد که با عینیت علمی[۹] خود میکوشد حتیالامکان منافع اکثریت جامعه را مدنظر قرار دهد و جامعه را توانمند سازد که به یگانه و تنها حقیقتِ موجود دست یابد امکانپذیر است. برنامهریزی وکالتی با موجودیتِ مفهومِ بیطرفیِ ارزشی مقابله کرده و ازاینرو طرحهایی چندگانه تهیه میکند که هرکدام توسط ایدئولوژیِ مردمی هدایت میشود که آن را تهیه میکنند. ارزشها یک بخش گریزناپذیرِ فرآیندِ تصمیمسازی ضد خردگرا هستند. منافعِ عمومی را برنامهریز ارائه یا معین نمیکند بلکه منافع عمومی از طریق فرآیندِ سیاسی ایجاد میشود؛ بهعبارتدیگر باید نمایندگان گروههای مختلف وجود داشته باشند که این را میتوان با تهیهِ طرحهای چندگانه به انجام رسانید. این فرآیند به حقیقت نسبی باور دارد. سیاستِ مناسب، آن سیاستی است که تدوینکنندگانش آن را مناسب بهحساب آورند. راهکارِ درستْ موضوعی گزینشی است نه یک حقیقت بیرونی. برنامهریز نقش یک وکیل را ایفا میکند و در تهیه طرحها به آن مردمی یاری میرساند که نظراتشان با نظر وی یکی است. ازاینرو، در برنامهریزی وکالتی نقش برنامهریز تنها نقشِ یک کارشناسِ فنی مانند [نقش برنامهریز] در برنامهریزی خردگرا نیست. برای برنامهریز این فرصت فراهمشده که پشتیبانیِ خود را از طرحی اعلام کند که خود به آن باور دارد. او به موکلان خود کمک میکند تا اندیشههایشان را در زبانی که برای آنها، احزاب دیگر و تصمیم سازان فهمیدنی است بهروشنی بیان کنند. در برنامهریزی وکالتی دانش ابزاری نیز به کارگرفته میشود. برنامهریز با برجسته کردن توانمندیهای طرح خود و اشاره به کمبودهای طرحهای تهیهشده توسط گروههای دیگر از طرح خود دفاع میکند. این کار بهمنظور دستیابی به پشتیبانیِ سیاسی برای موافقت با طرح موکلانِ برنامهریز صورت میپذیرد که خود پیشنیازی است برای تأمین مالی و اجرای طرحشان. برنامهریزْ موکلان خود را در مورد نهادها و فرآیندهای گوناگونی که در برنامهریزی دخیلاند آگاه میسازد. به همگان گفته میشود که چرا پیشنهادهای مشخصی پذیرفته شدند و برخی خیر. چه توجیهاتی پشت سیاستهایی که اجرا میشوند وجود دارد؟ طرحهای چندگانه تهیه طرحهایی باکیفیت بالا را تضمین میکنند زیرا که طرحهای مختلف به رقابت با یکدیگر میپردازند. این طرحها بر پایه مطالعاتِ زمینهای موشکافانهای تهیه میشوند که هنگام دفاع از طرحها موردنیازند. این امر تولیدِ تعداد کافی از این طرحها را نیز تضمین میکند. طرحهای چندگانه تضمین میکنند که هیچ حزب درحالرقابتی که مشغول تهیه طرح است، هیچ نوع برتری ناروائی نداشته باشد. برنامهریزی خردگرا از تهیه [طرحِ] بدیل حمایت میکند اما این بدیلها بیش از آنکه طرحهای حقیقی متفاوتی باشند، یک تمرین ذهنیاند. برنامهریزی وکالتی، با ایجاد طرحهای چندگانه توسط بخشهای مختلفِ جامعه، بر این کمبودها غلبه میکند و مباحثهِ داغِ سیاسی و مخالفت با سازمانی دولتی را که برای یک دموکراسیِ سالم و فرآیندِ تصمیمسازیِ خردگرا به آن نیاز است آسان میسازد. دیگر برتریهای طرحهای چندگانه عبارتاند از: ۱. بهعنوان وسیله آگاهسازی عمومی درباره بدیلها، اختیارات و گزینشهای گوناگونی که موجودند و قویاً توسط حامیانشان پشتیبانی میشوند عمل میکند. ۲. فشارِ سازمانِ دولتی [برنامهریزی] برای تهیهِ بدیل را فرومینشاند. ۳. تعهد حرفهای را بر دوش برنامهریز قرار میدهد تا از طرح موکلان خود دفاع کند. ۴. سازمان برنامهریزی در یک شرایط انحصاری نخواهد بود و ازاینرو وادار خواهد شد تا با دیگر گروههای درحالرقابت به رقابت بپردازد و این وادارش خواهد کرد که طرحهایی باکیفیت بهتر تهیه کند. ۵. از انتقاد بیهوده جلوگیری میکند. آنهایی که با طرحهای موجود، برای نمونه طرح جامع، مخالفاند وادار خواهند شد که طرحی بهتر تهیه کنند و ازاینرو پاسخ گوئی افزایش مییابد. دیگر کارکردهای برنامهریز در برنامهریزی وکالتی عبارت است از: ۱. کارآموزشی را بر عهده میگیرد. ۲. موکلانش را از حقوقشان در قوانینِ گوناگونِ برنامهریزی، روشِ کارکردیِ یک حکومتِ شهری و دستور کارهای ویژهای که ممکن است بر آنها اثرگذار باشد آگاه میسازد. ۳. سازمانهای دولتی و دیگر گروهها را از شرایط، چشماندازها و مسائل گروهی که آن را نمایندگی میکند آگاه میسازد. ۴. برنامهریز با مبنا قرار دادن اطلاعات بهکار گرفتهشده در طرحهای دیگر به ماهیتِ سوگیریهای آنها اشاره میکند. پیشنهاد میشود که حکومتِ فدرال و نه حکومتِ محلیْ بودجهِ اجرای طرحها را تأمین کند [زیرا که] حکومت محلی میتواند گروههای محلی مجریِ طرح را تحت نفوذ خود درآورد و [نهایتاً] به اجرای طرحی متفاوت از طرح برگزیدهشده بیانجامد. گروههای ذینفع مختلفی که طرح تهیه میکنند میتوانند از حکومت فدرال درخواست تأمین بودجه کنند. سازمانهای دیگر ازجمله سازمانهای خیریه نیز میتوانند بودجه این گروهها را تأمین کنند. حکومت محلی هم میتواند اطلاعاتی را که گروههای تهیهکننده طرحها به آن نیاز دارند در اختیارشان قرار دهد. در صورتِ نبودِ اطلاعات، احزاب درحالرقابت مجبورند از جیبِ خودشان هزینه کنند تا اطلاعاتِ موردنیاز را گردآوری نمایند. در طی زمان برنامهریزی وکالتی به موارد زیر منجر شده است: ۱. برنامهریزی مساوات خواه[۱۰] ۲. یادگیریِ اجتماعی، متقابل و تراکنشی (تعاملی)[۱۱] ۳. برنامهریزی اجتماعمحور[۱۲] پی نوشت: [۱]Rational planning model [۲] Concept [۳] Collaborative planning theory [۴] Political economy model in urban planning [۵] Critical minimum effort theory: نظریهای که توسط پروفسور هاروی لایبنشتاین اقتصاددان مطرح در کتاب «عقبماندگی و رشد اقتصادی» مطرح شد. مطابق این نظریه در کشورهای توسعهنیافته برای اینکه رشدِ مداوم بتواند آغاز شود، لازم است سرمایهگذاری به میزانی در دستگاه اقتصادی صورت گیرد و درآمد سرانه را به سطحی برساند که برای ایجاد زمینههای رشدِ مداومْ مناسب و مساعد باشد [۶]Resident welfare association: گروههای شهری که منافع یک محله شهری یا حومه شهری خاص را در شهرهای هند نمایندگی میکند. [۷] Plural plan [۸] Unitary plan [۹] Objectivity [۱۰] Equity planning [۱۱] Social, mutual and trans active learning [۱۲] Community based planning مترجم: امیر مصباحی - رویدادهای معماری لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده