به کسی که پنهان کاری کرده و دروغ گفته فرصت داده بشه یا نه

[Amir-RRRR 63]

یک عمر ؟ هم من گفتم و هم خودت تکرار کردی ..........

تو اول باید خودتو محکم بگیری نری پس معرکه بعد بری شروع کنی تا به یک عمر برسی ، از همین اول کار فکر آخرشی ؟

اومدیم یکی این وسط یهو افتاد مرد

مگه نرم افزاره که خودت هر جور بخوای بنویسی ؟

لطمه احساس نخوردی !! گفتم که با خودت صادق نیستی ، حست مثل افرادیه که کلاه بردار مالشون رو برده

موضوع اقتصادی یکی از دلایلیه که این حرفو میزنم

و اون دختر خانم هم همینطور !! سبک سنگین ذاتی و دست خودش هم نیست به جز تو افراد دیگه رو هم میسنجه ، اونم ملاکاش مثل تو هستش که این میشه ، هر کس با این ملاکها بره جلو باید منتظر باشی یکی این وسط تک بزنه یک طرف دیگه

تو اگر یک میلیاردر باشی و دانش علمی بالایی هم داشته باشی ملاکات عوض میشه !!! چرا ؟ چرا دیگه دنبال آویزون شدن و موضوعات اقتصادی نمیری ؟ میگم آویزن برداشت سو نشه ها عزیزم !!! واقعیته دیگه افراد اینجور مواقع میگن میریم میچسبیم خب این ملاکها رو هم میزنیم تنگش عریضه خالی نباشه و میکشیم خلاصه خودمونو بالا

نه داری به سمت هلیکوپتر میزنی

خود آدم باید با خودش صادق باشه بعد ببینه اصلا چی میخواد ؟ و با کی کار داره

درضمن نمیتونی تضمین کنی ازدواج به آرامش میرسونه

اومدیم این وسط یهو ..............مثل الان که اول کار به جای آؤامش باعث رنج شده

بزنه پدر اون دختر خانم یکی مثل پدر من باشه

خب نکن با فیل بانان دوستی دیگه چطوری بگم ؟ اول اون خونه رو بساز که فیل فیل بانان توش جا بشه

فیل طرفو میخوای کش بری یا به تو هم فیل بدن ؟

 

خب در مورد کار همسر من منظورمه بهتره اینطور باشه..هیچ اصراری ندارم.

من فقط با کسی که آدم باشه کار دارم و همین....قرار هم نیست کل دنیا رو بگردم تا یه دختر پیدا کنم..من به همین دختر راضی بودم و خودم پیشرفت خودم رو بدست می آورم(منظورم تخصص خودمه). پیشرفت انم باعث خوشحالی و افتخار منه.

 

و اون دختر خانم هم همینطور !! سبک سنگین ذاتی و دست خودش هم نیست به جز تو افراد دیگه رو هم میسنجه ، اونم ملاکاش مثل تو هستش که این میشه ، هر کس با این ملاکها بره جلو باید منتظر باشی یکی این وسط تک بزنه یک طرف دیگه

 

منظورتون رو متوجه نشدم.

 

 

 

من فک میکنم شما بحث رو خیلی پیچیده دارین میکنین یا من دارم متوجه نمیشم.

[Amir-RRRR 63]

یک پرنده دیدی فکر کردی کلش همینه ؟

 

من همین پرنده رو دیدم و راضی بودم...شما برو هر طور که دلت میخواد زندگی کن...من سبک زندگی خودمو دارم و راضیم....به نظرم داریم از بحث تاپیک خارج میشیم.

[wheeler 8640]

خب در مورد کار همسر من منظورمه بهتره اینطور باشه..هیچ اصراری ندارم.

من فقط با کسی که آدم باشه کار دارم و همین....قرار هم نیست کل دنیا رو بگردم تا یه دختر پیدا کنم..من به همین دختر راضی بودم و خودم پیشرفت خودم رو بدست می آورم(منظورم تخصص خودمه). پیشرفت انم باعث خوشحالی و افتخار منه.

 

 

 

منظورتون رو متوجه نشدم.

 

 

 

من فک میکنم شما بحث رو خیلی پیچیده دارین میکنین یا من دارم متوجه نمیشم.

نه پیچیده چرا ؟ تو راضی بودی و چرا فکر میکنی اون هم باید مثل تو راضی باشه ؟ لازم نیست دنیا رو بگردی همینجا باش

اون دختر خانم هم با ملاک اینکه شاید اون یکی بهتر به تکامل برسونه و........ شاید اینکارو کرده !!! چرا قضاوت میکنی یهو دورت زده ؟ و حالا دوباره میخوای فرصت بدی ؟ بله شاید دورت زده باشه و شاید هم ذاتا هدفش دور زدن نبوده

پیچیده نیست یکم با آرامش همه حرفامو بخون

و کمی اون اینم داره چرت میگه رو بذار کنار و دقیق بخون

من بهت تائید نمیدم و تو هم دنبال تائید دیگران نباش

منم دارم اندازه ای که بلدم راهنمایی میکنم و نمیگم کامل درست میگم

در آخر باید تجربه کنی و راه فرار هم نداری ! چه خوشت بیاد چه نیاد ، حالا هی بگو اعتقاد !!!!! مثل ترسه تا تجربه نکنی نمیریزه

الانشم تجربه کردی که این حالو داری و شاید پارسال این حالتو نداشتی و تجربه نکرده بودی

[wheeler 8640]

من همین پرنده رو دیدم و راضی بودم...شما برو هر طور که دلت میخواد زندگی کن...من سبک زندگی خودمو دارم و راضیم....به نظرم داریم از بحث تاپیک خارج میشیم.

 

به نظرت داریم خارج میشیم چون دنبال تائید هستی و تائید نمیبینی تو حرفام و حتی عصبانیتت هم برای اینه که دنبال تائیدی ولی دریافت نمیکنی

خب حقیقت ه مثل ته خیاره ....تلخه و پذیرفتنش.........

باشه من حرف نمیزنم و به قول تو میرم هونجور که میخوام زندگی میکنم

تکاملی که گفتی رو یادته ؟ الان منی که نمیشناسی و یک ساعت تائیدت نکردم عصبی شدی بعد میخوای ............ درک کردن آدمها و خصوصا کسی که جزئی از زندگی آدم میشه خیلی خیلی فراتر از این حرفاست ، احتمالا اونجا هم میخوای همه تائید کنن و کوتاه بیان تا احساس تکامل پیدا کنی ... کذب ........... تکامل زمانی میاد که بتونی تلخی رو بپذیری و اون موقع هستش که میتونی موارد مختلف رو از هم تمیز بدی

هر کسی زندگی خودشو داره عزیز حالا هر کجا

موید و آرام باشی

:icon_gol:

[Amir-RRRR 63]

بله تنهایی همه رو تجربه کردم ، مگه باید با کسی تجربه کنم ؟ هزار مدل دختر و پسر ...... روسی . اروپایی ، تهرانی ، بچه شهرستان و..........

عزیز من چرا با کمال احترام ؟ عقاید قابل احترام نیستن !! باور کن هیچ اعتقادی قابل احترام نیست و خود فرده که قابل احترامه ، حالا یکی بیشتر یکی کمتر

عقاید که من با این حرف باید داعش رو هم محترم بشمرم چون اعتقادشه دیگه و هر کسی اعتقادی داره

کمی به جای خود خوری و رنجش فکر کن دنبالت که نکردن ، همه چیز هم دست خودته ، اختیارت دست خودته و اگر خواستی با هر شکل فکری که دوست داری برو جلو اصلا فردا ازدواج کن

 

منظورم با کمال احترام به شما

[wheeler 8640]

منظورم با کمال احترام به شما

 

:icon_gol::icon_gol:

[Amir-RRRR 63]

اون دختر خانم هم با ملاک اینکه شاید اون یکی بهتر به تکامل برسونه و........ شاید اینکارو کرده !!! چرا قضاوت میکنی یهو دورت زده ؟ و حالا دوباره میخوای فرصت بدی ؟ بله شاید دورت زده باشه و شاید هم ذاتا هدفش دور زدن نبوده

 

حرفتون درسته. ولی من و این دختر هر کدوم یه برتری نسبت بهم داریم....پس میتونیم همدیگرو از این نظر به رشد برسونیم...شاید ان یه نوع ملاک برتری دیگری رو میخواد که من ندارم.....شاید...چی بگم والله...ولی اینو باید از اول به من میگفت...من که مجبورش نکردم با من باشه...درسته؟ تقصیر من چیه این وسط؟

 

پیچیدگی حرفاتون به خاطر متن های طولانی هست.

[wheeler 8640]

حرفتون درسته. ولی من و این دختر هر کدوم یه برتری نسبت بهم داریم....پس میتونیم همدیگرو از این نظر به رشد برسونیم...شاید ان یه نوع ملاک برتری دیگری رو میخواد که من ندارم.....شاید...چی بگم والله...ولی اینو باید از اول به من میگفت...من که مجبورش نکردم با من باشه...درسته؟ تقصیر من چیه این وسط؟

 

پیچیدگی حرفاتون به خاطر متن های طولانی هست.

 

متن طولانی یعنی باید قسطی بگم ؟ همه همینو میگنا

اون متن قرمز اون حقیقت تلخه برادر من که دو ساعته دارم میگم اول خودت به تکامل برس بعد اگر از اونم چیزی بهت اضافه شد دمت گرم ..از همین اول نمیشه بگی نصفیشو دارم بقیش هم علی از تو مشهد میریم از اون میگیریم ، یک چیزی اون داره یک چیزی من میریزیم تو دایره درست میشه ، همینجوری یلخی خودش تکامل پیدا میکنه ، از کجا میدونی چیزایی که داری یا داره درسته ؟ امتحانشو پس داده ؟ وقتی میگم بار اولته اینه !! فکرت منفی میشه ولی ..... برو اول ببین چیزایی که نیمچه تکامل میذاری اسمشو و خودت داری اصلا درسته بعد

بعدشم چه توقعی داری ؟ وقتی میگم تجربه کن میگی تو برو هر جور میخوای زندگی کن !! من که دارم زندگیمو میکنم برای تو گفتم که تا به هم گفتید سلام یقه همو نگیرید ببریدو بدوزید که تو الان اینجوری بشی

نمیدونم چند وقت با هم بودید ولی تو اول بریدی دوختی !!1 احساس و وابستگی پیدا کردی بعد تازه یادت افتاده ممکنه اون اصلا طرز تفکرش با تو متفاوت باشه ؟ و تهش میشه چی بگم وا الله ؟ حرفام پیچیده نبود فقط با ذهنت بازی کردم که بهت ثابت کنم هم ملاکات غلطه هم راهی که هنوزم بهش کلید کردی و همون پست اولم هم گفتم ثابت میکنم

ببین یکم بازی ذهنی چطوریت کرد ؟ زندگی دیگه بازی عصبی خالی نیست و تبحر خودشو میخواد

اگر پدر مادرهای ما رو میبینی هنوز با هم موندن فکر نکن هنوزم همونه

الان سال 50 نیست !!! اگر بری آنالیز کنی میبینی که به دلیل عقاید و یا مواردی مثل ترس ، احساس بی حرمتی و این چیزا از خواسته هاشون چشم پوشی کردن و اونی که واقعا میخواستن نشده ، مد هم بوده بچه هم به دنیا میومد دیگه میگفتن دیگه باید ساخت !!

در اصل سوختو ساخت ، توقع داری پدر من با این سنش بیاد جلوی من خودشو ضایع کنه بگه اشتباه بوده ؟ یا مادر من ؟ نه تازه ماسک هم میزنن که نه برکتو از چیزای بی معنی

پوست موز انداختن زیر پای اینو اون درست نیست ! سلیقمو بهت نگفتم امیر جان !!! اگر من سیگار میکشم و میبینم بده به دروغ و یا غرور یا هر دلیلی نمیام بهت بگم نه برکت میاره و دو تا کفتر آخرش پیر میشن همدمو این حرفها

نمیگم ازدواج نکن یا بکن !!! حرف من تماما این بود که اول ببین ............ چند بار تایپ کنم که باز همه بگن طولانی شد ؟

[Amir-RRRR 63]

به نظرت داریم خارج میشیم چون دنبال تائید هستی و تائید نمیبینی تو حرفام و حتی عصبانیتت هم برای اینه که دنبال تائیدی ولی دریافت نمیکنی

خب حقیقت ه مثل ته خیاره ....تلخه و پذیرفتنش.........

باشه من حرف نمیزنم و به قول تو میرم هونجور که میخوام زندگی میکنم

تکاملی که گفتی رو یادته ؟ الان منی که نمیشناسی و یک ساعت تائیدت نکردم عصبی شدی بعد میخوای ............ درک کردن آدمها و خصوصا کسی که جزئی از زندگی آدم میشه خیلی خیلی فراتر از این حرفاست ، احتمالا اونجا هم میخوای همه تائید کنن و کوتاه بیان تا احساس تکامل پیدا کنی ... کذب ........... تکامل زمانی میاد که بتونی تلخی رو بپذیری و اون موقع هستش که میتونی موارد مختلف رو از هم تمیز بدی

هر کسی زندگی خودشو داره عزیز حالا هر کجا

موید و آرام باشی

:icon_gol:

 

ازون حرفتون خوشم نیومد. ببینین من الان در حال حاضر انتخابمو کردم و اصلا مشکلی نداشتم و الان به یه مشکل خوردم...اینو میخوام حل کنم. نمیخوام دنبال انتخابای دیگه برم. میخوام اینو تلاشمو بکنم. میخوام راه حلشو پیدا کنم..چون 6 سال کم نیست..من نمیخوام به همین راحتی برم کنار....اینکه آخه چرا باهام لجبازی میکنه..وقتی من حقیقت رو میدونم باز انکار میکنه و بعد امشب بهم پیام میده (میشه فراموش کنی بشیم مثل قبل..یه شکلک ناراحتی هم میزاره). کلا کاراش عجیبه... من دوست داشتم ان تمام حقیقتو خودش بگه ولی بخش بیشترشو خودم فهمیدم. ان باید شماره پسره رو بهم همون اول میداد(خودش میگه من نمیخواستم درگیر شی باهاش)....بعضی حرفاشو نمیفهمم...مگه میخواستم پسره رو چکارش کنم....اینکه چه دلیلی داشت بهش تو گروه بگه چی شده و مثل قبل نیستی و فلان...حالم بد میشه اینا رو به کسی غیر من بگه..اره من اینطوریم..هر کی میخواد بگه مشکل دارم برام مهم نیست من همینم..همین...من عصبی هستم..اعتمادم از دست رفت ...خونم به جوش امده...درونم آتیشه..نمیدونم میفهمین؟ اعتماد و غرور یه پسر میدونی یعنی چی؟ من نباید از طریق پی وی با ان پسر هم صحبت میشدم.

 

تکاملی که گفتی رو یادته ؟ الان منی که نمیشناسی و یک ساعت تائیدت نکردم عصبی شدی بعد میخوای ............ درک کردن آدمها و خصوصا کسی که جزئی از زندگی آدم میشه خیلی خیلی فراتر از این حرفاست ، احتمالا اونجا هم میخوای همه تائید کنن و کوتاه بیان تا احساس تکامل پیدا کنی

 

حق با شماست. من در همین جا به شما عرض میکنم که من انسان کاملی نیستم و هر انسانی یه سری نقاط ضعف داره...من زود عصبی میشم..و این یکی از نقاط ضعف بزرگ منه..یادمه اینو استادم بهم میگفت...ولی خوب روی خودم کار کردم و بهتر شدم و هنوز جای کار زیادی دارم.

[Amir-RRRR 63]

متن طولانی یعنی باید قسطی بگم ؟ همه همینو میگنا

اون متن قرمز اون حقیقت تلخه برادر من که دو ساعته دارم میگم اول خودت به تکامل برس بعد اگر از اونم چیزی بهت اضافه شد دمت گرم ..از همین اول نمیشه بگی نصفیشو دارم بقیش هم علی از تو مشهد میریم از اون میگیریم ، یک چیزی اون داره یک چیزی من میریزیم تو دایره درست میشه ، همینجوری یلخی خودش تکامل پیدا میکنه ، از کجا میدونی چیزایی که داری یا داره درسته ؟ امتحانشو پس داده ؟ وقتی میگم بار اولته اینه !! فکرت منفی میشه ولی ..... برو اول ببین چیزایی که نیمچه تکامل میذاری اسمشو و خودت داری اصلا درسته بعد

بعدشم چه توقعی داری ؟ وقتی میگم تجربه کن میگی تو برو هر جور میخوای زندگی کن !! من که دارم زندگیمو میکنم برای تو گفتم که تا به هم گفتید سلام یقه همو نگیرید ببریدو بدوزید که تو الان اینجوری بشی

نمیدونم چند وقت با هم بودید ولی تو اول بریدی دوختی !!1 احساس و وابستگی پیدا کردی بعد تازه یادت افتاده ممکنه اون اصلا طرز تفکرش با تو متفاوت باشه ؟ و تهش میشه چی بگم وا الله ؟ حرفام پیچیده نبود فقط با ذهنت بازی کردم که بهت ثابت کنم هم ملاکات غلطه هم راهی که هنوزم بهش کلید کردی و همون پست اولم هم گفتم ثابت میکنم

ببین یکم بازی ذهنی چطوریت کرد ؟ زندگی دیگه بازی عصبی خالی نیست و تبحر خودشو میخواد

اگر پدر مادرهای ما رو میبینی هنوز با هم موندن فکر نکن هنوزم همونه

الان سال 50 نیست !!! اگر بری آنالیز کنی میبینی که به دلیل عقاید و یا مواردی مثل ترس ، احساس بی حرمتی و این چیزا از خواسته هاشون چشم پوشی کردن و اونی که واقعا میخواستن نشده ، مد هم بوده بچه هم به دنیا میومد دیگه میگفتن دیگه باید ساخت !!

در اصل سوختو ساخت ، توقع داری پدر من با این سنش بیاد جلوی من خودشو ضایع کنه بگه اشتباه بوده ؟ یا مادر من ؟ نه تازه ماسک هم میزنن که نه برکتو از چیزای بی معنی

پوست موز انداختن زیر پای اینو اون درست نیست ! سلیقمو بهت نگفتم امیر جان !!! اگر من سیگار میکشم و میبینم بده به دروغ و یا غرور یا هر دلیلی نمیام بهت بگم نه برکت میاره و دو تا کفتر آخرش پیر میشن همدمو این حرفها

نمیگم ازدواج نکن یا بکن !!! حرف من تماما این بود که اول ببین ............ چند بار تایپ کنم که باز همه بگن طولانی شد ؟

 

 

خدا به همه زبان داده که حرف بزنه...انم میتونست بگه...و به نظرم هر چی بود رو گفته....

[Ali.Fatemi4 22826]

چقدر نوشته بودی

اما درک میکنم که از سر اعصاب خوردی نوشته بودی!

اما پاسخت خیلی ساده ست

 

شما خودت به خانوم دیگه ای پیام میدی؟ شماره ی خانوم دیگه ای توی گوشیت داری؟

اگه خودت همچین موضوعی برات صادقه نباید توقع داشته باشی که طرفت این کار رو نکنه!!!

 

قسمت دوم اینکه کارات اشتباه بوده! اینکه دعوا راه بندازی و بری سراغ طرف خودت رو از شخص مقابل بگیری این یعنی بزرگترین اشتباه ممکن!!!

و اما چرا

شما به عنوان یه فردی که اون خانوم رو امین خودت میدونی و بهش اعتماد داری نباید اخبارش رو از کس دیگه ای بگیری!

 

 

حالا علت چی بوده!

باید ببینی چی کم گذاشتی برا اون خانوم که باعث شده به شخص دیگه ای پیام بده! و اینطور کتمان کنه

اصلا همین قضیه که کتمان میکنه به خاطر اینه که ناراحت نشی

اما چرا همچین اتفاقی افتاده؟

اینو باید توی خودت دنبالش بگردی

 

 

چک کردن گوشی برا کسی که به عنوان عشقت بهش اعتماد داری جلوی چشم خودش بدترین حالت ممکنه

 

 

 

امیدوارم مشکلت حل بشه

[Amir-RRRR 63]

مکمل همن ؟ دقیقا چی همو تکمیل میکنن ؟

پاکی صداقت و اینایی که گفتی مواردیه که باعث شیفتگی میشه ؟

مثال خودمو میزینم !

به من چه فلان دختر پاکه ، صادقه ؟ (صادقم که نبوده) خونوادش خوبن ؟ و..... اینا چه کمکی به من میکنه ؟

رشدم میده ؟ چه رشدی دقیقا میده ؟

میلیونها نفر اینجوری هستند خب الان تکلیف من چیه ؟ خوش چهرس و این ویژگی هایی که گفتی رو داره !!! پس معطل نکنم رو هوا بزنم ؟ اومدیم یکی سبز شد بهتر ؟

اگر ملاک ایناس پس اصلا درگیر این چیزا نشو چون بد میخوری زمین

تو هنوز تو گود نرفتی حالت اینه فردا یکی رو ببینه یهو بهتر یهو یک دوگانگی بدی درونت ایجاد میشه که

دلت نلرزیده عزیز من ...... چی بگم بهت ؟

 

من به شخصه اعتقاد دارم از یه جایی به بعد در زندگی باید خودمو قانع کنم(حداقل در این مورد). چون این مسلمه که دختران بهتری نسبت به این دختر هم در کشورمون وجود داشته باشه. ولی من خودمو قانع کردم و راضی بودم. و این طوری نبود که تا دختر خوشگل تری ببینم دلم بره. من این حرفتونو قبول ندارم. معیار من فقط زیبایی نبوده که لغزش داشته باشم. آدم وقتی از یکی به معنای واقعی خوشش بیاد این حرفاتون معنایی پیدا نمیکنه. با کمال احترام به شما

[Amir-RRRR 63]

چقدر نوشته بودی

اما درک میکنم که از سر اعصاب خوردی نوشته بودی!

اما پاسخت خیلی ساده ست

 

شما خودت به خانوم دیگه ای پیام میدی؟ شماره ی خانوم دیگه ای توی گوشیت داری؟

اگه خودت همچین موضوعی برات صادقه نباید توقع داشته باشی که طرفت این کار رو نکنه!!!

 

نه اصلا اینطور نبوده...شماره دانشجوی دختر که همکلاسیم بوده داخل گوشیم بوده ولی فکر خاصی بهش نداشتم. به دختر خانم هم گفتم که اینطوری هست.

 

قسمت دوم اینکه کارات اشتباه بوده! اینکه دعوا راه بندازی و بری سراغ طرف خودت رو از شخص مقابل بگیری این یعنی بزرگترین اشتباه ممکن!!!

 

منظورتون چیه؟ خودم رو چکار کنم؟ کجا رو میگین؟

 

و اما چرا

شما به عنوان یه فردی که اون خانوم رو امین خودت میدونی و بهش اعتماد داری نباید اخبارش رو از کس دیگه ای بگیری!

 

این خوردم کرد.

 

حالا علت چی بوده!

باید ببینی چی کم گذاشتی برا اون خانوم که باعث شده به شخص دیگه ای پیام بده! و اینطور کتمان کنه

اصلا همین قضیه که کتمان میکنه به خاطر اینه که ناراحت نشی

اما چرا همچین اتفاقی افتاده؟

اینو باید توی خودت دنبالش بگردی

من شاید این اواخر بدلیل مشغله زیاد براش کم وقت گذاشتم ولی این دلیل این کار نیست. این کار کاملا وحشتناکه.

 

چک کردن گوشی برا کسی که به عنوان عشقت بهش اعتماد داری جلوی چشم خودش بدترین حالت ممکنه

 

میدونم... ولی وقتی بهم این همه دروغ میگه من نمیتونم تحمل کنم. من باید مطمئن میشدم و نمیتونستم الکی تهمت بزنم.

امیدوارم مشکلت حل بشه

 

ممنون از پاسختون

[Amir-RRRR 63]

من نمیگم اشتباهی نکردم در این ماجرا. ولی وقتی دختر خانم ازم پنهان کنن مجبوری بری یه کارایی کنی که درست نیست. و همین ازارم میده.

[Ali.Fatemi4 22826]

ممنون از پاسختون

 

من نمیگم اشتباهی نکردم در این ماجرا. ولی وقتی دختر خانم ازم پنهان کنن مجبوری بری یه کارایی کنی که درست نیست. و همین ازارم میده.

حالا شما باید این موضوع رو مدیریت کنی!

 

الان ذهنیت ایشون هم نسبت به شما خرابه

حتی بدتر از شما

حالا کار رو برای خودتون سخت تر هم کردین

شما برا اینکه بفمین چه حرف هایی رد و بدل شده باید گوشی مادرشون رو هم چک کنین که دسترسی ندارین

 

اما پیشنهاد من

بخشنده باشین!

بهش اعتماد کنین و کوتاه بیاین

به جای این حرفا و ناراحتی ها سعی کنین نیاز ایشون رو برآورده کنین تا خودش یه همچین چیزایی رو سراغش نره

الانم اگه بعد از تغییر در عملتون باز هم احساس کردید ارتباط داره با کسی تا زمانی که خودتون چیزی رو با چشم خودتون ندیدید باور نکنید! فقط چشم خودتون!

رو حرف اون پسره هم اصلا نمیشه اعتماد کرد

 

 

اگه حالا خدایی نکرده با چشم خودتون دیدید اول باید به این فکر کنید که شما اون دختر هستید و به پیام اون پسر میخواین جواب بدین

چی میگین (به دور از تنش عصبی یا هر چیز دیگه ای)؟

مسلما اگه توی پیام ها موضوع خیلی سنگین بود اوضاع خرابه... و الا الان توی فضای مجازی خیلی ها با هم شوخی میکنن پس عصبی تصمیم نگیرید

[Amir-RRRR 63]

حالا شما باید این موضوع رو مدیریت کنی!

 

الان ذهنیت ایشون هم نسبت به شما خرابه

حتی بدتر از شما

حالا کار رو برای خودتون سخت تر هم کردین

شما برا اینکه بفمین چه حرف هایی رد و بدل شده باید گوشی مادرشون رو هم چک کنین که دسترسی ندارین

 

از یه گوشی دیگه استفاده نکرد...از تلگرام اصلی و یه تلگرام غیررسمی استفاده شده. و جالبه اینه که همش میگه مگه میشه تو یه گوشی دو تا تلگرام داشت!!! دروغ رو نگاه کن. میگفت ازون خط استفاده نمیشه...ولی همون روزی که فهمیدم شماره پسره داره دیدم ان خط هم آنلاین بود.

 

اما پیشنهاد من

بخشنده باشین!

 

سخته

 

بهش اعتماد کنین و کوتاه بیاین

به جای این حرفا و ناراحتی ها سعی کنین نیاز ایشون رو برآورده کنین تا خودش یه همچین چیزایی رو سراغش نره

الانم اگه بعد از تغییر در عملتون باز هم احساس کردید ارتباط داره با کسی تا زمانی که خودتون چیزی رو با چشم خودتون ندیدید باور نکنید! فقط چشم خودتون!

رو حرف اون پسره هم اصلا نمیشه اعتماد کرد

مشکل اینجاست که با این دختر سخت میشه حقیقت رو فهمید چون خودش دختر باهوشی هم هست و بعضی اوقات میخواد کاری کنه من دروغاشو باورکنم در حالی که مطمئنم.

اره به ان پسر که نمیشه اعتماد کرد...ولی پسره بهم گفت که فحشاتو برام فوروارد کرد و بعد رفتم از دختر خانم پرسیدم ان هم تایید کرد و گفت عصبی بودم و خواستم بهش بگم که کارم چطوری امیر رو ناراحت کرده!!! واااای خدااا..ان کی هست که بخوای این حرفو بزنی عوضی...مشکلات بین خودمون چه ربطی به ان داره. چرا ازم در موردش گفتی. تو حق چنین کاری رو نداشتی..

 

اگه حالا خدایی نکرده با چشم خودتون دیدید اول باید به این فکر کنید که شما اون دختر هستید و به پیام اون پسر میخواین جواب بدین

چی میگین (به دور از تنش عصبی یا هر چیز دیگه ای)؟

مسلما اگه توی پیام ها موضوع خیلی سنگین بود اوضاع خرابه... و الا الان توی فضای مجازی خیلی ها با هم شوخی میکنن پس عصبی تصمیم نگیرید

 

یعنی میگین با گوشیش به پسره پیام بدم؟

 

ان دختر همه پیامای پی وی رو حذف میکنه..خیلی زرنگه تر این حرفاست. من هر حرف و شوخی رو قبول ندارم. باید حریم ها رعایت شه وگرنه شوهر چه فرقی با یه پسر غریبه داره. کلا دروغ بذر بی اعتمادی رو میکاره. و اعتماد برای یه پسر خیلی مهمه. من دیدم همش دروغ جدید میبینم خب چطور باهاش کنار بیام؟ انصافا خودتون جواب بدین؟ این حق من نبود.

 

..................

[Amir-RRRR 63]

یه چیزی...

 

فرض کنین یه ادمی یه دختری رو دوست داره و باهم هستن. حالا آن دختر داخل گروهی عضو میشه و یه پسری میگه دلم گرفته! بعد ان دختر به این پسر میگه خدا نکنه! چرا؟

 

یا اینکه به پسری بگه چی شده مثل قبل نیستی و تغییر کردی و ناراحتی.

 

من اینا رو قبول ندارم...این جملات حق منه نه حق یه پسر غریبه.

 

من مطمئنم خیلی چیزا رو نمیدونم که چه پیامایی بهم رد و بدل کردند و از اینکه نمیدونم دیوونه دارم میشم. من باید بدونم تا تصمیم دوباره بگیرم..به خدا اگه همه حقیقت رو ازون اول گفته بود من میبخشیدمش.

 

شما اینا رو بهم جواب بدین...میخوام بدونم من مشکل دارم؟ اگه دارم برم پیش روانپزشک!

[Amir-RRRR 63]

من به پسره آخرین بار که چت میکردم باهاش گفتم همه حقیقت رو با مدرک و اسکرین شات بهم بگو تا من هم برم به ان دختر بدم و خلاصم کن. چون پسره همش میگفت من باهاش کاری ندارم و ان افتاده دنبالم و میگفت دلم برات میسوزه.

 

ان پسر بهم گفت من پی ویشو پاک کردم(میدونم دروغه) و چیزی ندارم اسکرین بگیرم. بهم گفت اگه با مدرک میخوای صحبت کنم بهتره بری پیشش و به من بزنگی و بزاری روی بلندگو، من حرفامو بزنم و اگه دختر خانم گفتن دروغه تو هر کاری دوست داری با من بکن.

 

میبین چه فاجعه ای اتفاق اتفاده...فقط خودتون رو جای من بزارین...اگه واقعا از همون اول شماره پسره رو بهم میداد این اتفاق نمیفتاد.....

[Amir-RRRR 63]

من دیگه سرد شدم ازش....و همچنین کاری دیگه نمیتونم بکنم مگر این که میگم خودش تلاش کنه و واقعا اظهار پشیمونی کنه و خودشو بهم ثابت کنه..چون من داغون شدم.

[Amir-RRRR 63]

یه سری چیزا رو کاملا مطمئنم ولی این دختر داره همونا رو هم انکار میکنه خب این منو داغون میکنه...

 

حالا بعضی چیزا خصوصا ان تماس ان روز با ان پسره (وقتی من کنارش بودم) ، اینو من دقیقا مطمئن نیستم...ولی به احتمال زیاد تماس گرفته. من نباید بدونم چرا تماس گرفته؟ چرا باید از من بترسه و به ان پسر تماس بگیره...چرا بهش همون موقع گفتم گوشی دومش رو بده ببینم ولی نداد! من به عنوان کسی که یه روزی واسه هم عزیز بودیم نباید بدونم؟

 

امشب هم پیام داد بهم گفت بهت حق میدم ازم ناراحت باشی بهت حق میدم ازم بیزار باشی بهت حق میدم که فحشم بدی و کتکم بزنی... من باید حقیقت رو میگفتم و اشتباه کردم باید میگفتم چنین پسری امده ازم خواستگاری کرده...بهم گفت بیا مثل قبل باشیم و همه چی رو فراموش کن...بهم میگه پرینت اگه بگیری دیگه اسممو نبر و نمیخوامت و ان یکی گوشیمو بزور ازم گرفتیو هر کاری خواستی کردی دیگه به چی دلمو خوش کنم. بهم گفت من تماسی باهاش نداشتم و صدایی ازش نشنیدم و باور کن. عکس و شماره هم دروغ بهش دادم...فک کردم اگه بدم میره و راحت میشم. گفت حق داری اعتماد نکنی ولی باهاش عشق و عاشقی نکردم و باهاش نبودم. بهم میگه تو زیادی حساسیت به خرج میدی و بزرگش کردی. گفت من حرفامو از دل بهت زدم و پشیمونم. بهم گفت درسته بی اعتماد شدم ولی یه ذره حرفامو باور کن. گفت من نباید اینکار رو میکردم و نباید فحشاتو براش فوروارد میکردم فقط خواستم بفهمه زندگی چندین و چند سالم نابود شد. گفت من ان موقع داغون بودم و حالم خراب بود که فوروارد کردم. گفت درسته بی اعتماد شدم ولی به دوست داشتنم شک نکن. گفت من غلط کردم راجع به گروه چیزی بهت نگفتم. من ان پسره رو اصلا ندیدمش، و فقط به صورت کلی با هم چت کردیم و حرفیدیم ولی باز پشیمونم و تو درست میگی. گفت من همه واقعیت رو گفتم و فقط شمارشو بهت ندادم.

....................................................................................

 

ولی حرف خودم:

 

در این شرایط هر پسری بود شک میکرد و بی اعتماد میشد....در حال حاضر من دیگه نمیتونم ادامه بدم...واگذارش کردم به خدا و خدا خودش قضاوت کنه...باید زمان بگذره...من نمیتونم الان این حرفاشو هضم کنم و ان در هر حال بهم خیانت کرده..خیانت در عهد و پیمانی که بستیم....بخشنده بودن در این ماجرا سخته. من میدونم ان باز تمام حقیقتو بهم نگفته.

من دیگه فهمیدم که باهاش در ارتباط بوده، پس آن باید برای خیالی راحت من، جزییات رو بگه. حداقل به خاطر من. چرا نباید بگه؟ من همه جزئیات زندگیمو بهش میگم ان چرا نگه؟؟ این درست نیست.

امروزم به گفته خودش راهی بیمارستان شد و دارن میبرنش تهران.

 

واقعا تصمیم گیری برام سخت شده.