wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۵ من نمیدونم محمد چی فکر کردی واسه خودت لینک اینجارو واسم گذاشتی ولمون کن باو الان این قاصدکه میاد سوال میپرسه رنگ شرت مصدق چی میگه و این حرفها بعد باید جوابم بدم معلومم نیست چه بلایی سر اون بلدرچینای بیچاره آورد:icon_pf (34): 12 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۵ ماشالا به اعتماد به نفس یا نفرات برتر نتیجشون علنی میشه (3 نفر یا 5 نفر) یا اگه نتایج همه بخواد علنی بشه، واسه اونایی که نمیخوان علنی نمیشه اعتماد به نفس من شهره خاص و عام بوده پس در این صورت من نیز هستم 8 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۵ با 300 امتیاز بهت بر میخوره پس ممد اجیرت کرده ک این همه غر بزنی امتیازاتو بده ب من چرا ممد:vahidrk: قبل از این که با مکالمه طنز با آقا مجتبی ادامه بدم... انگاری بعضی از دوستان پست قبلی من رو تا تَه نخوندن که ببینن این یک شوخی بود اون چند سطر اولش...امان از حوصله ی کم ما انسان ها... توجه: این پست رو تا آخر دنبال کنین چون تهش مشخص می شه که نیت کاربر از ارسالش چی بوده... آقا مجتبی نظرتون چیه که یک دعوای زرگری راه بندازیم... یادتون هست که کلا قدیما یکی از سرگرمی های اعضا دعواهای دو نفره یا چندنفره و یا تماشای دعوای های دو نفره یا چند نفره بود... با این استدلال که دعوای کاربر جماعت نمک فروم های مجازی هست.. 1. بیایین در اولین حرکت... همین تاپیک رو با پست های پیاپیی که از هم نقل قول می گیریم و از خجالت هم درمیاییم به جهتی ببریم که اول یکی از ارشد ها بیاد تذکر بده...بعد ما باز همین جوری ادامه بدیم...بعد میان پست هامون رو پاک می کنن... 2. خوب قدم دوم چیه... پا می شیم می ریم تو تاپیک های همدیگه پست می زاریم و بحث رو ادامه می دیم... بعد گزارش رد می کنن..ارشد ها میان سراغمون و تاپیک هامون رو قفل می کنن و گاهی می ندازن در زباله دانی نواندیشان.. یکسر هم می ریم تاپیک گاه نوشته ها یکم اونجا هم بهم دیگه کنایه می زنیم...و این خصومت رو نشر می دیم که بیشتر بفهمن بچه ها...زمینه آماده می شه برای چی؟ برای قدم بعدی...:gnugghender: 3. خوب قدم سوم چیه؟... پا می شیم می ریم تاپیک مدیران ارشد...چند وقتیه واقعا از اون رونق سال های گذشته افتاده و جای تاسف داره که چرا دیگه کاربرها پاچه ی مدیران رو نمی گیرن و اونها رو به حال خود رها کردن... و یا اینکه جیگر هم دیگر رو اونجا نمی چزونه..واقعا باید مسولین رسیدگی کنن!(شکلک مو افشان با نیش باز) در نتیجه ما بحث رو اونجا ادامه می دیم... چند تا از دوستامون هم میان اونجا با زدن تشکر به صورت نامحسوس و ارسال پست مستقیم به صورت محسوس بنزین می ریزن به آتیش...:gnugghender: بعد چه اتفاقی می افته؟!.... به احتمال زیاد ارشد ها به دو دسته تقسیم می شن.... یکی میاد سمت من...یکی میاد سمت شما...این میون یکم شدت آتیش کم می شه...هی ارشد ها می گن بابا این بچه بازی ها رو تموم کنین...روی هم رو ببوسین... بعد چند تا کاربر دلسوز هم میان تو همون تاپیک...غالبا هم از قدیمی ها و مدیر تالارها...می گن بابا زشته...شما دوستین...ببوسین روی هم رو.. حرف آخر رو هم محمد ادمین سابق و معاونت آموزشی فعلی می زنه (جان من چقد نشستی فکر کردین که این عنوان رو انتخاب کردین؟ آدم یاد مدیر فنی های باشگاه های فوتبال می افته که پروین یک بار در موردشون گفته بود مدیر فنی یعنی کشک! البته دور از جون محمد عزیز) می دونین چی می گه...چیزی نمی گه که! فقط اسین شکلک رو می فرسته>>> این شکلک نشان گفتن زرشک رو داره در اتمام یک بحث..... با این مضمون که ترمز دستی رو بکشین تا نفرستادمتون دنبال نخود سیاه!... البته در بعضی موارد به این معنی هست که کَش مرورگرتون رو خالی کنین! یکی مون چشم غُره می ره که بابا حوصله ندارم..و از دلم در نیومده ولی حالا می گذرم..:viannen_38: یکی مون می گه نه بابا شما سمت اون رو گرفتین..شما حق من رو پایمال کردین..من کاربر قدیمی بودم و از این حرفا...و می گه می ره دیگه بر نمی گرده... بعد از چند وقت دوباره بر می گرده و روز از نو روزی از نو...:cryingf: باور کن این کار رو چند بار تکرار کنیم انجمن باز به اون روزگار اوجش بر می گیرده..بیا و مردونگی کن...و یک گوشه ی کار رو بگیر صواب داره... اصلا بین اینکه کی قهر کن و کی کوتاه بیاد هم قرعه می ندازیم... نظرتون چیه؟! . . . . ببنین کار به کجا کشیده که من باید بیام اینجوری صحبت کنم... یادش بخیر... دوستانی بودن که با این نوع ادبیات در قالب شوخی فضای بحث ها رو به سمت خوشی و شادی و صمیمت می بردن... یادم هست اوایل که جذب انجمن شدم.. اصلا بابت خوندن همین نوشته ها با روحیه ی طنز جذبش شدم... یاد دوستان خوبم... نوترون عزیز...احسان عزیز...شاید باورتون نشه..همین محمد ادمین عزیز...مخصوصا مهناز دی عزیز بخیر... حالا خودم باید ادای طنز نوشته های اون ها رو در بیارم که اصلا هم نمی تونم حق رو ادا کنم... جهت خوشی احوال..کمی نوستالژی ایام و البته آپ شدن تاپیک برای شرکت دوستان این پست ارسال شد و مصرف دیگه ای نداره.... 9 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۵ ld'l shl fdh :icon_pf (34): یه بار نشد بنویسم اینجوری نشه:| سام بیا زور مچ نه زور مچ خوب نی بیا طرح استقامتی بزنیم مشت اول رو تو بزن بعدی رو من میزنم ببینیم کی ناکار میشه یعنی چنین روحیه ای دارم من:icon_pf (34): حالا بماند که چشم به تاپیک عزیز ما دوختین و میخوای شلوغش کنی دارم برات آلان پروفایلتو با همون بنزینی که آوردی و دستته آتیش میزنم:| :gnugghender: 4 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۵ منم هستم هرچند امیدوارم تو اون بازه زمانی هم نت داشته باشم هم بتونم حضور پیدا کنم . جدیدا مصرف نتمون شدید رفته بالا 6 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۵ ld'l shl fdh :icon_pf (34):یه بار نشد بنویسم اینجوری نشه:| سام بیا زور مچ نه زور مچ خوب نی بیا طرح استقامتی بزنیم مشت اول رو تو بزن بعدی رو من میزنم ببینیم کی ناکار میشه یعنی چنین روحیه ای دارم من:icon_pf (34): حالا بماند که چشم به تاپیک عزیز ما دوختین و میخوای شلوغش کنی دارم برات آلان پروفایلتو با همون بنزینی که آوردی و دستته آتیش میزنم:| :gnugghender: khwv [hk ناصر جان غلط کردم رو گذاشتن برای همین موقع ها....:4chsmu1: من هم غلط فرمودم! ما رو چه به دَر افتادن با ارشد جماعت... افتادیم...وَر افتادیم... من از صمیم قلب و رضایت تام با شلوارک سفید که بر نوک چوب افراشته شده اعلام تسلیمیت!(این چه واژه ای بود من گفتم؟! نمی دونم والا) می کنم...(شکلک مو افشان با نیش باز) اون حروف نا مفهوم فوق به جان خودم هیچی نیست...سرهم کنی از روی کیبورد می بینی نوشتم ناصر جان.... تو رو خدا با من چپ نیافتد...ما کاربران چشم بر گذشت شما قدرتمندان...زورمداران...داریم... 7 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۵ khwv [hk ناصر جان غلط کردم رو گذاشتن برای همین موقع ها....:4chsmu1: من هم غلط فرمودم! ما رو چه به دَر افتادن با ارشد جماعت... افتادیم...وَر افتادیم... من از صمیم قلب و رضایت تام با شلوارک سفید که بر نوک چوب افراشته شده اعلام تسلیمیت!(این چه واژه ای بود من گفتم؟! نمی دونم والا) می کنم...(شکلک مو افشان با نیش باز) اون حروف نا مفهوم فوق به جان خودم هیچی نیست...سرهم کنی از روی کیبورد می بینی نوشتم ناصر جان.... تو رو خدا با من چپ نیافتد...ما کاربران چشم بر گذشت شما قدرتمندان...زورمداران...داریم... هان ای گرامی این چه شیوه کوبیدن خود است:| بسان پلنگی که در بیشه به پشت طعمه ش میجهد و گردنش را گرفته و به سمت پایین میفشارد چنان بر داهانمان بکوب که خواب خرگوشی از سرمان بپرد. نثرت همچون پلنگی ست که هر خواننده ای را به شکار شدن و در دام شیوایی سخنت گرفتار میسازد 6 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۵ هان ای گرامی این چه شیوه کوبیدن خود است:|بسان پلنگی که در بیشه به پشت طعمه ش میجهد و گردنش را گرفته و به سمت پایین میفشارد چنان بر داهانمان بکوب که خواب خرگوشی از سرمان بپرد. نثرت همچون پلنگی ست که هر خواننده ای را به شکار شدن و در دام شیوایی سختن افتادن می اندازد. ناصر جان یادمه...اون اوایل که اومده بودم... از فونت Arial استفاده می کردم... یادش بخیر M-archi عزیز یکبار بهم پیام داد...گفت پسر بَد نمی نویسی ولی این فونتت رو عوض کن..من اصلا باهاش نمی تونم ارتباط برقرار کنم... اول فکر کردم...خوب چرا باید به خاطر نظر یک نفر دیگه فونتی که باهاش راحت هستم رو عوض کنم! کسی که اصلا شاید اولین بار بود که بهم پیام می داد... ولی فکر کردم...خوب می شه از یک جهت دیگه به این موضوع نگاه کرد که می شه تغییر و پذیرفت و دید که آیا خوب هست یا نه... یادکه بعدش چندین نفر اومدن و گفتن آخیش!!!! بابا این چه فونتی بود تو استفاده می کردی!!! تازه فهمیدم...گاهی می شه نظر دیگران رو اون گونه دید که شاید ما اون وجهش رو ندیدیم... الان فکر می کنم...چون بیشه ز یاران خالی شده...یا حداقل یاران کم پیدا شدن... ما باید گاهی فیتیله ی ادبی نوشتن رو بیاریم پایین تا شاید وجه صمیمت بره بالا...تا وجه قابل فهم بودن...قبل درک بودن برای هم بره بالا.... اگر جواب نداد...خوب اتفاقی نمی افته...من که نوشتن از یادم نمی ره...البته نه با اون توصیفاتی که شما فرمودی عزیز دل که من در مرزهاشم هم نیستم...دوباره شنل رسمی می پوشیم..البته نه به سانِ عالیجناب سرخ پوش!به سان دُن کیشوت... البته هر دو وجه رو می بریم جلو ببنیم چی می شه... 8 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۵ ناصر جان یادمه...اون اوایل که اومده بودم... از فونت Arial استفاده می کردم... یادش بخیر M-archi عزیز یکبار بهم پیام داد...گفت پسر بَد نمی نویسی ولی این فونتت رو عوض کن..من اصلا باهاش نمی تونم ارتباط برقرار کنم... اول فکر کردم...خوب چرا باید به خاطر نظر یک نفر دیگه فونتی که باهاش راحت هستم رو عوض کنم! کسی که اصلا شاید اولین بار بود که بهم پیام می داد... ولی فکر کردم...خوب می شه از یک جهت دیگه به این موضوع نگاه کرد که می شه تغییر و پذیرفت و دید که آیا خوب هست یا نه... یادکه بعدش چندین نفر اومدن و گفتن آخیش!!!! بابا این چه فونتی بود تو استفاده می کردی!!! تازه فهمیدم...گاهی می شه نظر دیگران رو اون گونه دید که شاید ما اون وجهش رو ندیدیم... الان فکر می کنم...چون بیشه ز یاران خالی شده...یا حداقل یاران کم پیدا شدن... ما باید گاهی فیتیله ی ادبی نوشتن رو بیاریم پایین تا شاید وجه صمیمت بره بالا...تا وجه قابل فهم بودن...قبل درک بودن برای هم بره بالا.... اگر جواب نداد...خوب اتفاقی نمی افته...من که نوشتن از یادم نمی ره...البته نه با اون توصیفاتی که شما فرمودی عزیز دل که من در مرزهاشم هم نیستم...دوباره شنل رسمی می پوشیم..البته نه به سانِ عالیجناب سرخ پوش!به سان دُن کیشوت... البته هر دو وجه رو می بریم جلو ببنیم چی می شه... نو که کارت درسته اتفاقا الان هم از وجودت استفاده میکنیم همونظور که قبلا استفاده میکردیم و لذت میبردیم 6 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۵ قبل از این که با مکالمه طنز با آقا مجتبی ادامه بدم... انگاری بعضی از دوستان پست قبلی من رو تا تَه نخوندن که ببینن این یک شوخی بود اون چند سطر اولش...امان از حوصله ی کم ما انسان ها... توجه: این پست رو تا آخر دنبال کنین چون تهش مشخص می شه که نیت کاربر از ارسالش چی بوده... آقا مجتبی نظرتون چیه که یک دعوای زرگری راه بندازیم... یادتون هست که کلا قدیما یکی از سرگرمی های اعضا دعواهای دو نفره یا چندنفره و یا تماشای دعوای های دو نفره یا چند نفره بود... با این استدلال که دعوای کاربر جماعت نمک فروم های مجازی هست.. 1. بیایین در اولین حرکت... همین تاپیک رو با پست های پیاپیی که از هم نقل قول می گیریم و از خجالت هم درمیاییم به جهتی ببریم که اول یکی از ارشد ها بیاد تذکر بده...بعد ما باز همین جوری ادامه بدیم...بعد میان پست هامون رو پاک می کنن... 2. خوب قدم دوم چیه... پا می شیم می ریم تو تاپیک های همدیگه پست می زاریم و بحث رو ادامه می دیم... بعد گزارش رد می کنن..ارشد ها میان سراغمون و تاپیک هامون رو قفل می کنن و گاهی می ندازن در زباله دانی نواندیشان.. یکسر هم می ریم تاپیک گاه نوشته ها یکم اونجا هم بهم دیگه کنایه می زنیم...و این خصومت رو نشر می دیم که بیشتر بفهمن بچه ها...زمینه آماده می شه برای چی؟ برای قدم بعدی...:gnugghender: 3. خوب قدم سوم چیه؟... پا می شیم می ریم تاپیک مدیران ارشد...چند وقتیه واقعا از اون رونق سال های گذشته افتاده و جای تاسف داره که چرا دیگه کاربرها پاچه ی مدیران رو نمی گیرن و اونها رو به حال خود رها کردن... و یا اینکه جیگر هم دیگر رو اونجا نمی چزونه..واقعا باید مسولین رسیدگی کنن!(شکلک مو افشان با نیش باز) در نتیجه ما بحث رو اونجا ادامه می دیم... چند تا از دوستامون هم میان اونجا با زدن تشکر به صورت نامحسوس و ارسال پست مستقیم به صورت محسوس بنزین می ریزن به آتیش...:gnugghender: بعد چه اتفاقی می افته؟!.... به احتمال زیاد ارشد ها به دو دسته تقسیم می شن.... یکی میاد سمت من...یکی میاد سمت شما...این میون یکم شدت آتیش کم می شه...هی ارشد ها می گن بابا این بچه بازی ها رو تموم کنین...روی هم رو ببوسین... بعد چند تا کاربر دلسوز هم میان تو همون تاپیک...غالبا هم از قدیمی ها و مدیر تالارها...می گن بابا زشته...شما دوستین...ببوسین روی هم رو.. حرف آخر رو هم محمد ادمین سابق و معاونت آموزشی فعلی می زنه (جان من چقد نشستی فکر کردین که این عنوان رو انتخاب کردین؟ آدم یاد مدیر فنی های باشگاه های فوتبال می افته که پروین یک بار در موردشون گفته بود مدیر فنی یعنی کشک! البته دور از جون محمد عزیز) می دونین چی می گه...چیزی نمی گه که! فقط اسین شکلک رو می فرسته>>> این شکلک نشان گفتن زرشک رو داره در اتمام یک بحث..... با این مضمون که ترمز دستی رو بکشین تا نفرستادمتون دنبال نخود سیاه!... البته در بعضی موارد به این معنی هست که کَش مرورگرتون رو خالی کنین! یکی مون چشم غُره می ره که بابا حوصله ندارم..و از دلم در نیومده ولی حالا می گذرم..:viannen_38: یکی مون می گه نه بابا شما سمت اون رو گرفتین..شما حق من رو پایمال کردین..من کاربر قدیمی بودم و از این حرفا...و می گه می ره دیگه بر نمی گرده... بعد از چند وقت دوباره بر می گرده و روز از نو روزی از نو...:cryingf: باور کن این کار رو چند بار تکرار کنیم انجمن باز به اون روزگار اوجش بر می گیرده..بیا و مردونگی کن...و یک گوشه ی کار رو بگیر صواب داره... اصلا بین اینکه کی قهر کن و کی کوتاه بیاد هم قرعه می ندازیم... نظرتون چیه؟! . . . . ببنین کار به کجا کشیده که من باید بیام اینجوری صحبت کنم... یادش بخیر... دوستانی بودن که با این نوع ادبیات در قالب شوخی فضای بحث ها رو به سمت خوشی و شادی و صمیمت می بردن... یادم هست اوایل که جذب انجمن شدم.. اصلا بابت خوندن همین نوشته ها با روحیه ی طنز جذبش شدم... یاد دوستان خوبم... نوترون عزیز...احسان عزیز...شاید باورتون نشه..همین محمد ادمین عزیز...مخصوصا مهناز دی عزیز بخیر... حالا خودم باید ادای طنز نوشته های اون ها رو در بیارم که اصلا هم نمی تونم حق رو ادا کنم... جهت خوشی احوال..کمی نوستالژی ایام و البته آپ شدن تاپیک برای شرکت دوستان این پست ارسال شد و مصرف دیگه ای نداره.... انقدر باحال و خنده دار می نویسی که تو تاپیک خودمم مجبورم بیام اسپم کنم حس نوستالوژیک خوب همراه با طنز. مثل همیشه خیلی جالب بود 4 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۵ قبل از این که با مکالمه طنز با آقا مجتبی ادامه بدم... انگاری بعضی از دوستان پست قبلی من رو تا تَه نخوندن که ببینن این یک شوخی بود اون چند سطر اولش...امان از حوصله ی کم ما انسان ها... توجه: این پست رو تا آخر دنبال کنین چون تهش مشخص می شه که نیت کاربر از ارسالش چی بوده... آقا مجتبی نظرتون چیه که یک دعوای زرگری راه بندازیم... یادتون هست که کلا قدیما یکی از سرگرمی های اعضا دعواهای دو نفره یا چندنفره و یا تماشای دعوای های دو نفره یا چند نفره بود... با این استدلال که دعوای کاربر جماعت نمک فروم های مجازی هست.. 1. بیایین در اولین حرکت... همین تاپیک رو با پست های پیاپیی که از هم نقل قول می گیریم و از خجالت هم درمیاییم به جهتی ببریم که اول یکی از ارشد ها بیاد تذکر بده...بعد ما باز همین جوری ادامه بدیم...بعد میان پست هامون رو پاک می کنن... 2. خوب قدم دوم چیه... پا می شیم می ریم تو تاپیک های همدیگه پست می زاریم و بحث رو ادامه می دیم... بعد گزارش رد می کنن..ارشد ها میان سراغمون و تاپیک هامون رو قفل می کنن و گاهی می ندازن در زباله دانی نواندیشان.. یکسر هم می ریم تاپیک گاه نوشته ها یکم اونجا هم بهم دیگه کنایه می زنیم...و این خصومت رو نشر می دیم که بیشتر بفهمن بچه ها...زمینه آماده می شه برای چی؟ برای قدم بعدی...:gnugghender: 3. خوب قدم سوم چیه؟... پا می شیم می ریم تاپیک مدیران ارشد...چند وقتیه واقعا از اون رونق سال های گذشته افتاده و جای تاسف داره که چرا دیگه کاربرها پاچه ی مدیران رو نمی گیرن و اونها رو به حال خود رها کردن... و یا اینکه جیگر هم دیگر رو اونجا نمی چزونه..واقعا باید مسولین رسیدگی کنن!(شکلک مو افشان با نیش باز) در نتیجه ما بحث رو اونجا ادامه می دیم... چند تا از دوستامون هم میان اونجا با زدن تشکر به صورت نامحسوس و ارسال پست مستقیم به صورت محسوس بنزین می ریزن به آتیش...:gnugghender: بعد چه اتفاقی می افته؟!.... به احتمال زیاد ارشد ها به دو دسته تقسیم می شن.... یکی میاد سمت من...یکی میاد سمت شما...این میون یکم شدت آتیش کم می شه...هی ارشد ها می گن بابا این بچه بازی ها رو تموم کنین...روی هم رو ببوسین... بعد چند تا کاربر دلسوز هم میان تو همون تاپیک...غالبا هم از قدیمی ها و مدیر تالارها...می گن بابا زشته...شما دوستین...ببوسین روی هم رو.. حرف آخر رو هم محمد ادمین سابق و معاونت آموزشی فعلی می زنه (جان من چقد نشستی فکر کردین که این عنوان رو انتخاب کردین؟ آدم یاد مدیر فنی های باشگاه های فوتبال می افته که پروین یک بار در موردشون گفته بود مدیر فنی یعنی کشک! البته دور از جون محمد عزیز) می دونین چی می گه...چیزی نمی گه که! فقط اسین شکلک رو می فرسته>>> این شکلک نشان گفتن زرشک رو داره در اتمام یک بحث..... با این مضمون که ترمز دستی رو بکشین تا نفرستادمتون دنبال نخود سیاه!... البته در بعضی موارد به این معنی هست که کَش مرورگرتون رو خالی کنین! یکی مون چشم غُره می ره که بابا حوصله ندارم..و از دلم در نیومده ولی حالا می گذرم..:viannen_38: یکی مون می گه نه بابا شما سمت اون رو گرفتین..شما حق من رو پایمال کردین..من کاربر قدیمی بودم و از این حرفا...و می گه می ره دیگه بر نمی گرده... بعد از چند وقت دوباره بر می گرده و روز از نو روزی از نو...:cryingf: باور کن این کار رو چند بار تکرار کنیم انجمن باز به اون روزگار اوجش بر می گیرده..بیا و مردونگی کن...و یک گوشه ی کار رو بگیر صواب داره... اصلا بین اینکه کی قهر کن و کی کوتاه بیاد هم قرعه می ندازیم... نظرتون چیه؟! . . . . ببنین کار به کجا کشیده که من باید بیام اینجوری صحبت کنم... یادش بخیر... دوستانی بودن که با این نوع ادبیات در قالب شوخی فضای بحث ها رو به سمت خوشی و شادی و صمیمت می بردن... یادم هست اوایل که جذب انجمن شدم.. اصلا بابت خوندن همین نوشته ها با روحیه ی طنز جذبش شدم... یاد دوستان خوبم... نوترون عزیز...احسان عزیز...شاید باورتون نشه..همین محمد ادمین عزیز...مخصوصا مهناز دی عزیز بخیر... حالا خودم باید ادای طنز نوشته های اون ها رو در بیارم که اصلا هم نمی تونم حق رو ادا کنم... جهت خوشی احوال..کمی نوستالژی ایام و البته آپ شدن تاپیک برای شرکت دوستان این پست ارسال شد و مصرف دیگه ای نداره.... بَه سام چه کرده ( همون شکلک w02) 5 لینک به دیدگاه
MOJTABA 77 8304 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۵ قبل از این که با مکالمه طنز با آقا مجتبی ادامه بدم... انگاری بعضی از دوستان پست قبلی من رو تا تَه نخوندن که ببینن این یک شوخی بود اون چند سطر اولش...امان از حوصله ی کم ما انسان ها... توجه: این پست رو تا آخر دنبال کنین چون تهش مشخص می شه که نیت کاربر از ارسالش چی بوده... آقا مجتبی نظرتون چیه که یک دعوای زرگری راه بندازیم... یادتون هست که کلا قدیما یکی از سرگرمی های اعضا دعواهای دو نفره یا چندنفره و یا تماشای دعوای های دو نفره یا چند نفره بود... با این استدلال که دعوای کاربر جماعت نمک فروم های مجازی هست.. 1. بیایین در اولین حرکت... همین تاپیک رو با پست های پیاپیی که از هم نقل قول می گیریم و از خجالت هم درمیاییم به جهتی ببریم که اول یکی از ارشد ها بیاد تذکر بده...بعد ما باز همین جوری ادامه بدیم...بعد میان پست هامون رو پاک می کنن... 2. خوب قدم دوم چیه... پا می شیم می ریم تو تاپیک های همدیگه پست می زاریم و بحث رو ادامه می دیم... بعد گزارش رد می کنن..ارشد ها میان سراغمون و تاپیک هامون رو قفل می کنن و گاهی می ندازن در زباله دانی نواندیشان.. یکسر هم می ریم تاپیک گاه نوشته ها یکم اونجا هم بهم دیگه کنایه می زنیم...و این خصومت رو نشر می دیم که بیشتر بفهمن بچه ها...زمینه آماده می شه برای چی؟ برای قدم بعدی...:gnugghender: 3. خوب قدم سوم چیه؟... پا می شیم می ریم تاپیک مدیران ارشد...چند وقتیه واقعا از اون رونق سال های گذشته افتاده و جای تاسف داره که چرا دیگه کاربرها پاچه ی مدیران رو نمی گیرن و اونها رو به حال خود رها کردن... و یا اینکه جیگر هم دیگر رو اونجا نمی چزونه..واقعا باید مسولین رسیدگی کنن!(شکلک مو افشان با نیش باز) در نتیجه ما بحث رو اونجا ادامه می دیم... چند تا از دوستامون هم میان اونجا با زدن تشکر به صورت نامحسوس و ارسال پست مستقیم به صورت محسوس بنزین می ریزن به آتیش...:gnugghender: بعد چه اتفاقی می افته؟!.... به احتمال زیاد ارشد ها به دو دسته تقسیم می شن.... یکی میاد سمت من...یکی میاد سمت شما...این میون یکم شدت آتیش کم می شه...هی ارشد ها می گن بابا این بچه بازی ها رو تموم کنین...روی هم رو ببوسین... بعد چند تا کاربر دلسوز هم میان تو همون تاپیک...غالبا هم از قدیمی ها و مدیر تالارها...می گن بابا زشته...شما دوستین...ببوسین روی هم رو.. حرف آخر رو هم محمد ادمین سابق و معاونت آموزشی فعلی می زنه (جان من چقد نشستی فکر کردین که این عنوان رو انتخاب کردین؟ آدم یاد مدیر فنی های باشگاه های فوتبال می افته که پروین یک بار در موردشون گفته بود مدیر فنی یعنی کشک! البته دور از جون محمد عزیز) می دونین چی می گه...چیزی نمی گه که! فقط اسین شکلک رو می فرسته>>> این شکلک نشان گفتن زرشک رو داره در اتمام یک بحث..... با این مضمون که ترمز دستی رو بکشین تا نفرستادمتون دنبال نخود سیاه!... البته در بعضی موارد به این معنی هست که کَش مرورگرتون رو خالی کنین! یکی مون چشم غُره می ره که بابا حوصله ندارم..و از دلم در نیومده ولی حالا می گذرم..:viannen_38: یکی مون می گه نه بابا شما سمت اون رو گرفتین..شما حق من رو پایمال کردین..من کاربر قدیمی بودم و از این حرفا...و می گه می ره دیگه بر نمی گرده... بعد از چند وقت دوباره بر می گرده و روز از نو روزی از نو...:cryingf: باور کن این کار رو چند بار تکرار کنیم انجمن باز به اون روزگار اوجش بر می گیرده..بیا و مردونگی کن...و یک گوشه ی کار رو بگیر صواب داره... اصلا بین اینکه کی قهر کن و کی کوتاه بیاد هم قرعه می ندازیم... نظرتون چیه؟! . . . . ببنین کار به کجا کشیده که من باید بیام اینجوری صحبت کنم... یادش بخیر... دوستانی بودن که با این نوع ادبیات در قالب شوخی فضای بحث ها رو به سمت خوشی و شادی و صمیمت می بردن... یادم هست اوایل که جذب انجمن شدم.. اصلا بابت خوندن همین نوشته ها با روحیه ی طنز جذبش شدم... یاد دوستان خوبم... نوترون عزیز...احسان عزیز...شاید باورتون نشه..همین محمد ادمین عزیز...مخصوصا مهناز دی عزیز بخیر... حالا خودم باید ادای طنز نوشته های اون ها رو در بیارم که اصلا هم نمی تونم حق رو ادا کنم... جهت خوشی احوال..کمی نوستالژی ایام و البته آپ شدن تاپیک برای شرکت دوستان این پست ارسال شد و مصرف دیگه ای نداره.... ای وای:icon_pf (34): من با همین ی پستت دارم دسته های صندلی رو گاز میزنم بجز مورد دوم ک یخورده مشکل داره بقیه قبوله 5 لینک به دیدگاه
.sOuDeH. 16059 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۵ من نمیدونم محمد چی فکر کردی واسه خودت لینک اینجارو واسم گذاشتی ولمون کن باو الان این قاصدکه میاد سوال میپرسه رنگ شرت مصدق چی میگه و این حرفها بعد باید جوابم بدم معلومم نیست چه بلایی سر اون بلدرچینای بیچاره آورد:icon_pf (34): واااای عالی بود:ws28: 6 لینک به دیدگاه
memmar 6829 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۵ منم نیستم موفق و موید باشید خواهران وبرادران 5 لینک به دیدگاه
Mehdi-82 2929 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۵ اسم من رو هم بنویس داداش. :w16: 4 لینک به دیدگاه
saba mn 20993 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۵ شمارش معکوس اغاز شد:ffuzma2nlljlasbauln الان حستون چیه یعنی به همه مدال میدین زمان برگزاری مسابقه جمعه 1 مرداد هستش. در نهایت به هر یک از اعضای برتر، 300 امتیاز + مدال اندیشه طلایی، 200 امتیاز و 100 امتیاز و 50 امتیاز اهدا میشه. :clapping::clapping:منم اینجا تشویق میکنم( به من تشویق کننده هم جایزه بدین:girl_blush2:) :w330: :mrsbeasley:اینم شما وقتی جواب رو میدونید :w63: 3 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۵ محمد انقد امتیاز نمیده ها نهایتش به نفر اول صد امتیاز بده 4 لینک به دیدگاه
saba mn 20993 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۵ محمد انقد امتیاز نمیده هانهایتش به نفر اول صد امتیاز بده شجاعتت خوبه اومدی میگی ترورت نکنههه:gnugghender: 3 لینک به دیدگاه
Mehdi-82 2929 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۵ محمد انقد امتیاز نمیده هانهایتش به نفر اول صد امتیاز بده نه شما موضوع رو نگرفتی الان به شیوه مسئولان برات تشریح میکنم. همون 300 امتیاز + مدال داده میشه، بعدش از این امتیازها یه مقداری به عنوان مالیات بر ارزش افزوده کسر میشه، و چون مدال رو امتیازی حساب نمیکنن، طبق برآورد خودشون معادل امتیازی اش رو حساب میکنن بعد از شما کمش میکنن. بعد از مالیات، نوبت حق بیمه هست که باید از امتیازتون کم بشه.:icon_pf (34): بعدش هم بیمه تکمیلی. بیمه بیکاری رو هم نباید فراموش کرد. در نهایت یه مقدار هم برای صندوق بازنشستگی و ... کم میشه یه کمک خودجوش از طرف شما و توسط مدیر به سایر سایت های مظلومی که در نقاط دور افتاده نت قرار دارند داده میشه. با تمام اینا وقتی بازم بهت 100 تا برسه، انصافا شاهکاره. ناشکر نباش!!! به یاد اون مظلومایی باش که همین هم گیرشون نمیاد:vahidrk:. 5 لینک به دیدگاه
eelyasi43@yahoo.com 185 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۵ سلام به همه دوستان عزیز.ما هم هستیم. 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده