fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۵ سقراط طرفدار گفتگوی غیر مکتوب است؛ به خاطر همین، چیزی از خودش به جا نگذاشته است. در حال حاضر، دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاهی که میگوید:«گفتگو از نوشتن بهتر است و در آن، ارتباط دقیقتری برقرار میشود و هستیِ انسان از این ارتباط شکوفا میشود. دیدگاه دیگری هم هست:«عالیترین ویژگی انسان را در نوشتن میداند.» 3 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 تیر، ۱۳۹۵ سقراط طرفدار گفتگوی غیر مکتوب است؛ به خاطر همین، چیزی از خودش به جا نگذاشته است. در حال حاضر، دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاهی که میگوید:«گفتگو از نوشتن بهتر است و در آن، ارتباط دقیقتری برقرار میشود و هستیِ انسان از این ارتباط شکوفا میشود. دیدگاه دیگری هم هست:«عالیترین ویژگی انسان را در نوشتن میداند.» سوال شما رو با سوالي هدايت ميكنم. سقراط هيچ چيز ننوست، قبول. اما اگر افلاطون و يك مورخ يوناني و چند شاگرد ديگر، گفتارهاي سقراط رو بصورت مكتوب درنميآوردند، آيا تا امروز بهتر از اين حراست و حفاظت ميشد و حالا بدست ما ميرسيد؟ (ضمن اينكه همين حالا هم اعتبار اين مطالب در هالهي ابهام هست) بنابراين بنظر ميرسه، مكتوب شدن هر انديشهاي به ثبت و حفاظت بهتر از اصالت اثر و صاحباثر منجر ميشه. 4 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 تیر، ۱۳۹۵ سوال شما رو با سوالي هدايت ميكنم. سقراط هيچ چيز ننوست، قبول. اما اگر افلاطون و يك مورخ يوناني و چند شاگرد ديگر، گفتارهاي سقراط رو بصورت مكتوب درنميآوردند، آيا تا امروز بهتر از اين حراست و حفاظت ميشد و حالا بدست ما ميرسيد؟ (ضمن اينكه همين حالا هم اعتبار اين مطالب در هالهي ابهام هست) بنابراين بنظر ميرسه، مكتوب شدن هر انديشهاي به ثبت و حفاظت بهتر از اصالت اثر و صاحباثر منجر ميشه. خوب ، این خودش جای تامل داره که چرا سقراط هیچ چیزی ننوشت؟ 2 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 تیر، ۱۳۹۵ خوب ، این خودش جای تامل داره که چرا سقراط هیچ چیزی ننوشت؟ البته ممکنه نوشتههایی از ایشون هم موجود میبوده، اما به هر دلیل نابود شده. (هرچند هرگز مطلبی که به این فرضیه اشاره داشته باشه موجود نیست) اما با فرض اینکه ایشون در زندگی، هیچ چیز هم ننوشته باشه، بقول شما همین موضوع هم قابل تأمل هست. برای تأمل بیشتر بنظر من باید به این نکته توجه کنیم که سقراط در زندگی هیچگاه خودش رو «دانا» نمیدونست و لابد بهمین دلیل هم اظهار میکرده که چیزی برای نوشتن نداره. همونطور که در آثار افلاطون خوندیم، سقراط میگه یکبار در اوایل جوانی کاهن معبد دلفی بهش میگه این پسر داناترین فرد آتن هست. و سقراط با خوش میگه: من که میدونم دانا نیستم، چه به اینکه داناترین باشم، از طرفی کاهن معبد هم که از جانب خدایان صحبت میکنه و نمیتونه دروغ بگه، پس بر آن شدم تا به سراغ بزرگانی که آنها را به دانایی میشناسیم بروم تا صحت این گفته را بسنجم. و خلاصه اینکه میبینه اون افرادی که به بزرگی و دانایی معروف بودند هم از خودش داناتر نیستند! البته این کار بینهایت سخت و مسیری بینهایت پر خطر هست و فقط از عهدهی افراد معدودی برمیاد و بنظر من این هم یکی از دلایلی هست که کمتر کسی رو با این سبک بخاطر داریم. هرچند که علاوه بر این نباید احتمال عدم حفاظت و نابودی اثر رو هم نادیده بگیریم. شاید غیر از سقراط اندیشمندان بزرگ یا بزرگتری هم در طول تاریخ داشتیم که از این روش غیرمکتوب استفاده کرده، و هم خودشون و هم شاگردانشون به تاریخ پیوستند و ما هیچچیز از اونها نمیدونیم. جز اینکه در سوی دیگه، امروز آثاری باستانی و عجیب میبینیم (از جمله برخی عجایب هفتگانه جهان) که با نشانههای مکتوب تمدنها قابل درک و قیاس نیست. و شاید مهندسان و معماران و معلمان اون روزگار، از همین شیوههای تعامل غیرمکتوب استفاده میکردند که امروز ما اینچنین در ابهام ماندهایم و بجای اینکه دانش آنها را به ارث ببریم و امروز در جایگاهی بسیار جلوتر از این باشیم، خودمان به تدریج و دوباره از صفر شروع کردیم. 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 تیر، ۱۳۹۵ البته ممکنه نوشتههایی از ایشون هم موجود میبوده، اما به هر دلیل نابود شده. (هرچند هرگز مطلبی که به این فرضیه اشاره داشته باشه موجود نیست) اما با فرض اینکه ایشون در زندگی، هیچ چیز هم ننوشته باشه، بقول شما همین موضوع هم قابل تأمل هست. برای تأمل بیشتر بنظر من باید به این نکته توجه کنیم که سقراط در زندگی هیچگاه خودش رو «دانا» نمیدونست و لابد بهمین دلیل هم اظهار میکرده که چیزی برای نوشتن نداره. همونطور که در آثار افلاطون خوندیم، سقراط میگه یکبار در اوایل جوانی کاهن معبد دلفی بهش میگه این پسر داناترین فرد آتن هست. و سقراط با خوش میگه: من که میدونم دانا نیستم، چه به اینکه داناترین باشم، از طرفی کاهن معبد هم که از جانب خدایان صحبت میکنه و نمیتونه دروغ بگه، پس بر آن شدم تا به سراغ بزرگانی که آنها را به دانایی میشناسیم بروم تا صحت این گفته را بسنجم. و خلاصه اینکه میبینه اون افرادی که به بزرگی و دانایی معروف بودند هم از خودش داناتر نیستند! البته این کار بینهایت سخت و مسیری بینهایت پر خطر هست و فقط از عهدهی افراد معدودی برمیاد و بنظر من این هم یکی از دلایلی هست که کمتر کسی رو با این سبک بخاطر داریم. هرچند که علاوه بر این نباید احتمال عدم حفاظت و نابودی اثر رو هم نادیده بگیریم. شاید غیر از سقراط اندیشمندان بزرگ یا بزرگتری هم در طول تاریخ داشتیم که از این روش غیرمکتوب استفاده کرده، و هم خودشون و هم شاگردانشون به تاریخ پیوستند و ما هیچچیز از اونها نمیدونیم. جز اینکه در سوی دیگه، امروز آثاری باستانی و عجیب میبینیم (از جمله برخی عجایب هفتگانه جهان) که با نشانههای مکتوب تمدنها قابل درک و قیاس نیست. و شاید مهندسان و معماران و معلمان اون روزگار، از همین شیوههای تعامل غیرمکتوب استفاده میکردند که امروز ما اینچنین در ابهام ماندهایم و بجای اینکه دانش آنها را به ارث ببریم و امروز در جایگاهی بسیار جلوتر از این باشیم، خودمان به تدریج و دوباره از صفر شروع کردیم. قطعا ایشان به نقش راهبردی گفتگو اعتقاد بیشتری داشتند و نمیشه گفت که ایشان به فرازسیدن دوران تکامل و فرهیختگی بشری در آینده بی توجه بوده اند و یا برای تدارک میراث به آیندگان احساس مسئولیتی نمیکردند چرا که تربیت شاگردانش این نظریه را رد میکنه. پس باید دنبال دلیل بهتری باشیم. 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۹۵ آیا میتوان به این نتیجه رسید که سقراط چیزی ننوشت که کمک کنه انسانها نتونن گذشتگان رو تکرار بکنند و خود خودشون رو بیافرینند. 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۹۵ آیا میتوان گفت که سقراط میدانست که انسان در مواجهه با تمدن ، خوی طبیعی خود را خواهد باخت و نخواست نوشته ای داشته باشه که دستمایه انسانهایی برای اثبات ناحق برعلیه حق با توسل به اون نوشته ها بشه؟ 2 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۹۵ گفتگو در انتقال احساس به خصوص از طریق زبان بدن به مراتب مؤثرتر از نوشتار هست اما به شخصه نوشتن رو بر گفتگو ترجیح میدم 3 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۹۵ قطعا ایشان به نقش راهبردی گفتگو اعتقاد بیشتری داشتند و نمیشه گفت که ایشان به فرازسیدن دوران تکامل و فرهیختگی بشری در آینده بی توجه بوده اند و یا برای تدارک میراث به آیندگان احساس مسئولیتی نمیکردند چرا که تربیت شاگردانش این نظریه را رد میکنه.پس باید دنبال دلیل بهتری باشیم. یکی از نکاتی که شاید دراین مورد کمکمون کنه این هست که مادر سقراط قابله (ماما) بوده، و سقراط هم خودش رو "مامای اندیشهها" خطاب میکرده. یعنی اینکه ادعا میکرده چیزی برای ارائه کردن نداره و تنها کسی هست که دیگران رو به اندیشیدن دعوت میکنه و اندیشههاشون رو بدنیا میآره! احتمالا او به این نتیجه رسیده بود، که بجای آموختن اندیشهها (حتی اندیشههای خودش بعنوان استاد) به دیگران، فعل «اندیشیدن» رو به اونها بیاموزه. و تمام همتش رو صرف بارور کردن و زایاندن قوهی اندیشه، در انسانهای دور و برش کرد. و اگر نتیجه میگرفت (که گرفت) یک مرد جنگی تربیت کرده بود(که یک مرد جنگی به از صد هزار)، و اگر کارش بینتیجه میماند، تصور میکرد که: وقتی با صرف تمام توان و بصورت رو در رو نتوانسته انسانی تربیت کنه، چطور ممکنه بصورت مکتوب کسانی دیگر رو تربیت کنه؟ و لابد با خودش میگفت: اگر در اثر کار من کسی متاثر شد و تربیت یافت، حتما به این خاطر که تاثیر موفقیتآمیز اون اندیشهها رو در خودش دیده، در نشر و پخش اونها هم بصورت مکتوب و هم غیرمکتوب خواهد کوشید. (چه اینکه همینطور هم شد و مردی کشتیگیر به نام افلاطون تربیت شد و بعد از مرگ استاد، آکادمی خود (اولین دانشگاه جهان) را تاسیس کرد، و بعد در اواخر عمر افلاطون، ارسطو در همین آکادمی تربیت یافت، و بعد علم امروز ما (که پدرش رو ارسطو میدونیم) بدنیا اومد.) 2 لینک به دیدگاه
saba mn 20993 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۹۵ خیلی وقت ها چیزی رو که نمیتونی بگی میشه نوشت ولی نمیشه اون حس که واقعا داری و توو نوشته بیاری یه مثال ساده میگن خوبی با اینکه خوب نیستی میگی خوبم به نظرم گفتن خیلی بهتره چون حس طرف مقابل و میشه فهمید اما وقتی ناچاری میشه نوشت 3 لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9730 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 تیر، ۱۳۹۵ هردوخوبند+ یک چیزدیگر عمل این اعمال ورفتارکه می توانه یک انسان راجاودانه کنه. 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۵ هردوخوبند+ یک چیزدیگر عملاین اعمال ورفتارکه می توانه یک انسان راجاودانه کنه. مگه انسان جاودانه هم میشه ؟ 1 لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9730 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۵ مگه انسان جاودانه هم میشه ؟ بله....... 1 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۵ بله....... چطوریه که میگی بله ؟ جاودانگی انسان رو میپرسم. 1 لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9730 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۵ چطوریه که میگی بله ؟ جاودانگی انسان رو میپرسم. گراهامبل-ادیسون-ولت ووو جهان به اینهامدیون است . پرستش حقیقتن مختص خداست ولی اگریک لحظه با عمق فکرکنیم می بینیم اینهاهم شایدلایق پرستشن! 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۵ گراهامبل-ادیسون-ولت ووو جهان به اینهامدیون است .پرستش حقیقتن مختص خداست ولی اگریک لحظه با عمق فکرکنیم می بینیم اینهاهم شایدلایق پرستشن! یعنی میگی اینا چه گلی به سر بشریت زده اند؟ با اختراعات اینا ، اخلاق جهانی پیشرفت کرده؟فقر از بین رفته؟فاصله طبقاتی کم شده؟میزان فساد و فحشاء به حد صفر رسیده؟قتل و غارت و آدمکشی رخت بربسته؟ 2 لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9730 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۵ یعنی میگی اینا چه گلی به سر بشریت زده اند؟با اختراعات اینا ، اخلاق جهانی پیشرفت کرده؟فقر از بین رفته؟فاصله طبقاتی کم شده؟میزان فساد و فحشاء به حد صفر رسیده؟قتل و غارت و آدمکشی رخت بربسته؟ هرکدوم ازاینا به نوعی جهانو متحول کردند گراهامبل راه ارتباطی ...... ادیسون پایه گذارروشنایی.....ولت با کشف الکتریسیته دنیایی دیگه ساخت یا دیگران ........ می شه گفت البته به نظرمن اینهادرقیدوبنداینها نبودند ، زندگی بعضی هاشون هم خوب نبوده. البته داشتیم میان دانشمندان کسانی که بفکربودند مانند پاستور-جوناس ادوارد سالک ووو اون ما هستیم که انتخاب می کنیم ! مثلا الکتریسیته برای روشنایی یاشکنجه 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۵ هرکدوم ازاینا به نوعی جهانو متحول کردند گراهامبل راه ارتباطی ...... ادیسون پایه گذارروشنایی.....ولت با کشف الکتریسیته دنیایی دیگه ساخت یا دیگران ........می شه گفت البته به نظرمن اینهادرقیدوبنداینها نبودند ، زندگی بعضی هاشون هم خوب نبوده. البته داشتیم میان دانشمندان کسانی که بفکربودند مانند پاستور-جوناس ادوارد سالک ووو اون ما هستیم که انتخاب می کنیم ! مثلا الکتریسیته برای روشنایی یاشکنجه یعنی همین جهانی که ما الان توش زندگی میکنیم یه جهان متحول شده است؟ 1 لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9730 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۵ یعنی همین جهانی که ما الان توش زندگی میکنیم یه جهان متحول شده است؟ سلام هنوزنه کاملا، اینها بخشی ازتحولات راانجام دادن ولی خیلی ازتحولات فناوری و... مونده ، درآینده ای نزدیک سبک زندگی ، جنگ ، خدمات ، حتی محل زندگی بشر تغییرخواهدکرد. 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۵ سلام هنوزنه کاملا، اینها بخشی ازتحولات راانجام دادن ولی خیلی ازتحولات فناوری و... مونده ، درآینده ای نزدیک سبک زندگی ، جنگ ، خدمات ، حتی محل زندگی بشر تغییرخواهدکرد. سلام مطمئنی؟ از کجا میدونی که جهان تغییر خواهد کرد؟ 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده