رفتن به مطلب

تربيت فرزند از زبان محمد صالح ابوسعیدی


ارسال های توصیه شده

فنلن : اگر از من سئول شود که برای والدین چه صفتی بیش از هر صفت دیگر ضرورت دارد پاسخ من بطور قطع صبر است . صبر در برابر خلق و طبیعت مخصوص کودک ، صبر در برابر طرز فکر و رشد او

 

 

 

محمد صالح ابوسعیدی :

 

 

این را باید بدانیم که سرنوشت بچه بدست خود ما و مسئول انحراف و بد اخلاقی او نیز خود ما هستیم

 

 

 

ارزش فرد بستگی به پرورش ماهرانه قوا و استعدادهای طبیعی او در خردی دارد .

 

 

 

خوب یا بد بچه هر چه هست مخلوق رفتار ماست . هر موقع که می خواهیم به بچه خود پر خاش کنیم و او را سرزنش دهیم باید اول بخود پرخاش کنیم که چون یک حیوان با بچه رفتار کرده و او را بیچاره ساخته ایم.

 

 

 

میزان بدبختی و مصیبتی که در اثر بی خبری از احتیاجات اساسی بچه ناشی می شود خارج از حد تصور است . بسیاری از اشتباهاتیکه ما در زندگی می کنیم فقط بخود ما صدمه می زند اما اشتباهاتیکه والدین در مورد تربیت اولاد مرتکب می شوند نه تنها بخود آنها و اولا آنها بلکه به جامعه نیز ضررهایی جبران ناپذیر وارد می آورد.

 

 

 

والدینی که سعی می کنند از هرچه خود محروم بوده اند اولاد را با نصیب سازند از این حقیقت غافل هستند که آنچه که مطلوب آنها در کودکی بوده مناسب حال بچه نیست . متوجه نمی شوند که بچه به نسلی غیر از نسل آنها تعلق دارد و حال و مقتضیات آن تغییر می کند . آنچه یک زمان مطلوب است ، زمان دیگر از نظر می افتد . والدینی که متوجه این تغییرات و تحولات نیستندو بخواهند هوی و هوسهای خود را بر بچه تحمیل کنند رشد طبیعی او را متوقف می سازند...

 

 

 

بهتر از هر نوع تنبیه این است که رویه ای پیش گیریم تا بچه فرصت شرارت را نداشته باشد ، علت اصلی شرارت بچه ها اغلب نداشتن مشغولیت و سرگرمی است که از هر عذابی برای بچه سخت تر می باشد.

 

 

 

بچه های که همبازی و جای کافی برای بازی دارند و می توانند دور از بزرگترها چند ساعت بازی کنند چون بمنزل بر می گردند ، آرام و مطیع می نشینند و اگر به آنها گفته شود شلوغ نکنید اطاعت می نمایند و اگر کمی شرارت کنند می توان با اندک مهارت آنها را به اطاعت وادار نمود.ولی بچه ای که جایی برای گردش ندارد و در یکی دو اطاق محبوس است حتی اطاق مخصوص بخودش ندارد و اگر صدایش بیرون آید همه به او اعتراض می کنند چنین بچه ای نمی تواند که بد اخلاق نشود خواه ناخواه سرپیچی و گریه و شیطنت می کند که طبیعت او اقتضا می کند .

 

 

 

 

بچه ای که ناگهانی تغییر رویه داده و عصبانی و تندخو شده ، ممکن است علتش یکی از موارد زیر باشد:

 

 

برادر یا خواهر جدیدی پیدا نموده

 

بیشتر از معمول مورد ملامت و تحقیر قرار گرفته

 

زیاد کتک خورده و یا کسی دیگر در جلوی او تنبیه شده

 

نیت او غلط تعبیر شده

 

به نقص بدن و حقارت خود پی برده

 

مورد بی اعتنایی قرار گرفته و از نظر افتاده

 

خسته شده و یا مشغولیات کافی نداشته

 

از لولو و سایر چیزهای موحش ترسانیده شده

 

در انجانم کاری دچار اشکال گردیده

 

غذای کافی نخورده و یا معاشر و همبازی نداشته

 

سر به سر او گذارده شده و یا چیزی از دستش قاپیده شده

 

بدون اطلاع قبلی از ادامه مشغولیاتش جلوگیری بعمل آمده است

 

 

در بعضی از خانواده ها بچه را مانند بتی می پرستند. کلمه ای بر خلاف میل او نمی گویند و از بی معنی ترین حرکات او لذت می برند در این نوع خانه ها بچه صاحب اختیار مطلق است . حکم او بر همه رواست . هر که را بخواهد می زند و هر چه را بخواهد می شکند و می ریزد و حق هیچگونه اعتراضی ندارند . معلوم است این نوع بچه ها بلایی برای خود و خانواده و جامعه می شوند.

 

 

 

وقتی که بچه به یک روش معین و ثابتی در زندگی عادت کند و احتیاجات او مطابق برنامه منظمی رفع شود هدایت و تربیت او بسیار سهل و تشخیص اینکه بچه در آینده در موارد مشابه چه حالتی بخود می گیرد امکان پذیر می گردد.

 

 

 

11.gif

 

 

 

بچه ای که نتواند بازی کند نیروی حیات او بلا مصرف می ماند و در نتیجه عبوس و گرفته و آتشین مزاج و افسرده می گردد. برای غالب امراض بچه ها بازی و ورزش تنها علاج است فشاری که ، هر روز محیط بر اعصاب او وارد می آورد در اثر بازی رفع می گردد . بچه هایی که بازی و تفریحشان کم است زیاد گریه می کنند بهانه می گیرند و بی جهت اطرافیان خود را اذیت می کنند زیرا راهی دیگر برای بکار بردن انرژی خود ندارند.

 

 

 

در تربیت طفل نیاز به سرمشق خوب بمراتب بیشتر از دستور و انتقاد و درس اخلاق است والدین اگر از اولاد انتظاراتی دارند و می خواهند صفات نیک در آنها جمع باشد باید واجد آن صفات باشند.

 

 

 

نفوذ پدر بچه ها بقدری زیاد است که اولاد پس از طی دوران کودکی اغلب او را بزرگترین شخص دنیا یا بزرگترین دشمن خود می داند . پدر است که حتی گاهی بیش از مادر می تواند در تکوین شخصیت کودک و تهذیب اخلاق و پرورش قوای عقلی و جنسی او کمک کند . مخصوصا در مورد تعلیم و تربیت بچه سهم پدر خیلی بیشتر از مادر است.

 

 

 

 

 

 

 

چند نکته ای که در تربیت اخلاق بچه سودمند است عبارتند از:

 

بچه را صادقانه و یکنواخت دوست بدارید از افراط و تفرییط در ابراز محبت که موجب بدبختی او شود خود داری کنید

 

با بچه مانند یک فرد که دارای خصوصیات معینی است رفتار نمایید و منتظر نباشید که هر چه یکی کرده او نیز بکند

 

او را در زندگی اجتماعی شرکت دهید تا نوع خواه و مردم دوست شود

 

او را مطابق رسم و آیین روز بار آورید نه مطابق افکار خودتان که در زمانی غیر از زمان او سرچشمه گرفته است.

 

جرات ، اعتماد بنفس و شجاعت را در بچه پرورش دهید

 

انتقاد کم و تمجید زیاد کنید

 

درباره او در حضور دیگران صحبت نکنید

 

بیش از اندازه لازم به او امر و نهی نکنید

 

منتظر نباشید که بچه شما راز همه چیز را به اندازه شما و مثل شما بفهمد . سعی کنید وارد دنیای او بشوید و از دریچه چشم او همه چیز را ببینید و معانی را مطابق ذهن او ادراک کنید

 

از تعلیم هنر هایی که او را عضو مفید جامعه بسازد غفلت نورزید

 

عادل باشید و از رفتار متناقض و بی رویه بپرهیزید

 

هیچگاه نگذارید موضوعی بجر و بحث بکشد . مسایل اخلاقی را با احساسات و تعصب توام نسازید

 

در حق بچه خود همان ادب و احترام را مرعی دارید که درباره دوست خود مراعات می کنید

 

هیچگاه بچه را فریب ندهید و به دروغ نگویید

 

اطلاعات خود را راجع به مسایل تربیتی و اخلاقی حتی المکان بسط دهید تا بتوانید درست وظیفه خود را انجام دهید.

 

 

 

 

به نقل از گروه كارشناسي موفقيت

  • Like 3
لینک به دیدگاه
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

عالی بود:icon_gol:

 

ممنون فرنوش جان

 

تربيت فرزند مسئله ي خيلي مهمي هست و خيلي خوبه كه بهش پرداخته بشه به شخصه من خيلي بهش علاقه دارم .

 

تربيت فرزند در واقع تربيت انسان هست و خوب خيلي مهم

  • Like 2
لینک به دیدگاه

زماني استادي داشتم كه هميشه حرفهاي بسيار جالبي مي زد .

 

مي گفت " روح انسان " سه مرحله در زندگيش داره :

 

 

مرحله ي اول : خود بيني ، خود محوري ، خود خواهي

 

مرحله ي دوم : دگر بيني ، دگر محوري ، دگر خواهي

 

و مرحله آخر : خدا بيني ، خدا محوري و خدا خواهي

 

 

ايشون معتقد بود براي تربيت فرزند در 7 سال اول فرزند رو بايد مانند سرور و پادشاه در نظر داشت اصطلاحا مي گفت اين دوره فقط بايد چشم گفت به بچه ، معتقد بود اگر در اين 7 سال پدر و مادر " چشم دوني " ( اصطلاحي بود كه خود ايشون به كار مي برد ) فرزند رو پر كنند فرزند خيلي راحت وارد اون مرحله ي دوم زندگي ميشه و مي گفت مرحله اي كه بعد از اون اين فرزنده كه ديگه هر چي شما بگي مي گه چشم و از اون خودخواهيش خارج ميشه ، چه بسا افرادي كه 60 سال 70 سال از عمرشون مي گذره و هنوز در همون مرحله ي اول هستند و به اون دگر خواهي دگر بيني و دگر محوري نرسيدند .

 

دوره دوم مي گفت دوره ي اطاعت هست كه كودك از شما اطاعت خواهد كرد يعني اينبار اون به شما چشم خواهد گفت و دوره ي سوم دوره ي مشورت هست .

 

خلاصه خيلي تاكيد داشت كه حتما هرچي گفت هركار خواست ( اگر به صلاحش بود ) حتما بگيد چشم .

  • Like 2
لینک به دیدگاه
وقتی فکر میکنیم میبینیم این موارد در باره خودمون هم صادقه

 

دقيقا همينطوره .. خيلي از ما يا اصلا شايد هممون همينطوريم هنوز اون چشم دونيمون پر نشده و اون خودبيني و خودخواهي رو در خودمون داريم .

 

 

يكي از چيزهاي مهم ديگه كه يادمه اين بود كه مي گفت " بازي " خيلي اهميت داره .

 

ميگفت زياد براش اسباب بازي بخريد و بذاريد آزادانه بازي كنه حتي خيلي از گِل بازي تعريف مي كرد . اما در اين بين اين رو هم تاكيد داشت كه براش اسباب بازي زياد بخريد اما نيمي از اسباب بازي هاش رو " كتاب " بخريد .

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...