Mohammad-Ali 9730 ارسال شده در 14 مرداد، 2016 تقليد: يعني به دستور مجتهد جامع الشرائط رفتار کردن. مرجع تقليد کيست؟ به مجتهد جامع الشرائطي گفته مي شود که مرد ،بالغ ،عاقل ،شيعه دوازده امامي ، حلال زاده ، زنده و عادل باشد و از مجتهدين عصر خودش عالم تر باشد.(نکته: منظور از عدالت اين است که قدرت نفسانيه اي بر انجام واجبات و ترک گناهان کبيره و صغيره داشته باشد.) ولی به نظرم مرجع قدرت تفکر وپژوهش رامی گیره. شمانظرتون چیه؟ 1
مرضیه33 128 ارسال شده در 16 مرداد، 2016 مرجع تقلید قدرت تفکر رو به زور از کسی نمیگیره وقتی اکثر مردم خودشون اینطوری میخوان، نمیشه صحبت از گرفتن تفکر کرد مثلا ما اگه همیشه به عنوان مسافر و با اتوبوس بریم سفر و سر کاری هیچ وقت رانندگی اتوبوس یاد نمیگیریم چون نیاز نداریم گواهی نامه اتوبوس داشته باشیم مردم ایران مخصوصا تو شهرهای کوچک تر اصلا نیازی به تفکر آنچنانی رو در خودشون نمیبینن مرجع تقلید برای اونا فقط یک وسیله هست اگر با این قضیه مشکل دارین صرفا میتونین با ایجاد نیاز در مردم به تفکر، مراجع رو در انزوا قرار بدین و این یعنی شما هم واسه گسترش تفکرت عمل کنی و شعار ندی 3
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 24 مرداد، 2016 ... نیاز انسان باعث میشه که اشتغال و کار مولد بشه کلا تا نیاز هست پس بازار و دکان بازه به زبان ساده و اما مرضیه خانوم بهترین و برترین گیاهان و موجودات در جاهای بکر و دست نخورده میرویند جاهای کوچک مردان بسیار بزرگی به دامان جهان هدیه کردند پس کوچک تر بودن مکان نشان این نیست که اغراد افکار کوچکی دارند و عمیق فکرر نمی کنند و ما چون در کلان شهر هستیم دلیل بر کلان بودن مغز و تفکر ما نیست شاید ابزارهای ما مثل شبکه های اجتماعی و سایر اطلاعات رو در اختیار ما میزاره و مطلع میشیم ولی خیلی وقت های بدون فکر فقط انتقال میدیم بدون فکر کردن و سنجیدن و و و ممنون از مشارکت شما دوستان 4
نیلوفر 0 413 ارسال شده در 6 شهریور، 2016 اگر مرجع تقلید واجبه پس چرا سنی ها ندارن؟ الکی واجب کردن که نون در بیارن؟ 4
قاصدکــــــــ 20162 ارسال شده در 6 شهریور، 2016 حرفت تا حدود زیادی درسته. اما برای کاملتر شدنش بنظرم باید به چند نکته توجه کنی. در هر حیطهای که بشه مثال زد، برای فرد آماتور، داشتن مربی و الگو لازم و سازنده است. اما سوال اساسی اینه : الگو گرفتن تا کجا ؟ ارسطو حدود 10 سال در آکادمی افلاطون (بعبارتی اولین دانشگاه جهان) شاگرد افلاطون بود؛ شاید در چند سال اول افلاطون رو الگوی خودش قرار میداد، اما بعدها میبایست از افلاطون عبور میکرد، چون لازمهي رشد پویایی هست، (مثل آبی که اگر راکد باشه یا جذب خاک میشه یا تبخیر یا میگنده؛ اما آب روان بالاخره به دریا میرسه) بنابراین گفت : من استادم افلاطون را بسیار دوست دارم، اما حقیقت را بیشتر از او دوست میدارم! پس مرجع تقلید هم میتونه چیز خوبی باشه، اما مطمئناً هیچکس مرجع تقلیدش رو بیشتر از خدا دوست نداره! همونطور که ارسطو افلاطون رو بیشتر از حقیقت دوست نداشت. پس نظر من اینه که ایرادی نداره اگر مرجع تقلید یا شخصیت نافذی رو بعنوان الگوی خودت قرار بدی، اما مادامی این الگو رو حفظ کن که مثل طنابی تو رو بالا میکشه و منجر به رشد تو میشه، و اگر دیدی دیگه این پویایی رو برای تو ایجاد نمیکنه، بدون که باید طنابت رو به سنگ رفیعتری گره بزنی تا باز هم بتونی بالا بری مثل همیشه برات آرزوی موفقیت دارم :icon_gol: 4
hsnakk 23 ارسال شده در 22 شهریور، 2016 انسان اگر بتونه خودش اجتهاد کنه دیگه تقلید نمی کنه مشکل ما اینه که نمی دونیم توچه مسائلی بهتره خودمون اجتهاد کنیم بویژه تو مسائل عقیدتی چون اگر به اشتباه تقلید کنیم و گمراه بشیم خداوند این بهانه رو از ما قبول نمی کنه زیرا به ما عقل داده و کسی ( حتی شیطان) تو اون دنیا مسئولیت گمراه کردن دیگران رو قبول نمی کنه و تمام مسئولیتش با خود ماست 2
ارسال های توصیه شده