Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۵ بنيادگرايان می پندارند که برحق هستند، چون حقيقت را در کتاب مقدسی خوانده اند، و از پيش می دانند که هيچ چيز نمی تواند شالوده ی باورهايشان را سست کند.. حقيقت کتاب مقدس برايشان يک اصل خدشه ناپذير است، و نه حاصل يک فرآيند استدلال، کتاب مقدس شان عين حق است و اگر شواهدی خلاف آن يافت شود، شواهد را به دور می افکنند ! نه کتاب را..!! برعکس آنان، من به عنوان يک دانشمند باورهايم (مثلاً به درستی نظريه ی تکامل) را از خواندن يک کتاب مقدس نياموخته ام ! بلکه اين باورها را به اين خاطر درست می دانم که شواهد درستی آنها را بررسی کرده ام، اين دو رويکرد کاملاً با هم فرق دارند... باور ما به درستی کتاب های مربوط به تکامل، به خاطر قداست اين کتاب ها نيست،بلکه بدان سبب است که وجود شواهد فراوان، قاطع و بی ابهام ! ما را به درستی اين باورها سوق می دهند،در اصل، هر خواننده ای می تواند برود و اين شواهد را وارسی کند. هنگامی که خطايی در يک کتاب علمی باشد، عاقبت کسی پيدا می شود و آن خطا را کشف می کند. سپس در کتاب بعدی آن خطا تصحيح می شود... آشکار است که اين امر هيچ گاه در مورد کتاب های مقدس رخ نمی دهد.! ! ریچارد داوکینز 4 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۵ اصولا خود باور داشتن، از جهل نمیاد؟ هر قدر عقاید کسی احمقانه تر باشد کمتر باید با او مخالفت کرد! آیا مذهب احمقانه است؟ یا احمقانه نیست؟ اگر اولی هست، پس چرا اینقدر با مذهب مخالفت میشه، این رخداد و این نقل قول هم رو رد نمی کنن؟ اگر دومی هست، چ باید کرد؟ جدا، مضحک تر از بحث هایی ک هر کدوم قصد دارن با ابزارهای خودشون، حوزه های دیگه رو ببرن زیر سوال ندیدم. با ابزارهای دینی، علم رو ببر زیر سوال یا با ابزارهای علمی دین رو! نکنه پشت همه این دین و بی دین بازی های کودکانه، تمایلات یک انسان یا گروهی از انسانهاست؟ کی میدونه؛ مردی ک نفسش را کشت(!) نشیم یهو 3 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۵ کلا این انسانها دوست ندارند که راحت زندگی کنن. حکایت هر کس به تماشایی , رفتند به صحرائی ست. بقول حافظ , اینا جنگ هفتاد و دو ملت هست . خوش بحال کسانی که بدون هیچ وابستگی , در پناه هستی زندگی میکنند و بی خیال اینا هستند. 3 لینک به دیدگاه
Lean 56968 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۵ اصولا خود باور داشتن، از جهل نمیاد؟ آیا مذهب احمقانه است؟ یا احمقانه نیست؟ اگر اولی هست، پس چرا اینقدر با مذهب مخالفت میشه، این رخداد و این نقل قول هم رو رد نمی کنن؟ اگر دومی هست، چ باید کرد؟ جدا، مضحک تر از بحث هایی ک هر کدوم قصد دارن با ابزارهای خودشون، حوزه های دیگه رو ببرن زیر سوال ندیدم. با ابزارهای دینی، علم رو ببر زیر سوال یا با ابزارهای علمی دین رو! نکنه پشت همه این دین و بی دین بازی های کودکانه، تمایلات یک انسان یا گروهی از انسانهاست؟ کی میدونه؛ مردی ک نفسش را کشت(!) نشیم یهو باورهای دینی تا اونجا محترم و قابل دفاع هست که در زندگی دیگران تاثیر گذار نباشه وقتی عقایدی مثل ارتداد ، سنگسار، سب النبی و... مطرح میشه دیگه مسئله احترام مطرح نیست چرا که هرکدوم از این عقاید خطرناک زندگی دیگران رو به مخاطره میندازه ، مخالفت نکردن با عقاید احمقانه تا زمانی هست که احمق به زندگی تو لطمه نزنه اما اگر این احمق کارش به جایی رسید که حیات تو رو به مخاطره بندازه نه تنها باید باهاش مقابله کرد حتی قانون دفاع از خود هم لازم میشه و باید جونش رو هم گرفت 2 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۵ باورهای دینی تا اونجا محترم و قابل دفاع هست که در زندگی دیگران تاثیر گذار نباشه وقتی عقایدی مثل ارتداد ، سنگسار، سب النبی و... مطرح میشه دیگه مسئله احترام مطرح نیست چرا که هرکدوم از این عقاید خطرناک زندگی دیگران رو به مخاطره میندازه ، مخالفت نکردن با عقاید احمقانه تا زمانی هست که احمق به زندگی تو لطمه نزنه اما اگر این احمق کارش به جایی رسید که حیات تو رو به مخاطره بندازه نه تنها باید باهاش مقابله کرد حتی قانون دفاع از خود هم لازم میشه و باید جونش رو هم گرفت بشنو از نی: عیسی مریم به کوهی میگریخت شیرگویی خون او میخواست ریخت آن یکی در پی دوید و گفت خیر در پیت کس نیست چه گریزی چو طیر ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت صحبت احمق بسی خونها که ریخت .... بخش ۱۱۷ - گریختن عیسی علیه السلام فراز کوه از احمقان با حرفت موافقم. اما حرف من اینکه، سلاح این نیست. شبه علم رو نمیشه با علم رد کرد! خیلی سادس! ب نظر من تمام نویسندگان یا سخن ورانی که این کار رو می کنن یا با این موضوع جاهل ان یا سرشون تو آشخور دیگه ای هست! یعنی در پوشش و ب صورت مخفی؛ میگن فلانک کلاش بوده، کتاب از خودش نوشته. شما بیا پیش ما، ما درست میگیم! البته غلب سعی میکنن صغری مشخص، کبری بدیهی و نتیجه مخفی باشه! 1 لینک به دیدگاه
Lean 56968 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت، ۱۳۹۵ بشنو از نی: عیسی مریم به کوهی میگریخت شیرگویی خون او میخواست ریخت آن یکی در پی دوید و گفت خیر در پیت کس نیست چه گریزی چو طیر ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت صحبت احمق بسی خونها که ریخت .... بخش ۱۱۷ - گریختن عیسی علیه السلام فراز کوه از احمقان با حرفت موافقم. اما حرف من اینکه، سلاح این نیست. شبه علم رو نمیشه با علم رد کرد! خیلی سادس! ب نظر من تمام نویسندگان یا سخن ورانی که این کار رو می کنن یا با این موضوع جاهل ان یا سرشون تو آشخور دیگه ای هست! یعنی در پوشش و ب صورت مخفی؛ میگن فلانک کلاش بوده، کتاب از خودش نوشته. شما بیا پیش ما، ما درست میگیم! البته غلب سعی میکنن صغری مشخص، کبری بدیهی و نتیجه مخفی باشه! تا مفهوم علم و شبه علم چی باشه من ترجیح میدم گفتاری رو بپذیرم که گوینده صحت اون گفتار رو مشروط کرده تا زمانی که علم نقضش نکنه نه کلاشی که ادعای صحت گفتار داره بی چون و چرا 1 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۵ تا مفهوم علم و شبه علم چی باشهمن ترجیح میدم گفتاری رو بپذیرم که گوینده صحت اون گفتار رو مشروط کرده تا زمانی که علم نقضش نکنه نه کلاشی که ادعای صحت گفتار داره بی چون و چرا تعریف علم و شبه علم #25 درسته. اما اگر شرط ها هم غیر قابل بحث بودن چطوره. مثلا تمام اعداد های بزرگتر از 0 ! با ایدئولوژی تنها میشه با ایدئولوژی مقابله کرد! نه با چیز دیگه. فرضا کسی ک ب انجام کاری اعتیاد داره رو میشه با اعتیاد ب کار دیگه از اون اعتیاد دور کرد! البته میشه گفت این ساده ترین راه ه نه بهترین و بی ضررترین راه. برای ما، بدیهی(!) ه ک ایدئولوژی عامل از بین برنده تفکر مستقل ه! و نتیجتا میشه نوعی عامل حیوان ساز دونستش تا انسان ساز. اما موازی با این بحث باید بگم. کسانی مثل نیچه تمام حرفشون در لفافه این بود ک ای انسان ها. بیایید حیوان شین! انسان محور شین. بعد ابر انسان (انسان) شین. تازه ان خود مقام انسانیت ه !! #29 بد نیست، پیوست بحث این رو هم داشته باشیم: آیا می توان سکولاریسم را به معنای جدایی دیانت از سیاست دانست؟ #16 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده