رفتن به مطلب

واقعیت منطق چیه ؟


fakur1

ارسال های توصیه شده

مخاطب باید به یک باور برسه

بخشی از صحبت های دوستمون levrone رو بعنوان آغاز گفتگو نقل قول میکنم تا مطلب جا بیفته .

تا بحال فکر کردید که : اگر این ضمیر و ایمان نبود چی میشد ؟

الان اگر از بچه های هوا فضا بپرسی چرا نمیتونید اف 14 رو مهندسی معکوس کنید میگن خیلی پیچیده هستش

درسته منم منکرش نمیشم ولی سازنده اون هم آدم بوده ............ اما باوری وجود داره که کار هر کس نیست ... یک چیزی که یاد گرفتم اینه که سعی کنم یک جمله یا متن رو به هفتاد شکل ممکن بخونم

69 بار با طرق مختلف و 1 بار برای چیدن دیتاها کنار هم

حالا بحثش پیچیده تر از این حرفهاست که اینجا میخوایم ازش رمزگشایی کنیم .

میتونی مخاطب رو به جایی برسونی که بگی ماست سیاهه تو سفید میبینی باور پیدا کنه و منطق رو بندازه دور چون اساسا منطق زیاد هم واقعیت نداره.

تا اینجاش بحث میشه صورت مسئله .

حالا میریم سر نقد و بررسی تا ببینیم کار به کجا میکشه.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
مخاطب باید به یک باور برسه

بخشی از صحبت های دوستمون levrone رو بعنوان آغاز گفتگو نقل قول میکنم تا مطلب جا بیفته .

تا بحال فکر کردید که : اگر این ضمیر و ایمان نبود چی میشد ؟

الان اگر از بچه های هوا فضا بپرسی چرا نمیتونید اف 14 رو مهندسی معکوس کنید میگن خیلی پیچیده هستش

درسته منم منکرش نمیشم ولی سازنده اون هم آدم بوده ............ اما باوری وجود داره که کار هر کس نیست ... یک چیزی که یاد گرفتم اینه که سعی کنم یک جمله یا متن رو به هفتاد شکل ممکن بخونم

69 بار با طرق مختلف و 1 بار برای چیدن دیتاها کنار هم

حالا بحثش پیچیده تر از این حرفهاست که اینجا میخوایم ازش رمزگشایی کنیم .

میتونی مخاطب رو به جایی برسونی که بگی ماست سیاهه تو سفید میبینی باور پیدا کنه و منطق رو بندازه دور چون اساسا منطق زیاد هم واقعیت نداره.

تا اینجاش بحث میشه صورت مسئله .

حالا میریم سر نقد و بررسی تا ببینیم کار به کجا میکشه.

این مباحث فکور جان یجوریه که توضیحش با تایپ خیلی اذیت کننده میشه و خواننده هم به سادگی برداشت های دیگه میکنه

ولی گفتم منطق زیاد هم درست نیست !! نمیگم کاملا

اما وقتی گفتم زیاد هم درست نیست چون آدم رو یکی محدود میکنه و دیگری اینکه اکثر اوقات میشه یک عامل بازدارنده بیهوده

در نهایت منطق رو میشه به صورت ساختگی و بسیار شبیه به واقعیت به خورد آدم داد

و وقتی یک منطق ساختگی داری بنیانتو میریزه به هم و جلوی همه چیزتو میگیره

 

منطق میگه خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو و خیلی هم به این باور دارن و ازش طبعیت میکنن و کاملا هم درست میدون این مثل رو

اما این یک منطق ساختگیه که بر اساس ترس و عوامل دیگه ساخته شده (عوامل زیاد) که روش کامنت دارم و بحث میکنیم

اما برعکس این مثل رو دقت کن !! خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت شو!! اینم یک ساخته دیگه از منطق که خواننده میتونه برداشت منفی ازش بکنه و زیر سوال ببرتش و یا همین رو طوری جلوه بدی که یک معنی بزرگی پیدا کنه !!!

مثل جهان اول و جهان سوم !!

 

فرق اینا چیه ؟ وقتی میگی فرهنگ چرا کشوری که 200 ساله کشف شده و 80 ساله از گرسنگی در رفته یهو میشه شماره یک جهان و کشورهایی که کهن هستند میشن چپق ؟ با اینکه امکانات اون کهن ها بیشماره ؟ کلی هم منابع طبیعی ؟ چرا از نظر مثلا تکنولوژی یهو رشد میکنه وحشتناک و جهان سوم برعکسشو میره ؟ دلیلش چیه ؟ هر دو هم میگن منطق و گاهی هم توجیه های خودشونو دارن

قوانین حاکم بر ذهن به همراه منطق چی رو پدید میارن ؟ منطق در اکثر اوقات ساخته شده هستش و میشه مدام تغییرش داد

در نهایت هم باید یک چیز رو گفت !! اصلا چه بحثی روی جماعت وجود داره که درگیرش باشی همرنگشون بشیم یا رسواشون ؟ :ws28: ولی همیشه باید یک طرف قصه باشه و فقط طرف مقابل خالی بمونه که مجبور بشی جواب اونو بدی ! یعنی یک گزینه بیشتر نداری یا همرنگ یا رسوا !!

مثل یک درخواست !!! فرض کن الان میخوای بری بیرون و یک کاری داری و رئیس شرکت یا کارفرما باید اجازه بده

تو میتونی بری اینجوری بگی که اجازه میدی من امروز برم دنبال فلان کار ؟ 50 - 50 میشه موضوع و ممکنه درجا بگه نه امروز سرمون شلوغه و نمیشه چون داری بهش حق انتخاب میدی که برم یا نه ؟ اونم بر اساس منافع خودش تصمیم میگیره !! حتی اگر سرش هم شلوغ نباشه باز اشکل میندازه و غر میزنه

اما بری بگی من فردا یک کاری دارم و نمیام و سریع هم حرفو ببری تو یک مسیره دیگه !! اینجوری

من فردا نمیام یک کاری دارم حتما باید برم بهش برسم و راستی فلانی زنگ زدو گفت و فلان پرونده فلانو اینجوری کردم و... یکی دو دقیقه ادامه میدی

شانست خیلی بیشتر میشه چون عملا داری گزینه ای به اسم اینکه آیا اجازه میدی رو ازش میگیری و فقط ممکنه به یک دلیل بزرگ و یا اینکه واقعا اوضاع شرکت خر تو خر باشه مخالفت کنه وگرنه مخالفت نمیکنه

تازه اگر هم خر تو خر باشه باز ممکنه بگه باشه برو اما تا ظهر برگرد !! در نهایت تو شاید نتونسته باشی یک روز مرخص باشی اما نصف روز رو مرخصی

گزینه میدی که یکی رو انتخاب کن یا رسوا و یا همرنگ !! یا دو ضرب در دو یا دو به علاوه دو !!! هر دو یک جواب داره خب !!

کسی که تو این مسیر قرارت میده هدفش 4 هستش و منطقی برات میسازه که از هر نظر درست به نظر بیاد ولی به جوابی میرسی که اون میخواد :ws28:

حتی گاهی هم ببینه داری از منطق خارج میشی با تشر زدن یا توجیه و کار گرفتن مخ دوباره میارتت تو منطق

از طرفی ظاهر منطق خیلی موجه و شیکه :ws28: کمتر کسی میاد زیر سوال ببرتش مگر اینکه بخواد خر خودشو سوار باشه که این موضوع فرق داره با حرفهای من

منم نمیگم خر خودمو سوار باشم و به هیچ صراطی مستقیم نباشم !!! چون اینم باز یک نوع منطقه !!!

  • Like 2
لینک به دیدگاه

میشه گفت : برای موفقیت مورد نظر خودمون باید یه منطق شایسته هم براش فراهم کنیم و با اون منطق کار رو جلو ببریم که در اینصورت به همان موفقیت مورد نظرمون میرسیم. اینو قبول دارم. اصولا همه ویزیتور های موفق که تونستن کالاهاشونو تو سرتاسر دنیا بفروش برسونن , از همین روش استفاده کردن و میکنن. یعنی چیزی بنام اینکه ما برگردیم و به یه موضوع یا به یه نفر بگیم که فلان کار یا مورد منطقی بوده و یا منطقی نبوده , اصولا نمیتونه صحیح باشه , مگه اینکه بتونیم ثابت کنیم که این یا اون منطق با یکی از قرار داد های مورد قبول همه انسانها مغایرت داشته باشه. یا با منطق قراردادی ما با طرف مقابل نخونه و هماهنگ نباشه .

تو مباحث دینی هم این قضیه صادق هست .به این صورت که گفته میشه : این حرف و یا این حدیث فقط در شرایطی میتونه مورد قبول باشه که با یکی از آیات قرآن همخوانی داشته باشه.

آیا میشه اینجوری هم نتیجه گرفت که : منطق هر انسانی توافق خود او با باور خودشه و منطق گروهی هم توافق یه عده با یه قرار یا موضوع بر اساس یه منطق بزرگتره که همه اونو بعنوان یه منطق قبول دارن ؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه
میشه گفت : برای موفقیت مورد نظر خودمون باید یه منطق شایسته هم براش فراهم کنیم و با اون منطق کار رو جلو ببریم که در اینصورت به همان موفقیت مورد نظرمون میرسیم. اینو قبول دارم. اصولا همه ویزیتور های موفق که تونستن کالاهاشونو تو سرتاسر دنیا بفروش برسونن , از همین روش استفاده کردن و میکنن. یعنی چیزی بنام اینکه ما برگردیم و به یه موضوع یا به یه نفر بگیم که فلان کار یا مورد منطقی بوده و یا منطقی نبوده , اصولا نمیتونه صحیح باشه , مگه اینکه بتونیم ثابت کنیم که این یا اون منطق با یکی از قرار داد های مورد قبول همه انسانها مغایرت داشته باشه. یا با منطق قراردادی ما با طرف مقابل نخونه و هماهنگ نباشه .

تو مباحث دینی هم این قضیه صادق هست .به این صورت که گفته میشه : این حرف و یا این حدیث فقط در شرایطی میتونه مورد قبول باشه که با یکی از آیات قرآن همخوانی داشته باشه.

آیا میشه اینجوری هم نتیجه گرفت که : منطق هر انسانی توافق خود او با باور خودشه و منطق گروهی هم توافق یه عده با یه قرار یا موضوع بر اساس یه منطق بزرگتره که همه اونو بعنوان یه منطق قبول دارن ؟

 

به نظرم درسته.

مثل خیلی چیزهای دیگه، بخش اعظم مفهوم منطق، نسبی ه.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
به نظرم درسته.

مثل خیلی چیزهای دیگه، بخش اعظم مفهوم منطق، نسبی ه.

از شرکت شما صمیمانه تشکر میکنم .

و اما یک سئوال :

ما یه سری الگو های رفتاری داریم که معمولا توسط افراد جامعه به یه شکل صورت میگیرن. مثل غذا خوردن در سه وعده و یا تعطیلی جمعه ها . الگو های رفتاري گاه بيرونیه و قابل مشاهده و قابل اندازه گيري است هم اینکه تکرار میشه و ميان عده زيادي از مردم مشترکه . نه ثابت هستند ، و نه مطلق ،و با تحولات اجتماعي قابل تغيير هستند بنابر اين نسبي تلقي میشن ،یه الگوی رفتاری مفهومی هم داریم که غیر مستقیم و ذهنی است , مثل احترام به مافوق و حفظ حرمت سالخوردگان و یا بازی با ذهن طرف و . . . فکر میکنید جنس و نقش منطق برای هر یک از این الگو ها چی میتونه باشه ؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه
از شرکت شما صمیمانه تشکر میکنم .

و اما یک سئوال :

ما یه سری الگو های رفتاری داریم که معمولا توسط افراد جامعه به یه شکل صورت میگیرن. مثل غذا خوردن در سه وعده و یا تعطیلی جمعه ها . الگو های رفتاري گاه بيرونیه و قابل مشاهده و قابل اندازه گيري است هم اینکه تکرار میشه و ميان عده زيادي از مردم مشترکه . نه ثابت هستند ، و نه مطلق ،و با تحولات اجتماعي قابل تغيير هستند بنابر اين نسبي تلقي میشن ،یه الگوی رفتاری مفهومی هم داریم که غیر مستقیم و ذهنی است , مثل احترام به مافوق و حفظ حرمت سالخوردگان و یا بازی با ذهن طرف و . . . فکر میکنید جنس و نقش منطق برای هر یک از این الگو ها چی میتونه باشه ؟

 

 

خواهش می کنم.:icon_gol:

این بحث تو دو فصل اول کتاب اخلاق خدایان هست. پیرامون حسن و قبح اعمال.

در واقع، پاسخ شفافی نیست براش. ی چیزهایی هست، مثل تایید اجتماعی. همون هنجاره. چیزی ک بیشتر انجام می شه تو جامعه، خوب تلقی می شه یا اگر یک کار زشت مکرر تکرار بشه و دیده بشه دیگه ارزشش از بد به بی اثر یا حتی خوب عوض میشه.

 

نقل قولی از انشتین: ب این ذهن ما ازاد ه، از فهوم فلسفی اعتقادی ندارم. ما تحت تاثیر خیلی عوالی هستیم."البته جمله دقیق رو خاطرم نیس."

  • Like 1
لینک به دیدگاه
خواهش می کنم.:icon_gol:

این بحث تو دو فصل اول کتاب اخلاق خدایان هست. پیرامون حسن و قبح اعمال.

در واقع، پاسخ شفافی نیست براش. ی چیزهایی هست، مثل تایید اجتماعی. همون هنجاره. چیزی ک بیشتر انجام می شه تو جامعه، خوب تلقی می شه یا اگر یک کار زشت مکرر تکرار بشه و دیده بشه دیگه ارزشش از بد به بی اثر یا حتی خوب عوض میشه.

 

نقل قولی از انشتین: ب این ذهن ما ازاد ه، از فهوم فلسفی اعتقادی ندارم. ما تحت تاثیر خیلی عوالی هستیم."البته جمله دقیق رو خاطرم نیس."

 

ولی آنچه که من گفتم اصن ارتباطی به مفاهیم اون کتاب و نوشته های بعدی شما توش نیست.البته نوشته های شما یکم شبیه هست ولی حداقل برای من نامفهوم آمد.میشه این ابهام منو برطرف کنید؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه
ولی آنچه که من گفتم اصن ارتباطی به مفاهیم اون کتاب و نوشته های بعدی شما توش نیست.البته نوشته های شما یکم شبیه هست ولی حداقل برای من نامفهوم آمد.میشه این ابهام منو برطرف کنید؟

 

البته این ایراد کم حوصلگی و اختصار گویی همیشه ب من وارد هست، هر چند در مواقع خاص تقریبا برعکس میشه. بگذریم. چشم:

 

 

ما یه سری الگو های رفتاری داریم که معمولا توسط افراد جامعه به یه شکل صورت میگیرن.مثل غذا خوردن در سه وعده و یا تعطیلی جمعه ها .الگو های رفتاري گاه بيرونیه و قابل مشاهده و قابل اندازه گيري است هم اینکه تکرار میشه و ميان عده زيادي از مردم مشترکه . نه ثابت هستند ، و نه مطلق ،و با تحولات اجتماعي قابل تغيير هستند بنابر اين نسبي تلقي میشن ،

(تایید اجتماعی) همون هنجاره. چیزی ک بیشتر انجام می شه تو جامعه، خوب تلقی می شه یا اگر یک کار زشت مکرر تکرار بشه و دیده بشه دیگه ارزشش از بد به بی اثر یا حتی خوب عوض میشه.

این بحث تو دو فصل اول کتاب اخلاق خدایان هست. پیرامون حسن و قبح اعمال.

 

یه الگوی رفتاری مفهومی هم داریم که غیر مستقیم و ذهنی است , مثل احترام به مافوق و حفظ حرمت سالخوردگان و یا بازی با ذهن طرف و . . .

نقل قولی از انشتین: ب این ذهن ما ازاد ه، از فهوم فلسفی اعتقادی ندارم. ما تحت تاثیر خیلی عوالی هستیم."البته جمله دقیق رو خاطرم نیس."

 

فکر میکنید جنس و نقش منطق برای هر یک از این الگو ها چی میتونه باشه ؟

در واقع، پاسخ شفافی نیست براش. ی چیزهایی هست، مثل .....

 

خوب این از مرتبط بودن جملات.

 

کتاب خیلی پیچیده اس. نویسنده لازم دیده اول، کمی از استراتژی روشن تفکر کردن رو بگه. بگذریم. نمخام برم تو توضیح اون کتاب.

 

 

خیلی سخته بخام طولانی حرف بزنم، از طرفی با ذهن خودم ابهام رو درک نمیکنم و کاملا گویاست.

ب نظرم بهتره ب شیوه دیالکتیک بحث کنیم.

حرف شما این بود ک رفتارهای ما نسبی هستن درسته؟ ( به طور کلی حسن و قبح اعمال)

1- حالا یا با معیارهای درونی و ذهنی ( نقل قول اینشتین) 2- یا تابع موارد تو جامعه ( تایید اجتماعی)

  • Like 2
لینک به دیدگاه
البته این ایراد کم حوصلگی و اختصار گویی همیشه ب من وارد هست، هر چند در مواقع خاص تقریبا برعکس میشه. بگذریم. چشم:

 

 

ما یه سری الگو های رفتاری داریم که معمولا توسط افراد جامعه به یه شکل صورت میگیرن.مثل غذا خوردن در سه وعده و یا تعطیلی جمعه ها .الگو های رفتاري گاه بيرونیه و قابل مشاهده و قابل اندازه گيري است هم اینکه تکرار میشه و ميان عده زيادي از مردم مشترکه . نه ثابت هستند ، و نه مطلق ،و با تحولات اجتماعي قابل تغيير هستند بنابر اين نسبي تلقي میشن ،

(تایید اجتماعی) همون هنجاره. چیزی ک بیشتر انجام می شه تو جامعه، خوب تلقی می شه یا اگر یک کار زشت مکرر تکرار بشه و دیده بشه دیگه ارزشش از بد به بی اثر یا حتی خوب عوض میشه.

این بحث تو دو فصل اول کتاب اخلاق خدایان هست. پیرامون حسن و قبح اعمال.

 

یه الگوی رفتاری مفهومی هم داریم که غیر مستقیم و ذهنی است , مثل احترام به مافوق و حفظ حرمت سالخوردگان و یا بازی با ذهن طرف و . . .

نقل قولی از انشتین: ب این ذهن ما ازاد ه، از فهوم فلسفی اعتقادی ندارم. ما تحت تاثیر خیلی عوالی هستیم."البته جمله دقیق رو خاطرم نیس."

 

فکر میکنید جنس و نقش منطق برای هر یک از این الگو ها چی میتونه باشه ؟

در واقع، پاسخ شفافی نیست براش. ی چیزهایی هست، مثل .....

 

خوب این از مرتبط بودن جملات.

 

کتاب خیلی پیچیده اس. نویسنده لازم دیده اول، کمی از استراتژی روشن تفکر کردن رو بگه. بگذریم. نمخام برم تو توضیح اون کتاب.

 

 

خیلی سخته بخام طولانی حرف بزنم، از طرفی با ذهن خودم ابهام رو درک نمیکنم و کاملا گویاست.

ب نظرم بهتره ب شیوه دیالکتیک بحث کنیم.

حرف شما این بود ک رفتارهای ما نسبی هستن درسته؟ ( به طور کلی حسن و قبح اعمال)

1- حالا یا با معیارهای درونی و ذهنی ( نقل قول اینشتین) 2- یا تابع موارد تو جامعه ( تایید اجتماعی)

 

از سعه صدر شما در قبول زحمت مضاعف ممنونم.

بالاخره هدف بحث اینه که بالاخره به یه نتیجه ای برسیم که منطقی بنام متطق وجود خارجی داره یا نه؟

اینکه یه نفر یه چیزی رو منطق میدونه و یکی هم ممکنه عین متطق رو بی منطقی بدونه و الی آخر.

اصولا مبنای تاپیک های من طوری است که دوست دارم جوانان حاضر در سایت از مطالعه اونا یه تجاربی کسب کنن که در ادامه زندگی به دردشون بخوره.ابن هم ممکن نمیشه مگه اینکه دوستانی که تو این مباحث شرکت میکنند ، تا عمق مطلب رو با ساده گویی بشکافند ، که خوانندگان جوان یاد بگیرند.ولی متاسفانه همه پیشکسوتان و اعضای باسواد انجمن میان و یه جمله پاراگراف از یکی از نقل ها میگیرن و یه خودی نشون میدن و میرن.:ws28:

بقیه گله هامو در ادامه خواهم نوشت.

نکته کلی اینه که هیچ شرکت کننده ای مطلب رو به یه نتیجه ای نمیرسونه که دیگران استفاده کنن و به تجربه شون اضافه بشه.همه شون شدن تلگرافچی:ws28:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

این مباحث فکور جان یجوریه که توضیحش با تایپ خیلی اذیت کننده میشه و خواننده هم به سادگی برداشت های دیگه میکنه

ولی گفتم منطق زیاد هم درست نیست !! نمیگم کاملا

اما وقتی گفتم زیاد هم درست نیست چون آدم رو یکی محدود میکنه و دیگری اینکه اکثر اوقات میشه یک عامل بازدارنده بیهوده

در نهایت منطق رو میشه به صورت ساختگی و بسیار شبیه به واقعیت به خورد آدم داد

و وقتی یک منطق ساختگی داری بنیانتو میریزه به هم و جلوی همه چیزتو میگیره

 

منطق میگه خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو و خیلی هم به این باور دارن و ازش طبعیت میکنن و کاملا هم درست میدون این مثل رو

اما این یک منطق ساختگیه که بر اساس ترس و عوامل دیگه ساخته شده (عوامل زیاد) که روش کامنت دارم و بحث میکنیم

اما برعکس این مثل رو دقت کن !! خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت شو!! اینم یک ساخته دیگه از منطق که خواننده میتونه برداشت منفی ازش بکنه و زیر سوال ببرتش و یا همین رو طوری جلوه بدی که یک معنی بزرگی پیدا کنه !!!

مثل جهان اول و جهان سوم !!

 

فرق اینا چیه ؟ وقتی میگی فرهنگ چرا کشوری که 200 ساله کشف شده و 80 ساله از گرسنگی در رفته یهو میشه شماره یک جهان و کشورهایی که کهن هستند میشن چپق ؟ با اینکه امکانات اون کهن ها بیشماره ؟ کلی هم منابع طبیعی ؟ چرا از نظر مثلا تکنولوژی یهو رشد میکنه وحشتناک و جهان سوم برعکسشو میره ؟ دلیلش چیه ؟ هر دو هم میگن منطق و گاهی هم توجیه های خودشونو دارن

قوانین حاکم بر ذهن به همراه منطق چی رو پدید میارن ؟ منطق در اکثر اوقات ساخته شده هستش و میشه مدام تغییرش داد

در نهایت هم باید یک چیز رو گفت !! اصلا چه بحثی روی جماعت وجود داره که درگیرش باشی همرنگشون بشیم یا رسواشون ؟ :ws28: ولی همیشه باید یک طرف قصه باشه و فقط طرف مقابل خالی بمونه که مجبور بشی جواب اونو بدی ! یعنی یک گزینه بیشتر نداری یا همرنگ یا رسوا !!

مثل یک درخواست !!! فرض کن الان میخوای بری بیرون و یک کاری داری و رئیس شرکت یا کارفرما باید اجازه بده

تو میتونی بری اینجوری بگی که اجازه میدی من امروز برم دنبال فلان کار ؟ 50 - 50 میشه موضوع و ممکنه درجا بگه نه امروز سرمون شلوغه و نمیشه چون داری بهش حق انتخاب میدی که برم یا نه ؟ اونم بر اساس منافع خودش تصمیم میگیره !! حتی اگر سرش هم شلوغ نباشه باز اشکل میندازه و غر میزنه

اما بری بگی من فردا یک کاری دارم و نمیام و سریع هم حرفو ببری تو یک مسیره دیگه !! اینجوری

من فردا نمیام یک کاری دارم حتما باید برم بهش برسم و راستی فلانی زنگ زدو گفت و فلان پرونده فلانو اینجوری کردم و... یکی دو دقیقه ادامه میدی

شانست خیلی بیشتر میشه چون عملا داری گزینه ای به اسم اینکه آیا اجازه میدی رو ازش میگیری و فقط ممکنه به یک دلیل بزرگ و یا اینکه واقعا اوضاع شرکت خر تو خر باشه مخالفت کنه وگرنه مخالفت نمیکنه

تازه اگر هم خر تو خر باشه باز ممکنه بگه باشه برو اما تا ظهر برگرد !! در نهایت تو شاید نتونسته باشی یک روز مرخص باشی اما نصف روز رو مرخصی

گزینه میدی که یکی رو انتخاب کن یا رسوا و یا همرنگ !! یا دو ضرب در دو یا دو به علاوه دو !!! هر دو یک جواب داره خب !!

کسی که تو این مسیر قرارت میده هدفش 4 هستش و منطقی برات میسازه که از هر نظر درست به نظر بیاد ولی به جوابی میرسی که اون میخواد :ws28:

حتی گاهی هم ببینه داری از منطق خارج میشی با تشر زدن یا توجیه و کار گرفتن مخ دوباره میارتت تو منطق

از طرفی ظاهر منطق خیلی موجه و شیکه :ws28: کمتر کسی میاد زیر سوال ببرتش مگر اینکه بخواد خر خودشو سوار باشه که این موضوع فرق داره با حرفهای من

منم نمیگم خر خودمو سوار باشم و به هیچ صراطی مستقیم نباشم !!! چون اینم باز یک نوع منطقه !!!

 

من احساسم اینه که یه اتفاقاتی تو ذهنم حک شدن که روی برداشت های من حتی بعد از بلوغ هم تاثیر خودشونو میذارن.مثلا اینکه شهر ما از دیرباز دیار ارمنی ها و آشوری ها و یهودی ها با مسلمانان سنی و شیعه بوده،و ما جد اندر جد همیشه باهم زندگی کرده ایم.همین زندگی مسالمت آمیز که تو زندگی من بوده ، به من آموخته که همه انسانها از هر گروه و طبقه ای و با هر نوع مسلک و اعتقادی قابل احترام هستند.حتی اون اعتقادات چرتی که مسلمانان در مورد مسیحی ها و یهودی ها دارند رو مت اصلا ندارم،چون از بچگی با بچه های اونا باهم بزرگ شدم و سر سفره همشون بودم و .....

یعنی منطق من اینجوری شکل گرفته.این منطق تو شهر ها و روستا هایی که همشون هم دین و مسلک بودن ، این شکلی نیست.

حالا سئوال اینه که چطور میشه رو منطق انسانها تاثیرمثبت گذاشت و بهبودش داد.

اگر این معما حل بشه ، فک کنم همه جنگها و دعوا ها از سراسر جهان برچیده میشه.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
من احساسم اینه که یه اتفاقاتی تو ذهنم حک شدن که روی برداشت های من حتی بعد از بلوغ هم تاثیر خودشونو میذارن.مثلا اینکه شهر ما از دیرباز دیار ارمنی ها و آشوری ها و یهودی ها با مسلمانان سنی و شیعه بوده،و ما جد اندر جد همیشه باهم زندگی کرده ایم.همین زندگی مسالمت آمیز که تو زندگی من بوده ، به من آموخته که همه انسانها از هر گروه و طبقه ای و با هر نوع مسلک و اعتقادی قابل احترام هستند.حتی اون اعتقادات چرتی که مسلمانان در مورد مسیحی ها و یهودی ها دارند رو مت اصلا ندارم،چون از بچگی با بچه های اونا باهم بزرگ شدم و سر سفره همشون بودم و .....

یعنی منطق من اینجوری شکل گرفته.این منطق تو شهر ها و روستا هایی که همشون هم دین و مسلک بودن ، این شکلی نیست.

حالا سئوال اینه که چطور میشه رو منطق انسانها تاثیرمثبت گذاشت و بهبودش داد.

اگر این معما حل بشه ، فک کنم همه جنگها و دعوا ها از سراسر جهان برچیده میشه.

 

فکور من نمیفهمم این یهودی آشوری ایزدی و................ چه معنی داره ؟

اولین کامنت من همینه !!

دوم اینکه من قبلا هم گفتم به اعتقادات هیچ کسی احترام نمیذارم و به خود فرد احترام میذارم !! اعتقادات قابل احترام نیست و اگر قرار باشه به اعتقادات دیگران احترام بذارم باید امثالش پشمکی های داعشی هم محترم بشمرم و به اعتقاداتشون احترام بذارم

اما افراد خودشون برای من محترم هستند

دوست های زیادی دارم که هر کدوم هم دین خودشونو دارن ولی یادم نمیاد یک دقیقه تا به حال باهم در مورد دینو این حرفها صحبتو کل کل کرده باشیم . دین خودشو داره دیگه .....

اندازه موهای سرم هم با هم پروژه مشترک داشتیم و زندگی کردیم و هم پیاله شدیمو حال کردیم

باو همه آدم هستن دیگه نمیشه با آدمیزاد زندگی و کار کرد ؟ عجبه ها

من تا وقتی خطای ناجور و یا بد ذاتی نبینم کاری ندارم باو و با همه هم صفا میکنم

همین که به زبون میاد فلانی یهودیه اونیکی مسلمونه اونیلی ایزدیه و............ خودش شروع کننده این جدا کردنس

هر کدوم از این عزیزان یک سیستمی دارن که به دینشون هم مربوط نیست و تفکر فکری انسانه

یکی بد و یکی خوب!! این خوبو بد بودنه به دینو مذهب نیست

  • Like 1
لینک به دیدگاه
فکور من نمیفهمم این یهودی آشوری ایزدی و................ چه معنی داره ؟

اولین کامنت من همینه !!

دوم اینکه من قبلا هم گفتم به اعتقادات هیچ کسی احترام نمیذارم و به خود فرد احترام میذارم !! اعتقادات قابل احترام نیست و اگر قرار باشه به اعتقادات دیگران احترام بذارم باید امثالش پشمکی های داعشی هم محترم بشمرم و به اعتقاداتشون احترام بذارم

اما افراد خودشون برای من محترم هستند

دوست های زیادی دارم که هر کدوم هم دین خودشونو دارن ولی یادم نمیاد یک دقیقه تا به حال باهم در مورد دینو این حرفها صحبتو کل کل کرده باشیم . دین خودشو داره دیگه .....

اندازه موهای سرم هم با هم پروژه مشترک داشتیم و زندگی کردیم و هم پیاله شدیمو حال کردیم

باو همه آدم هستن دیگه نمیشه با آدمیزاد زندگی و کار کرد ؟ عجبه ها

من تا وقتی خطای ناجور و یا بد ذاتی نبینم کاری ندارم باو و با همه هم صفا میکنم

همین که به زبون میاد فلانی یهودیه اونیکی مسلمونه اونیلی ایزدیه و............ خودش شروع کننده این جدا کردنس

هر کدوم از این عزیزان یک سیستمی دارن که به دینشون هم مربوط نیست و تفکر فکری انسانه

یکی بد و یکی خوب!! این خوبو بد بودنه به دینو مذهب نیست

دقیقا همینه و لازمه که به همه انسانها یاد داده بشه که ایجوری باشن.اگه همه مثه شما فک بکنند که دنیا بهشت میشه.

هیجان زده شدی اون سئوال ته حرفامو اصن بهش توجه نکردی.چه بایدکرد؟

لینک به دیدگاه

انسان ها از باور های خودشون برای خودشون هویت خلق کرده اند ، یعنی میخوان بگن ، من همونم که اعتقاداتم میگه. مشکل اینجاست که انسان قبل از اینکه خودش رو سر و سامون بدهد ، میره سراغ باور های دینی یا قبیله ای و یا موارد مشابه اون.

بعد ، از دینشون انتظار دارن که دین بیاد و اینا رو جمشون بکنه و یه سر شکل مثبت بهشون بده.

دقیقا مثه اینه که یه ماشینی روغن سوزی و هزار و یک تا ایراد فنی داشته باشه و در عین حال صاحبش بخواد با رنگ آمیزی و تعویض مبلمان و نصب یکی دو تا فلشر و یه ضبط صوت تاپ اونو نونوارش بکنه و سر وشکلث رو درست و مرتب بکنه.چنین ماشینی نمیتونه پا به پای یه ماشین سالم طی طریق بکنه،این آدما هم همین کار رو انجام میدن،در حالی که درونشون درب و داغونه ، میان با حفظ رونمای خودشون ، ادای انسانهای پاک و فرهیخته رو در بیارن که قطعا این کار شدنی نخواهد بود.

درصد انسانهایی که برای خودشون هویت ظاهری میسازن نزدیک صد در صده ( منظورم انسانهایی است که در کشور های دارای حکومت دینی و قومی هستند ) همین اتفاق هم باعث شده که جنگ و آدمکشی و خشونت و ناباد کردن همدیگه دست از سر بشریت برنداره.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...