Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۵ هوش و ژنتیک نمیتونه معیار درستی برای توانایی کارهای عملیاتی باشه ینی کافی نیست...اما بودنش ضرری نداره بهترم هم ست اگر ازش استفاده درست بشه...خیلی ها بودن ک تو خانواده هایی بودن ک از لحاظ ژنتیکی درحد بالای علمی بودن.. اما خودشون هیچی نشدن و برعکس داستان نامه ادیسون ک ب مادرش رسیده بود...خب توی نامه چی نوشته بود..همه دیگه میدونن مفاد نامه چی بود..اما همون القای فکری مادرش چیکار کرد؟...دنیارو زیرو کرد....دوستمون levrone هم همین مطلب رو دارند تو پست هاشون میگن...ک اینهاست ک تاثیرگذارند...اما استارتر قبول ندارن خیلی از افرادی ک دوستان مثال زدن از ضریب هوشی متوسطی برخوردار بودند..اما دیدیم ک تو شرایطی ک پیش رو داشتند تونسنتد شگفتی خلق کنن...اما بعضا افراد نابغه ایی ک تعدادشون کم هم نیست تو کارای عملیاتی کمتر دیده میشن...یا دیده نمیشن....صرفا فقط اسمشون شنیده میشه ک یک چنین فردی با این ضریب هوشی وجود داره شرایط (چالش)...علاقه...پشتکار.....و البته دانش اولیه نسبت ب موضوع موردنظر میتونه موثر باشه....و یک کمپانی رو ب جایی برسونه کلا اون افرادی هم باعث شگفتی میشن...اگر میخواستن دنباله رو باشن و همون کارای قبل رو انجام بدن ک دیگه نمیشد بهشون بگی شگفتی و یه کار تکراری انجام دادن ک دیگه سروصدا نداره...پس دنبال رو نبودن و طوره دیگه ایی برای رسیدن ب هدف فکر کردن اولین قدم برای رسیدن ب شگفتی و خلق کار نو یا تکنولوژی اییه ک همه دنبالش باشن... ک البته شرایط تو طوره دیگه ایی فکر کردن و ب قضیه نگاه کردن خیلی نقش داره 2 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۵ به نظرم باید نگاه کنیم اونها در کدام بخش از هرم مازلو هستند و ما در کدام بخش 1 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۵ :ws28:آی آی فکور بذار یکی یکی بحثش رو باز کنیم یه نظریه هم اینه : انسانها با هم فرق دارند. این فرق به میزان هوش و عقل و شعور اونا بستگی داره و یه واقعیت ژنتیکی است که زیاد نمیشه بر روش مانور داد . هوش و عقل و شعور !! خیلی هم درسته ولی چی اینارو میسازه ؟ تو هر موضوعی اولویت وجود داره و هر زود تر برسه تا حدی بازی رو برده این که یک جامعه !! یک خانواده و.............. رو به این باور برسونی که کند ذهنه و یا شعور نداره و........... چیز پیچیده ای نیست ببین یک حیوون رو ببین !! به یک طوطی و .......... آموزش میدن حرف میزنه و برعکسش رو به سادگی میشه روی افراد انجام داد یک بچه وقتی تازه به حرف میوفته به سادگی میشه کنترلش کرد و دیدی بعضی ها بهش کلمات زشت یاد میدن و بعضی هم برعکس و شخصیت اون بچه همون مدلی شکل میگیره و یهو میبینی طرف شده یک سارق یا هر چی و گاهی مثلا پلیس توش میمونه این لامصب چه شکلی تونسته دزدی کنه ؟ شاید از نظر خیلی ها اون شعور نداره و............. اما ؟؟؟؟؟ توانایی داره ولی به خودش بگی توانایی داری میخنده میگه من از اول بدبخت به دنیا اومدم !! خب طی این سالهایی هم که گذشته تا این بزرگ بشه تخریب زیاد شده زمان جنگ خودمون!!! دومین پدافند دنیا رو عراق داشت و عملا کسی نمیتونست ازش عبور کنه بارها و بارها ازش عبور کردن و به سخره گرفتنش این مهارت از کجا میاد ؟ از بی کله بودن ؟ که اسمشو میشه گذاشت خودشو مینداخت تو وضعیت بعد مجبور میشد راهی پیدا کنه !!! یا مرگ بود و یا باید عبور میگرد !! اینقدر اینکارو کرده بودن که دیگه تفریح شده بود و بالای کاخ فلان کس هم میرفتن شرجه میزدن عکس میگرفتن از طرفی مدام هم بهشون القا میشد میشه و میتونستن همونارو اگر تخریب میکردن هیچ وقت امکان برتری هوایی نداشتن الانم کاری به مملکت ندارم ولی اگر خلق الله (بچه هایی که تو این بخش ها هستند) مخشون درگیر حرف مفت نباشه ربتور هم میزنن ولی ایرادشون اینه که مخشون درگیر حرف مفته و از طرفی بهشون القا شده لاکهید مارتین از مریخ اومده و به جای بی کله بودن دنبال این میوفتن طرح لاکهید رو کش برن و یا برن سراغ روسه ضریب هوشی دقیقا چیزیه که میتونی تخریبش کنی یا بسازیش!!! فقط باید خودتو تو عمل انجام شده قرار بدی آدمها تو بدترین چالش ها ستاره میشن !! سازنده ربتور میتونه بیاد یک واحد بزنه و به همه آموزش بده و همه بسازن و میتونه برعکسش عمل کنه سالی که شاه اف 14 خرید کشورهای دیگه هم درخواست خرید دادن به گرومن آمریکا خب اون که هیچ وقت اینو نمیفروخت به کسی و ایران هم به اجبار بود اسرائیل ژاپن و........ از عربستان متنشو دارم میذارم !!! وقتی درخواست خرید از عربستان اومد یک جواب دریافت کرد و اونم این بود که تفکر و درک شما در حد این پرنده نیست تخریبهایی اینشکلی و ذلیل کردن به مرور زمان باعث میشه ایمان پیدا کنن چپق هم نیستن و جهان اولو سوم شکل بگیره که در اصل خودشون باور دارن هیچی نیستن یکی اومد پیش من یک گاز دادم دستش گفتم این تکه فلز رو ذوب کن !! قبلش خودم ذوب کردم و دید وقتی گاز دستش بود اولش دقت میکردم دستش میلرزید ولی یکم که گذشت ترسش ریخت و بعدش خوشش اومده بود اگر تا قبل از اون یکی بهش میگفت ذوب میگرخید و میگفت خطرداره و کار من نیست و اینکه تاثیر محیط و زبان و به چالش کشیدن ها برای هر یک از این نظریه ها تا چه حد کارگر هست , موضوع این نقد و بررسی است . در ادامه حرف های بالا دانشمندان بزرگی مثل فرانس فیشر و هانس تروپش و یا هابر اصلا !! اینا چجوری شدن دانشمند ؟ با زور و ترس از مرگ مثلا هابر کسی بود که کشف کرد آمونیاک رو از هوا و گاز هیدروژن سنتز کنه زمان جنگ جهانی دوم آلمان نیاز به آمونیاک و نیتریک اسید داشت برای ساختن بمبو این حرفها خب نیتریک رو مثلا از طریق شوره زارها بدست میاوردن و دم دست ترین شوره زار هم تو شیلی بود که دست دشمناشون بود و اینا مونده بودن چه غلطی بکنن وقتی جاهایی گفتم از شخصیت هیتلر بدم نمیاد برای ایناس!! صرفا هیتلر نیومد آدم بکشه خاطراتش هست بخون !! میگفت هیتلر یک گروه از آقایونی که تو موضوع شیمی بودن رو خفت کرد انداخت تو یک فضای بسته و تهدیدشون کرد یا از تو کلاهتون خرگوش در میارید یا همه شما رو تیر بارون میکنم از نظر همه این آقایون غیر ممکن بود ولی ترس از مرگ و مسائل دیگه مجبورشون کرد شگفتی بسازن که به قول خودشون تا سالها بعد هم باور نمیکردن که تونستن حالا اینا روزی هزاران تن آمونیاکو نیتریک میگرفتن و دشمناشون مجبور بودن برن تو شوره زار ها سرویس بشن تا چقل بتونن محصول بگیرن هابر اساسا دانشمند نبود و نابغه هم نبود ولی به گفته خودش ترس از مرگ و رفتاری که تهدیدش میکرد باعث شد این به فکر بیوفته که از دست این فرار کنه هیتلره با تهدید و کارای اینشکلی این باور و ایمان رو به اینا داد که خفنید و میتونید برعکسش اگر باشه و طرف واقعا هم بتونه باور میکنه هیچی نیست شکستن خطوط قرمز اولین فاکتوره که براشون انجام داد الانم اگر یختو بگیرن و گیر یکی مثل هیتلر بیوفتی تو هم ربتور میسازی یا به شکل غیر خشن اصلا !! خود لاکهید بیاد یختو بگیره و اینقدر زیر گوشت بخونه کارت درسته و کمکت کنه ربتور میسازی البته منظور من اعتماد به نفس دادن به شکل کاذب نیستا!! چون اینجوری میشه سوء استفاده کرد خدایی این حرفای levrone خیلی عالیه.ده بار هم خونده بشه بازم میشه خوندش. 1 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۹۵ هوش و ژنتیک نمیتونه معیار درستی برای توانایی کارهای عملیاتی باشه ینی کافی نیست...اما بودنش ضرری نداره بهترم هم ست اگر ازش استفاده درست بشه...خیلی ها بودن ک تو خانواده هایی بودن ک از لحاظ ژنتیکی درحد بالای علمی بودن.. اما خودشون هیچی نشدن و برعکس داستان نامه ادیسون ک ب مادرش رسیده بود...خب توی نامه چی نوشته بود..همه دیگه میدونن مفاد نامه چی بود..اما همون القای فکری مادرش چیکار کرد؟...دنیارو زیرو کرد....دوستمون levrone هم همین مطلب رو دارند تو پست هاشون میگن...ک اینهاست ک تاثیرگذارند...اما استارتر قبول ندارن خیلی از افرادی ک دوستان مثال زدن از ضریب هوشی متوسطی برخوردار بودند..اما دیدیم ک تو شرایطی ک پیش رو داشتند تونسنتد شگفتی خلق کنن...اما بعضا افراد نابغه ایی ک تعدادشون کم هم نیست تو کارای عملیاتی کمتر دیده میشن...یا دیده نمیشن....صرفا فقط اسمشون شنیده میشه ک یک چنین فردی با این ضریب هوشی وجود داره شرایط (چالش)...علاقه...پشتکار.....و البته دانش اولیه نسبت ب موضوع موردنظر میتونه موثر باشه....و یک کمپانی رو ب جایی برسونه کلا اون افرادی هم باعث شگفتی میشن...اگر میخواستن دنباله رو باشن و همون کارای قبل رو انجام بدن ک دیگه نمیشد بهشون بگی شگفتی و یه کار تکراری انجام دادن ک دیگه سروصدا نداره...پس دنبال رو نبودن و طوره دیگه ایی برای رسیدن ب هدف فکر کردن اولین قدم برای رسیدن ب شگفتی و خلق کار نو یا تکنولوژی اییه ک همه دنبالش باشن... ک البته شرایط تو طوره دیگه ایی فکر کردن و ب قضیه نگاه کردن خیلی نقش داره اینطور نیست که من قبول نکنم.موضوع اینه که شاید قانع نمیشم.اونم بخاطر اینه که موضوع یا اون نظر بیشتر باز بشه و گفتگو از هنه نظر کامل تر بشه. لینک به دیدگاه
fakur1 10129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۹۵ به نظرم باید نگاه کنیم اونها در کدام بخش از هرم مازلو هستند و ما در کدام بخش آره درسته.لطفا دلیلشم یکم بیشتر توضیح بده. 1 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۹۵ آره درسته.لطفا دلیلشم یکم بیشتر توضیح بده. توضیح دکتر شعبانعلی در اینخصوص به اندازه کافی گویا هست تولید علم برای ملتی که شکم خالی دارد و حتی در تولید فضولات هم مشکل دارد، بیشتر شبیه یک طنز است. زندگی با ارضاء نیازهای اولیه انسان آغاز میشود با تولید ثروت ادامه پیدا میکند با تولید علم توسعه پیدا میکند و با تکیه به معنویت، غنی می گردد. این ترتیب را نمیشود به سادگی تغییر داد. و امروز، بخش عمده ای از جامعه انسانی، قربانی تفکری است که میکوشد این مخروط را وارونه روی زمین قرار دهد: با معنویت آغاز کند، با علم معنویت را تثبیت کند، با ثروت از علم و معنویت دفاع کند و در نهایت پس از مرگ، به ارضاء نیازهای اولیه خود بپردازد… 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده