Mohammad-Ali 9729 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۹۴ داشتم تلگرام راچک میکردم ودر برسی شروع موضوعی بودم که یهواینودیدم یاد قدیم افتادم نزدیک بود اشکم دربیاد می گن خدادروتخترو باهم جورمی کنه داشتم آلبوم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام گوش می دادم .الکی داشت می شد رمانتیک این بود دهه ی 50 .60 .70 حتمااااا بخونن ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﺳﮑﻪ ﻣﯿﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ﺯﯾﺮ ﮐﺎﻏﺬ ﺑﺎ ﻣﺪﺍﺩ ﺭﻭﺷﻮ ﺭﻧﮓ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﺟﺎﺵ ﻣﯿﻤﻮﻧﺪ ﺭﻭ ﮐﺎﻏﺬ ﮐﻠﯽ ﺫﻭﻕ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ .......................................... ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ، ﻗﻮﻝ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻼﺱ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺍﻭﻥ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺧﺎﺹ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﮑﻨﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ !! ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ، ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺏ ﭘﯿﮏ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺗﺎ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺑﺪﺭ ﺗﻮﯼ ﮐﯿﻔﻤﻮﻥ ﻣﯿﻤﻮﻧﺪ ! ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ، ﺷﺮﻭﻉ ﻋﯿﺪ ﻭ ﺩﻋﺎ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﯾﺮﺗﺮ ﺗﻤﻮﻡ ﺑﺸﻪ ! ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ، ﻋﺸﻖ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺗﻌﻄﯿﻼﺕ ﺍﺯ ﯾﻪ ﻃﺮﻑ ﻭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﻃﺮﻑ ! ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ، ﺷﺮﻭﻉ ﺷﻤﺎﺭﺵ ﻣﻌﮑﻮﺱ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﯿﺪ ! ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ، ﻏﻢ ﻋﺠﯿﺐ ﻋﺼﺮ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺑﺪﺭ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻓﮑﺮﻣﻮﻥ : ﭘﯿﮏ ﺷﺎﺩﯾﻤﻮ ﺣﻞ ﻧﮑﺮﺩﻡ ! ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ، ﻋﺼﺮ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺑﺪﺭ ﻭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺍﻣﺮﻭﺯ ۲۹ﺍﺳﻔﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ … ﯾﻪ ﺑﻐﺾ ﺗﻠﺦ ! ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ، ﺻﺒﺢ ۱۴ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ﻭ ﺩﻟﺪﺭﺩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﻟﮑﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﻧﺮﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ! ﺷﻤﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﯾﺎﺗﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﻮﻫﺎﻣﻮﻥ ﺍﮔﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺗﺎ ﺻﻒ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﻪ ﺷﻤﺎ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻫﺮ ﮐﯿﻔﯽ ﯾﮏ ﺑﯿﺴﮑﻮﯾﺖ ﺗﯿﻨﺎ ﻭﺍﺳﻪ ﺗﻐﺬﯾﻪ ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻟﻮﺍﺷﮏ ﻏﯿﺮ ﺑﻬﺪﺍﺷﺘﯽ ﻣﯿﺨﺮﯾﺪﯾﻢ ﻣﯿﭙﯿﭽﯿﺪﯾﻢ ﺩﻭﺭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺳﺒﺎﺑﻤﻮﻥ ﺑﻌﺪ ﻫﯽ ﺍﻧﮕﺸﺘﻤﻮﻧﻮ ﺗﺎ ﺗﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﺗﻮ ﺣﻠﻘﻤﻮﻥ ؟ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﺧﺪﺍﯾﯽ … ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﮐﻼﺱ ﻫﺮ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯿﻔﺘﺎﺩ ﻣﯿﻨﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ﮔﺮﺩﻥ ﺷﯿﻔﺖ ﻣﺨﺎﻟﻔﯽ ﻫﺎ … ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻃﺮﯼ ﻗﻠﻤﯿﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﺪ ﺩﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﻭﻝ ﺑﺎ ﺿﺮﺑﻪ ﺯﺩﻥ ﺷﺎﺭﮊﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ، ﺩﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺩﻭﻡ ﺗﻮ ﻇﺮﻑ ﺁﺏ ﺟﻮﺵ ۱ﺳﺎﻋﺘﯽ ﻣﯿﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ﺑﺠﻮﺷﻪ ۶ﻣﺎﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ ؛ ﺩﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺁﺧﺮ ﺑﺎ ﭘﯿﭻ ﮔﻮﺷﺘﯽ ﯾﺎ ﭼﺎﻗﻮ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﺟﻮﻧﺶ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﺗﻮﺵ ﭼﯿﻪ … ﺯﻣﺎﻧﻰ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﻰ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﯾﮏ ﻧﻮﻉ ﺍﻣﻼ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ “ﺍﻣﻼ ﭘﺎﺗﺨﺘﻪ ﺍﻯ” ، ﺩﺭ ﻧﻮﻉ ﺧﻮﺩﺵ ﻋﺬﺍﺑﻰ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﻯ ﮐﺴﻰ ﮐﻪ ﭘﺎﻯ ﺗﺨﺘﻪ ﻣﻰ ﺭﻓﺖ ، ﯾﻪ ﺣﺴﻰ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﻣﺎﯾﻪ ﻫﺎﻯ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﻣﻼ ﻋﺎﻡ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﮑﻼﺳﻰ ﻫﺎﻯ ﺗﻤﺎﺷﺎﭼﻰ ﭼﯿﺰﻯ ﺑﻮﺩ ﻣﺼﺪﺍﻕ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺳﺎﻟﻢ … ﺷﻤﺎ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭﻝ ﻣﻬﺮ ﮐﻪ ﮐﻔﺶ ﻧﻮ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﯿﺨﺮﯾﺪﻥ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﻧﯿﮕﺎﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﺪ ، ﺗﺎﺯﻩ ﺍﮔﻪ ﺭﻭﺵ ﯾﻪ ﻟﮏ ﻣﯿﻔﺘﺎﺩ ﺑﺎ ﺁﺏ ﺩﻫﻨﻢ ﺗﻤﯿﺰﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ … ﺍﻧﻘﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﮐﻔﺸﻢ ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺒﺮﺩﻡ ﻟﯿﻮﻧﻞ ﻣﺴﯽ ﺍﺯ ﮐﻔﺶ ﻃﻼﯾﯿﺶ ﻟﺬﺕ ﻧﻤﯿﺒﺮﻩ ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﻫﺎﯼ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺯﻧﮓ ﻭﺭﺯﺷﻤﻮﻥ ﭼﻪ ﺭﻭﺯﯾﻪ ﻭ ﭼﻪ ﺳﺎﻋﺘﯽ ؟!؟! ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺯﻧﮓ ﻭﺭﺯﺵ ﺍﻭﻧﻢ ﺩﻭ ﺯﻧﮓ ﺁﺧﺮ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﺼﺎﺏ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺪﯾﺮ ﮐﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺎﯾﮑﺮﻭﺳﺎﻓﺖ ﻫﻢ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩ … ﯾﺎﺩﻣﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺮ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺗﺮﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﮑﺘﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﻣﺒﺼﺮ ﺩﻓﺘﺮﺍﺭﻭ ﺟﻢ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ﻣﻌﻠﻢ ؛ ﻣﺎﻡ ﻫﯽ ﺣﻮﺍﺳﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮﻣﻮﻥ ﺑﻮﺩ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﮐﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﺻﺤﯿﺢ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﮑﺘﻪ ﻣﺎ ﻣﯿﺸﻪ ، ﻧﻮﺑﺘﻤﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﺪ ﻫﻤﺶ ﭼﺸﻤﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﻏﻠﻂ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﯾﺎ ﻧﻪ … ﻗﻠﺒﻤﻮﻧﻢ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﻣﯿﺰﺩ ﮐﯿﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺍﻣﻼ ﻧﻤﯿﮕﻔﺖ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺭﻭ ﻣﯿﻨﻮﺷﺘﻦ ﺁﺧﺮ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ۲۰ ﻣﯿﺪﺍﺩﻥ ؟؟ یادش بخیر یادش بخیر چقدر زود دیر شد. اون وقتا زندگی شیرین بود و طعم دیگه ای داشت یادت میاد؟؟؟ وقتی ک صدای هواپیما رو میشندیم می پریدیم تو حیات براش دست تکون میدادیم می نشستیم به انتظارکلاس چهارم تا با خودکار بنویسیم یادت میاد؟؟؟ وقتی مامان می پرسید ساعت چنده میگفتیم بزرگه رو6 و کوچکه رو4 یادت میاد؟؟؟ وقتی نقاشی میکردی خورشیدو رو زاویه برگه میکشیدی یادت میاد؟؟؟ فکرمیکردی قلب انسان این شکلیه♡ یادت میاد؟؟؟ در یخچالو کم کم میبستی تا ببینی لامپش چه جور خاموش میشه یادت میاد؟؟؟ اگه کسی بهت میگفت برو آب برام بیار اول خودت از سر لیوان میخوردی و دهنتو با دستت پاک میکردی ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻗﻬﺮ ﻧﮑﻦ ﭼﻮﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﻨﺖ ﻫﯿﭻ ﮐﺴی رﻮ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﻪ شما چیطوری شدین ؟ حالا این آلبومم بزارید مخصوصا تراک 10 6 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۴ مشکل بزرگ و یکی از دلائل عقب ماندگی ها همینه که دوست داریم همش تو گذشته خودمون و دیگران جولان فکری داشته باشیم و از همین رو همیشه دیگران آینده ما را رقم میزنن. ما همش در گذشته ها جا مونده ایم. 1 لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9729 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۴ مشکل بزرگ و یکی از دلائل عقب ماندگی ها همینه که دوست داریم همش تو گذشته خودمون و دیگران جولان فکری داشته باشیم و از همین رو همیشه دیگران آینده ما را رقم میزنن. ما همش در گذشته ها جا مونده ایم. سلام خب به نطرشما چراچنین می شود وراه حلش چیست که افراداینگونه فکرنکنند؟ 1 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۴ سلامخب به نطرشما چراچنین می شود وراه حلش چیست که افراداینگونه فکرنکنند؟ تو کشور های جهان سوم مسئولین تعلیم و تربیت قادر نیستند مهارت های زندگی رو به رشد رو به کودکان بیاموزند. «توانایی های روانی – اجتماعی» توانایی های روانی اجتماعی (Psychosocial Competence) عبارت است از: آن گروه توانایی هایی که فرد را برای مقابله ی مؤثر و پرداختن به کشمکش ها وموقعیت های زندگی یاری می بخشد. مستقیم ترین روش افزایش توانایی های روانی اجتماعی افراد، «آموزش مهارت های زندگی»است. «تعریف مهارت های زندگی» اصطلاح مهارت های زندگی در معانی مختلفی به کار رفته است، مانند: 1. مهارت های مربوط به امرار معاش (چگونه فردی مشغول کار شود، شغل خود را حفظ نماید و ارتقاء یابد) 2. مهارت های مراقبت از خود (مصرف غذاهای سالم، درست مسواک زدن، رعایت بهداشت و...) 3. مهارت های مقابله ی منطقی با موقعیت های پرخطر زندگی (مانند توانایی نه گفتن در مقابل فشار جمع جهت استفاده از مواد مخدر و...) موریس.ای.الیاس از دانشگاه راجرز آمریکا و مؤلف کتاب «تصمیم گیری اجتماعی و رشدمهارت های زندگی» چنین می گوید: «مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر، انجام مسئولیت هایاجتماعی، انجام تصمیم گیری های صحیح، حل تعارض ها و کشمکش ها بدون توسل به اعمالیکه به خود و یا دیگران صدمه می زند». برنامه ی مهارت های زندگی بر این اصل استوارند که: «کودکان و نوجوانان حق دارند توانمند شوند و نیاز دارند که بتوانند از خودشان وعلایقشان در برابر موقعیت های سخت زندگی دفاع کنند. مهارت های اصلی (ده گانه): 1. توانایی تصمیم گیری 2. توانایی حل مسئله 3. توانایی تفکر خلاق 4. توانایی تفکر نقادانه 5. توانایی رابطه مؤثر 6. توانایی برقراری روابط بین فردی سازگارانه 7. توانایی آگاهی از خود 8. توانایی همدلی با دیگران 9. توانایی مقابله با هیجان ها 10. توانایی مقابله با استرس ها 1 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۴ سهم سیستم آموزش و پرورش کشور در پایین نگه داشتن عزت نفس، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارت های ارتباطی بین دانش آموزان صفر مطلق هست. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده