جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'عید'.
5 نتیجه پیدا شد
-
نقد و بررسی آه،آه،آه یادش بخیر (دهه ی 50 .60 .70 حتمااااا بخونن)
Mohammad-Ali پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گفتگوی آزاد
داشتم تلگرام راچک میکردم ودر برسی شروع موضوعی بودم که یهواینودیدم یاد قدیم افتادم نزدیک بود اشکم دربیاد می گن خدادروتخترو باهم جورمی کنه داشتم آلبوم The Journey of 3 Seasons گوش می دادم .الکی داشت می شد رمانتیک این بود دهه ی 50 .60 .70 حتمااااا بخونن ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﺳﮑﻪ ﻣﯿﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ﺯﯾﺮ ﮐﺎﻏﺬ ﺑﺎ ﻣﺪﺍﺩ ﺭﻭﺷﻮ ﺭﻧﮓ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﺟﺎﺵ ﻣﯿﻤﻮﻧﺪ ﺭﻭ ﮐﺎﻏﺬ ﮐﻠﯽ ﺫﻭﻕ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ .......................................... ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ، ﻗﻮﻝ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻼﺱ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺍﻭﻥ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺧﺎﺹ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﮑﻨﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ !! ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ، ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺏ ﭘﯿﮏ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺗﺎ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺑﺪﺭ ﺗﻮﯼ ﮐﯿﻔﻤﻮﻥ ﻣﯿﻤﻮﻧﺪ ! ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ، ﺷﺮﻭﻉ ﻋﯿﺪ ﻭ ﺩﻋﺎ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﯾﺮﺗﺮ ﺗﻤﻮﻡ ﺑﺸﻪ ! ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ، ﻋﺸﻖ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺗﻌﻄﯿﻼﺕ ﺍﺯ ﯾﻪ ﻃﺮﻑ ﻭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﻃﺮﻑ ! ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ، ﺷﺮﻭﻉ ﺷﻤﺎﺭﺵ ﻣﻌﮑﻮﺱ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﯿﺪ ! ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ، ﻏﻢ ﻋﺠﯿﺐ ﻋﺼﺮ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺑﺪﺭ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻓﮑﺮﻣﻮﻥ : ﭘﯿﮏ ﺷﺎﺩﯾﻤﻮ ﺣﻞ ﻧﮑﺮﺩﻡ ! ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ، ﻋﺼﺮ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺑﺪﺭ ﻭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺍﻣﺮﻭﺯ ۲۹ﺍﺳﻔﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ … ﯾﻪ ﺑﻐﺾ ﺗﻠﺦ ! ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ، ﺻﺒﺢ ۱۴ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ﻭ ﺩﻟﺪﺭﺩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﻟﮑﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﻧﺮﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ! ﺷﻤﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﯾﺎﺗﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﻮﻫﺎﻣﻮﻥ ﺍﮔﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺗﺎ ﺻﻒ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﻪ ﺷﻤﺎ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﻫﺮ ﮐﯿﻔﯽ ﯾﮏ ﺑﯿﺴﮑﻮﯾﺖ ﺗﯿﻨﺎ ﻭﺍﺳﻪ ﺗﻐﺬﯾﻪ ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻟﻮﺍﺷﮏ ﻏﯿﺮ ﺑﻬﺪﺍﺷﺘﯽ ﻣﯿﺨﺮﯾﺪﯾﻢ ﻣﯿﭙﯿﭽﯿﺪﯾﻢ ﺩﻭﺭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺳﺒﺎﺑﻤﻮﻥ ﺑﻌﺪ ﻫﯽ ﺍﻧﮕﺸﺘﻤﻮﻧﻮ ﺗﺎ ﺗﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﺗﻮ ﺣﻠﻘﻤﻮﻥ ؟ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﺧﺪﺍﯾﯽ … ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﮐﻼﺱ ﻫﺮ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯿﻔﺘﺎﺩ ﻣﯿﻨﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ﮔﺮﺩﻥ ﺷﯿﻔﺖ ﻣﺨﺎﻟﻔﯽ ﻫﺎ … ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻃﺮﯼ ﻗﻠﻤﯿﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﺪ ﺩﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﻭﻝ ﺑﺎ ﺿﺮﺑﻪ ﺯﺩﻥ ﺷﺎﺭﮊﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ، ﺩﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺩﻭﻡ ﺗﻮ ﻇﺮﻑ ﺁﺏ ﺟﻮﺵ ۱ﺳﺎﻋﺘﯽ ﻣﯿﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ﺑﺠﻮﺷﻪ ۶ﻣﺎﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ ؛ ﺩﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺁﺧﺮ ﺑﺎ ﭘﯿﭻ ﮔﻮﺷﺘﯽ ﯾﺎ ﭼﺎﻗﻮ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﺟﻮﻧﺶ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﺗﻮﺵ ﭼﯿﻪ … ﺯﻣﺎﻧﻰ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﻰ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﯾﮏ ﻧﻮﻉ ﺍﻣﻼ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ “ﺍﻣﻼ ﭘﺎﺗﺨﺘﻪ ﺍﻯ” ، ﺩﺭ ﻧﻮﻉ ﺧﻮﺩﺵ ﻋﺬﺍﺑﻰ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﻯ ﮐﺴﻰ ﮐﻪ ﭘﺎﻯ ﺗﺨﺘﻪ ﻣﻰ ﺭﻓﺖ ، ﯾﻪ ﺣﺴﻰ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﻣﺎﯾﻪ ﻫﺎﻯ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﻣﻼ ﻋﺎﻡ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﮑﻼﺳﻰ ﻫﺎﻯ ﺗﻤﺎﺷﺎﭼﻰ ﭼﯿﺰﻯ ﺑﻮﺩ ﻣﺼﺪﺍﻕ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﺳﺎﻟﻢ … ﺷﻤﺎ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭﻝ ﻣﻬﺮ ﮐﻪ ﮐﻔﺶ ﻧﻮ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﯿﺨﺮﯾﺪﻥ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﻧﯿﮕﺎﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﺪ ، ﺗﺎﺯﻩ ﺍﮔﻪ ﺭﻭﺵ ﯾﻪ ﻟﮏ ﻣﯿﻔﺘﺎﺩ ﺑﺎ ﺁﺏ ﺩﻫﻨﻢ ﺗﻤﯿﺰﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ … ﺍﻧﻘﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﮐﻔﺸﻢ ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺒﺮﺩﻡ ﻟﯿﻮﻧﻞ ﻣﺴﯽ ﺍﺯ ﮐﻔﺶ ﻃﻼﯾﯿﺶ ﻟﺬﺕ ﻧﻤﯿﺒﺮﻩ ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﻫﺎﯼ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺯﻧﮓ ﻭﺭﺯﺷﻤﻮﻥ ﭼﻪ ﺭﻭﺯﯾﻪ ﻭ ﭼﻪ ﺳﺎﻋﺘﯽ ؟!؟! ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺯﻧﮓ ﻭﺭﺯﺵ ﺍﻭﻧﻢ ﺩﻭ ﺯﻧﮓ ﺁﺧﺮ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﺼﺎﺏ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺪﯾﺮ ﮐﻞ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺎﯾﮑﺮﻭﺳﺎﻓﺖ ﻫﻢ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩ … ﯾﺎﺩﻣﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺮ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺗﺮﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﮑﺘﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﻣﺒﺼﺮ ﺩﻓﺘﺮﺍﺭﻭ ﺟﻢ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ﻣﻌﻠﻢ ؛ ﻣﺎﻡ ﻫﯽ ﺣﻮﺍﺳﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮﻣﻮﻥ ﺑﻮﺩ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﮐﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﺻﺤﯿﺢ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﮑﺘﻪ ﻣﺎ ﻣﯿﺸﻪ ، ﻧﻮﺑﺘﻤﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﺪ ﻫﻤﺶ ﭼﺸﻤﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﻏﻠﻂ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﯾﺎ ﻧﻪ … ﻗﻠﺒﻤﻮﻧﻢ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﻣﯿﺰﺩ ﮐﯿﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺍﻣﻼ ﻧﻤﯿﮕﻔﺖ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺭﻭ ﻣﯿﻨﻮﺷﺘﻦ ﺁﺧﺮ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ۲۰ ﻣﯿﺪﺍﺩﻥ ؟؟ یادش بخیر یادش بخیر چقدر زود دیر شد. اون وقتا زندگی شیرین بود و طعم دیگه ای داشت یادت میاد؟؟؟ وقتی ک صدای هواپیما رو میشندیم می پریدیم تو حیات براش دست تکون میدادیم می نشستیم به انتظارکلاس چهارم تا با خودکار بنویسیم یادت میاد؟؟؟ وقتی مامان می پرسید ساعت چنده میگفتیم بزرگه رو6 و کوچکه رو4 یادت میاد؟؟؟ وقتی نقاشی میکردی خورشیدو رو زاویه برگه میکشیدی یادت میاد؟؟؟ فکرمیکردی قلب انسان این شکلیه♡ یادت میاد؟؟؟ در یخچالو کم کم میبستی تا ببینی لامپش چه جور خاموش میشه یادت میاد؟؟؟ اگه کسی بهت میگفت برو آب برام بیار اول خودت از سر لیوان میخوردی و دهنتو با دستت پاک میکردی ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻗﻬﺮ ﻧﮑﻦ ﭼﻮﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﻨﺖ ﻫﯿﭻ ﮐﺴی رﻮ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﻪ شما چیطوری شدین ؟ حالا این آلبومم بزارید مخصوصا تراک 10 -
سلام چرایکی صدای نوارترانش توی ماشین زیادباشه به اوگیرمیدن ولی مداحی نه؟مگرآلودگی صوتی فرق دارد؟ چراتوی جشن می شودمداحی کردیاغمگین خوندولی توی شهادت نمی شودشادخوند؟(مثلاهمین عیدنوروز هیت راه انداختنداونم توخیابان) چرامی شود گریه کردیازدتوی سروسینه ولی نمیشه برفرض رقصید؟ نیمه شعبان نزدیکه کنارمادارن ازاین ایستاگاهای ..درست می کنندپارسال هم بودایناصدای نواررازیادمی کنندحالااگرمن برم جلوی ایناان ورخیابان نوارترانه بزارم (سندی)چی می شود؟ می گه نمی گن صدانبایدبلندباشه که موجب آرامش شودپس چراتوی پارک اذان میگه؟شانس ماهم یکی هست اینقدرغمگین اذان می گه آدم اول صبحی یادمردن می افتد؟ ومگرهای دیگرکه شمابگویید....
- 5 پاسخ
-
- نیمه شعبان
- اذان
- (و 6 مورد دیگر)
-
پرسش تحلیل عیدامسال ازنگاه اعضاومدیران نواندیشان؟
Mohammad-Ali پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گفتگوی آزاد
اول سلام دوم کلام می خواهم نظرتون رادرموردعیدامسال بپرسم؟ ازخودعیدگرفته ............تابرنامه تلوزیون وشهر،کجارفتین،په کاری می کردین و... راستی نواندیشان هم فعال بود.مهمان کدام بخش بودین،ازمهمانی میزبان،غذاهاتنقلات و..که درمهمانی بودراضی بودین ؟ آزکدام مهمانی خوشتون آمد؟ ازکدام میزبان شکایت دارین؟ دعوتهای وتبریکهای قبل ازعیدرایادتونه کدام دعوت بهتربود؟ ...اگرچیزی یادم رفت که رفته خودتون بنویسید... -
:hxh5v6h2nsqgyuf5c8y فراخوان مسابقات ویژه نوروز:hxh5v6h2nsqgyuf5c8y با سلام و خسته نباشی خدمت تمام کاربران گرامی دیگه چیزی تا عید نمونده میگند دوهفته دیگه قراره سال نو بشه امیدواریم که دلهامون هم نو بشه زندگیمون و شادیهامون روز افزون بشه. بازم نوروزه و رسم نیکو و زیبای سفره هفت سین بازم قراره اگه عمری باقی بود اینجا یک مسابقه عیدی برگزار بشه مثل هرسال مسابقه : زیباترین هفت سین زیباترین تخم مرغ رنگی زیباترین سبزه . . شکیلترین کادو پیچ. . . . و ممنون میشم اگه دوستان پیشنهاد دیگه ای هم برای مسابقه جدیدی دارند بشنوم همونطور که میدونید این مسابقات مصادف هست با تحویل سال نو و یکم این ور و اون ورتر یعنی مهلت ارسال آثارتون تا 5 فروردین 1392هست .. هفت سین ها ترجیحا مال امسال باشه قبلا شرکت نکرده باشه توی مسابقه جوایز متقابلا اعلام میشه. هنرمند که کم نداریم پس امسال دیگه باید عده بیشتری شرکت کنند. حتما لازم نیست هفت سین مال خودتون باشه ولی از نت نباشه با تشکر منتظر ارسال آثار زیباتون هستم.
-
تعریفی از واژه جشن در ایران باستان
pesare shad پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مناسبت های ایران باستان
واژهٔ جشن فارسى از واژهٔ يسن اوستائى گرفته شده است که بهمعناى پرستش و ستايش است. جشن در ايران بههمان معنى عيد است. در ميان زردشتيان معمومل بوده و هست که در پيش درآمد هر جشني، مراسم و آدب دينى برگزار مىکنند که بخش بزرگ آن خواندن دعاها و سرودهائى است که از اوستا همراه با درخواست آمرزش براى درگذشتگان و خجسته کردن گونههاى خوراکىها و بعد پخش و خوردن آن. اين مراسم کمکم بهعنوان جشنخوانى بهخود جشن و عيد نيز گرفته شد. در ايران باستان هر ماه سىِوزتمام بود که دوازده ماه و ۳۶۰ روز مىشد. چون سال ۳۶۵ روز و شش ساعت است. لذا پنج روز و شش ساعت باقى مىماند که آنرا روزهاى کبيسه و يا بهيزک و يا پنجه و پنجهوه و روزهاى گاتها مىناميدند و در ميان اعراب اين روزها بهنام خمسهٔ مسترقه ناميده مىشد. بعد از هر سال که مجموع ساعتهاى باقىمانده از سال به يک روز مىرسيد، روزهاى کبيسه شش روز مىشد، يعنى در سه سال اولى که تعداد ساعتها بهحساب نمىآمد روزهاى کبيسه پنج روز بود و در سال چهارم ساعتهاى چهار سال حساب شده و يک روز به جمع کبيسه اضافه مىشد که شش روز مىگرديد و روز ششم را أورداد (Avardad) (روزهاى زيادي) مىگفتند. هر يک از اين پنج روز کبيسه که جشن مهم آخر سال است بهنام يکى از گاتهاى پنجگانه است و آنها عبارتند از: أهنه ود روز (Ahnavad)اوشته ود روز (Ushtavad)سپنته مد روز (Spantamad)وهو خشتره روز (Vahukhshatrah) وهيشتوا يشت روز (Vahishtuisha) همانطورى که هر يک از ماههاى دوازدهگانه بهنام خدا يا يکى از فرشتگان است، روزهاى اول و هشتم و پانزدهم و بيستوسوم هر ماه نيز بهنام خدا و بيستوشش روز ديگر بهنام فرشتگان ايزدان است که نگهبانى همان روزها را دارند. براى سىروز ماه در خرده اوسستان فصل ويژهاى است که آنرا اوستاى سىروزه مىگويند. در گاهنامه قديم زرتشتيان پس از تمام شدن سى روز از فروردين که هر کدام نام مخصوص دارد روز را بهجاى سىويکم از يکم شروع مىکنند و نام اول هر ماه را اورمزد مىنامند. در آئين مزديسنى در يک ماه لفظ دى سه مرتبه تکرار شده و براى اينکه از يکديگر تشيخص داده شوند هر کدام را با نام روز بعد از خود خواندهاند تا اشتباه نشود يعنى روز هشتم ماه را که دى مىباشد دىبهآذر گفتهاند.-
- 4
-
- ایران باستان و جشن
- جشن
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :