رفتن به مطلب

دموکراسی چیست ؟


ارسال های توصیه شده

روزی برای دمکراسی

نسرین پورهمرنگ

دموکراسی/کارل کوهن/ ترجمه‌ی فریبرز مجیدی/ انتشارات خوارزمی/ 432 صفحه

khordad1.jpg

سه‌شنبه 24 شهریور (15 سپتامبر) در تقویم سازمان ملل به عنوان روز جهانی دمکراسی نامگذاری شده است. اهمیت این روز از این بابت است که دیگر امروز در اغلب کشورهای جهان –به‌جز چند مورد انگشت شمار- نظام دمکراسی یعنی حق تصمیم‌گیری مردم در مسائل عمومی کشورشان به عنوان یک اصل معتبر پذیرش همگانی یافته است و حتی در کشورهایی با سابقه‌ی استبدادی طولانی نیز که همچنان رویه‌های استبداد رای در تار و پود جامعه تنیده شده است، در ظاهر امور از سازوکارهای دمکراتیک همچون رای دادن مردم و نظام ریاست جمهوری و تشکیل پارلمان بهره گرفته می‌شود.واژه ی دمکراسی نخستین‌بار در قرن پنجم پیش از میلاد، توسط هرودوت تاریخ‌نویس یونانی به‌کار برده شد. این واژه به معنای حکومت مردم است. آبراهام لینکن؛ رئیس جمهور فقید آمریکا دمکراسی را «حکومت مردم، به‌وسیله ی مردم، برای مردم» تعریف می‌کند.برخورداری از «حق تصمیم‌گیری» برای مردم وجه تمایز دمکراسی از سایر نظامهای حکومتی است. تصور تصمیم‌گیری همه‌ی مردم مستلزم پذیرش این اصل است رای هر فرد مساوی با رای دیگران است. از اینرو برابری محور اصلی در همه‌ی نظامهای دمکراتیک است.اما مسئله از آنجایی دشوار می‌شود که نظامهای دمکراتیک در عمل از تنوع بسیار برخوردار هستند. این گوناگونی تا به آن حد فراوان است که گاه به نظر می‌رسد تنها ویژگی مشترک این نظامها، تحسین و تمجیدی است که نثار دمکراسی می‌کنند و نه بیشتر.در شرایطی که نظام دمکراتیک امروز از پذیرش جهانی برخوردار است و نامگذاری روزی به همین عنوان، بیانگر همین ارج و اعتبار نزد جهانیان است اما در واقع معلوم نیست که چه چیزی مورد تایید و پذیرش عمومی است.«کارل کوهن» استاد فلسفه در دانشگاه میشیگان در پیشگفتار کتاب ارزنده و خواندنی خو درباره‌ی دمکراسی چنین می‌نویسد: « دموکراسی به صورت والاترین آرمان سیاسی در سراسر جهان درآمده است. هرچند از جانب و حتی به وسیله‌ی کسانی که ناسازگاری بنیادی فلسفی با آن دارند ستوده می‌شود. لیکن کسانی آن را پیشه‌ی خود قرار داده‌اند که کم می‌شناسندش و کمتر خواهان آنند. در نتیجه‌ی این بی‌بند و باری لفظی، آشفتگی فکری و حتی اندکی فریبکاری عمدی، اصطلاح «دموکراسی» تا حد زیادی معنی خود را از دست داده است. این اصطلاح که درجهان سیاست تقریبا" به هرچیزی اطلاق می‌شودبه جایی رسیده است که دیگر تقریبا" هیچ معنایی ندارد.»(ص 14)اهمیتی که دمکراسی از اواخر قرن هجدهم و طی قرن نوزدهم پیدا کرد هیچگاه در قرنهای گذشته سابقه نداشته است؛ به‌جز در یونان باستان و به‌ویژه قرن‌های چهارم و پنجم پیش از میلاد در آتن.طی قرن بیستم و بعد از جنگ جهانی اول، دمکراسی از پذیرش و اقبال عمومی برخوردار شد.یکی از شکلهای غالب دمکراسی به ویژه در کشورهای غربی، دمکراسی لیبرال است که به معنای تضمین آزادی‌های فردی با محدود ساختن قدرت حکومت است. این محدودیت به وسیله‌ی قانون اساسی صورت می گیرد. مردم با آزادی بیان، آزادی تجمع و ... قدرت تصمیم گیری خود را افزایش می‌دهند. اما نظامهای رقیب دیگری از جمله سوسیال دمکراسی نیز این میان قابل توجه هستند.کارل کوهن در کتاب خود می‌کوشد تا به این پرسش‌ها پاسخ دهد که: ماهیت دمکراسی چیست؟ پیشفرض‌های دمکراسی کدام است؟ ابزارهای دمکراسی کدام است؟ شرایط لازم برای کامیابی دمکراسی چیست؟ در دفاع از دمکراسی چه دلایلی باید عرضه کرد و چشم‌اندازهای دمکراسی کدام است؟ وی همچنین معتقد است که نباید بیمناک بود که تحقیق صادقانه در نظریه ی دمکراسی ممکن است وفاداری و یا احترام ما را نسبت به آن ضعیف سازد. به نظر کوهن تحقیق درباره‌ی دمکراسی تقویت سرسپردگی درباره‌ی آن نیست اما چه بسا نتیجه‌ی طبیعی آن تحقیق باشد.نکته‌ی ارزشمندی که کوهن؛ این استاد بازنشسته‌ی دانشگاه میشیگان درباره‌ی تحقیق خود یاد‌آوری می کند این است که وی تاکید می کند سنت دمکراسی ملک طلق هیچکس نیست و این پیامی ارزشمند از یک فیلسوف غربی است: «درکاری که برعهده گرفته ام جایی برای جزم‌گرایی نیست. انواع بسیار سنتهای فرهنگی و فلسفی به گسترش نظریه ی دمکراتیک کمک کرده‌اند؛ این نظریه ملک طلق هیچ یک از آنها نیست. درست است که مکتبهای فکری، فلسفی یا دینی در ضرورت دفاع از دمکراسی با یکدیگر همداستانند، اما در اینکه چگونه باید از آن دفاع شوداتفاق نظر ندارند. هدف من این است که از دموکراسی چنان دفاع کنم که ثابت شود برای تمامی حامیان آن باهرگونه سرسپردگی دینی یا فوق طبیعی که داشته باشند، پذیرفتنی است و دموکراسی را چنان وصف کنم که به طور کلی برای حامیان و منتقدان به تساوی پذیرفتنی باشد.»(ص 16)کتاب «دموکراسی» تالیف کارل کوهن در 6 بخش و 17 فصل تنظیم و تالیف شده است. مولف بخش‌های کتاب را منطبق با پرسش‌هایی که ابتدا در پیشگفتار عنوان کرده، تنظیم کرده است: بخش نخست: ماهیت دموکراسی/ بخش دوم: پیشفرضهای دموکراسی/ بخش سوم: دموکراسی و ابزارهای آن/ بخش چهارم: شرایط دموکراسی/ بخش پنجم: دفاع از دمکراسی/ بخش ششم: چشم‌اندازهای دمکراسی این کتاب برای کسانی که علاقمند هستند تا شناخت عمیقتری نسبت به مفهوم دمکراسی و راهکارها و کارکردهای آن به دست آورند بسیار مفید و ارزشمند است.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

صادقانه میگم : خیلی خوشحالم که این سوال رو میبینم. خیلی شفاف و صریح هممون رو به فکر وامی‌داره:a030:

 

دموکراسی یعنی "حق" (نه به معنای حقیقت، به معنای سهمِ مُسَّلَم و ... )

 

کلا یعنی حق فرد در اجتماع. مثلا دموکراسی در انجمن نواندیشان یعنی اینکه وقتی من و شما در تالار گفتگوی آزاد پست می‌گذاریم و تاپیک بزنیم، این حق رو داشته باشیم که مدیر تالار رو انتخاب کنیم. و همینطور این حق رو داشته باشیم که از مدیر تالار بخواییم بهمون جواب پس بده ! و حتی این حق رو داشته باشیم که در یک آزمون برابر کاندیدای این مسئولیت بشیم. به همین خاطر دموکراسی چیز خیلی خطرناکیه :4chsmu1:(البته برای کسی که خلاف میکنه و حقوق جمع رو پایمال میکنه، نه برای ما)

 

دموکراسی یعنی قبول کنیم که همه به اندازه هم در این جامعه حق داریم، و بپذیریم که اجتماع حکم میکنه افراد مختلف نظرات و سلایق مختلف داشته باشند. و قرار نیست همه با هم هم‌نظر باشند. بنابراین همین دموکراسیه که باعث میشه روی هم تفنگ نکشیم و بشینیم پای میز مذاکره.

 

دموکراسی اجرای میانگین خواسته های واقعی هر جامعه با توجه به امکانات در دسترسه.

 

دموکراسی میگه که من و شما باید از حق برابر برای برخوردای از مشاغل عمومی کشور برخوردار باشیم :sigh: و طی یک روند برابر شایستگیمون سنجیده بشه.

 

اما خوب اینم باید اضافه کرد که دموکراسی یک مفهوم مطلق نیست، بلکه نسبیه، و همینه که در هر کشوری چه پیشرفته و چه در حال پیشرفت میبینیم که همیشه عده ای باز دم از دموکراسی میزنند.

 

 

یونسکو یک کتابی منتشر کرده، که در ایران هم توسط انتشارات ققنوس ترجمه و چاپ شده دقیقاً به نام "دموکراسی چیست؟" خیلی هم کم حجم و با زبان ساده ای نوشته شده. توصیه می‌کنم این کتاب رو مطالعه کنید :w16::icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

نقل قول

 

"داگلاس نورث "برنده ی جايزه ی نوبل اقتصاد می گوید :

 

اگر مي خواهيد بدانيد كشوري توسعه مي یابد يا نه ، اصلا سراغ فناوري ، كارخانه و ابزاري كه استفاده ميكنند نروید . اينها را به راحتي مي توان خريد يا دزديد يا كپي كرد .

براي ديدن توسعه ، برويد در دبستانها و پيش دبستاني ها ببينيد آنجا چگونه بچه ها را آموزش مي دهند ، مهم نيست چه چيزي آموزش مي دهند بلكه ببينيد چگونه آموزش مي دهند .

اگر كودكان شما را پرسشگر ، خلاق ، صبور ، نظم پذير ، خطر پذير ، دارای روحيه ی گفتگو و تعامل و داراي روحيه ی مشاركت جمعي و همكاري بار آورند اينها انسانها و شخصيت هايي خواهند شد كه مي توانند توسعه ایجاد کنند.

 

 

:icon_gol:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

حکومت مردم ، به نظر من بد ترین نوع حکومت است ، حکومت را باید متخصصان اداره کنند نه کسانی که اطلاعات بسیار اندکی از سیاست دارند(مثل مردم)

  • Like 4
لینک به دیدگاه

دموکراسی یعنی توان همزیستی مسالمت آمیز + توان گفتگو + مدارا ، دموکراسی سمی است برای جوامعی که توان گفتگو و صبر ندارند ، درواقع هر نظامی که دارای انتخابات هست دموکراسی نیست ، انتخابات یک روش برای پیاده سازی دموکراسیست ، میشه کشوری دارای انتخابات باشه و بدترین نوع دیکتاتوری باشه و میشه یک نظام پادشاهی بهترین نوع دموکراسی باشه

  • Like 3
لینک به دیدگاه
دموکراسی یعنی توان همزیستی مسالمت آمیز + توان گفتگو + مدارا ، دموکراسی سمی است برای جوامعی که توان گفتگو و صبر ندارند ، درواقع هر نظامی که دارای انتخابات هست دموکراسی نیست ، انتخابات یک روش برای پیاده سازی دموکراسیست ، میشه کشوری دارای انتخابات باشه و بدترین نوع دیکتاتوری باشه و میشه یک نظام پادشاهی بهترین نوع دموکراسی باشه

حالا مثلا مردم کشور های دموکراتیک چه ویژگی دارند که ما نداریم؟ :banel_smiley_4:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
حالا مثلا مردم کشور های دموکراتیک چه ویژگی دارند که ما نداریم؟ :banel_smiley_4:

 

در کشورهای دموکراتیک منافع جمعی بر منافع فردی ارجحیت داره ، نهادهای غیرهمسو و متضاد بر اساس سود شخصی وجود ندارند ، همه در جهت اهداف جامعه حرکت میکنند ، قدرت توسط مطبوعات آزاد هر روز مورد نقد و جراحی قرارمیگیره به همین دلیل فسادهای اداری وسیع یا رخ نمیده یا به محض وقوع کشف میشه و افکار عمومی اجازه باقی ماندن افراد فاسد در سیستم رو نمیدن در مجموع در یک بازی برد برد که همه منتفع میشن البته باید توجه داشت سیستم های موفق دموکراتیک انگشت شمار هستند به نحوی که در جهان امروز موفق ترین جوامع دموکراتیک خلاصه شدند در چند کشور حوزه اسکاندیناوی

  • Like 4
لینک به دیدگاه
در کشورهای دموکراتیک منافع جمعی بر منافع فردی ارجحیت داره ، نهادهای غیرهمسو و متضاد بر اساس سود شخصی وجود ندارند ، همه در جهت اهداف جامعه حرکت میکنند ، قدرت توسط مطبوعات آزاد هر روز مورد نقد و جراحی قرارمیگیره به همین دلیل فسادهای اداری وسیع یا رخ نمیده یا به محض وقوع کشف میشه و افکار عمومی اجازه باقی ماندن افراد فاسد در سیستم رو نمیدن در مجموع در یک بازی برد برد که همه منتفع میشن البته باید توجه داشت سیستم های موفق دموکراتیک انگشت شمار هستند به نحوی که در جهان امروز موفق ترین جوامع دموکراتیک خلاصه شدند در چند کشور حوزه اسکاندیناوی

فکر میکنم un مشخص میکنه رنکینگ دموکراتیک ترین ها رو

تا حالا رنکینگشو دیدی؟

  • Like 2
لینک به دیدگاه
فکر میکنم un مشخص میکنه رنکینگ دموکراتیک ترین ها رو

تا حالا رنکینگشو دیدی؟

 

به نظرم یک رنکینک کلی بدون توجه به مجموعه شاخص ها و عواملی که یک کشور رو به سمت توسعه (توسعه از جنبه های مختلف) سوق میده نمیتونه منصفانه باشه همونطور که اشاره کردم دموکراسی لزوما پیاده سازی متدولوژی نیست بلکه رسیدن به یک ویژگی های انسانی اجتماعی و فرهنگی هست، این رنکینک رو ندیدم اما باتوجه به شاخص های توسعه انسانی و اقتصادی که معمولا دنبال میکنم میتونم بگم کشورهای حوزه اسکاندیناوی مثل نروژ سوئد ، سوئیس قطعا در صدر قرار دارند

  • Like 2
لینک به دیدگاه
به نظرم یک رنکینک کلی بدون توجه به مجموعه شاخص ها و عواملی که یک کشور رو به سمت توسعه (توسعه از جنبه های مختلف) سوق میده نمیتونه منصفانه باشه همونطور که اشاره کردم دموکراسی لزوما پیاده سازی متدولوژی نیست بلکه رسیدن به یک ویژگی های انسانی اجتماعی و فرهنگی هست، این رنکینک رو ندیدم اما باتوجه به شاخص های توسعه انسانی و اقتصادی که معمولا دنبال میکنم میتونم بگم کشورهای حوزه اسکاندیناوی مثل نروژ سوئد ، سوئیس قطعا در صدر قرار دارند

 

بشدت موافقم....

اینکه مقاسه با معیارای کمی الزاما کار منصفانه و درستی نیست...

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...