S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۴ بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد،یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد. حدود1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود. زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده... نمیشد. اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. زندانیان به مرگ طبیعی می مردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمی کردند. بسیاری از آنها شب می خوابیدند و صبح دیگر بیدار نمی شدند. آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی می ریختند. دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد: «در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده میشد.نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمی شدند. هرروز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکرده اند را تعریف کنند. هرکس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمیشد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند». تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است. با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین می رفت. با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند. با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت. واین هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگهای خاموش کافی بود. این سبک شکنجه، شکنجه ی خاموش نامیده میشود. این روزها همه فقط خبرهای بد میشنوند شما چطور؟ این روزها هیچکس به فکر عزت نفس نیست شما چطور؟ این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند شما چطور؟ 8 لینک به دیدگاه
S.F 24932 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۴ [h=3] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/h] نظر شما چیه؟ میتونه درست باشه؟ چ باید کرد؟ 6 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۴ کاملا درسته. ما هم در همچین وضعی زندگی میکنیم ولی بعلت اینکه زیادی جون سخت هستیم , نمیمیریم ولی هر روز بیشتر نفله میشویم. 3 لینک به دیدگاه
S.F 24932 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۴ کاملا درسته. ما هم در همچین وضعی زندگی میکنیم ولی بعلت اینکه زیادی جون سخت هستیم , نمیمیریم ولی هر روز بیشتر نفله میشویم. خوب ب نظرت چ باید کرد؟ اطلاع رسانی، کافیه؟ ب نظرت جاهای دیگه دنیا نیست؟ منظورم اینکه با دز پایین همین تکنیک رو نمیشه برای جکومت پذیر تر کردن مردم استفاده کرد؟ 6 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۴ خوب ب نظرت چ باید کرد؟اطلاع رسانی، کافیه؟ ب نظرت جاهای دیگه دنیا نیست؟ منظورم اینکه با دز پایین همین تکنیک رو نمیشه برای جکومت پذیر تر کردن مردم استفاده کرد؟ مقایسه افرادی که شما از اونا یاد کردید با مردم ما از چند جهت متفاوت هست و ویژگیهای اقلیمی و اعتقادی ما هم همین فرق رو با اونا داره. ما بخاطر نوع ایدئولوژی مون و نیز بخاطر نگاه متفاوتی که به هستی داریم از این بازیها چندان متاثر نمیشیم. ( موضوع بسیار جامع و عالی است ولی امکان بسط گفتگو در این زمینه با شرایط موجود میسّر نیست ) 3 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۴ ما محکوم به فقر مادام العمر در همه زمینه ها هستیم و اگر رفتار هایی فراتر از آنچه در مطلب شما بود بر ما بگذرد , خم به ابرو نخواهیم آورد. چون آینده ای را برای خویشتن متصور نیستیم که با آن ترفند ها دچار هراس درونی شویم و بمیریم. آنها که تو اون شرایط میمردند , مفهوم محرومیت و محرومیت زدائی را میدانستند و عرصه بر ذهنیتشان تنگ میشد. در حالی که ما از فهم چنین عبارات و مفاهیم فارغ هستیم و هرگزکک مان هم نمیگزد. چون به فردای بهتری نمی اندیشیم. 3 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۴ زنداني بدون ديوار رو اقاي شعبانعلي ترجمه كردن تو يكي از فايل هاي صوتي شون بنام عزت نفس مسير اصلي اوردن باهاش موافقم يعني از چن ماه پيش كه به كمك اين فايل ها و يه سري مطالعات ديگه ، كمي خود اگاه تر شدم سعي كردم كمي سبك زندگي مو تغيير بدم چون واقعا من كه خبرها رو خيلي دنبال مي كردم روم اثر بد داشت ولي الان ديگه فقط تيتر خبرها رو مي خونم و بيشتر رو مصاحبه هاي سران كشورها و مقامات زوم مي كنم اونم براي اينكه كسب اطلاعات بيشتر كنم و بدونم جهت به كدومون سمته والا تقريبا ديگه خبراي منفي رو روشون زوم نمي كنم .... يه مستند ديگه هم هس بنام دكترين شوك توسط يكي از همكارام بهم معرفي شده سه روز تعطيلي دارم اونو دانلود مي كنم هنوز تموم نشده كتابش رو گرفتم بنام دكترين شوك اينكه چطور ميشه با سياست شوك بر كشورها غلبه كرد بد نيس نگاهي هم به اون داشته باشيد راستي يه استراتژي ديگه هم براي حكومت بر ملتها هس كه يكي از روان شناسهاي زمان هيتلر بيانش كرده كنترل ملت به كمك كنترل جنسي اونا تكنيك هاي زيادي براي به اسارت كشيدن يه ملت وجود داره و متاسفانه روان شناسي و مغلطه ابزارهاي اصلي اون هستن برم كه خيلي ديرم شد بايد برم 6 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۴ من میگم از اول تا اخر دنیا این زندان بدون دیوار وجود داشته داره و خواهد داشت اما درجه بندیش فرق داره... یه جاهایی ماها خودمون با افکارمون یه زندان درست میکنیم حبس میشیم توش ...گاهی وقتا آدمای اطرافمون این زندانو درست میکنن اما بیشترین تاثیر و با نفوذترین و مکارترینش زندانیه که توسط حکومت ایجاد میشه...ایران و غیر ایران نداره....این سیاسته قدرته هوشه...به آرامی تزریق مشه خیلی خیلی آروم افکار حرفها اعمال....جالبش اینه حکومت از همین مردم از همین آدما استفاده میکنه تا وسعت زندانشو بیشتر کنه...آدمای طماع و زیاده خواه...لزومی نداره با چوب بیفتن به جون مردم این حماقته باید عین یه خوره بیفتی تو زندگی آدما تا از ریشه نابودشون کنی که مصداقش همین زندان بی دیواره.... وقتی ارزش ها عوض میشه وقتی کاری میکنن ارزشها عوض بشن آدمها ببخشید عوضی میشن...اختلاس -تجاوز-دزدی-جاسوسی-شستشوی ذهنی با تفکرات خیلی خیلی به دور از عقل-میشه یه آرمان میشه عادی پس کسی که دستش جایی بند نیست و هیچ قدرتی نداره رفته رفته نابود میشه لااقل مرده ی متحرک میشه چیزی که به وفور الان داریم میبینیم.... راه حلش آگاهی مردمه....دانستن و کشف کردن...محدود نبودن به شنیده ها به گفته ها و به آدمهای به اصطلاح عالم... آدم باید از خودش شروع کنه بریز بساز از نو بعد میتونه به اطرافش کمک کنه ....عمل بُرنده تر از حرفِ 7 لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9728 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۴ ترس ، ترس ازاینده ،ترس ازدشمن های خیالی ، ترس از پیروی نکرن ازبعضی ازقوانین و.... استرس های که هروزبه جامعه می دن. چیزی که من می بینم باچیزی که تواخباروتلوزیون میگن فاصلش خیلیه. بعضی ها مثلا قدیمیها (بعضی ازپدران ما)انگاری اینهاخدایند!هرچه که دروغ وراست بخوان به خورد جامعه می دن ! دارن می بینند وضع جامعه راولی بازهم به سخنان دروغ گوش می دن یک سوالی دارم دولت اگربه مردم برسه وهمش فکرش آسایش مردم باشه مردم ازاون خمایت نمی کنند؟ مگراین مردم چی می خوان ؟ 3 لینک به دیدگاه
S.F 24932 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۴ زنداني بدون ديوار رو اقاي شعبانعلي ترجمه كردن تو يكي از فايل هاي صوتي شون بنام عزت نفس مسير اصلي اوردن باهاش موافقم يعني از چن ماه پيش كه به كمك اين فايل ها و يه سري مطالعات ديگه ، كمي خود اگاه تر شدم سعي كردم كمي سبك زندگي مو تغيير بدم چون واقعا من كه خبرها رو خيلي دنبال مي كردم روم اثر بد داشت ولي الان ديگه فقط تيتر خبرها رو مي خونم و بيشتر رو مصاحبه هاي سران كشورها و مقامات زوم مي كنم اونم براي اينكه كسب اطلاعات بيشتر كنم و بدونم جهت به كدومون سمته والا تقريبا ديگه خبراي منفي رو روشون زوم نمي كنم .... يه مستند ديگه هم هس بنام دكترين شوك توسط يكي از همكارام بهم معرفي شده سه روز تعطيلي دارم اونو دانلود مي كنم هنوز تموم نشده كتابش رو گرفتم بنام دكترين شوك اينكه چطور ميشه با سياست شوك بر كشورها غلبه كرد بد نيس نگاهي هم به اون داشته باشيد راستي يه استراتژي ديگه هم براي حكومت بر ملتها هس كه يكي از روان شناسهاي زمان هيتلر بيانش كرده كنترل ملت به كمك كنترل جنسي اونا تكنيك هاي زيادي براي به اسارت كشيدن يه ملت وجود داره و متاسفانه روان شناسي و مغلطه ابزارهاي اصلي اون هستن برم كه خيلي ديرم شد بايد برم بسیار عالی. راه حل چیه ؟ چ کار می توینم بکنیم ک جامعه مون ب این سمت نره؟ من میگم از اول تا اخر دنیا این زندان بدون دیوار وجود داشته داره و خواهد داشت اما درجه بندیش فرق داره...یه جاهایی ماها خودمون با افکارمون یه زندان درست میکنیم حبس میشیم توش ...گاهی وقتا آدمای اطرافمون این زندانو درست میکنن اما بیشترین تاثیر و با نفوذترین و مکارترینش زندانیه که توسط حکومت ایجاد میشه...ایران و غیر ایران نداره....این سیاسته قدرته هوشه...به آرامی تزریق مشه خیلی خیلی آروم افکار حرفها اعمال....جالبش اینه حکومت از همین مردم از همین آدما استفاده میکنه تا وسعت زندانشو بیشتر کنه...آدمای طماع و زیاده خواه...لزومی نداره با چوب بیفتن به جون مردم این حماقته باید عین یه خوره بیفتی تو زندگی آدما تا از ریشه نابودشون کنی که مصداقش همین زندان بی دیواره.... وقتی ارزش ها عوض میشه وقتی کاری میکنن ارزشها عوض بشن آدمها ببخشید عوضی میشن...اختلاس -تجاوز-دزدی-جاسوسی-شستشوی ذهنی با تفکرات خیلی خیلی به دور از عقل-میشه یه آرمان میشه عادی پس کسی که دستش جایی بند نیست و هیچ قدرتی نداره رفته رفته نابود میشه لااقل مرده ی متحرک میشه چیزی که به وفور الان داریم میبینیم.... راه حلش آگاهی مردمه....دانستن و کشف کردن...محدود نبودن به شنیده ها به گفته ها و به آدمهای به اصطلاح عالم... آدم باید از خودش شروع کنه بریز بساز از نو بعد میتونه به اطرافش کمک کنه ....عمل بُرنده تر از حرفِ اینم حرفیه ترس ، ترس ازاینده ،ترس ازدشمن های خیالی ، ترس از پیروی نکرن ازبعضی ازقوانین و....استرس های که هروزبه جامعه می دن. چیزی که من می بینم باچیزی که تواخباروتلوزیون میگن فاصلش خیلیه. بعضی ها مثلا قدیمیها (بعضی ازپدران ما)انگاری اینهاخدایند!هرچه که دروغ وراست بخوان به خورد جامعه می دن ! دارن می بینند وضع جامعه راولی بازهم به سخنان دروغ گوش می دن یک سوالی دارم دولت اگربه مردم برسه وهمش فکرش آسایش مردم باشه مردم ازاون خمایت نمی کنند؟ مگراین مردم چی می خوان ؟ اگ بخام اتوبوسی جواب سوال رو بدم: ی سد محکم داشتیم تو سیل اب ... ولی خوب. ب نظرت راه حل چیه؟ چ کار می شه کرد؟ صرفا اطلاع رسانی؟ دقیقا ترس. چیزی ک چند وقتی هست سعی دارم دورش کنم. 4 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۴ ب با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین می رفت. با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند. با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت. واین هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگهای خاموش کافی بود. این روزها همه فقط خبرهای بد میشنوند شما چطور؟ این روزها هیچکس به فکر عزت نفس نیست شما چطور؟ این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند شما چطور؟ یکم باور اینکه با این سه روش اون همه زندانی به مرگ طبیعی بمیرن برام سخته، در هر صورت انکارش نمیکنم، اما بنظرم باید خیلی خیلی تدریجی باشه این مرگ من توی زندگی روزمره ی خودم، خودم و ادم های دیگه ای رو میبینم که هر روز در حال شکنجه کردن خودمونیم. من تو ی بخش خیلی شلوغ از ی شرکت کار میکنم. ما تایم نهار دایم در مورد بدترین اتفاقات رئزمون صحبت می کنیم ... افراد دایما در حال غیبت کردن ، قضاوت یا زیراب زنی همدیگه هستن، و جالبه که یکی از مهم ترین پل های موفقیت زیراب زنیه افراد به دنبال سوتی گرفتن از مدیگه و جار زدنشن. ینی تقریبا هرروز هرسه مورد رو تو محیط اطرافم شاهدم من خیای نگران خودم ... 3 لینک به دیدگاه
S.F 24932 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۴ یکم باور اینکه با این سه روش اون همه زندانی به مرگ طبیعی بمیرن برام سخته، در هر صورت انکارش نمیکنم، اما بنظرم باید خیلی خیلی تدریجی باشه این مرگ من توی زندگی روزمره ی خودم، خودم و ادم های دیگه ای رو میبینم که هر روز در حال شکنجه کردن خودمونیم. من تو ی بخش خیلی شلوغ از ی شرکت کار میکنم. ما تایم نهار دایم در مورد بدترین اتفاقات رئزمون صحبت می کنیم ... افراد دایما در حال غیبت کردن ، قضاوت یا زیراب زنی همدیگه هستن، و جالبه که یکی از مهم ترین پل های موفقیت زیراب زنیه افراد به دنبال سوتی گرفتن از مدیگه و جار زدنشن. ینی تقریبا هرروز هرسه مورد رو تو محیط اطرافم شاهدم من خیای نگران خودم ... والا ی کار تحقیقی ه. نمیشه با عدد ثابتش کرد ک حتمی ه اما، خوب ی سری متخصص گفتن میشه ما هم میگیم میشه. دیگه باور کردن و نکردن نداره می تونید صحبت نکنید. درسته سخته. مث شنا در جهت خلاف ابه. اما سعی کن اطلاع رسانی کنی. گزینشی دوست انتخاب کنی. سعی کن موضوات حرف رو شیفت بدی. مدیریت بحث رو در اختیار بگیری. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده