رفتن به مطلب

من نياز دارم برخي از افكار و رفتارهامو اصلاح كنم شما چطور؟!


ارسال های توصیه شده

چن روز پيش تاپيك رئيس انجمن ( محمد ادمين ) رو در مورد پشت همديگه حرف در آوردن ديدم و خب چند پست اول رو مطالعه كردم

چيزي كه برام جالب اومد اين بود كه تقريبا تو اون چن پست كه خوندم و احتمالا بقيه پستها، افراد اين رفتار رو نكوهش كرده بودن ولي هيچ كس جرات نداشت بياد بگه من هم چنين خصلت رفتاري گهگاه تو مجموعه رفتارهاي اجتماعيم ديده ميشود

گفتم نظرمو همون جا بنويسم ولي بعدا ديدم من خودم مجموعه اي از رفتارها و عقايدي دارم كه بد هستند و نياز به باز بيني و اصلاح اونا دارم

......

يكي از رفتارهاي بد من اينه كه زود در مورد اطرافيانم قضاوت مي كنم ديد منفي افكارم در مورد انسانهاي دور و برم بر ديد مثبتم هميشه چربيده و هميشه اين رفتار بد باعث شده هزينه هاي بيش از اندازه لازمي در روابط اجتماعيم پرداخت كنم

اما نكته مثبت قضيه مي تونه اين باشه كه من به اين خصلت هاي فكري و رفتاريم خودآگاه شدم و تصميم گرفتم بيشتر روي خودم كار كنم حتي از شما دوستانم چه پنهون به فكر مشاور و روان شناس هم افتاده بودم

تا اينكه حدود دو سه ماه پيش از طريق يكي از دوستانم با فايل هاي صوتي محمد رضا شعبانعلي اشنا شدم

در مورد ايشون اگر كنجكاو بوديد مي تونيد تو گوگل اسمشو بزنيد و بيشتر باهاشون اشنا بشيد

فايل هاي صوتي بنام عزت نفس به عنوان مسير اصلي

 

هر روز موقع رفتن به كار حين صبحانه خوردن و اماده شدن به اين فايل صوتي گوش مي كردم و سعي مي كردم بيشتر نقاط منفي شخصيتي و رفتاري خودمو كالبدشكافي كنم و بيشتر به دنبال رفع اونا باشم

 

راستش هنوز موفق نشدم ولي ناميد هم نيستم

گفتم اين فايل هاي صوتي رو اينجا هم لينكشو بزارم شايد كساي ديگه اي مثل من باشند كه مايل به رفع عيب هاي شخصيتي و رفتاري و همچنين فكري - عقيدتي خود هستند

 

اولين قدم اينه قبول كنيم ما هم نقص هاي شخصيتي ، رفتاري و فكري داريم به اين باور برسيم كه براي موفقيت در دنياي امروز ارتباطات بايد و بايد مهارتهاي اجتماعي و زندگي مونو بهبود ببخشيم

شايد من يا شما بهترين متخصص تو كار خودمون باشيم اصلا خداي رشته تخصصي خودمون باشيم ولي اگه اخلاق كاري و مهارتهاي اجتماعي و چگونگي ارتباط با ديگران رو ندونيم خيلي زود از زمين بازي كنار گذاشته ميشيم

 

 

در نهايت ببخشيد اگه پرگويي كردم هدفم و نيتم از زدن اين تاپيك فقط تلنگر زدن اول به خودم بعد معرفي اين فايل صوتي بود

كه ناچاربايد مقدمه اي برايش مي نوشتم

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 19
لینک به دیدگاه

تو اون تاپیک بعضیا هم اومدن گفتن که خودشونم اینکارو میکنن. خود منم همینطورم. منم همچین اشتباهاتی رو انجام میدم :ws3:

ولی خب اونجا منظورم کسایی بود که علاقه دارن به اینکارا یا با هدف مشخص تخریب کردن چهره یه نفر پیش بقیه و از عمد اینکارو میکنن. :icon_pf (34):

 

توضیحاتی که تو تاپیک نوشتی باعث شد علاقه مند بشم لینکی که دادیو سراغش برم :ws3:

 

اعتراف به اشتباهه هم خودش قدم بزرگیه به نظرم. تاپیکی رو با این هدف چندسال پیش پیانیست زده بود که به نظرم تاپیک خوبی هم بود:

http://www.noandishaan.com/forums/thread52212.html

  • Like 12
لینک به دیدگاه

سلام

جالبه این چند مدت به طور ناخوداگاه این موضوع رو با افراد مختلف(تو محیط واقعی) مورد بررسی قرار دادیم از بحث معماری تا روابط اجتماعی

چیزی که خیلی برام جالب بود حرف استادمون بود.....دوساعت پای ناله و ایراد گرفتن و ...مادوتا نشست اخر سر یه جمله گفت تو به عنوان یه انسان چه حرکت مثبتی در جهت رفع این مشکلات(معماری و اجتماعی)انجام دادی:164:حرفش پر بیراه نبود و باعث شد من خیلی بهش فکر کنم

 

من یکی دو سال هست دنبال رفع ایرادهای وجودی خودم هستم به نظر من مبتلا شدن به بعضی از کارها مثل بیماری هست نمیفهمی از کجا شروع شد اما برا برطرف کردنش خیلی باید زمان و صبر خرج کنی....هرچیزی یک تاوانی داره من اسم این زمانو گذاشتم فرصت پاکسازی....

 

ایراد ماها اینه که یه کار اشتباه انجام میدیم بعد بهش دامن میزنیم و توجیهش میکنیم به جای قبول کردنش.....با مثال این چند روز عرض میکنم:whistle:چند روزی که خوابگاه میمونم شبا خوابم نمیبره حتی یه دیقه با یکی از بچه ها در مورد این حرف میزدیم برگشت گفت به محیط خانه و خانوده ات خیلی وابسته هستی بیشتر از بچه های دیگه برای همین نمیتونی راحت بخوابی من هی گفتم نه .نهههه چه ربطی داره برگشت گفت میتونی به جای نه قاطع در موردش فکر کنی شاید تو ضمیر ناخوداگاهت این باور باشه....در موردش فکر کردم دیدم اینم پر بی راه نمیگه...وابسته بودن بد نیست اما حد و مرز داره نباید باعث سلب آرامش بشه.......این ایراد نیست اما قبول نکردن حرف درست میتونه ایراد باشه

 

یه جمله ای هست که دیگه بیش از حد معروفه درخت هرچی بارش بیشتر سرش خم تر.....این جمله برای همه چی صدق میکنه هرچی کم بدونی و کم عمل کنی سرت بالاس هستش و زیاد حرف میزنی و ایراد میگیری اما آدم دانا هیچ وقت همچین کاری انجام نمیده بلکه با عمل و راهکار مناسب حرف میزنه....

 

مرسی از تاپیک سارا جان:icon_gol:

  • Like 12
لینک به دیدگاه

سلام

 

چيزي كه ميخوام بگم شايد زياد ارتباطي هم نداشته ولي بنظرم فرصت مناسبي براي اين حرفاست.

 

 

من به اين باور دارم كه همه ي ما در درونمون يه مجموعه خيلي بزرگي از انواع و اقسام شخصيت هايي كه مي‌تونيم تصور كنيم داريم. شخصيت هاي محبوب يا منفوري كه هر از گاهي بنا به موقعيت هاي مختلف ممكنه به رفتارمون غلبه كنه و در قالب اونها فرو بريم.

 

نكته ي مهمي كه بنظرم وجود داره اين هست كه سعي كنيم تمام اين شخصيت هاي دروني رو بخوبي بشناسيم و بعد همه ي اينها رو به يك تعادل برسونيم. اون موقع هست كه من به يك نفر ميگم آدم متعادل و سالم.

 

منظورم از تعادل اين نيست كه "سست عنصر" و حزب باد باشيم. بعد از شناخت اين هزاران شخصيت، اونهايي كه بنظرمون مناسب مي‌رسند رو مي تونيم براي مجموعه ي اصلي رفتارهامون انتخاب كنيم، اما در موقعيت هاي خاص قدرت درك و يا استفاده از ساير شخصيت ها رو هم داشته باشيم.

 

وقتي در يك سيستم هر جز كاملاً شناخته شد و وظيفه اش بهش ابلاغ شد، ميشه انتظار يك سيستم منظم و يك عملكرد "واحد" رو داشت. و اين همون وحدت در عين كثرت هست.

 

 

حالا اين ها كليت حرفم بود. اما راهكار شناختن اين همه شخصيت و درك اونها چي هست ؟

 

يك راهكار تجربه است. كه حتما بهاي گزافي داره.

اما راه ديگه اي هم هست و اون استفاده از تجربه ي ديگران با قرار دادن خودمون در اون موقعيت هست.

 

اينجاست كه بايد رفت سراغ "ادبيات" سراغ "تاريخ" و به بيان ساده تر : سراغ "كتاب" و حتي "فيلم".

 

پس نتيجه ي حرفم اينكه با اين كشف و زندگي كردن در اين شخصيت هاي تاريك :

 

اولاً به تعادل روحي و فكري ميرسيم و حالمون خوب ميشه.

ثانياً قدرت درك اجتماعي بيشتري پيدا كرده و زندگي شادتر و باكيفيت تري براي خود و جامعمون رقم ميزنيم.

 

 

:icon_gol::a030:

  • Like 11
لینک به دیدگاه
تو اون تاپیک بعضیا هم اومدن گفتن که خودشونم اینکارو میکنن. خود منم همینطورم. منم همچین اشتباهاتی رو انجام میدم :ws3:

ولی خب اونجا منظورم کسایی بود که علاقه دارن به اینکارا یا با هدف مشخص تخریب کردن چهره یه نفر پیش بقیه و از عمد اینکارو میکنن. :icon_pf (34):

 

توضیحاتی که تو تاپیک نوشتی باعث شد علاقه مند بشم لینکی که دادیو سراغش برم :ws3:

 

اعتراف به اشتباهه هم خودش قدم بزرگیه به نظرم. تاپیکی رو با این هدف چندسال پیش پیانیست زده بود که به نظرم تاپیک خوبی هم بود:

http://www.noandishaan.com/forums/thread52212.html

 

درسته رئيس بعدا خوندم ديدم بچه ها اشاره داشتن

به نظرم كسي كه از رو عمدا اينكارا رو انجام بده بايد فوتي فوري خودشو به دكتر نشون بده :icon_pf (34):

 

آره حتما برو

فايل هاي صوتي فنون مذاكره اش هم جالبه

خواستي بعد مسير اصيلش اونا رو هم بگير

:w16:

 

پيانيست گفتي يادش افتادم

الان ميرم تاپيكشو مي خونم ازش خبري نيس چرا ؟

  • Like 8
لینک به دیدگاه
سلام

جالبه این چند مدت به طور ناخوداگاه این موضوع رو با افراد مختلف(تو محیط واقعی) مورد بررسی قرار دادیم از بحث معماری تا روابط اجتماعی

چیزی که خیلی برام جالب بود حرف استادمون بود.....دوساعت پای ناله و ایراد گرفتن و ...مادوتا نشست اخر سر یه جمله گفت تو به عنوان یه انسان چه حرکت مثبتی در جهت رفع این مشکلات(معماری و اجتماعی)انجام دادی:164:حرفش پر بیراه نبود و باعث شد من خیلی بهش فکر کنم

 

من یکی دو سال هست دنبال رفع ایرادهای وجودی خودم هستم به نظر من مبتلا شدن به بعضی از کارها مثل بیماری هست نمیفهمی از کجا شروع شد اما برا برطرف کردنش خیلی باید زمان و صبر خرج کنی....هرچیزی یک تاوانی داره من اسم این زمانو گذاشتم فرصت پاکسازی....

 

ایراد ماها اینه که یه کار اشتباه انجام میدیم بعد بهش دامن میزنیم و توجیهش میکنیم به جای قبول کردنش.....با مثال این چند روز عرض میکنم:whistle:چند روزی که خوابگاه میمونم شبا خوابم نمیبره حتی یه دیقه با یکی از بچه ها در مورد این حرف میزدیم برگشت گفت به محیط خانه و خانوده ات خیلی وابسته هستی بیشتر از بچه های دیگه برای همین نمیتونی راحت بخوابی من هی گفتم نه .نهههه چه ربطی داره برگشت گفت میتونی به جای نه قاطع در موردش فکر کنی شاید تو ضمیر ناخوداگاهت این باور باشه....در موردش فکر کردم دیدم اینم پر بی راه نمیگه...وابسته بودن بد نیست اما حد و مرز داره نباید باعث سلب آرامش بشه.......این ایراد نیست اما قبول نکردن حرف درست میتونه ایراد باشه

 

یه جمله ای هست که دیگه بیش از حد معروفه درخت هرچی بارش بیشتر سرش خم تر.....این جمله برای همه چی صدق میکنه هرچی کم بدونی و کم عمل کنی سرت بالاس هستش و زیاد حرف میزنی و ایراد میگیری اما آدم دانا هیچ وقت همچین کاری انجام نمیده بلکه با عمل و راهکار مناسب حرف میزنه....

 

مرسی از تاپیک سارا جان:icon_gol:

جواب حل همه كارها و افكار و رفتارهاي ما مي تونه يه چيز باشه

خودآگاهي

يعني در لحظه بودن و هوشيار بودن

و اينكه خودتو به عنوان ناظر سوم نگاه كني و تحليل كني

خيلي خيلي سخته

در مورد اون حرف استادت ياد يه جمله افتادم

اينقدر از تاريكي ناله نكن بجايش شمعي روشن كن

ولي آتارش جونم اين بايد به صورت يه نياز تو درونمون ايجاد بشه مثل نياز به غذا به احترام به محبت به ......

به نظر شخص خودم اين نياز تو وجود من ايجاد شده و به هر دري ميزنم افكار و شخصيت خودمو اصلاح كنم

حتي يه چن قدمي هم كه براشتم واقعا نتيجه مثبتشو ديدم

رسيدن به صلح جهاني با همه هستي

يه مدته كتاب براداران كارامازوف داستايوفسكي رو شروع كردم البته خجالت ميكشم بگم از يه ماه پيش كه شروع به خوندنش كردم فقط ٥٠ صفحه اش رو تونستم بخونم

تا اينجا خيلي شخصيت آليوشا فرزند سوم خونواده رو دوست دارم دقيقا تا اينجا مي فهمم داستايوفسكي ميخواد چه شخصيتي رو به خواننده رو كنه

با اينكه دو سه سال پيش كه خوندن اين كتاب رو شروع كردم اصلا خوشم نيومد

اما الان خيلي دوست دارم صاحب شهصيتي مثل شخصيت اليوشا باشم

 

.......

در ضمن وابستگيتو به خونواده ات كم كم كمش كن واسه برزگ شدنت واقعا لازمه

خيلي سخته بخصوص برا ما دخترا ولي ارزششو داره :w16:

  • Like 9
لینک به دیدگاه
سلام

 

چيزي كه ميخوام بگم شايد زياد ارتباطي هم نداشته ولي بنظرم فرصت مناسبي براي اين حرفاست.

 

 

من به اين باور دارم كه همه ي ما در درونمون يه مجموعه خيلي بزرگي از انواع و اقسام شخصيت هايي كه مي‌تونيم تصور كنيم داريم. شخصيت هاي محبوب يا منفوري كه هر از گاهي بنا به موقعيت هاي مختلف ممكنه به رفتارمون غلبه كنه و در قالب اونها فرو بريم.

 

نكته ي مهمي كه بنظرم وجود داره اين هست كه سعي كنيم تمام اين شخصيت هاي دروني رو بخوبي بشناسيم و بعد همه ي اينها رو به يك تعادل برسونيم. اون موقع هست كه من به يك نفر ميگم آدم متعادل و سالم.

 

منظورم از تعادل اين نيست كه "سست عنصر" و حزب باد باشيم. بعد از شناخت اين هزاران شخصيت، اونهايي كه بنظرمون مناسب مي‌رسند رو مي تونيم براي مجموعه ي اصلي رفتارهامون انتخاب كنيم، اما در موقعيت هاي خاص قدرت درك و يا استفاده از ساير شخصيت ها رو هم داشته باشيم.

 

وقتي در يك سيستم هر جز كاملاً شناخته شد و وظيفه اش بهش ابلاغ شد، ميشه انتظار يك سيستم منظم و يك عملكرد "واحد" رو داشت. و اين همون وحدت در عين كثرت هست.

 

 

حالا اين ها كليت حرفم بود. اما راهكار شناختن اين همه شخصيت و درك اونها چي هست ؟

 

يك راهكار تجربه است. كه حتما بهاي گزافي داره.

اما راه ديگه اي هم هست و اون استفاده از تجربه ي ديگران با قرار دادن خودمون در اون موقعيت هست.

 

اينجاست كه بايد رفت سراغ "ادبيات" سراغ "تاريخ" و به بيان ساده تر : سراغ "كتاب" و حتي "فيلم".

 

پس نتيجه ي حرفم اينكه با اين كشف و زندگي كردن در اين شخصيت هاي تاريك :

 

اولاً به تعادل روحي و فكري ميرسيم و حالمون خوب ميشه.

ثانياً قدرت درك اجتماعي بيشتري پيدا كرده و زندگي شادتر و باكيفيت تري براي خود و جامعمون رقم ميزنيم.

 

 

:icon_gol::a030:

دقيقا اين حرفي كه ميزنيد

يعني وجود شخصيت هاي مختلف تو وجود ما همون چيزي هس كه دكتر يونگ تاكيد داشت بهش

كه خب گاهي اين شخصيت هاي محبوب و منفور به موازي هم تو وجود ما راه مي افتن و ما رو وادار به رفتارهاي متناقض مي كند

يونگ هم تاكيد مي كنه كه بايد اول اونا رو شناسايي و بعد كنترلشون كنيم

كشف اونا خودش داستانيه

ولي خب ذهن انسان قدرت شبيه سازي خارق العاده اي داره مي تونه بجاي تجربه شبيه سازي كنه

  • Like 8
لینک به دیدگاه

درود

هر لحظه که قدمی رو به جلو بر میدارم بیشتر به ماهیت و چندوچون قدمهای قبلی که برداشتم پی میبرم و سعی میکنم در قدم های بعدی بهتر قدم بردارم

در این بین گاهی به خاطر افکار وروحیاتم حتی در قدم برداشتن های بعدیم هم اشتباهاتی دارم ولی بیشتر سعی بر اصلاح کردن رفتارهای بدم دارم.

آدم همیشه به تغییر نیاز داره ثبات و عدم تغییر در هرچیزی در دراز مدت عواقب بدی به دنبال داره. باید روز به روز پیشرفت کرد روز به روز خودمون رو بسنجیم و بهتر از قبل بشیم برای اینکار نیازه خودمون و رفتارهای گذشته مون رو مورد ارزیابی قرار بدیم و به یک خود آگاهی برسیم و برای آینده بهتر تصمیم بگیریم.

به نظرم در اصلاح رفتارهای بدم هنوز در اول راه هستم و کلی باید تلاش کنم تا آدم خوبی بشم

  • Like 9
لینک به دیدگاه

کاملا به اخلاقای بدم آشنام و متاسفانه رفتارای بدم از خوبم بیشتره، عجول بودنم، حسادت، وابستگیم و خیلی چیزای دیگه....

از جمله رفتارای بدمم اینه که حرف کسی روم تاثیر نداره، چندین بار خواستم برم مشاوره ولی می دونم که حرف مشاور فقط تاثیر لحظه ایی داره :sigh:

بیشتر از همه چیزی که خیلی می تونه تاثیر بذاره و رفتارمو درست کنه دوستی و همنشینی با افرادیه که تو واقعیت خوب و درست عمل می کنن :ws37: مثلا همیشه صبر استادمو دوست دارم و میخوام که مثل اون بشم، البته تا حالا که اصلا موفق نبودم hanghead.gif

 

 

مرسی سارا جان به خاطر تاپیک خوبت :icon_gol::icon_gol:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

سلام

هیچ چیز مطلق نیست..مخصوصا درمورد رفتار و اعمال..گاها رفتارها میتونه بازه ایی باشه و گاها عمیق و غیر قابل رفع...تمامی اینها باید جداگانه مورد بررسی انجام بشه..رفتارهای بازه ایی (بطور کلی راجب رفتارها و بازخوردهای منفی صحبت میکنم) ناشی از قرارگرفتن افراد در شرایط اجتماعی متغییر و روبرو شدن با افراد جدید بروز میکنه..حالا اگر اون شرایط اجتماعی یا اون فرد جدید با رفتار و الگوریتم ذهنی ما مطابقت نداشته باشه..رفتارهایی ممکنه در انسان بوجود بیاد ک قبل از اون خود فرد هم از وجودش درون خودش خبر نداشه و با قرار گرفتن تو اون شرایط ظهور میکنه.....خوب این گونه رفتارها گذری اند و سریع میشه اونهارو با کمی تمرین و خودداری وصبر رفع کرد...ک بعد از اون احساس سبکی و ارامش ب انسان دست میده...البته اکثرا با مواجه با اون مثل تاپیکی ک محمد زده بود باهاش رفتار میکنن و ب اون صورت واکنش نشون میدن...

 

اما رفتارهای عمیق ک ریشه در فطرت داره..یا ن بصورت موازی با اون رفتارهایی ک خیلی وقته فرد اونهارو انجام میده و شرایط اجتماعی و فردی تاثیری روی اونها نداره...و اگرهم انتقادی در مورد این رفتارها بشه ..فرد با جبهه گیری از اون دفاع کنه...دیگه تنها با اراده قوی هست ک میتونه اونهارو ترک کنه....چون ب هرحال بنحوی بااون رفتار و اخلاق بزرگ و عجین شده...وگاها حتی فرد نمیخواد قبول کنه ک این رفتارش هنجار نیست..

 

اما بطور کلی نمیشه برای رفتارها مرزی قائل شد

 

خوب قدم اول باید خود فرد ب زوایای اشتباه رفتارش اگاهی داشته باشه و قدم بعدی در درون خودش اشتیاق ب کمال.. و رسیدن ب اوج رفتار رو ببینه و درک کنه ک اینگونه بودن بسیار لذت بخش تر از رفتارهای اشتباه درونیه خودشه..و اینگونست ک میتونه بجای رفتارهای اشتباه ک لذت کاذب و گذرا داره و از طرفی فرد رو تشنه تر برای انجام مجدد و بیشتر رفتار اشتباهش میکنه...میتونه با اصلاحش ارامش طولانی همراه با عزت نفس رو تجربه کنه...انسان باید بخواد تا بتونه سختی راهو تحمل کنه و وسط راه بیخیال همه چی نشه

 

من خودم از چند سال پیش میشه گفت 4سال تقریبا...این کار رو شروع کردم...و میتونم بگم این پروسه انتها نداره...و همیشه برای نگه داشتن تعادل باید با خودت در جنگ باشی و خودت رو واقع بینانه تحلیل کنی ن مناسباتی...میتونم بگم هنوز هم راه ب پایان نرسیده و نخواهد رسید و باید ادامش بدم....اما خب پله پله جلو رفتن....و امتحان گرفتن خود انسان از خودش خیلی موثره...اونجاست ک مشخص میشه حساسیتهای رفتاری تا چ حد هنوز قابل رفع هستن و تا چ حد هنوز باید ادم روی خودش کار کنه..

 

یه جمله زیبایی الان یادم اومد...و اونم این هست ک..انسان باید امیر نفس خودش باشه(حضرت علی ع)....عمل ب این حرف ..کار بسیار سخت و بزرگیِ...ک فوق العاده دشواره ..اما انسان رو توی رفع رفتارهای اشتباهش کمک میکنِ..

 

:icon_gol:

  • Like 10
لینک به دیدگاه
درود

هر لحظه که قدمی رو به جلو بر میدارم بیشتر به ماهیت و چندوچون قدمهای قبلی که برداشتم پی میبرم و سعی میکنم در قدم های بعدی بهتر قدم بردارم

در این بین گاهی به خاطر افکار وروحیاتم حتی در قدم برداشتن های بعدیم هم اشتباهاتی دارم ولی بیشتر سعی بر اصلاح کردن رفتارهای بدم دارم.

آدم همیشه به تغییر نیاز داره ثبات و عدم تغییر در هرچیزی در دراز مدت عواقب بدی به دنبال داره. باید روز به روز پیشرفت کرد روز به روز خودمون رو بسنجیم و بهتر از قبل بشیم برای اینکار نیازه خودمون و رفتارهای گذشته مون رو مورد ارزیابی قرار بدیم و به یک خود آگاهی برسیم و برای آینده بهتر تصمیم بگیریم.

به نظرم در اصلاح رفتارهای بدم هنوز در اول راه هستم و کلی باید تلاش کنم تا آدم خوبی بشم

همين خود اگاهيه اقا ناصر ( اميدوارم اسمتونو درست گفته باشم ) كليد شروع اصلاح خود

البته يه چيزي هم بگم

بايد يه روزي يه جايي به مرحله اي برسي كه دييييييگه از دست خودتو رفتارها و افكار بد خودت به تنگ بياي

همين چن وقت پيش بود برا من اتفاقي پيش اومد كه باعث شد بشدت از دست خودم عصباني بشم

 

يعني وقتي اومدم تشستم فكر كردم ديدم بابا همه چيز همه ادماي دورو بر فعلي من ادماي خوبين خداييش ،ولي من با نادوني و لج بازي و قضاوت هاي سطحي دارم خودم با دست خودم همه چيزو خراب مي كنم

  • Like 7
لینک به دیدگاه
کاملا به اخلاقای بدم آشنام و متاسفانه رفتارای بدم از خوبم بیشتره، عجول بودنم، حسادت، وابستگیم و خیلی چیزای دیگه....

از جمله رفتارای بدمم اینه که حرف کسی روم تاثیر نداره، چندین بار خواستم برم مشاوره ولی می دونم که حرف مشاور فقط تاثیر لحظه ایی داره :sigh:

بیشتر از همه چیزی که خیلی می تونه تاثیر بذاره و رفتارمو درست کنه دوستی و همنشینی با افرادیه که تو واقعیت خوب و درست عمل می کنن :ws37: مثلا همیشه صبر استادمو دوست دارم و میخوام که مثل اون بشم، البته تا حالا که اصلا موفق نبودم hanghead.gif

 

 

مرسی سارا جان به خاطر تاپیک خوبت :icon_gol::icon_gol:

دقيقا به نكته خيلي خوبي اشاره كردي زري جون

اين فرايند اصلاح خود جزو موارد و سيستم هاي تقويتي و جزا پاداشي هستش

يعني شما وقتي وارد محيطي ميشيد كه ادماش داراي كيفيت رفتاري فكري فرهنگي بالايي هستن به بودن شما درون محيط ارزش ميدن با شما به احترام و ادب برخورد مي كنن وقتي خوبي مي كني فوري خوبي شما رو چن برابر با پاداش هاي غير نقدي يا حتي نقدي پاسخ ميدن

اين محيط كم كم تو رو هم تحت تاثير خودش قرار ميده

وادار مي كنه بيشتر رو خودت كار كني در جهت بهبود و ثبت چهره خودت به عنوان يه فرد ارزشمند تو اون جمع تلاش مضاعف كني

مثلا همين استادت

من دقيقا از همين استاد ها داشتم

ادم بسيار باشخصيت مودب

بدور از هرگونه ديدگاههاي جنسيتي و نژادي با سواد بالا و فروتني زياد

طوري كه الان من خوب بودن رو يه ژست اجتماعي يا اخلاقي يا هر چيز دكوري ديگه نمي بينم بلكه ديگه دارم باور ميكنم بايد مودب باشم بايد حريم ها رو حفظ كنم

بايد مسووليت پذير باشم ( اين يكي رو هنوز خيلي مي لنگم )

بايد براي اعتماديكه به من مي كنن ارزش قايل بشم

اين بايد ها منو سخت با خودم در گير كرده

ديگه مثل گذشته اون بيرون دنبال دشمن و نقص و ايراد نمي گردم بلكه الان بزرگترين مشكل خودمم

  • Like 7
لینک به دیدگاه
سلام

هیچ چیز مطلق نیست..مخصوصا درمورد رفتار و اعمال..گاها رفتارها میتونه بازه ایی باشه و گاها عمیق و غیر قابل رفع...تمامی اینها باید جداگانه مورد بررسی انجام بشه..رفتارهای بازه ایی (بطور کلی راجب رفتارها و بازخوردهای منفی صحبت میکنم) ناشی از قرارگرفتن افراد در شرایط اجتماعی متغییر و روبرو شدن با افراد جدید بروز میکنه..حالا اگر اون شرایط اجتماعی یا اون فرد جدید با رفتار و الگوریتم ذهنی ما مطابقت نداشته باشه..رفتارهایی ممکنه در انسان بوجود بیاد ک قبل از اون خود فرد هم از وجودش درون خودش خبر نداشه و با قرار گرفتن تو اون شرایط ظهور میکنه.....خوب این گونه رفتارها گذری اند و سریع میشه اونهارو با کمی تمرین و خودداری وصبر رفع کرد...ک بعد از اون احساس سبکی و ارامش ب انسان دست میده...البته اکثرا با مواجه با اون مثل تاپیکی ک محمد زده بود باهاش رفتار میکنن و ب اون صورت واکنش نشون میدن...

 

اما رفتارهای عمیق ک ریشه در فطرت داره..یا ن بصورت موازی با اون رفتارهایی ک خیلی وقته فرد اونهارو انجام میده و شرایط اجتماعی و فردی تاثیری روی اونها نداره...و اگرهم انتقادی در مورد این رفتارها بشه ..فرد با جبهه گیری از اون دفاع کنه...دیگه تنها با اراده قوی هست ک میتونه اونهارو ترک کنه....چون ب هرحال بنحوی بااون رفتار و اخلاق بزرگ و عجین شده...وگاها حتی فرد نمیخواد قبول کنه ک این رفتارش هنجار نیست..

 

اما بطور کلی نمیشه برای رفتارها مرزی قائل شد

 

خوب قدم اول باید خود فرد ب زوایای اشتباه رفتارش اگاهی داشته باشه و قدم بعدی در درون خودش اشتیاق ب کمال.. و رسیدن ب اوج رفتار رو ببینه و درک کنه ک اینگونه بودن بسیار لذت بخش تر از رفتارهای اشتباه درونیه خودشه..و اینگونست ک میتونه بجای رفتارهای اشتباه ک لذت کاذب و گذرا داره و از طرفی فرد رو تشنه تر برای انجام مجدد و بیشتر رفتار اشتباهش میکنه...میتونه با اصلاحش ارامش طولانی همراه با عزت نفس رو تجربه کنه...انسان باید بخواد تا بتونه سختی راهو تحمل کنه و وسط راه بیخیال همه چی نشه

 

من خودم از چند سال پیش میشه گفت 4سال تقریبا...این کار رو شروع کردم...و میتونم بگم این پروسه انتها نداره...و همیشه برای نگه داشتن تعادل باید با خودت در جنگ باشی و خودت رو واقع بینانه تحلیل کنی ن مناسباتی...میتونم بگم هنوز هم راه ب پایان نرسیده و نخواهد رسید و باید ادامش بدم....اما خب پله پله جلو رفتن....و امتحان گرفتن خود انسان از خودش خیلی موثره...اونجاست ک مشخص میشه حساسیتهای رفتاری تا چ حد هنوز قابل رفع هستن و تا چ حد هنوز باید ادم روی خودش کار کنه..

 

یه جمله زیبایی الان یادم اومد...و اونم این هست ک..انسان باید امیر نفس خودش باشه(حضرت علی ع)....عمل ب این حرف ..کار بسیار سخت و بزرگیِ...ک فوق العاده دشواره ..اما انسان رو توی رفع رفتارهای اشتباهش کمک میکنِ..

 

:icon_gol:

مرسي مهناز

گفتي از چن سال پيش تا حالا داري رو خودت كار مي كنيمي تونم بپرسم برا اينكار پيش مشاور رفتي يا كتاباي خاصي مي خوني يا .....

  • Like 6
لینک به دیدگاه
مرسي مهناز

گفتي از چن سال پيش تا حالا داري رو خودت كار مي كنيمي تونم بپرسم برا اينكار پيش مشاور رفتي يا كتاباي خاصي مي خوني يا .....

 

خواهش میکنم....

از اولش خودم متوجه نبودم....استارتش از جایی خورد...ک....اتفاقات متقابلی برام اتفاق افتاد..ک اونجا ذهنم جرقه زد...ک رفتارام درست نیست....ینی چ جور مثل اینکه تو نقطه مقابل خودم قرار گرفتم....و دیدم نباید اینجوری باشم و دیگه دوست ندارم ک اونجوری باشم....از اونجا از اون سالها شروع کردم ب تغییر خودم...ن مشاوری رفتم ن کتاب خواستی خوندم عزیزم....چون اینها تماما متغییر و متفاوته در هر فردی یک روش مجزا برای اصلاح رفتارش وجود داره.....ک فقط خود فرد میتونه اون کلید رو پیدا کنه....بنظرم....با اینکه رفتارها یکی اند اما روشها متفاوتِ

 

اما مسئله ایی ک وجود داره اینه که...مقصد یکتاست....باوجود پراگندکی در مسیرها و روشها....

 

اینکه واقعا نخوای اون رفتارو داشته باشی احتیاج ب هیچ نیروی خارجی مثل کتاب و مشاوره نداره....وقتی خودت دیگه اون رفتارتو دوست نداشته باشی دیگه حاضر نیستی انجامش بدی...اینکه ب این دید برسی خودش بهترین محرکِ...

  • Like 6
لینک به دیدگاه
خواهش میکنم....

از اولش خودم متوجه نبودم....استارتش از جایی خورد...ک....اتفاقات متقابلی برام اتفاق افتاد..ک اونجا ذهنم جرقه زد...ک رفتارام درست نیست....ینی چ جور مثل اینکه تو نقطه مقابل خودم قرار گرفتم....و دیدم نباید اینجوری باشم و دیگه دوست ندارم ک اونجوری باشم....از اونجا از اون سالها شروع کردم ب تغییر خودم...ن مشاوری رفتم ن کتاب خواستی خوندم عزیزم....چون اینها تماما متغییر و متفاوته در هر فردی یک روش مجزا برای اصلاح رفتارش وجود داره.....ک فقط خود فرد میتونه اون کلید رو پیدا کنه....بنظرم....با اینکه رفتارها یکی اند اما روشها متفاوتِ

 

اما مسئله ایی ک وجود داره اینه که...مقصد یکتاست....باوجود پراگندکی در مسیرها و روشها....

 

اینکه واقعا نخوای اون رفتارو داشته باشی احتیاج ب هیچ نیروی خارجی مثل کتاب و مشاوره نداره....وقتی خودت دیگه اون رفتارتو دوست نداشته باشی دیگه حاضر نیستی انجامش بدی...اینکه ب این دید برسی خودش بهترین محرکِ...

 

درسته بايد خود فرد بخواد

خب من به اين مرحله خواستن رسيدم ولي تو شرايط مختلف واقعا خودمو از ياد مي برم

 

چطور مي تونم اين سطح خود اگاهي از خودمو تو همه شرايط حفظ كنم ؟!!!

  • Like 6
لینک به دیدگاه
درسته بايد خود فرد بخواد

خب من به اين مرحله خواستن رسيدم ولي تو شرايط مختلف واقعا خودمو از ياد مي برم

 

چطور مي تونم اين سطح خود اگاهي از خودمو تو همه شرايط حفظ كنم ؟!!!

 

 

این دقیقا همون نکتست...ک گفتم تو شرایط مختلف متغییره از اول نمیتونی خودت رو توی تمام شرایط کنترل کنی..اصلا نشده....حتی نمیشه هیچوقت ب حد مطلق رسید...تمام این صحبتها نسبی هستن.....خوب ب هر حال انسان هستیم و کنترل نفسمون خیلی مشکله....اما کم کم میشه....مثلا تو ماه های اول تنها پشیمونی از اینکه چرا نتونستی رفتارت رو اونطور ک میخواستی انجام بدی بهت دست میده...چون واقعا از ماه های اول نمیشه ک ب نقطه اوج ک ن...حتی ب 1/8راه رسید....اما همون حسه پشیمونی و عدم رضایت از خودت...گوشه ذهنت هر بار تثبیت و پررنگ تر میشه و کم کم تو رفتار شهود پیدا میکنه...وقتی ب نقطه شهود رسید دیگه وقتی میخوای اون رفتار رو انجام بدی مثل اینه ک تو اون لحظه زمان برات می ایسته و کامل همه چی از حرکت وایمیسه و تو میمونی و خودت....اون لحظه ست ک جنگی ک گفتم با خودت شروع میشه....و اونجاست باید پا روی خودت و رفتارت بذاری...تا برای همیشه اون رفتار رو تو خودت بکشی....و در این حالت مطمئن باش دیگه سمتش برنمیگردی

 

خود اگاهی از خودش رو ادم باید از فیدبک هایی ک میگیره ..بدست بیاره...باید ریزبینانه تر ب خودت و اطراف نگاه کنی...خودت رو هر روز از صبح زیر ذره بین ببر....تو شرایط مختلف ببین چطور رفتار میکنی عکس العملها و ری اکشن هات رو دقیق بشناس...بعد وقتی یک سمت معادله رو داشته باشی تازه برای حل سمت دیگر تساوی میتونی جلو بری....اون وقت وقت امتحان خودته...ببین تو شرایط مختلف چ حساسیت های نادرستی داری...اونارو شناسایی کن...و در برخورد مجدد کاری ک پاراگراف بالا گفتم رو انجام بده....کم کم و اهسته

 

بازم اگر شفاف توضیح ندادم..در خدمتم....:icon_gol:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
درود

هر لحظه که قدمی رو به جلو بر میدارم بیشتر به ماهیت و چندوچون قدمهای قبلی که برداشتم پی میبرم و سعی میکنم در قدم های بعدی بهتر قدم بردارم

در این بین گاهی به خاطر افکار وروحیاتم حتی در قدم برداشتن های بعدیم هم اشتباهاتی دارم ولی بیشتر سعی بر اصلاح کردن رفتارهای بدم دارم.

آدم همیشه به تغییر نیاز داره ثبات و عدم تغییر در هرچیزی در دراز مدت عواقب بدی به دنبال داره. باید روز به روز پیشرفت کرد روز به روز خودمون رو بسنجیم و بهتر از قبل بشیم برای اینکار نیازه خودمون و رفتارهای گذشته مون رو مورد ارزیابی قرار بدیم و به یک خود آگاهی برسیم و برای آینده بهتر تصمیم بگیریم.

به نظرم در اصلاح رفتارهای بدم هنوز در اول راه هستم و کلی باید تلاش کنم تا آدم خوبی بشم

 

جوابت جالب بود ناصر

اما تغییر اصلا ممکن نیست و توضیحشو بعدا خصوصی بهت میگم چون جاش نیست اینجا

  • Like 7
لینک به دیدگاه

... ما نیاز داریم شجاعت به خرج بدیم و بگیم و

ماسک رو برداریم ....

این برداشتن ماسک خیلی شجاعت میخواد

به غرورم برنخوره بردارم بهتره ....

مرسی سارا ....

من بودم اسم تاپیک رو میزاشتم چهره پشت ماسک ......

  • Like 6
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...