رفتن به مطلب

chilla


S.F

ارسال های توصیه شده

درود

این روزها با افزایش سطح اگاهی بین گروه جوان، گاها با گمگشته هایی مواجه می شم ک شنیدن آنچه در سر دارن قابل تامل ه.

از دیدگاه های شدید اگزیستانسیالیسم (ب وفور) بگیر تا گاهی (البته کمتر) دیدگاه های عجیب ه خودساخته !

ب هر صورت تصمیم گرفتم ی تاپیک بزنم ک شاید مرهمی بر مقداری از این سردرگمی ها باشه.

 

برای شروع

 

نظرتون درباره چله نشینی چیه؟

خوب؟ بد؟

ریاضت؟

چ بدست میارین؟

تو این دوره زمونه ماشینی، اصلا نیاز هست بهش؟

کلا درباره چله نشینی چ می دونید و چ شنیدن؟

لینک به دیدگاه

مهندس از جنبه عرفانیش که خب در زمانهای دور ریاضت یا چله نشینی بوده و به طوری که در ابعاد عرفیش خودشناسی و خداشناسی بوده همون سیر سالک و سلوک.

 

بوداییان اونطوری که شنیدم یکی از اصول شان همین ریاضت کشیدن هست که گویا دوره های طولانی مدتیم هست.

 

چله نشینی در واقع چهل روز در کنجی بودن و دور از دنیای معنوی زندگی کردن بدون هیچ لذتی فقط به ذکر خدا پرداختن و عبادت مشغول شدن ...که تو مناطق کردستان شاهد بودم دراویشی که میگفتند طرف چند روزه تو چله هست ...

 

من خودم عصر حاضر و از جمله این دراویش رو قبول ندارم چه با چله چه بی چله ننشینی،

 

دلایل زیادیم دارم برای رد کردن کارشون.....:whistle:

 

درویش اون درویشی بود که سرش رو کشکولش گذاشت و از زمان مرگ خودش با خبر بود و عطار نیشابوری رو در همون لحظه چنان منقلب کرد که عطار دست از مال دنیا کشید و راهی سیر عرفان گشت.

 

 

 

 

 

 

لینک به دیدگاه
مهندس از جنبه عرفانیش که خب در زمانهای دور ریاضت یا چله نشینی بوده و به طوری که در ابعاد عرفیش خودشناسی و خداشناسی بوده همون سیر سالک و سلوک.

 

بوداییان اونطوری که شنیدم یکی از اصول شان همین ریاضت کشیدن هست که گویا دوره های طولانی مدتیم هست.

 

چله نشینی در واقع چهل روز در کنجی بودن و دور از دنیای معنوی زندگی کردن بدون هیچ لذتی فقط به ذکر خدا پرداختن و عبادت مشغول شدن ...که تو مناطق کردستان شاهد بودم دراویشی که میگفتند طرف چند روزه تو چله هست ...

 

من خودم عصر حاضر و از جمله این دراویش رو قبول ندارم چه با چله چه بی چله ننشینی،

 

دلایل زیادیم دارم برای رد کردن کارشون.....:whistle:

 

درویش اون درویشی بود که سرش رو کشکولش گذاشت و از زمان مرگ خودش با خبر بود و عطار نیشابوری رو در همون لحظه چنان منقلب کرد که عطار دست از مال دنیا کشید و راهی سیر عرفان گشت.

 

 

 

اطلاعاتون خوبه. مرسی.

 

میشه بپرسم، چرا قبول ندارید؟

میگن موت اختیاری ک بالاتر از خلع بدن هست البته.

این داستان عطار شدن عطار هم تو کتاب تذکره الاولیا با مقدمه نویسی اقای استعلامی رد شده.

البته من هم فک میکردم چنین بوده.

 

مسئله اصلی هدف ه.

هدفشون چیه؟ کسب قدرت؟ مثلا ب صرف داشتن موکل؟ ( میگن ی جنی رو تسخیر می کنن و اون ی سری کار میکنه براشون و غیره )

لینک به دیدگاه
من چیزی نمیدونم:sigh:

 

ی شمای کلی ک گفته شد.

چیزی ک کمتر دیدم تو فضای مجازی بهش اشاره بشه ماهیت چله نشینی ه ک ب نظر من غلبه بر ترس ه. یک ازمایش بسیار سخت فیزیکی، روحی و ذهنی !

و البته این داستان ب درازا میکشه.

 

ترس های افراد متفاوته. از نگرانی های روزمره (بی پولی، گشنگی، تنهایی و غیره) بگیر تا ترس از ناشناخته ها(مثل تاریکی و جن و غیره )

لینک به دیدگاه
ی شمای کلی ک گفته شد.

چیزی ک کمتر دیدم تو فضای مجازی بهش اشاره بشه ماهیت چله نشینی ه ک ب نظر من غلبه بر ترس ه. یک ازمایش بسیار سخت فیزیکی، روحی و ذهنی !

و البته این داستان ب درازا میکشه.

 

ترس های افراد متفاوته. از نگرانی های روزمره (بی پولی، گشنگی، تنهایی و غیره) بگیر تا ترس از ناشناخته ها(مثل تاریکی و جن و غیره )

 

ببخشید نمیدونم درسته یا غلط ولی فقط غلبه بر ترس نیست احتمالا تقویت نیروی روانی و مهم تر از همه نیروی ایمان هستش درسته؟؟؟

لینک به دیدگاه
اطلاعاتون خوبه. مرسی.

 

میشه بپرسم، چرا قبول ندارید؟

میگن موت اختیاری ک بالاتر از خلع بدن هست البته.

این داستان عطار شدن عطار هم تو کتاب تذکره الاولیا با مقدمه نویسی اقای استعلامی رد شده.

البته من هم فک میکردم چنین بوده.

 

مسئله اصلی هدف ه.

هدفشون چیه؟ کسب قدرت؟ مثلا ب صرف داشتن موکل؟ ( میگن ی جنی رو تسخیر می کنن و اون ی سری کار میکنه براشون و غیره )

 

هدفشون تنبیه نفس باید باشه...

البته فک کنم چله موسی هم بهش گفته میشه

ولی جالبه ها کلی عدد 40 داریم

------------

یادش بخیر یه بابایی رو میشناختم که ادعا میکرد 2تا موکل داره:ws3:

لینک به دیدگاه
ببخشید نمیدونم درسته یا غلط ولی فقط غلبه بر ترس نیست احتمالا تقویت نیروی روانی و مهم تر از همه نیروی ایمان هستش درسته؟؟؟

 

تقویت کدوم نیروی روانی دقیقا؟

تقویت ایمان خودش رو چطور نشون میده؟

 

هدفشون تنبیه نفس باید باشه...

البته فک کنم چله موسی هم بهش گفته میشه

ولی جالبه ها کلی عدد 40 داریم

------------

یادش بخیر یه بابایی رو میشناختم که ادعا میکرد 2تا موکل داره:ws3:

 

نه، چرا بخوان تنبیه کنن؟ :ws38:

تنبه نفس مال ی فرقه مسیحی ه ک خودشون رو می زنن. سر تایم مشخص. ک انجیل شیطان نوشته شده میگن با تسخیر یکی از همین افراد توسط شیطان نوشته شده! اسمش الان یادم نیست.

موسی هم چهل روز میگن رفت تو کوه.

خوب اره.

میگن اول چل چلی. ( یعنی اول نشاط)

میگن چهل سالگی مغز کامل و شخصیت پخته میشه.

 

موکل داشتن، چیز خاصی نیست ب نظر من. هست؟

لینک به دیدگاه

هدف تنبیه نفس نیست تزکیه نفس

من با دراویش زیاد ارتباط داشتم بینشون بودم و یه مدت هم چله نشین:|

ولی خب برای سیر و سلوک در عرفان راه های دیگری هم هست

اما خب این راه هم هست.

هر کسی با چله نشینی نمیتونه یه عارف بشه ولی میتونه تغییراتی رو در خودش حس کنه.

لینک به دیدگاه
تقویت کدوم نیروی روانی دقیقا؟

تقویت ایمان خودش رو چطور نشون میده؟

 

 

 

نیروی ایمان،تمرکز،توکل،کلا هر نیرویی که با تفکر و تدبر به دست میاد

تقویت ایمان زبانی خودشو نشون نمیده فقط تو اعمال نمود پیدا میکنه اینکه رفتار یه عارف به ایمان رسیده نشون میده ایمانش تو چه مرحله ای هستش راضی به رضای خدا حتی اگه باعث ضرر اون فرد هست یا نه

لینک به دیدگاه
تقویت کدوم نیروی روانی دقیقا؟

تقویت ایمان خودش رو چطور نشون میده؟

 

 

 

نه، چرا بخوان تنبیه کنن؟ :ws38:

تنبه نفس مال ی فرقه مسیحی ه ک خودشون رو می زنن. سر تایم مشخص. ک انجیل شیطان نوشته شده میگن با تسخیر یکی از همین افراد توسط شیطان نوشته شده! اسمش الان یادم نیست.

موسی هم چهل روز میگن رفت تو کوه.

خوب اره.

میگن اول چل چلی. ( یعنی اول نشاط)

میگن چهل سالگی مغز کامل و شخصیت پخته میشه.

 

موکل داشتن، چیز خاصی نیست ب نظر من. هست؟

 

 

منظورم همون تزکیه نفس که ناصر گفت:ws3:

 

همون تاپیکی که کتاب شیطان بود زدی رو میگی؟؟

 

 

چطور چیز خاصی نیست؟؟

آره قطعا چیز خاصیه.... اینکه بتونی یه موجود غیر ارگانیک رو تسخیر کنی چیز خاصی نیست؟؟

 

----------

معناي چله نشيني بريدن از مردم و شانه خالي کردن از مسؤوليت هاي اجتماعي و شرعي و انساني نمي باشد و مهم اين است که انسان در ميان اجتماع باشد و از خود مواظبت و مراقبت نمايد و بر خود مسلط باشد چون گاهي خدمت به مردم و گشودن گرهي از کار آنها و گرفتن دست انساني درمانده و بيچاره اثرش از ده ها چله نشيني بيشتر و عميقتر است.

لینک به دیدگاه
منظورم همون تزکیه نفس که ناصر گفت:ws3:

 

همون تاپیکی که کتاب شیطان بود زدی رو میگی؟؟

 

 

چطور چیز خاصی نیست؟؟

آره قطعا چیز خاصیه.... اینکه بتونی یه موجود غیر ارگانیک رو تسخیر کنی چیز خاصی نیست؟؟

 

----------

معناي چله نشيني بريدن از مردم و شانه خالي کردن از مسؤوليت هاي اجتماعي و شرعي و انساني نمي باشد و مهم اين است که انسان در ميان اجتماع باشد و از خود مواظبت و مراقبت نمايد و بر خود مسلط باشد چون گاهي خدمت به مردم و گشودن گرهي از کار آنها و گرفتن دست انساني درمانده و بيچاره اثرش از ده ها چله نشيني بيشتر و عميقتر است.

 

حالا شد. تقلب کردی ها :ws3:

اره همون تاپیک.

 

باور کن چیز خاصی نیست. نه میخام نه می تونم وارد بحث ش بشم. ی مثال می زنم ک فقط رو هوا نگفته باشم.

برا ی نوزاد 15 ماهه راه رفتن پدر و دیدنش مث این می مونه ک ما ببینیم مثلا یکی از دوستامون داره پرواز می کنه. حیرت می کنیم و میگم عجب کار خفنی.

 

خاص تر چیزی ک پایین میگم.

تقویت کدوم نیروی روانی دقیقا؟

تقویت ایمان خودش رو چطور نشون میده؟

 

 

 

نیروی ایمان،تمرکز،توکل،کلا هر نیرویی که با تفکر و تدبر به دست میاد

تقویت ایمان زبانی خودشو نشون نمیده فقط تو اعمال نمود پیدا میکنه اینکه رفتار یه عارف به ایمان رسیده نشون میده ایمانش تو چه مرحله ای هستش راضی به رضای خدا حتی اگه باعث ضرر اون فرد هست یا نه

 

همینه.

واقعا ایمان چیه؟

جز اینکه ترسی نداشته باشین؟

نه ترس از مجردات نه از تنهایی نه از توهوم نه از گشنگی.

این چرا بدست می اد؟

ب خاطر ایمان/.

 

این ایمان (دقیق ترش: لاخوف علیهم ) همون چیزی ک مهم تر از داشتن ی خدمه ب قول مهدی غیر ارگانیک ه!

 

 

 

هدف تنبیه نفس نیست تزکیه نفس

من با دراویش زیاد ارتباط داشتم بینشون بودم و یه مدت هم چله نشین:|

ولی خب برای سیر و سلوک در عرفان راه های دیگری هم هست

اما خب این راه هم هست.

هر کسی با چله نشینی نمیتونه یه عارف بشه ولی میتونه تغییراتی رو در خودش حس کنه.

 

 

درباره تغییرات، دقیقا زدی ب هدف :icon_gol:

تست کنین، 40 روز یک عادت بد (بگذریم ک قبح اعمال ذاتی یا نه ) رو ترک کنین و نتیجه شگفت اورش رو ببینین !

 

این چله نشینی ه ک واسه دنیای امروز ما خوبه.

لینک به دیدگاه
اطلاعاتون خوبه. مرسی.

 

میشه بپرسم، چرا قبول ندارید؟

میگن موت اختیاری ک بالاتر از خلع بدن هست البته.

این داستان عطار شدن عطار هم تو کتاب تذکره الاولیا با مقدمه نویسی اقای استعلامی رد شده.

البته من هم فک میکردم چنین بوده.

 

مسئله اصلی هدف ه.

هدفشون چیه؟ کسب قدرت؟ مثلا ب صرف داشتن موکل؟ ( میگن ی جنی رو تسخیر می کنن و اون ی سری کار میکنه براشون و غیره )

 

خب از نزدیک هم با حلقه دراویش و هم صوفیان در ارتباط بودم گاهی دنبال سوالاتی بودم که در به گونه ای این حلقه ها رو دنبال میکردم اما دریغ از حل معادله ای، مگه نه اینکه ریاضت و چله نشینی تزکیه نفس است و قرب به حق؟ در برخی نکات صوفیان رو اندکی بیشتر قبول دارم تا دراویش رو بنظرم هدفشان جوری باج گیری از مردم عام و ساده اندیش هست کار درویشی که به حساب چله کشیده به منزله همون تردست و مرتاضی هست که در کسب مال دنیا و طرفدار جمع کردن است .

درویشی که از شیخی اطاعت میکند و مردمی رو دور خود جمع کرده و نمایش شمشیر و بلغیدن لامپ و هر شی رو صورت میده بنظرم دست کمی از دیوید کاپرفیلد نداره حالا یکم سطح پایینتر

دقیقا کسب قدرته

دیدم که میگم:whistle:

 

نمیدونم من عطار رو چنان که گفتم شناختم و باورش کردم

 

منصور حلاج رو قبول دارم که با انا الحق گفتن سر بردار کشیدن قطعا ریاضت خالصانه منصور باعث شد که پرده از اصرار بردارد

 

پس منصور و ان درویش و عطار کجا و درویشی که هنوز در خودشناسیش لنگ میزند کجا؟

لینک به دیدگاه
خب از نزدیک هم با حلقه دراویش و هم صوفیان در ارتباط بودم گاهی دنبال سوالاتی بودم که در به گونه ای این حلقه ها رو دنبال میکردم اما دریغ از حل معادله ای، مگه نه اینکه ریاضت و چله نشینی تزکیه نفس است و قرب به حق؟ در برخی نکات صوفیان رو اندکی بیشتر قبول دارم تا دراویش رو بنظرم هدفشان جوری باج گیری از مردم عام و ساده اندیش هست کار درویشی که به حساب چله کشیده به منزله همون تردست و مرتاضی هست که در کسب مال دنیا و طرفدار جمع کردن است .

درویشی که از شیخی اطاعت میکند و مردمی رو دور خود جمع کرده و نمایش شمشیر و بلغیدن لامپ و هر شی رو صورت میده بنظرم دست کمی از دیوید کاپرفیلد نداره حالا یکم سطح پایینتر

دقیقا کسب قدرته

دیدم که میگم:whistle:

 

نمیدونم من عطار رو چنان که گفتم شناختم و باورش کردم

 

منصور حلاج رو قبول دارم که با انا الحق گفتن سر بردار کشیدن قطعا ریاضت خالصانه منصور باعث شد که پرده از اصرار بردارد

 

پس منصور و ان درویش و عطار کجا و درویشی که هنوز در خودشناسیش لنگ میزند کجا؟

 

صبح کوه بودم. با رفیقی درباره عقل سرخ سهروردی و مراحل رشد صحبت می کردم.

 

این شعر مولانا "

از جمادی مردم و نامی شدم

وز نما مردم به حیوان برزدم

مردم از حیوانی و آدم شدم

پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم"

 

و همین طور نوشته های وجودگراها و نیچه رو تحلیل کردیم. ( ک تو این مقال نمی گنجه)

 

خیلی ها این وسط تغییراتی بدست می ارن ک نسبت ب مرتبه قبل مزیت و قدرت محسوب میشه. اما وسط کار، سیرشون رو رها میکنن. این باعث میشه اگر چ قدرتهایی دارن ب قول شما نمی تونن مسائل روز زندگی رو حل کنن و توش موندن. البته این ک بارها خوندم فلان کس ب فنا ( اخرین مرحله از مراحل رشد از دید معتقیدن ب وحدت وجود ) رسیده سخت من رو متحیر می کنه/ بگذریم. این بحث طولانیه و منم پرحف و البته کم حوصله.

 

:icon_gol:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...