جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'zoomusicology'.
1 نتیجه پیدا شد
-
[TABLE] [TR] [TD][/TD] [/TR] [TR] [TD=align: center] [/TD] [/TR] [TR] [TD] بیوموسیقی شناسی (Biomusicology) مطالعه موسیقی از دیدگاه بیولوژیکی می باشد. این اصطلاح توسط Nils. L. Wallin در سال 1991 ابداع گردید. موسیقی یکی از جنبه های رفتاری انسان و بیانگر ویژگی های مختلف وی است و از آنجایی که انسان یک ارگانیسم زنده است دانش مطالعه موسیقی به عنوان قسمتی از علم بیولوژیک است. بیو موسیقی شناس ها برروی دانش بیولوژیک و همچنین دانش و تئوری موسیقی تسلط دارند. سه شاخه اصلی بیوموسیقی شناسی عبارت است از : موسیقی شناسی تحولی (Evolutionary musicology)، موسیقی شناسی اعصاب ((Neuromusicology و موسیقی شناسی تطبیقی (Comparative musicology) موسیقی شناسی تحولی به مطالعه سرچشمه موسیقی، صدای حیوانات، انتخاب فشارهایی که باعث تحول در موسیقی شد و همچنین به مطالعه تحول موسیقی و تحول در انسان می پردازد. موسیقی شناسی اعصاب به بررسی و مطالعه بخش هایی از مغز که در پردازش موسیقی در گیر هستند و پردازش های شناختی و عصبی از موسیقی و ظرفیت رشد موسیقی و مهارت های موسیقی می پردازد. موسیقی شناسی تطبیقی به مطالعه عملکرد ها و استفاده های موسیقی، مزایا و هزینه های ساخت موسیقی و ویژگی های سیستم موسیقی و رفتار موسیقیایی می پردازد. بیوموسیقی شناسی در کاربرد های عملی تلاش می کند تا نگاه بیولوژیکی دقیق تری به استفاده های درمانی از موسیقی در پزشکی و درمان های روانشناسی ، استفاده گستردهاز موسیقی در ابزارهایی مانند فیلم و تلویزیون ، حاضر بودن موسیقی در تمامی اماکن عمومی و نفوذ آن برروی رفتار و تغییز سطح یادگیری، داشته باشد. موسیقی شناسی حیوانی (Zoomusicology) بر خلاف موسیقی شناسی انسانی (Anthropomusicology) در بیوموسیقی شناسی رایجتر است و بیوموسیقی شناسی بیشتر به موسیقی شناسی حیوانی می پردازد. موسیقی درمانی دانش و حرفه ای است که به مطالعه ارتباط بین فرایند های درمانی و بیوموسیقی شناسی، آواشناسی موسیقی، تئوری موسیقی، آوا شناسی روانی، شناخت موسیقی تجسمی، زیبایی شناسی موسیقی و موسیقی شناسی تطبیقی می پردازد. موسیقی درمانی یک فرایند کاملا شخصی و درونی است که در آن یک فرد درمانگر آموزش دیده در درمان با موسیقی، از موسیقی با تمامی ویژگی هایش (احساسی، روانی، فیزیکی، اجتماعی، زیبایی شناسی و معنوی) استفاده می کند تا فرد مورد درمان از نظر سلامتی بهبود پیدا کند. افراد متخصص در موسیقی درمانی در ابتدا سعی می کنند به فرد مورد درمان کمک کنند تا با مشاهده عملکردها و گزارش های کیفی شخصی از خودش، رفتارهای مختلف (عملکرد های شناختی، مهارت های حرکتی، احساسات و تاثیر پذیری ) شخصی اش را با استفاده از تجریبات موسیقی (مانند اواز خواند، نوشتن موسیقی، گوش دادن و بحث در مورد موسیقی و حرکت در موسیقی) بهبود دهد، به این ترتیب فرد می تواند به طور قابل مشاهده ای به اهداف درمانی برسد. در سرویس های موسیقی درمانی ممکن است یک پزشک درمانگر یا یک تیم متشکل از رشته ها مختلف علمی مانند پزشکان ، روانپزشکان، فیزوتراپیست ها و کاردرمان ها باشد. متخصصین درمان با موسیقی معمولا تا حدودی در تمامی زمینه های درمانی و حرفه های کمک کننده مهارت دارند. بعضی از آنها معمولا از تمریناتی شامل عملیات تکاملی و توسعه ای (مانند ارتباط، توانایی های حرکتی و ...) برروی اشخاص با توجه به نیازشان استفاده می کنند و بعضی در افراد سالخورده از نوشتن و یا گوش دادن به موسیقی در فرایند های جهت دهی به خاطرات استفاده می کنند و بعضی برای توانبخشی های فیزیکی از فرایند های آرام سازی و پردازشی و سرگرمی های ریتمیک استفاده می کنند. فارابی روانشناس و موسیقی شناس فارس-ترک (950-872) که در اروپا با نام "Alpharabius" شناخته می شود، در رساله خود با نام معنای عقل به موسیقی درمانی اشاره نموده است و در مورد تاثیرات درمانی موسیقی برروی روح بحث نموده است]3[.Robert Burton در قرن 17 ام در یکی از فعالیت های کلاسیک خود با نام تشریح مالیخولیا به این مسئله اشاره می کند که موسیقی و رقص در درمان بیماری های روانی به ویژه مالیخولیا دارای اهمیت هستند . موسیقی درمانی به عنوان یکی از روشهای درمانی پرمعنا و دارای اهمیت به شمار می رود. تا کنون موسیقی درمانی در اغلب کشورها در زمینه های مختلفی از جمله اصلاحات رفتاری کودکان، افزایش قدرت یادگیری، روان درمانی، حرکت درمانی، بیماری های قلبی، صرع و .... به کار گرفته شده است که مقالات بعدی به طور جزئی تر در مورد قدرت موسیقی در درمان بحث می شود. [/TD] [/TR] [/TABLE]
-
- 3
-
- biomusicology
- مقالات موسیقی
- (و 5 مورد دیگر)