جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'کوبیسم'.
6 نتیجه پیدا شد
-
انواع سبک شناسی هنری ؟ ؟ ؟ در اینجا اول از انواع سبک شناسی هنری شروع میکنیم. از سری مجموعه جمع آوری اطلاعات هنری در هر رشته ای هست. نکته : در اینجا صرفا معرفی همه سبک های هنری هست .. و در آینده هر سبک رو در تمامی حیطه ها مورد بررسی قرار میدهیم. چه در هنر نقاشی. طراحی. شعر . ادبیات . اجتماعی و... خواهشمندم برای هر سبکی فعلا در حد یک پست توضیح بذارید تا بعد در تاپیک خودش بطور مفصل مطلب قرار بدهیم. از تمامی دوستان خواهشمندم که مطالبشونو در حیطه همین موضوع اینجا قرار بدهند. این تاپیک بمدت دوهفته باز هست بعد بسته میشه. اگر خواهان باشید در کنار همین تاپیک برای سبک های معرفی شده تاپیک جداگانه زده بشه .. مهلت ارسال پست در هر تاپیک بمدت یک ماه هست .. فعالیت بیشتر امتیاز بیشتر منتظر حضور سبزتان هستیم.
-
کوبیسم ادبی نقاشی كوبیسم سبكی است كه نقاش با خطوط هندسی تصویرسازی می كند و سایه ها را در كار خود محو می كند. در سبك كوبیسم سعی می شود تمام جنبه های قابل رؤیت و غیرقابل رؤیت یك پدیده و موضوع بطور همزمان در نقاشی نمایش داده شود. به همین دلیل نقاشی كوبیسم، انتزاعی و دور از واقعیت به نظر می رسد. درواقع، كوبیسم هنر آبستره است. هانری ماتیس (H. Matisse) نخستین كسی بود كه نام «كوبیسم» را به این سبك نقاشی اطلاق كرد و دلیل این نامگذاری این بود كه چون نقاش سبك كوبیسم تصویر موردنظر خود را به صورت اشكال هندسی نمایش می دهد، معمولاً تصاویر مكعب شكل در نقاشی آنان دیده می شود و عبارت «كوبیسم» نیز مركب از كلمه «كوب» (Cube) به معنای «مكعب» است. پیكاسو Picasso) ۱۹۷۳ـ۱۸۸۱) از پیشگامان و مؤسس و بانی این سبك نقاشی بود. دورن (Derain) و براك (Braque) نیز از دنباله روهای او در این سبك نقاشی محسوب می شوند. كوبیسم ادبی آثار گیوم آپولینر (Guillaume Apollinaire) (۱۹۱۸ـ۱۸۸۰) متولد شد. او در ابتدا از پیروان سبك سمبولیسم بود ولی همراهی او با مكتب سمبولیسم با ضعف و زوال این مكتب مقارن شد. به همین دلیل آپولینر از این مكتب كناره گرفت. سپس علاقه اش به هنر نقاشی و دوستی او به پیكاسو دلایلی شدند برای اینكه او مبتكر نوعی كار ادبی ـ هنری شود كه «كوبیسم ادبی» نام گرفت و بطور همزمان با كار كوبیسم ادبی، او از مروجها و مبلغهای مكتب سوررئالیسم نیز بود. كارهای آپولینر از نوع كالیگرام (Calligramme) و ایده ئوگرام (I deogramme) است یعنی متنهایی كه ترتیب و شكل حروفچینی و نگاشتن آنها مشخص كننده و بیانگر موضوع و مضمون درونشان است. درواقع نوعی اندیشه نگاری است. آپولینر اغلب اشعار خود را بنابر محتوا به اشكال مختلف مانند حروف الفبا، قلب، كراوات، سیگار، ساعت، انگشتان دست و... می سرود. زیرا معتقد بود، علاوه بر این كه خواننده بایداز موضوع و مضمون متن لذت ببرد، باید برای او از نظر دید هم لذتبخش باشد و در این صورت درك خواننده از مطلب بیشتر می شود. آپولینر در متنهای خود، نشانه گذاری را از بین می برد تا بتواند متن را نسبت به وزن و ریتم انعطاف پذیرتر كند.مضامین و رموز اشعار آپولینر باتوجه به تصویرسازی های او به راحتی قابل كشف است. بیان زیبایی بی پایان فصلها، ابراز احساسات و حالتهای روحی خود، شكوه از گذشت زمان همچون آبی روان، تاوان عشق، گله از عشقهای زهرآگین و نگریستن به زن از دریچه كمال از جمله موضوعات و مضامین آثار ادبی آپولینر است كه در مجموعه شعر او به نام "Alcods" كاملاً محسوس و قابل درك است.از دیگر طرفداران و پیروان كوبیسم ادبی می توان ژان كوكتو (Jean Cocteau)، ماكس ژاكوب (Max Jacob)، آندره سالمون (Andre Salmon) و پیرروردی (P. Reverdy) را نام برد.
-
- 2
-
- نقاشی کوبیسم
- کوبیسم
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
نئوکلاسیسم این سبک در تقابل با ابتذال و انحطاط روکوکو و بهمراه کشف دو شهر پمپی و هرکولانیوم و بر اساس اصول زیبا شناختی پوسن و رافائل و به مرکزیت فرانسه ، با تأکید بر سادگی صور و پیراستگی معنوی و خردگرایی ، مطرح گردید.هنرمندان برجسته: بنجامین وست ، ژاک لویی داوید، دومینیگ انگر، آنلویی ژیروده ، پرودن ، رینیو، آنتونیو کانووا. ناتورالیسم ( طبیعت گرایی ) به معنای بازنمایی جهان عینی و مادی ، با احساس گرایی و خوشایند گری و با محوریت طبیعت است.هنرمندان برجسته : ایوان شیشکین از مطرح ترین هنرمندان این سبک است. پوریسم ( ناب گرایی ) جنبشی منشعب شده از کوبیسم، با هدف بیان همه جانبه و کلی مضامین و تأکید بر وضوح و عینیت در بازنمایی ، با وفاداری به اصول جهان شناختی شکل و فرم.هنرمندان برجسته: لوکوبوزیه ، اوزنفان. کوبیسم ( حجم گرایی ) مکتبی است که در آن ، نمایش توام زوایای دید مختلف (فضا سازی همزمانی) برای بیان کلیت مضامین وجود دارد. در صورت چنین عملکردی ، ساختار واقعی شکل شکسته شده و اشکالی انتزاعی به وجود می آیند.پیروان این مکتب با استفاده از قوانین فیزیک کوانتومیک ، سعی در القای عامل زمان دارند. پابلوپیکاسو و ژرژ براک ، سردمداران این مکتب هستند.هنرمندان برجسته : ژرژ براک ،پابلو پیکاسو ، فرنان لژه ،خوان گری ، روبرت دلونه ، ژاک لیپ شیتس ، کنستانتین برانکوزی ، زادکین ، آرکی پنکو ، دوش ویلون.کوبیسم به سه مرحله سزانی ، تحلیلی و تر کیبی تقسیم می گردد. کنستراکتیویسم ( ساخت گرایی ) این جنبش در روسیه توسط ولادیمیر تاتلین، بر مبنای هنر پیکاسو و کولاژهای کوبیسمی ایجاد گردید. هنرمندان این سبک با تأکید بر ساختار شکل و فرم ، بیان مکانیت و زمانیت فضا ، تداوم و استمرار فضای درونی با پیرامون ، درصدد ایجاد آثار هنری ، بر مبنای اصول و فنون مدرن مهندسی هستند.هنرمندان برجسته: ولادیمیر تاتلین ، نائوم گابو ، آنتوان پوسنر ، الکساندر رودچنکو. کنتراپستو ( ایستایی تقابلی ) حالت ایستادن انسان به نحوی که بخش های مختلف بدن نسبت به هم ، کشش معکوس داشته باشند. در این وضع ، بالاتنه و پاها روی یک محور ، در خلاف جهت یکدیگرند می پیچند و در نتیجه بدن بر یک پا تکیه می کند و در کمر اندکی انحنا ایجاد می شود. اسلوب ایستایی تقابلی در سده پنجم ق.م ، در یونان ابداع شد. امپرسیونیسم این جنبش، اولّین جنبش فراگیر در هنر نوین بشمار می آید و در فرانسه توسط ادواردمانه و کلودمونه ایجاد گردید ، نام این جنبش از تابلوی «امپرسیون ، طلوع آفتاب» کلود مونه اقتباس شده است. بررسی نور و رنگ وکیفیات طبیعی آن و ایجاد یک دیدگاه علمی در هنر، از مسایل مطرح در این مکتب هستند. هنرمندان امپرسیونیست از ارائه اشکال با خطوط واضح محیطی سرباز زدند، آنها به نور با نگاهی علمی می نگریسته به مثلاً بجای قراردادن رنگ سبز ، رنگ های زرد و آبی را در کنار یکدیگر قرار می دادند. استفاده از تضاد رنگ های مکمل و حذف رنگ های سیاه و خاکستری از پرده ، از اصولی است که دراین مکتب مورد توجه قرار می گیرند.از هنرمندان برجسته : دوارد مانه ، کلودمونه ، آنود سیسیلی ، آگوست رنوار،کامی پیسارو ، ژرژ سورا ، ادگاردگا ، پل سینیاک و اگوست رودن. پست امپرسیونیسم جنبشی منشعب شده از امپرسیونیسم توسط پل سزان. مضامین و موضوعات در این مکتب به صورت صور ناب هندسی و احجام افلاطونی نمایش داده می شوند. هنرمندان پست امپرسیونیست، در آثار خود از ذرات بنیادین شکل و فرم استفاده می کردند ، با چنین عملکردی آثار ایجاد شده فاقد عمق و ژرف نمایی بودند، به همین جهت سزان برای نمایش عمق ، از تضاد رنگ های سرد و گرم (مدولاسیون رنگی) استفاده می کرد. استحکام در ساختار ترکیب بندی، صراحت شکل و فرم ، تأکید بر بیان درونی به مدد رنگ و شکل از ویژگیهای این جنبش هنری است.هنرمندان برجسته : پل سزان ، ونسان ونگوگ ، پل گوگن. فوویسم فوویسم به معنی بهره گیری جسورانه و نا متعارف از رنگ است که در قرن بیستم در فرانسه ، توسط هنری ماتیس ، مانگن و مارکه ایجاد شد . هنرمندان این سبک با تلفیق اصول امپرسیونیسم و سمبولیسم و طراحی دقیق و با استفاده از رنگ های کریه ، پرشور ، غیر واقعی و نامتعارف و با هویتی کانستراکتیو ، آثار خود را می آفریدند.در صورتی که این رنگ های غیر منطقی از نقاشیهای این سبک حذف شود و رنگ های منطقی جایگزین آن گردد، نقاشی ناتورالیسم یا رئالیسم ایجاد می شود.هنرمندان برجسته: هنری ماتیس ، آندره درن ، ولامینگ ، ژرژروئو ، مانگن ، مارکه . نئو امپرسیونیسم جنبشی منشعب شده از امپرسیونیسم توسط سورا وسینیاک که به اصول امپرسیونیسم وفادار بوده و هدف آنها ایجاد دیدگاه علمی تر در هنر است. هنرمندان این مکتب با استفاده از این دیدگاه علمی ، قصد نمایش ذرات بنیادین نور و رنگ را در آثار تجسمی خود داشته اند.این هنرمندان اسلوب نقطه پرداز رنگ و نقطه چین رنگ را با رنگ های اصلی و ناب و خالص استفاده می نمودند. سمبولیسم سمبولیسم جنبشی است در ادبیات و هنرهای بصری ، که ریشه در رمانتیسم داشته و به نفی تجسم عینی پرداخته و مفاهیم را با نمادها ، القا می کند. این جنبش در پاریس توسط ونسان ونگوگ و پل گوگن مطرح شد. هنرمندان این جنبش واقعیت مطلق را مبتذل و ناچیز شمرده و تحت تأثیر نمادگرایی مشرق زمین و با عدم باز نمایی عینی وتاکید بر ذهنیات و تفاسیر شخصی و با استفاده از رنگ های کانستراکتیو و با یک دیدگاه افراطی در رمانتیسیسم ، درصد بیان واقعیت غایی بوده اند. گوستاومورو نیز به این مکتب تعلق دارد. فتوریسم ( آینده نگری ) این جنبش در تقابل با رکود هنری ، در جریان جنگ جهانی اول ، در ایتالیا،توسط مارتینی ، با شعار مرگ هنر گذشته مطرح گردید. هنرمندان این سبک با تأیید و تأکید بر تکنولوژی و ماشینیسم و با استفاده از قوانین فیزیک دینامیک و ریتم و تکرار سطوح و فرم ها ، درصدد تأکید بر مفاهیمی چون حرکت ، سرعت و شتاب می باشند.از هنرمندان برجسته این مکتب ، می توان به مارسل دوشان ، جینو سورینی ، روسولو ، جاکوموبالا ، امبرتوبوتچیونی و کارلو کارا اشاره کرد. اکسپرسیونیسم این جنبش تحت تأثیر تفکر ونسان ونگوک در فرانسه و آلمان ایجاد گردید. هنرمندان این جنبش با تحریف و کژنمایی و اغراق آمیز نمودن مضامین و موضوعات با رنگ های تند و زننده و کاربری کیفیت تضاد در صدد بیان اوج و هیجانات و احساسات ذهنی خود هستند.هنرمندان این جنبش قصد نمایش واپس گرایی و به بن بست رسیدن انسان مدرن را دارند.هنرمندان برجسته: امیل نولده ، ادوارد مونش ، ماکس بکمان ، فرانسیس بیکن ، کته کل ویتس ، ژرژ روئو ، اگون شیله ، اسکارکوکوشکا ، لودویک کریشنر ، جیمز آنسور ، ریورا ، اگوست ماک ، فرانتس ماک ، واسیلی کاندینسکی. فرمالیسم در تقابل با ذهنیت گرایی شاعرانه کنسراکتیویسم جنبشی توسط هنرمندان مطرح گردید(هنرناب) که با تأکید بر جلوه صوری و ساختار صور هندسی بیان تفاسیر و تعابیر شخصی را داشت.هنرمندان : رونالد بلادن ، دیوید اسمیت. سوپرماتیسم ( والا گرایی ) سوپرماتیسم سبکی متشکل از ترکیب بندی های نظام یافته انتزاعی است که توسط مالویچ در روسیه پایه گذاری شده است.هنرمندان این سبک با استفاده از سطوح هندسی هم خانواده ، با استفاده از رنگ های ناب و خالص چون سفید و سیاه در صدد بیان احساسات محض و یا مفاهیمی چون عمق می باشند. اکسپرسیونیسم انتزاعی این جنبش در امریکا مطرح گردید که به نقاشیهای کنشی نیز معروف است. هنرمندان این سبک با عدم تأکید بر ساختار شکل و فرم ، رنگ گذاری بر اساس حرکات بدنی و کنش روانی نقاش به طور آنی و تصادفی، درصدد بیان هیجانات و احساسات لحظه ای و آنی هستند.هنرمندان برجسته: جکسون پالاک ، ویلهم دکونینگ و هانس هوفمان. دادائیسم این جنبش در آلمان و با دیدگاهی پوچ گرا و گرایشی ضد هنری و اعتراضی، درصدد تمسخر و ریشخند تمدن وهنر معاصر و ارزشهای مرسوم زمانه می باشد.شعار هنری این سبک «بی شکلی مطلق و نابودگری خود آفرینندگی» است. این جنبش حاصل فشارهای ناشی از جنگ جهانی اول است. عنصر تصادف در این جنبش ، نقش بسزایی دارد. تکنیک «فوتومونتاژ» توسط هنرمندان این جنبش ابداع شده است.هنرمندان برجسته : ماکس ارنست ، رائول هوسمن ، هانس ژان آرپ، مارسال دوشان. سورئالیسم ( وهم گری ) مهمترین جنبش ادبی و فلسفی قرن بیستم که هنرمندان سرخورده سه جنبش فتوریسم ، کوبیسم و دادائیسم ، در کافه ولترزوریخ آلمان به کوشش آندره برتون ، بیانیه آن را صادر نمودند. هنرمندان این جنبش با تایید نظریه فروید، درصدد بیان نا امیدی انسان غربی ، در بحران اجتماعی و حل تناقض رویا و واقعیت در یک ابر واقعیت هستند.هنرمندان برجسته: سالوادوردالی ، خوان میرو ، مارک شاگال ، رنه مارگریت ،آندره ماسون ، ماکس ارنست ، خاورز ، آلبرتو جاکومتی. فتورئالیسم این جنبش در آمریکا مطرح شده و به «رئالیسم اغراق آمیز» نیز معروف است.دراین جنبش با هنر عکاسی رقابت می شود. موضوع عمده این آثار، انسان می باشد. در این آثار از تکنیک هایی چون آکلریلیک روی بوم و پلی استرهای شیشه رنگی استفاده می شود.هنرمندان برجسته: چاک کلوس ، آلفرد لزلی ریونیسم ( پرتوگرایی ) این جنبش توسط «میخائیل لارینف» در روسیه مطرح شد که در آن هنرمندان به وسیله شعاع های رنگین نور متقاطع و موازی و کاربرد خطوط متقاطع و موازی با رنگ های درخشان ، درصدد بیان عامل زمان می باشند. رئالیسم ( واقع گرایی ) رئالیسم به معنای واقعیت عینی ، بدون خوشایند گری و احساساتی گری است.این جنبش در تقابل با آرمان گرایی نئوکلاسیک ها و در جریان انقلاب صنعتی فرانسه ایجاد شد، هدف هنرمندان این جنبش ، بیان واقعیت مطلق است. از مراکز مهم رئالیسم ، می توان از روسیه نام برد.هنرمندان برجسته : گوستاو کوربه ، فرانسوا میله ، ادوارد مانه ، فرانسیسکو گویا ، ایلیار پین و انوره دومیه . رمانتیسیسم ( تخیل گرایی ) رمانتیسیسم ، مهمترین جنبش هنری و ادبی قرن ۱۹ م است ، که در تقابل با خرد گرایی نئوکلاسیک ، در انگلستان و آلمان مطرح شد. هنرمندان این جنبش با استفاده از رنگ ها و خطوط درون نما و با هویتی خرد گریز، سعی در بیان احساسات و هیجانات خود را دارند. مهمترین مرکز تولید آثار تجسمی رمانتی سیسم ، انگلستان است.شعار هنر برای هنر، اولین بار توسط پیروان این مکتب ( و پس از آنها توسط پیروان مکتب سمبولیسم) مطرح می شود.هنرمندان برجسته : جان کاتمن ، چارلز بانینگتون ، جان کنستابل ، ویلیام ترنر ، اوژن دلاکروا ، تئودورژریکو ، فریدریش ، گویا ، کامیل کورو ، ویلیام بلیک ، آنتوان لویی باری ، فرانسوا رود (با اثر معروف لامارسیز) ، تادتسوکاری. اتوماتیسم گروهی تندرو، از سورئالیست های کانادایی ، که با انتشار بیانیه های تند ، به انتقاد از هنر و دیگر جنبه های زندگی پرداختند. اریانتالیسم عنوانی که به شماری از نقاشان آکادمیک اروپایی سده نوزدهم داده اند. اینان موضوعات شرقی مآب را ، با برداشتی رمانتیک تصویر می کردند و به طرزی غریب و افسانه ای نشان می دادند. اینستالیشن آرت ( کارکردگرایی ) از گزارشات پست مدرن در دهه ۱۹۷۰. آرنوو جنبشی منشعب شده از سمبولیسم به مرکزیت انگلستان که پیروانش با استفاده از صور نباتی و پر پیچ و تاب و با تأکید بر جنبه ها ی تزئینی و معماری ، درصدد خلق آثار خود بودند. مهمترین آثار این جنبش در قالب لیتوگرافی وحکاکی ایجاد شدند.هنرمندان برجسته: ویلیام موریس، گوستاو مورو ، گوستاو کلیمت ، ویکتور هورتا ، آلفونس موشا ، ببردزلی. نبی ها گروهی از نقاشان متاثر ازهنر گوگن که با استفاده از سطوح وسیع رنگ و فاقد عمق نمایی، با هویتی نمادین ، درصدد بیان تضادهای اجتماعی می باشند.هنرمندان برجسته : موریس دنی ، پل رانسون ،بونار ، وویار ، سروزیه. انتزاعی ( آبستره ) این جنبش در ۱۹۱۰ در روسیه توسط واسیلی کاندینسکی مطرح شد. در این جنبش هنرمندان با استفاده از عدم بازنمایی عینی و بیان تجسمی نوین خط و رنگ و با خلاصه نمودن مضامین و موضوعات ، به عناصر بنیادین چون خط ، سطح برای بیان کلیت و کلی گویی سود می جستند.هنرمندان برجسته : واسیلی کاندینسکی ، پیت موندریان ، کوپکا ، پیکابیا ، فرنان لژه ، هنری مور ، کنستانتین برانکوزی ، هپورت ، الکساندر کالدر. انتزاع هندسی جنبشی منشعب شده از انتزاعی که بوسیله سطوح ناب هندسی و تأکید بر رئالیسم فرم در صدد بیان تفاسیر و تعابیر شخصی است.هنرمندان برجسته: پیت موندریان ، مارک روتکو ، جوزف آلبرز ، بورگان دیلر. استیل این جنبش توسط پیت موندریان و تئوون دویسبورگ مطرح گردید. هنرمندان این جنبش با استفاده از خطوط عمودی، افقی و دوار، درصدد فضا سازی و بیان تفاسیر شخصی می باشند. آپ آرت( هنر دیدگانی ) این جنبش توسط «ویکتور وازارلی» مطرح گردید. هنرمندان این جنبش با استفاده از نقطه و خط و به مدد رنگ گزاری و سایه روشن کاری با استفاده از خطای باصره و توهم دید مخاطب ، درصدد القای مفاهیمی چون ریتم ، حرکت ، حجم مجازی، عمق و …..می باشند.هنرمندان برجسته: ویکتور وازارلی ، بریژیت رایلی ، استانلی تایگر من. پاپ آرت ( هنر مردمی ) این جنبش در دهه ۵۰ قرن بیستم ،توسط اندی وارهول و روی لیشتن اشتاین، درانگلستان و امریکا مطرح شد. هنرمندان این جنبش با استفاده از ملزومات دور ریختنی جامعه (قوطی نوشابه ، عکس و…) در صدد بیان هر چه قوی تر سنت ها و فرهنگ های بومی و اعتقادات قبیله ای می باشند.هنرمندان برجسته : اندی وارهول ، روی لیشتن اشتاین ، رشن برگ ، جاسپرجونز. کانسپچو آل آرت ( هنر مفهومی ) این جنبش دراواخر دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در این جنبش مفهوم مهمتر از ابزار و چگونگی اجزای است و هدف اصلی ، رسانیدن مفهوم یا ایده ای به مخاطب است .هنرمندان برجسته: سل لویت ، داگلاس هیوبر ، جوزف کاسوت ، بروس نومان. مینیمال آرت ( هنر کمینه ) جنبشی آغاز شده از امریکا که هدف پیروانش پژوهشی دوباره با انواع ساختارهای مدولی ، فضایی و شبکه ای ، برای توضیح مفاهیمی چون فضا ، فرم و مقیاس است و هر گونه بیان گری و توهم بصری را نفی را مردود می داند.هنرمندان برجسته: رونالد جاد ، کارل آندره نقاشان یکشنبه ندیده ها جنبشی منشعب شده از سمبولیسم که هنرمندان آن فاقد تحصیلات آکادمیک بودند.هنرمندان برجسته : هانری روسو. مکتب بلونیایی بلونیا درسده های شانزدهم و هفدهم ، مرکز نوعی کلاسیسیسم در نقاشی ایتالیا بود که از آکادمی کاراتچی سرچشمه می گرفت. نقاشان این مکتب در تحول سبک باروک در ایتالیا موثر واقع شدند.عمده ترین نقاشان این مکتب عبارت بودند از : دومینیکو ، گوئر چینو ، رنی. مکتب پاریس اصطلاحی که در مورد هنرمندان نوگرای مقیم پاریس در نیمه نخست سده بیستم ، به کار برده می شود.اینها لزوماً از سبک واحدی پیروی نمی کردند و اکثراً غیر فرانسوی بودند. گاه این اصطلاح را در معنایی وسیع تر ، به کل جنبش های هنری مدرن متمرکز در پاریس اطلاق می کنند. مکتب دانوب عنوانی که به جنبش منظره نگاری دهه های نخست سده شانزدهم ، در ناحیه دانوب داده شده است. هنرمندان این مکتب ، با نگرشی رمانتیک کوشیدند طبیعت را چون محیطی برای افعال آدمی نشان دهند.هنرمندان برجسته : کراناخ ، هوبر مکتب هادسن اصطلاحی که درباره شماری از منظره نگاران رمانتیک امریکایی سده نوزدهم به کار برده می شود. مکتب میلان یکی از مکاتب نقاشی ایتالیایی که در سده های پانزدهم و شانزدهم شکوفا بود و فوپا رهبری آن را برعهده داشت ولی پس از اقامت لئوناردوداوینچی و پیروانش در میلان ، این مکتب تحت تأثیر او و پیروانش قرار گرفت. مکتب نیویورک مکتب گروهی ناهمگن از نقاشان عمدتاً انتزاع گرا که در نیویورک شکل گرفت. این مکتب با عناوین اکسپرسیونیسم انتزاعی و نقاشیهای کنشی نیز ، شناخته می شود.پیروان این مکتب عبارتند از : پالاک ، مادرول ، نیومن و روتکو . هنر سلتی هنر اقوام سلتی ، ساکن در اروپای باختری ، از حدود ۴۵۰ ق.م تا ۶۵۰ ب.م که نقش های منحنی غیر متقارن که غالباً با صور حیوانی آمیخته اند، مشخصه اساسی هنر آنهاست. آنها در زمینه های جواهر سازی ، فلز کاری ، سفالگری و حکاکی روی چوب فعالیت داشتند. هنر بوم شناختی اصطلاحی برای توصیف هنری که بر فرآیندهای طبیعت تأکید می کند و نخستین بار در ۱۹۸۶ پدید آمد و آلن سانفیست ، از نمایندگان آن به شمار می آید. هنر زننده اصطلاحی برای توصیف آن نوع از هنر امریکایی که در آن مواد و مصالح غیر عادی و ناجور به کارمی رود. در این هنر غالباً نقاشی و مجسمه سازی با هم ترکیب می شوند. هنر خام اصطلاحی که توسط ژان دوبوفه ، برای توصیف انگاره سازی خامدستانه و نقش پردازی های مغشوش تصادفی رایج شد.در چنین رویکردی به هنر، سنتهای هنر باختر زمین ، مردود شمرده شد و نوعی زبان تصویری سر راست قابل مقایسه با هنر بدوی و هنر کودکان – مورد قبول قرار گرفت. دوبوفه و نقاشان گروه کبرا از نمایندگان آن به شمار می آیند. نئوپلاستیسیسم ( هنر زیبا ) نظریه زیبا شناختی پیت موندریان که احکامش عبارت بودند از: هنر باید کاملاً انتزاعی باشد ، از شکل های راست گوشه در وضعیت های افقی و عمودی استفاده شود و رنگ ها باید مشتمل بر فام های اولیه (سرخ ،زرد،آبی) و سیاه و سفید و خاکستری باشند. نئواکسپرسیونیسم (هنر زشت ) اصطلاحی که به احیای هنر اکسپرسیونیست در آلمان ، امریکا و ایتالیا در اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ اشاره دارد و در مورد آثار هنرمندانی چون بازلتیس ، کی فر ، کیا ، کلمنته ، میموپالادینو و شنابل ، به کار می رود.
-
ریشه واژه کوبیسم واژه «کوبیسم» از ریشه «Cube» به معنی «مکعب» اخذ شدهاست. این واژه را نخستین بار وکسل منتقد هنری بکار برد. دوید هاکنی در کنفرانس دانشگاه هاروارد در ۶ فوریه ۱۹۸۶ در این باره میگوید: امروزه کلمه کوبیسم برای آنچه که براک و پیکاسو انجام دادند عبارت بسیار سیه روز و بد گزینش شدهای است. در واقع این را وکسل، منتقد معروف، پایه گذاشت. او داشت اتفاقی را که افتاده بود درک میکرد و فکر میکرد کوبیسم یعنی مکعبها و سطحها. و این برچسبی بود که دیگر به آن زده شده بود. کوبیسم ماجرای مکعبها نیست. این یک دید ساده انگارانه معمولی است که بشنویم کوبیسم از راه نوعی هندسه به تجرید میرسد. معرفی کوبیستها کوشش میکنند تا کلیت یک پدیده (وجوه مختلف یک شی) را در آن واحد در یک سطح دو بعدی عرضه کنند، کوبیسم از این جهت مدعی رئالیسم بود، ولی نه رئالیسم بصری و امپرسیونیستی بلکه رئالیسم مفهومی.آنها همچنین در تلاش بودند تا ذهنیت خود را از اشیا و موجودات به صورت اشکال هندسی بیان کنند.از این رو آنچه را که در واقعیت است به گونهای که در چشمان ما قابل رویت است نمیبینیم. مراحل کوبیسم به دو مرحله تقسیم میشود: کوبیسم تحلیلی: این مرحله شامل نقاشیهای سالهای ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۱ پیکاسو و براک نشأت گرفتهاست که موضوعات آن معمولاً اشیا درون کارگاه نقاشی بودند. گیتار و آکاردئون براک اولین نقاشی از این سبک به شمار میآید. کوبیسم ترکیبی: ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۴ تأثیرات این سبک جنبشی خلاق و زایا را به وجود آورد که به پیدایش حرکتها و سبکهای فراوانی در قرن بیستم منتهی شد، که از آن جمله فوتوریسم، اورفیسم، پوریسم(ناب گرایی)و ورتیسم را میتوان نام برد. کوبیسم را تحت تأثیر نقاشیهای سزان میدانند، البته براک و پیکاسو کوبیسم را کاری نو در نقاشی میدانستند، همان طور که پیکاسو در سال 1939 گفته بود که «آنها به دنبال زبانی نو بودند» صرف نظر از تعلق خاطر پیکاسو و براک به امپرسیونیسم و استفاده از جهان بیرون به عنوان موضوع، آنها از این نظریه سورا و سزان نیز تبعیت میکردند که برای تأثیرگذاری یک نقاشی باید شکل و شمایل اشیا و فضای انها را در بوم دگرگون کرد. آنها همچنین با پرداختن به بخش کوچکی از جهان واقعی، محدود ساختن نقش مایهها به موضوعات داخل آتلیه و پرهیز از فضای آزاد، تنوع اندک مضامین و مهم بود طرز بیان در برابر موضوع و محتوا، گرایشات سمبولیستی خود را نشان میدادند. هنرمندان به جز ژرژ براک و پابلو پیکاسو که از آنها به عنوان آفرینندگان این سبک یاد شده، خوان گریس به خصوص پس از این دو و در قالب کوبیسم ترکیبی به خلق آثاری پرداخت. یکی ار مشهورترین آثار این سبک گرنیکا است. دلایل موفقیت دلایل موفقیت و اقبال کوبیسم را میتوان موارد زیر اعلام کرد: شروع جنبش در مرکز هنری آن زمان، پاریس. گروهی از هنرمندان پرشور که به دنبال زبانی نو بودند. نویسندگان و شاعرانی که با توضیحات و تفاسیر خود در گسترش این زبان نو دخیل بودند. عرضه کردن طیف وسیعی از آزادیها برای هنرمند مانند آزادی از بازنمایی دقیق واقعیت و آزادی در پرداختن به زبانی نو برای بیان دیدگاههای نو جُستارهای وابسته سبکهای نگارگری یکی از بهترین و شاهکارهای پابلو پیکاسو (زن گریان) یکی از کارهای ژرژ براک منبع
-
این اسم را لوئی واسل (منتقد هنری)به مسخره برروی یکی از بزگترین مکتبهای هنری جهان که موجب تحولی عظیم در جهان گشت گذاشت . او این اسم را از روی یکی از نقاشی های ژرژ براک که پر از مکعب های کوچک بود برداشت. کوبیسو را به دو مرحله تقسیم می کنند:۱-کوبیسم تحلیلی ۲- کوبیسم ترکیبی کوبیسم تحلیلی: که توجهی به رنگها نمی شد و تاکید بر روی فرایند جستجوی بصری در ویژگی های اساسی موضوعات آ تلیه ای به ویژه تصاویری از طبیعت بی جان می کند . هنرمند نقاشی اش را از زوایای مختلف می کشد (بین سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۲). کوبیسم ترکیبی : رنگها ظهور می یابد و هنر مند از کلاژ و بافتهای نا مقبول سطح تابلو اش را پر می کند. کوبیسو رویکردی مثبت به هنر مدرن است .از یک سو به هنر پیش از یونان و از یک سو به آینده چشم دارد . کوبیسم را ابداع پیکاسو و ژرژ براک می دانند. آنها اشارات قرار دادی پرسپکتیو کوتاه نمایی و نقاشی از مدل را کنار گذاشتند و مصمم شدند که حجم و پیکره را در سطحی دو بعدی و بدون هیچ گونه ایجاد توهم بصری در خلق تصویری سه بعدی به نمایش بگذارند .لذا کوبیسم رویکردی آگاهانه است تا بصیرتی ناخوداگاه. دو عامل بر ظهور کوبیسم تاثیر به سزایی داشت : ۱- تندیسهای آفریقایی ۲- و آثار متاخر سزان کوبیسم موجب پدید آمدن سبکهای هنری بسیاری مثل فوتوریسم اورفیسم ورتی سیسم خلوص گرایی و سرچشمه اصلی هنر انتزاعی گشت . از آنجا که در این سبک تاکید بیشتر بر نمایش ایده است تا نمایش واقعیت خود به یکی از بنیانهای گرایشات زیبایی شناختی سده بیستم بدل شد
-
به لحاظ مباحث نظری و ساختمان های طراحی شده، یکی از سبک های مهم برای بیان اصول و ارائه ساختمان های مدرن دربین دو جنگ جهانی بود. ساختار لغوی کلمه construction: ریشه لاتینconstruction : کلمه to cnstruet از کلمه لاتین con struere – به معنی سازماندهی کردن یا ساختار دادن- گرفته شده است .و ریشه روسی این کلمه عبارت است از : konstruktsiie ● مبانی فلسفی: به لحاظ مباحث نظری و ساختمان های طراحی شده، یکی از سبک های مهم برای بیان اصول و ارائه ساختمان های مدرن دربین دو جنگ جهانی بود. ● نتایج : ۱) کانستراکتیویسم در تقابل با دترمنیسم می باشد. ابتدا کانستراکتیویسم پیشنهاد طرح کاری را می دهد و سپس افراد شروع به انجام آن کار می کنند . ۲) تجربیات انسانها یک پروسه ارادی و در اختیار خود انسانها ست . ۳) کانستراکتیویسم معتقد است که سازماندهی فعالیتهای شخصی انسان، بصورت آگاهانه است و اراده انسان درآن نقش دارد، یعنی هر فردی دارای مشخصات فردی است اما در کنار این موضوع انسان در شبکه هایی از ارتباطات بین خود و دیگران، زندگی می کند. ۴) انسانها بصورت منفرد از اجتماع قابل فهم و شناخت نیستند . ۵) در آینده پرسپکتیو بهتری از ایده های امروز و وحدت و گوناگونی در آن واحد وجود خواهد داشت برای جمع گرایی انسانها که چگونه انسان باشیم، آگاه باشیم و در اجتماع باشیم . ۶) تأکید بر روی فعال بودن و معنادار بودن گسترش خودها به عنوان سیستم های خاص است. ● نحوة گسترش کانستراکتیویسم در عرصه های معماری: با اوج گیری اندیشه های آزادی طلبانه که در طی زمان شکل گرفت و همگام با گسترش عرصه های صنعت و وقوع انقلاب کبیر روسیه، رهبران انقلاب که معتقد به آزادی و اختیار انسانها بودند پس از پیروزی شروع به گسترش مبانی فلسفی خود در هنرهاییکه جنبه های بصری داشتند از جمله معماری، نقاشی و ... کردند. حتی این تأثیرات به لایه های اجتماعی و روانشناسی جامعه نیز نفوذ کرد این تأثیرات که ناشی از آرمانهای انقلابیون بود در تمامی لایه های اجتماعی، روانشناسی و ... وجود داشت که تأثیرآن بر معماری بحث شد. ● حرکت های موثر بر جنبش کانستراکتیویسم : ▪ کوبیسم ▪ فیوتریسم ▪ سوپر ماتیسم الف) تعریف کوبیسم : حرکت هنری در نقاشی و مجسمه سازی در اوایل قرن بیستم که در راستای کاستن از ظرافت های فرم های طبیعی و تبدیل آنها به فرمهای انتزاعی که اغلب ساختار هندسی دارند و به صورت discret planes رنگ شده است . و بر پایه اشکال انتزاعی در راستای عمودی و افقی بیان می شده اند . ب) تعریف فیوتریسم : اعتقاد به این که معنی زندگی و تکامل انسانها در آینده است، نه در حال و گذشته ! حرکتی هنری درسال ۱۹۱۰ از ایتالیا شروع شد که هدف آن بیان انرژی، دینامیک و حرکت و کیفیت های خشن زندگی معاصر مخصوصاً نشان دهنده حرکت و نیروی عصر صنعتی مدرن بود. ج) تعریف سوپرماتیسم: حرکت هنر روسی که بوسیله مالویچ پایه گذاری شد. د) ویژگی های سوپرماتیسم : ۱) هنر بدون شیئی خاص ۲) رهایی هنر از نشان دادن جهان (مناظر و اشیا) ۳) اشکال هندسی که روی بوم نقاشی می شد. ۴) مطالعه فرم ها و هنریکه مربوط به اشکال هندسی و رنگ می شود. ۵) تأثیر زیاد در گسترش هنر مدرن در اروپا، معماری و طراحی صنعتی. منبع
- 6 پاسخ
-
- 2
-
- construction
- فیوتریسم
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :