جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'کهن ترین نسخه شاهنامه'.
1 نتیجه پیدا شد
-
نویسنده: ابوالفضل خطیبی يكي ازدشواريهاي اساسي مصححان شاهنامه همواره اين بوده كه از آن نسخۀ خطي قديم دردست بوده است . نسخه خطي محفوظ در كتابخانه موزۀ بريتانيا (مورخ 675هجري) سالياني دراز كهن ترين نسخه شاهنامه شناخته شده بود تا آنكه در سال 1978 ميلادي ، آنجلو پيه مونتسه ، ايران شناس ايتاليائي ، اعلام كرد كه كهن ترين نسخه خطي شاهنامه را در كتابخانه ملي شهر فلورانس يافته است.او در مقاله اي (پيه مونتسه، 1980) شرح مفصلي از اين نسخه كه تنها نيمه نخست شاهنامه (تا پايان پادشاهي كيخسرو) را در بردارد،عرضه كرد. از آن زمان تا كنون بحث هاي زيادي بر سر تاريخ كتابت ، قدمت، اعتبار و درستي متن اين نسخه در ميان شاهنامه شناسان جريان يافت. اصالت كهن ترين نسخۀ «شاهنامه» ( فلورانس ، 614هجري) ؛ نوشته "ابوالفضل خطيبي" شاهنامه پژوه ايراني ، توانست سال 1384 خورشيدي به عنوان يكي از بهترين مقالات منتشر شده درزمينه نسخ خطي، جايزه « حاميان نسخ خطي» در كشور ايران را از آن خود كند. متن كامل اين مقاله را ، كه جهت انتشاردر اختيار "آتي بان" قرار گرفته است، در ادامه مي خوانيد. يكي ازدشواريهاي اساسي مصححان شاهنامه همواره اين بوده كه از آن نسخۀ خطي قديم دردست نبوده است . نسخه خطي محفوظ در كتابخانه موزۀ بريتانيا (مورخ 675هجري) سالياني دراز كهن ترين نسخه شاهنامه شناخته شده بود تا آنكه در سال 1978 ميلادي ، آنجلو پيه مونتسه ، ايران شناس ايتاليائي ، اعلام كرد كه كهن ترين نسخه خطي شاهنامه را در كتابخانه ملي شهر فلورانس يافته است.1 او در مقاله اي (پيه مونتسه، 1980) شرح مفصلي از اين نسخه كه تنها نيمه نخست شاهنامه (تا پايان پادشاهي كيخسرو) را در بردارد،عرضه كرد. از آن زمان تا كنون بحث هاي زيادي بر سر تاريخ كتابت ، قدمت، اعتبار و درستي متن اين نسخه در ميان شاهنامه شناسان جريان يافت. علي رواقي مي نويسد :«شايد ، نخستين كسي كه در تاريخ اين دستنوشت به دلايلي ترديد كرد من بودم» (رواقي ، 1369ب،ص24،همو،1369الف،ص35)0اما ظاهرا" اول بار مهدي قريب (1363،ص ج ؛همو،1369،ص1)بود كه در صحت تاريخ كتابت اين نسخه خطي شك كرده است. نخستين بار،خالقي مطلق (1364،ص406- 378) به معرفي وارزيابي نسخه خطي فلورانس پرداخت و مقاله او در اين باب همراه با معرفي ديگر نسخه هاي مبناي تصحيح او،در دفتري مستقل با عنوان :«گفتاري در شيوه تصحيح شاهنامه ومعرفي دستنويسها» ؛ به ضميمه دفتر يكم شاهنامه ، به همت انتشارات روزبهان به چاپ رسيد(خالقي،1369،ص19-11). خالقي،سپس،به مناسبت انتشار دفتر يكم شاهنامه ، معرفي جداگانه ومفصل ديگري ازنسخۀ خطي فلورانس عرضه كرد(1367،ص94-63). او درشش بخش،به شرح زير به ارزيابي اين نسخه پرداخت : 1) نقطه گذاري : كاتب اين نسخه ، بر خلاف كاتب كهن ترين نسخه كامل شاهنامه (لندن،675)در نقطه گذاري دقت شايسته اي نشان داده است. 2) ترتيب مصراعها وبيتها : اين نسخه،بر خلاف نسخه لندن،از اين نظر با بيشترنسخه هاي خطي و ترجمه عربي بنداري همخواني دارد و مواردي كه در آن ترتيب مصراعها وبيتها به هم خورده باشد ،بسياركم است. 3) افتادگي : افتادگي هاي اين نسخه از نسخه هاي ديگر كمتر است04) ابيات الحاقي : دراين نسخه بيتهاي سست الحاقي بسياري به ويژه در ديباچه كتاب وخطبه هاي برخي داستانها به چشم مي خورد. با اين همه، شمار اين ابيات نسبت به ديگر نسخه هاي مبناي تصحيح او كمتر است. 5) روايات الحاقي : ترجمه عربي بنداري و نسخه خطي فلورانس روايات الحاقي كمتري نسبت به ديگر نسخه ها دارند وازاين حيث معتبرترند. 6) ضبط واژه ها : اين نسخه بسياري از ضبطهاي كهن را داراست و ما اكنون به كمك اين نسخه ازمتن اصلي تصور درست تري داريم. از جمله اين ضبطهاي كهن است:گوسپند،سپيد، پولاد، پارس وپيل به جاي گوسفند، سفيد، فولاد، فارس و فيل درنسخه هاي ديگر؛نبشتن،نبشته ونبيسنده به جاي نوشتن،نوشته،نويسنده. كاربرد صورت كهن حروف اضافه بد / بذ(فارسي ميانه:pad) به جاي به درآغاز واژه هائي كه با مصوت آغاز مي شوند مانند: بذآهن به جاي به آهن،بذآيين،بذافراسياب،بذايرن،بذابر،بذآغوش. كاربرد چُن به جاي چو پيش از واژه هائي كه با مصوت آغاز مي شوند : چُن از،چُن آواز به جاي چواز و چوآواز. كاربرد اوميد به جاي اميد،ميژه به جاي مژه،مُستي (به معني ناتواني و درماندگي) به جاي سستي در نسخه هاي ديگر.خالقي،در پايان مقاله خود معايب اين نسخه را با ذكر شواهدي شرح مي دهد كه ازآن جمله اند:دستبردهاي طولي،يعني افتادگي ها وافزودگيها وپس و پيشيهاي ابيات؛دستبردهاي عرضي يعني وجود عناصر بيگانه در بيتهاي اصيل مانند ضبطهاي ساده ومنفرد؛ تحريف واژه هاي كهن يا تبديل آنها به صورت نوتر،مانند كاربرد بخاصه به جاي به ويژه،سلام به جاي پيام، نسل به جاي تخم ، لفظ به جاي گفت و جزآنها. خالقي،در پايان مقاله،نتيجه مي گيرد كه نسخه خطي فلورانس نه تنها كهن ترين بلكه روي هم رفته معتبرترين نسخه موجود شاهنامه است. وي،درنيمه نخستين شاهنامه ،اين نسخه را اساس تصحيح خود قرا داده ، اما، باپيروي ازروش انتقادي، ضبطهاي تصحيف و تحريف شده ، بيتهاي الحاقي وضبطهاي سادۀ منفرد آن رابه حاشيه برده است. در سال 1369،سه مقاله همزمان درايران درباره اين نسخه به چاپ رسيد كه در آنها بدون اشاره به مقالۀ خالقي مطلق2،معايب ونقايص نسخه فلورانس برجسته شده ومحاسن متعدد آن تقريبا" ناديده گرفته شده بود. محمد روشن ،در كنگره بزرگداشت فردوسي (هزاره تدوين شاهنامه)در، دي ماه 1369، باعرضه مقاله اي درباره نسخه خطي فلورانس ، باذكر برخي بيتهاي الحاقي ديباچه شاهنامه در ايران نسخه، به آن سخت تاخت وآن راچون«كاپوسنامۀ فراي» 3 مجعول خواند. پس شرحي از نوشته هاي صفحۀ پاياني اين نسخه را كه به چشم خود در كتابخانه ملي فلورانس ديده بود ، عرضه كرد. از آنجا كه اين ادعاها بعدها بحثهاي بسياري برانگيخت- و ما در ادامه مقاله به آنها اشاره خواهيم كرد - در اينجا شايسته است مهمترين بخش اين مقاله عينا"آورده شود: عبارت پاياني نسخه چنانكه درنسخه عكسي پيداست چنين است: تمام شد مجلد اول از شاهنامه به پيروزي وخرمي روز سه شنبه سيئم ماه مبارك محرم سال ششصدوچهارده بحمد الله تعالي وحسن توفيقه و صلّي الله علي خير خلقه محمد وآله الطاهرين الطيبين درنخستين برخورد وديدار به آشكارا ديده مي شود كه عبارت «تمام شد مجلد اول...» بر تراشيدگي كاغذ باز نويس شده است... در عبارت روزسه شنبه، سه شنبه بازنويس شده است... در اين تاريخ نگاري نيز چند نكته تازه به چشم مي آيد.نخست اصطلاح ماه مبارك است كه يادآور آن لطيفه است كه روستائي ساده دل به ماه مبارك رمضان به سفر رفته بود وجز گرسنگي بهره نيافته بود،و به ماه محرم الحرام درهرجاي خانهاي گسترده ديده بود وخواستار جابه جايي صفت اين ماه ها گشته بود كه به راستي محرم ماه مبارك است و فراواني نعمت! نكته ديگر روز سه شنبه سيئم چنان نگاشته شده است كه هم « سيئم» خوانده مي شود وهم سي ام تا در جدول تطبيقي برابري سال وماه برابري يكساني باشد. نكته سوم در نگارش سال است به اعداد فارسي ششصدوچهارده،كه عموما" دراين سده ها وحتي سده هاي پسينترسنه ها رابه تازي مي نگاشته اند...(روشن،1369الف،ص256-257). دومين مقاله اي كه در1369 نوشته شد به قلم مهدي قريب بود باعنوان « دستنويس شاهنامه فلورانس( 614 ه؟ ):هياهوي بسياراز براي هيچ! » (1369،ص51-1). در اين مقاله ، برخي از همان ايرادات محمد روشن بر انجامۀ نسخۀ خطي فلورانس آمده است كه از آن جمله اند : ثبت تاريخ كتابت به فارسي به جاي عربي وذكر « ماه مبارك (؟!) محرم ». اما بخش مفصل اين مقاله به ارزيابي محتواي نسخه به ذكر معايب آن اختصاص يافته است. نويسنده،با اشاره به دو مقاله ديگر خود در اين باره مي نويسد: هر سه مقاله از تم واحدي پيروي مي كنند وآن اين است كه،بر فرض بسيار ضعيف ، اگر نسخه خطي ف به لحاظ قدمت اصالت داشته باشد وثبت تاريخ كتابت614ه دركتيبه آن بكر و صحيح باشد، درهرحال به لحاظ سلامت وصحت متن،مغشوش وكم اعتبار... ( همان،ص2) سومين مقاله به قلم علي رواقي است در مقدمۀ چاپ عكسي نسخه فلورانس كه بازهم درهمان سال 1369به چاپ رسيده است. بخش آغازين مقدمه بحثهاي كلي است درباره شاهنامه وفردوسي وبخش بعدي به ارزيابي نسخه خطي فلورانس اختصاص دارد(1369ب ، ص شانزده به بعد). نويسنده در تاريخ كتابت نسخه ترديد كرده و معايب آن را ذيل عناوين ارزيابي محور عمودي يا خط طولي، واژه هاي عربي، نارسائي وزن وقافيه ، برخي از افتادگيها، وبيتهاي الحاقي شرح داده است0 همچنين ذيل عنوان «دگرگوني آوائي» با عرضۀ نمونه هائي ازاين دگرگونيها در نسخه فلورانس،آن را به حوزه و دورهاي خاص يا صحيح تر گونه اي ويژه از زبان فارسي نسبت داده و پيش از آن، نمونه هائي از واژه هاي نسخه را آورده وتنها درباره اندكي از آنها اظهار نظر كرده است. درباره فرضيه « تاثير گونه هاي زباني كاتبان در متن شاهنامه » وبقيۀ مطالب مقدمۀ آقاي رواقي در ادامه اين مقاله به بحث خواهيم پرداخت. آنچه از اين مقدمه وآن دو مقاله،به ويژه مقاله محمد روشن، در ذهن شاهنامه دوستان باقي ماند بدبيني و ترديد نسبت به قديم ترين نسخه خطي شاهنامه بود. شش سال بعد استاد ايرج افشار (افشار،1374،ص81-80) به يكي از شبهه ها كه در مقاله روشن به سخريه مطرح شده بود پاسخ گفت. اوبا عرضه شواهد فراواني از انجامه نسخه هاي خطي كهن فارسي نشان داد كه كاربرد عبارت محرم المبارك نزد كاتبان بسيار متداول بوده است(نيز- همو،1380ب،ص62-60؛زنجاني، 1379 ،ص46)0 در سالهاي اخير،بحثهاي تازه اي در باره نسخه خطي فلورانس در نامه بهارستان به چاپ رسيد كه در شناخت ماهيت اصلي اين نسخه و نيز زدودن شبهه هائي كه درباره اصالت آن مطرح شده بود تاثير بسيار داشت. نخست برات زنجاني (1379،ص49-45) با عرضۀ شواهدي از نسخه هاي خطي فارسي به همه شبهه هائي كه محمد روشن ونيز مهدي قريب پيش كشيده بودند،پاسخ گفت.امامحمدروشن، به گفته ايرج افشار(1380الف،ص208)،به«سوگند مغلّّظ» باز هم بر مخدوش بودن تاريخ نسخه پاي فشرد (1379،ص174). در شماره هاي بعدي نامه بهارستان ،مقاله ها و يادداشتهاي ديگري در ردّ ادعاهاي محمد روشن نوشته شد (مثلا"جويني ،1381،ص210-201). پيه مونتسه،كه گويي از ادعاهاي محمد روشن دلش به درد آمده بود،در نامه اي به فارسي نوشت : ...ساختگي بودن نسخه فلورانس كاملا"نادرست وگمراه كننده مي باشد،زيرا : 1. نسخه خطي شاهنامه فردوسي مورّخ 614ه ق، كه در كتابخانه ملي فلورانس خوشبختانه نگه داشته مي گردد، دستنوشته فارسي اصيل وكهن وقشنگ است. هم از ديدگاه ساختار باستان نويسي(paln-sraphy) 4 آن يعني مادۀ كاغذ ومداد و خط تزيين و صفحه بندي،هم برپايه مدارك واسناد تاريخي آن كتابخانه ؛ 2. همان نسخه ،مستند است كه اواخر قرن شانزدهم ميلادي يعني بيش ازچهارصد سال پيش،ازمصر بكوشش دانشمندان و جهانگرد "جرولامووكيئتّي" (ger-lam- vechitti) به روم وسپس به فلورانس آورده شد؛ 3.همان نسخه فقط يك قرن پيش (در سال 1903ميلادي)در فهرست آن كتابخانه ثبت و معرفي شد تحت عنوان«درتفسيرقرآن به زبان عرب ازنگارندۀ گمنام»5 ... بنابراين ساختگي بودن آن نسخه گرانبها و اصيل و گرامي پارسي به نفع و منفعت وسودمندي كي وكَس بود؟ اصيل بودن آن نسخه روشن و پيداست علي رغم چند نقايص وغلطهاي خطي كه درهمان نسخه ديده مي شود و يا اين چند نقايص برهاني ديگر از اصليت دستنوشتۀ فلورانس است. شاهنامه خوانان وشناسان و فردوسي دوستان يعني پژوهشگران و محققان اين نكته را تاييد مي نمايند،چون سخن فرودسي را تحقيق مي كنند. بينا و دانا را فردوسي دوست دارد و او نابينا و نادانا و نا شنوا را دوست ندارد. به عبارت ديگر، فردوسي دشمنان شايد در زمان سلطان محمود غزنوي زندگي مي كردند...(1380،ص210). آيدين آغداشلو،كارشناس خطي، كه تاكنون نسخه هاي بسياري را مرمّت كرده است نيزبه لحاظ خط شناسي وكتاب آرائي به بررسي انجامۀ نسخۀ فلورانس پرداخت و با ذكر شواهد و دلايل متعدد - كه به نظر نگارنده قانع كننده است - اصالت تاريخ آن را قطعي دانست(1381،ص213-211). در اينجا بايد اين نكته را بيفزايم كه در ملاقاتي كه نگارنده با استادايرج افشار- كه مهارت و دانش وي در نسخه شناسي بر هيچ كس پوشيده نيست- داشتم،نظر وي را درباره احتمال مخدوش بودن تاريخ نسخه خطي فلورانس جويا شدم. وي گفت عكسهاي متعددي از انجامۀ اين نسخه را ديده است و تاريخ آن هيچ اشكالي ندارد. درباره محتواي نسخه فلورانس - چنانكه گفته آمد- در مقاله پيشگفتۀ مهدي قريب ومقدمه علي رواقي شواهد گوناگوني از بيتهاي الحاقي و كاربرد واژه هاي عربي گرفته تا فساد وزن وقافيه و افتادگي داستانها و بيتها عرضه شده است كه در بيشتر موارد شواهد واستدلالهاي نويسندگان پذيرفتني است ،امّا به اين نكته مهم بايد نيك توجه شود كه اين گونه معايب درهمه نسخه هاي خطي شاهنامه كم وبيش ديده مي شود0 مثلا" با گردآوري شواهدي از معايب ياد شده در نيمه نخست كهن ترين نسخه هاي خطي كامل شاهنامه (لندن،675) رساله اي بسيار مفصل تراز مقاله هاي ياد شده مي توان نوشت.6درسال 1369، بنياد دايرة المعارف اسلامي،با همكاري دانشگاه تهران ،چاپ عكسي نسخه فلورانس را با مقدمه اي از علي رواقي به چاپ رساند. امّا چنانكه گفته شد،مقدمه نويس نگاه منصفانه اي به اين نسخه نداشته ، به گونه اي كه حتي پاره اي محاسن آن را عيب شمرده است. شواهد زير گواهي است بر اين مدعا. نويسنده در يكم مقدمه با عنوان «ارزشهاي زباني»نوشته : پاره اي از واژه هايي كه در دستنوشت فلورانس آمده است به گونه اي است كه ، با توجه به آگاهيهايي كه از واژه هاي شاهنامه داريم، مؤيد ضبط و معني درست برخي از واژه ها وبيتهاست. بايد گفت كه پاره اي از اين واژه ها و بيتها به گونه اي كه در چاپ مسكو ضبط شده است ، نادرست نيست و مي توان وجهي براي آنها نهاد(ص هفده)0[رواقي درپانويس اين جمله ذكر كرده است:«چاپ مسكو را درهمه جا تأييد نمي كنيم»0]
- 3 پاسخ
-
- کهن ترین نسخه شاهنامه
- اصالت کهن ترین نسخه شاهنامه
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :