رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'شاهنامه'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی
  • مکانیک در صنعت مکانیک در صنعت Topics
  • شهرسازان انجمن نواندیشان شهرسازان انجمن نواندیشان Topics
  • هنرمندان انجمن هنرمندان انجمن Topics
  • گالری عکس مشترک گالری عکس مشترک Topics
  • گروه بزرگ مهندسي عمرآن گروه بزرگ مهندسي عمرآن Topics
  • گروه معماری گروه معماری Topics
  • عاشقان مولای متقیان علی (ع) عاشقان مولای متقیان علی (ع) Topics
  • طراحان فضای سبز طراحان فضای سبز Topics
  • بروبچ با صفای مشهدی بروبچ با صفای مشهدی Topics
  • سفيران زندگي سفيران زندگي Topics
  • گروه طرفدارن ا.ث.میلان وبارسلونا گروه طرفدارن ا.ث.میلان وبارسلونا Topics
  • طرفداران شياطين سرخ طرفداران شياطين سرخ Topics
  • مهندسی صنایع( برترین رشته ی مهندسی) مهندسی صنایع( برترین رشته ی مهندسی) Topics
  • گروه طراحی unigraphics گروه طراحی unigraphics Topics
  • دوستداران معلم شهید دکتر شریعتی دوستداران معلم شهید دکتر شریعتی Topics
  • قرمزته قرمزته Topics
  • مبارزه با اسپم مبارزه با اسپم Topics
  • حسین پناهی حسین پناهی Topics
  • سهراب سپهری سهراب سپهری Topics
  • 3D MAX 3D MAX Topics
  • سیب سرخ حیات سیب سرخ حیات Topics
  • marine trainers marine trainers Topics
  • دوستداران بنان دوستداران بنان Topics
  • ارادتمندان جليل شهناز و حسين عليزاده ارادتمندان جليل شهناز و حسين عليزاده Topics
  • مکانیک ایرانی مکانیک ایرانی Topics
  • خودرو خودرو Topics
  • MAHAK MAHAK Topics
  • اصفهان نصف جهان اصفهان نصف جهان Topics
  • ارومیه ارومیه Topics
  • گیلان شهر گیلان شهر Topics
  • گروه بچه های قمی با دلهای بیکران گروه بچه های قمی با دلهای بیکران Topics
  • اهل دلان اهل دلان Topics
  • persian gulf persian gulf Topics
  • گروه بچه های کرد زبان انجمن نواندیشان گروه بچه های کرد زبان انجمن نواندیشان Topics
  • شیرازی های نواندیش شیرازی های نواندیش Topics
  • Green Health Green Health Topics
  • تغییر رشته تغییر رشته Topics
  • *مشهد* *مشهد* Topics
  • دوستداران داريوش اقبالي دوستداران داريوش اقبالي Topics
  • بچه هاي با حال بچه هاي با حال Topics
  • گروه طرفداران پرسپولیس گروه طرفداران پرسپولیس Topics
  • دوستداران هامون سینمای ایران دوستداران هامون سینمای ایران Topics
  • طرفداران "آقایان خاص" طرفداران "آقایان خاص" Topics
  • طرفداران"مخربین خاص" طرفداران"مخربین خاص" Topics
  • آبی های با کلاس آبی های با کلاس Topics
  • الشتریا الشتریا Topics
  • نانوالکترونیک نانوالکترونیک Topics
  • برنامه نویسان ایرانی برنامه نویسان ایرانی Topics
  • SETAREH SETAREH Topics
  • نامت بلند ایـــران نامت بلند ایـــران Topics
  • جغرافیا جغرافیا Topics
  • دوباره می سازمت ...! دوباره می سازمت ...! Topics
  • مغزهای متفکر مغزهای متفکر Topics
  • دانشجو بیا دانشجو بیا Topics
  • مهندسین مواد و متالورژی مهندسین مواد و متالورژی Topics
  • معماران جوان معماران جوان Topics
  • دالتون ها دالتون ها Topics
  • دکتران جوان دکتران جوان Topics
  • ASSASSIN'S CREED HQ ASSASSIN'S CREED HQ Topics
  • همیار تاسیسات حرارتی برودتی همیار تاسیسات حرارتی برودتی Topics
  • مهندسهای کامپیوتر نو اندیش مهندسهای کامپیوتر نو اندیش Topics
  • شیرازیا شیرازیا Topics
  • روانشناسی روانشناسی Topics
  • مهندسی مکانیک خودرو مهندسی مکانیک خودرو Topics
  • حقوق حقوق Topics
  • diva diva Topics
  • diva(مهندسین برق) diva(مهندسین برق) Topics
  • تاسیسات مکانیکی تاسیسات مکانیکی Topics
  • سیمرغ دل سیمرغ دل Topics
  • قالبسازان قالبسازان Topics
  • GIS GIS Topics
  • گروه مهندسین شیمی گروه مهندسین شیمی Topics
  • فقط خودم فقط خودم Topics
  • همکار همکار Topics
  • بچهای باهوش بچهای باهوش Topics
  • گروه ادبی انجمن گروه ادبی انجمن Topics
  • گروه مهندسین کشاورزی گروه مهندسین کشاورزی Topics
  • آبروی ایران آبروی ایران Topics
  • مکانیک مکانیک Topics
  • پریهای انجمن پریهای انجمن Topics
  • پرسپولیسی ها پرسپولیسی ها Topics
  • هواداران رئال مادرید هواداران رئال مادرید Topics
  • مازندرانی ها مازندرانی ها Topics
  • اتاق جنگ نواندیشان اتاق جنگ نواندیشان Topics
  • معماری معماری Topics
  • ژنتیکی هااااا ژنتیکی هااااا Topics
  • دوستداران بندر لیورپول ( آنفیلد ) دوستداران بندر لیورپول ( آنفیلد ) Topics
  • group-power group-power Topics
  • خدمات کامپپوتری های نو اندیشان خدمات کامپپوتری های نو اندیشان Topics
  • دفاع دفاع Topics
  • عمران نیاز دنیا عمران نیاز دنیا Topics
  • هواداران استقلال هواداران استقلال Topics
  • مهندسین عمران - آب مهندسین عمران - آب Topics
  • حرف دل حرف دل Topics
  • نو انديش نو انديش Topics
  • بچه های فیزیک ایران بچه های فیزیک ایران Topics
  • تبریزیها وقزوینی ها تبریزیها وقزوینی ها Topics
  • تبریزیها تبریزیها Topics
  • اکو سیستم و طبیعت اکو سیستم و طبیعت Topics
  • >>سبزوار<< >>سبزوار<< Topics
  • دکوراسیون با وسایل قدیمی دکوراسیون با وسایل قدیمی Topics
  • یکم خنده یکم خنده Topics
  • راستی راستی Topics
  • مهندسین کامپیوتر مهندسین کامپیوتر Topics
  • کسب و کار های نو پا کسب و کار های نو پا Topics
  • جمله های قشنگ جمله های قشنگ Topics
  • مدیریت IT مدیریت IT Topics
  • گروه مهندسان صنایع گروه مهندسان صنایع Topics
  • سخنان پندآموز سخنان پندآموز Topics
  • مغان سبز مغان سبز Topics
  • گروه آموزش مهارت های فنی و ذهنی گروه آموزش مهارت های فنی و ذهنی Topics
  • گیاهان دارویی گیاهان دارویی صنایع غذایی شیمی پزشکی داروسازی
  • دانستنی های بیمه ای موضوع ها
  • Oxymoronic فلسفه و هنر

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. Mohammad-Ali

    کوروش کبیر ما رو ببخش

    داشتم دنبال یه مطلبی می گشتم اینوپیداکردم چون قشنک گذاشتم توانجمن: من ایرانی نیستم چون بجای درود میگویم سلام و بجای بدرود میگوییم خداحافظ ***** من ایرانی نیستم چون روز کوروش بزرگ را نمیدانم (7 آبان ) چون این روز فقط در تقویم کشور من ثبت نشده است ***** من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند به خوراک بگوییم غذا،در حالی ک خودشان به ادرار شتر میگویند غذا و من هم تکرار میکنم ***** من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند برای شمارش خودمان بجای تن از نفر استفاده کنیم که واحد شمارش حیوانات است ***** من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند که بجای گفتن واق واق سگ بگوییم پارس که نام وطنمان است ***** من ایرانی نیستم چون عرب ها به من آموختن دیوث یک صفت زشت است, در حالیکه نام یکی از سرداران ایرانی بوده که درحمله اعراب به ایران تعداد زیادی از سربازان عرب را به هلاکت رسانده است ***** من ایرانی نیستم چون اعراب بمن آموختند بگویبم شاهنامه آخرش خوش است چون در آخر شاهنامه ایرانیان از اعراب شکست میخورند زمانی که عرب ملخ میخورد .... کورش به هرکس به اندازه خانواده اش گندم میداد ... ( یعنی عدالت ) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ������زمانی که عرب در بیابان بز میچراند.... کورش نیمی از دنیا راگرفت....( یعنی حکومت ) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ������زمانی که عرب دختر را ننگ میدانس .... کورش به بانوی ایرانى احترام میگذاشت .... ( یعنی مردم پرستی ) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ������زمانی که عرب را " ام جهل" میخوادند .... شاه کشور من اولین منشور حقوق بشررا نوشت..!! ( یعنی هنر ) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ������زمانی که عرب چوب میپرستید ... کورش نیمی از دنیارا یکتا پرست کرد ... ( یعنی وحدت ) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ������زمانی که عرب دخترش را زنده در گور میکرد ..... کورش بزرگ برای دختران پارس دانشگاه ساخت..!!!!! ( یعنی عشق ) ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ������زمانی که عرب در چادر بود ... کشور من تخت جمشید و پاسارگاد داشت..!! ( یعنی عظمت ) به قول یک استادی ببخشیددقیقایادم نیست سخنانشو) نبایدافتخارمابه یکسری کاسه وکوزه باشد الان ماچی هستیم.حرفی که خیلی هارا عصبانی می کند !
  2. چکیده: در اوستا کوی اوسن یا کیکاووس، بزرگ ترین و پرشکوه ترین شهریار کیانی است. او دارای فرّه کیانی است؛ موهبتی که به وی امتیازات ویژه ای می بخشد. یکی از این امتیازات آسمان پیمایی و هم صحبتی او با اهورامزدا است، ولی مرور زمان، اسطوره کیکاووس را همانند بسیاری از اساطیر دیگر دستخوش دگرگونی کرده است. او از بارگاه بلندمرتبه اش سقوط کرده و تبدیل به شاه بی خردی می شود که حتی باعث مرگ فرزند خود– سیاووش– نیز می گردد و دلیل آسمان پیمایی اش نیز، حمله به جایگاه خداوند و آرزوی تسلط برآسمان تلقی می شود. در این پژوهش تلاش شده است با بررسی چهره اسطوره ای کیکاووس، دلیل اولیه داستان آسمان پیمایی او و همچنین سبب دگرگونی این روایت مشخص شود. سپس با توجه به اصل اسطوره، ضمن جابه جایی بیت هایی از داستان کیکاووس در شاهنامه، ساختار اولیه و اصلی داستان مشخص شود. مشخصات مقاله:مقاله در 33 صفحه به قلم دکترمعصومه باقري(استادیار فرهنگ و زبانهاي باستانی دانشگاه شهید باهنر کرمان)،سحر رستگاري نژاد (کارشناس ارشد فرهنگ و زبانهاي باستانی دانشگاه شهید باهنر کرمان).منبع:ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال دهم تابستان 1393 شماره 35.ensani.ir نکته ای در ساختار داستان آسمان پیمایی کیکاووس.pdf
  3. نگاهی از منظر معماری به سازه زبانی شاهنامه ساختار درونی و زیرساخت های یک اثر،تفکر حاکم بر پیکره ی متن و روابط آن ها با هم از یک سو،و نمایش زبان به صرف یک تصویر،ساخت ها و چینش واج ها در کنار هم،نمایی از واژه به نمایش می گذارد.در واقع شاعر یا نویسنده ی متن در ابتدایی ترین وضعیت ساخت اثر به تصویربرداری واژه می پردازد. در اولین حضور،واژه به عنوان ابزار بیان آنچه مورد نظر است،اگر نتواند تصویری از خود و آن چه می خواهد به وجود بیاورد را در ذهن خواننده بسازد،ناکارآمد عمل کرده است و فاقد توان در ارتباط با دیگر وازگان است.حلقه ای است که در میان چرخش تصاویر و پیوند ارگانیک وازه ها با یکدیگر بی هیچ اتصالی معلق می ماند و اگر این اتفاق در صد بلایی از یک اثر بیفتد به طور طبیعی آن اثر را اثری فاقد ارزش ادبی و بحث پیرامون مفاهیمی مانند زیبایی شناسی یا دیگر نقدهای رایج می دانیم. مشخصات مقاله:مقاله در 10 صفحه به قلم مزگان امیری،منبع کتاب ماه هنر،بهمن ماه 1388 دانلود مقاله
  4. sam arch

    اصالت کهن ترین نسخه شاهنامه

    نویسنده: ابوالفضل خطیبی يكي ازدشواريهاي اساسي مصححان شاهنامه همواره اين بوده كه از آن نسخۀ خطي قديم دردست بوده است . نسخه خطي محفوظ در كتابخانه موزۀ بريتانيا (مورخ 675هجري) سالياني دراز كهن ترين نسخه شاهنامه شناخته شده بود تا آنكه در سال 1978 ميلادي ، آنجلو پيه مونتسه ، ايران شناس ايتاليائي ، اعلام كرد كه كهن ترين نسخه خطي شاهنامه را در كتابخانه ملي شهر فلورانس يافته است.او در مقاله اي (پيه مونتسه، 1980) شرح مفصلي از اين نسخه كه تنها نيمه نخست شاهنامه (تا پايان پادشاهي كيخسرو) را در بردارد،عرضه كرد. از آن زمان تا كنون بحث هاي زيادي بر سر تاريخ كتابت ، قدمت، اعتبار و درستي متن اين نسخه در ميان شاهنامه شناسان جريان يافت. اصالت كهن ترين نسخۀ «شاهنامه» ( فلورانس ، 614هجري) ؛ نوشته "ابوالفضل خطيبي" شاهنامه پژوه ايراني ، توانست سال 1384 خورشيدي به عنوان يكي از بهترين مقالات منتشر شده درزمينه نسخ خطي،‌ جايزه « حاميان نسخ خطي» در كشور ايران را از آن خود كند. متن كامل اين مقاله را ، كه جهت انتشاردر اختيار "آتي بان" قرار گرفته است، در ادامه مي خوانيد. يكي ازدشواريهاي اساسي مصححان شاهنامه همواره اين بوده كه از آن نسخۀ خطي قديم دردست نبوده است . نسخه خطي محفوظ در كتابخانه موزۀ بريتانيا (مورخ 675هجري) سالياني دراز كهن ترين نسخه شاهنامه شناخته شده بود تا آنكه در سال 1978 ميلادي ، آنجلو پيه مونتسه ، ايران شناس ايتاليائي ، اعلام كرد كه كهن ترين نسخه خطي شاهنامه را در كتابخانه ملي شهر فلورانس يافته است.1 او در مقاله اي (پيه مونتسه، 1980) شرح مفصلي از اين نسخه كه تنها نيمه نخست شاهنامه (تا پايان پادشاهي كيخسرو) را در بردارد،عرضه كرد. از آن زمان تا كنون بحث هاي زيادي بر سر تاريخ كتابت ، قدمت، اعتبار و درستي متن اين نسخه در ميان شاهنامه شناسان جريان يافت. علي رواقي مي نويسد :«شايد ، نخستين كسي كه در تاريخ اين دستنوشت به دلايلي ترديد كرد من بودم» (رواقي ، 1369ب،ص24،همو،1369الف،ص35)0اما ظاهرا" اول بار مهدي قريب (1363،ص ج ؛همو،1369،ص1)بود كه در صحت تاريخ كتابت اين نسخه خطي شك كرده است. نخستين بار،خالقي مطلق (1364،ص406- 378) به معرفي وارزيابي نسخه خطي فلورانس پرداخت و مقاله او در اين باب همراه با معرفي ديگر نسخه هاي مبناي تصحيح او،در دفتري مستقل با عنوان :«گفتاري در شيوه تصحيح شاهنامه ومعرفي دستنويسها» ؛ به ضميمه دفتر يكم شاهنامه ، به همت انتشارات روزبهان به چاپ رسيد(خالقي،1369،ص19-11). خالقي،سپس،به مناسبت انتشار دفتر يكم شاهنامه ، معرفي جداگانه ومفصل ديگري ازنسخۀ خطي فلورانس عرضه كرد(1367،ص94-63). او درشش بخش،به شرح زير به ارزيابي اين نسخه پرداخت : 1) نقطه گذاري : كاتب اين نسخه ، بر خلاف كاتب كهن ترين نسخه كامل شاهنامه (لندن،675)در نقطه گذاري دقت شايسته اي نشان داده است. 2) ترتيب مصراعها وبيتها : اين نسخه،بر خلاف نسخه لندن،از اين نظر با بيشترنسخه هاي خطي و ترجمه عربي بنداري همخواني دارد و مواردي كه در آن ترتيب مصراعها وبيتها به هم خورده باشد ،بسياركم است. 3) افتادگي : افتادگي هاي اين نسخه از نسخه هاي ديگر كمتر است04) ابيات الحاقي : دراين نسخه بيتهاي سست الحاقي بسياري به ويژه در ديباچه كتاب وخطبه هاي برخي داستانها به چشم مي خورد. با اين همه، شمار اين ابيات نسبت به ديگر نسخه هاي مبناي تصحيح او كمتر است. 5) روايات الحاقي : ترجمه عربي بنداري و نسخه خطي فلورانس روايات الحاقي كمتري نسبت به ديگر نسخه ها دارند وازاين حيث معتبرترند. 6) ضبط واژه ها : اين نسخه بسياري از ضبطهاي كهن را داراست و ما اكنون به كمك اين نسخه ازمتن اصلي تصور درست تري داريم. از جمله اين ضبطهاي كهن است:گوسپند،سپيد، پولاد، پارس وپيل به جاي گوسفند، سفيد، فولاد، فارس و فيل درنسخه هاي ديگر؛نبشتن،نبشته ونبيسنده به جاي نوشتن،نوشته،نويسنده. كاربرد صورت كهن حروف اضافه بد / بذ(فارسي ميانه:pad) به جاي به درآغاز واژه هائي كه با مصوت آغاز مي شوند مانند: بذآهن به جاي به آهن،بذآيين،بذافراسياب،بذايرن،بذابر،بذآغوش. كاربرد چُن به جاي چو پيش از واژه هائي كه با مصوت آغاز مي شوند : چُن از،چُن آواز به جاي چواز و چوآواز. كاربرد اوميد به جاي اميد،ميژه به جاي مژه،مُستي (به معني ناتواني و درماندگي) به جاي سستي در نسخه هاي ديگر.خالقي،در پايان مقاله خود معايب اين نسخه را با ذكر شواهدي شرح مي دهد كه ازآن جمله اند:دستبردهاي طولي،يعني افتادگي ها وافزودگيها وپس و پيشيهاي ابيات؛دستبردهاي عرضي يعني وجود عناصر بيگانه در بيتهاي اصيل مانند ضبطهاي ساده ومنفرد؛ تحريف واژه هاي كهن يا تبديل آنها به صورت نوتر،مانند كاربرد بخاصه به جاي به ويژه،سلام به جاي پيام، نسل به جاي تخم ، لفظ به جاي گفت و جزآنها. خالقي،در پايان مقاله،نتيجه مي گيرد كه نسخه خطي فلورانس نه تنها كهن ترين بلكه روي هم رفته معتبرترين نسخه موجود شاهنامه است. وي،درنيمه نخستين شاهنامه ،اين نسخه را اساس تصحيح خود قرا داده ، اما، باپيروي ازروش انتقادي، ضبطهاي تصحيف و تحريف شده ، بيتهاي الحاقي وضبطهاي سادۀ منفرد آن رابه حاشيه برده است. در سال 1369،سه مقاله همزمان درايران درباره اين نسخه به چاپ رسيد كه در آنها بدون اشاره به مقالۀ خالقي مطلق2،معايب ونقايص نسخه فلورانس برجسته شده ومحاسن متعدد آن تقريبا" ناديده گرفته شده بود. محمد روشن ،در كنگره بزرگداشت فردوسي (هزاره تدوين شاهنامه)در، دي ماه 1369، باعرضه مقاله اي درباره نسخه خطي فلورانس ، باذكر برخي بيتهاي الحاقي ديباچه شاهنامه در ايران نسخه، به آن سخت تاخت وآن راچون«كاپوسنامۀ فراي» 3 مجعول خواند. پس شرحي از نوشته هاي صفحۀ پاياني اين نسخه را كه به چشم خود در كتابخانه ملي فلورانس ديده بود ، عرضه كرد. از آنجا كه اين ادعاها بعدها بحثهاي بسياري برانگيخت- و ما در ادامه مقاله به آنها اشاره خواهيم كرد - در اينجا شايسته است مهمترين بخش اين مقاله عينا"آورده شود: عبارت پاياني نسخه چنانكه درنسخه عكسي پيداست چنين است: تمام شد مجلد اول از شاهنامه به پيروزي وخرمي روز سه شنبه سيئم ماه مبارك محرم سال ششصدوچهارده بحمد الله تعالي وحسن توفيقه و صلّي الله علي خير خلقه محمد وآله الطاهرين الطيبين درنخستين برخورد وديدار به آشكارا ديده مي شود كه عبارت «تمام شد مجلد اول...» بر تراشيدگي كاغذ باز نويس شده است... در عبارت روزسه شنبه، سه شنبه بازنويس شده است... در اين تاريخ نگاري نيز چند نكته تازه به چشم مي آيد.نخست اصطلاح ماه مبارك است كه يادآور آن لطيفه است كه روستائي ساده دل به ماه مبارك رمضان به سفر رفته بود وجز گرسنگي بهره نيافته بود،و به ماه محرم الحرام درهرجاي خانهاي گسترده ديده بود وخواستار جابه جايي صفت اين ماه ها گشته بود كه به راستي محرم ماه مبارك است و فراواني نعمت! نكته ديگر روز سه شنبه سيئم چنان نگاشته شده است كه هم « سيئم» خوانده مي شود وهم سي ام تا در جدول تطبيقي برابري سال وماه برابري يكساني باشد. نكته سوم در نگارش سال است به اعداد فارسي ششصدوچهارده،كه عموما" دراين سده ها وحتي سده هاي پسينترسنه ها رابه تازي مي نگاشته اند...(روشن،1369الف،ص256-257). دومين مقاله اي كه در1369 نوشته شد به قلم مهدي قريب بود باعنوان « دستنويس شاهنامه فلورانس( 614 ه؟ ):هياهوي بسياراز براي هيچ! » (1369،ص51-1). در اين مقاله ، برخي از همان ايرادات محمد روشن بر انجامۀ نسخۀ خطي فلورانس آمده است كه از آن جمله اند : ثبت تاريخ كتابت به فارسي به جاي عربي وذكر « ماه مبارك (؟!) محرم ». اما بخش مفصل اين مقاله به ارزيابي محتواي نسخه به ذكر معايب آن اختصاص يافته است. نويسنده،با اشاره به دو مقاله ديگر خود در اين باره مي نويسد: هر سه مقاله از تم واحدي پيروي مي كنند وآن اين است كه،بر فرض بسيار ضعيف ، اگر نسخه خطي ف به لحاظ قدمت اصالت داشته باشد وثبت تاريخ كتابت614ه دركتيبه آن بكر و صحيح باشد، درهرحال به لحاظ سلامت وصحت متن،مغشوش وكم اعتبار... ( همان،ص2) سومين مقاله به قلم علي رواقي است در مقدمۀ چاپ عكسي نسخه فلورانس كه بازهم درهمان سال 1369به چاپ رسيده است. بخش آغازين مقدمه بحثهاي كلي است درباره شاهنامه وفردوسي وبخش بعدي به ارزيابي نسخه خطي فلورانس اختصاص دارد(1369ب ، ص شانزده به بعد). نويسنده در تاريخ كتابت نسخه ترديد كرده و معايب آن را ذيل عناوين ارزيابي محور عمودي يا خط طولي، واژه هاي عربي، نارسائي وزن وقافيه ، برخي از افتادگيها، وبيتهاي الحاقي شرح داده است0 همچنين ذيل عنوان «دگرگوني آوائي» با عرضۀ نمونه هائي ازاين دگرگونيها در نسخه فلورانس،آن را به حوزه و دورهاي خاص يا صحيح تر گونه اي ويژه از زبان فارسي نسبت داده و پيش از آن، نمونه هائي از واژه هاي نسخه را آورده وتنها درباره اندكي از آنها اظهار نظر كرده است. درباره فرضيه « تاثير گونه هاي زباني كاتبان در متن شاهنامه » وبقيۀ مطالب مقدمۀ آقاي رواقي در ادامه اين مقاله به بحث خواهيم پرداخت. آنچه از اين مقدمه وآن دو مقاله،به ويژه مقاله محمد روشن، در ذهن شاهنامه دوستان باقي ماند بدبيني و ترديد نسبت به قديم ترين نسخه خطي شاهنامه بود. شش سال بعد استاد ايرج افشار (افشار،1374،ص81-80) به يكي از شبهه ها كه در مقاله روشن به سخريه مطرح شده بود پاسخ گفت. اوبا عرضه شواهد فراواني از انجامه نسخه هاي خطي كهن فارسي نشان داد كه كاربرد عبارت محرم المبارك نزد كاتبان بسيار متداول بوده است(نيز- همو،1380ب،ص62-60؛زنجاني، 1379 ،ص46)0 در سالهاي اخير،بحثهاي تازه اي در باره نسخه خطي فلورانس در نامه بهارستان به چاپ رسيد كه در شناخت ماهيت اصلي اين نسخه و نيز زدودن شبهه هائي كه درباره اصالت آن مطرح شده بود تاثير بسيار داشت. نخست برات زنجاني (1379،ص49-45) با عرضۀ شواهدي از نسخه هاي خطي فارسي به همه شبهه هائي كه محمد روشن ونيز مهدي قريب پيش كشيده بودند،پاسخ گفت.امامحمدروشن، به گفته ايرج افشار(1380الف،ص208)،به«سوگند مغلّّظ» باز هم بر مخدوش بودن تاريخ نسخه پاي فشرد (1379،ص174). در شماره هاي بعدي نامه بهارستان ،مقاله ها و يادداشتهاي ديگري در ردّ ادعاهاي محمد روشن نوشته شد (مثلا"جويني ،1381،ص210-201). پيه مونتسه،كه گويي از ادعاهاي محمد روشن دلش به درد آمده بود،در نامه اي به فارسي نوشت : ...ساختگي بودن نسخه فلورانس كاملا"نادرست وگمراه كننده مي باشد،زيرا : 1. نسخه خطي شاهنامه فردوسي مورّخ 614ه ق، كه در كتابخانه ملي فلورانس خوشبختانه نگه داشته مي گردد، دستنوشته فارسي اصيل وكهن وقشنگ است. هم از ديدگاه ساختار باستان نويسي(paln-sraphy) 4 آن يعني مادۀ كاغذ ومداد و خط تزيين و صفحه بندي،هم برپايه مدارك واسناد تاريخي آن كتابخانه ؛ 2. همان نسخه ،مستند است كه اواخر قرن شانزدهم ميلادي يعني بيش ازچهارصد سال پيش،ازمصر بكوشش دانشمندان و جهانگرد "جرولامووكيئتّي" (ger-lam- vechitti) به روم وسپس به فلورانس آورده شد؛ 3.همان نسخه فقط يك قرن پيش (در سال 1903ميلادي)در فهرست آن كتابخانه ثبت و معرفي شد تحت عنوان«درتفسيرقرآن به زبان عرب ازنگارندۀ گمنام»5 ... بنابراين ساختگي بودن آن نسخه گرانبها و اصيل و گرامي پارسي به نفع و منفعت وسودمندي كي وكَس بود؟ اصيل بودن آن نسخه روشن و پيداست علي رغم چند نقايص وغلطهاي خطي كه درهمان نسخه ديده مي شود و يا اين چند نقايص برهاني ديگر از اصليت دستنوشتۀ فلورانس است. شاهنامه خوانان وشناسان و فردوسي دوستان يعني پژوهشگران و محققان اين نكته را تاييد مي نمايند،چون سخن فرودسي را تحقيق مي كنند. بينا و دانا را فردوسي دوست دارد و او نابينا و نادانا و نا شنوا را دوست ندارد. به عبارت ديگر، فردوسي دشمنان شايد در زمان سلطان محمود غزنوي زندگي مي كردند...(1380،ص210). آيدين آغداشلو،كارشناس خطي، كه تاكنون نسخه هاي بسياري را مرمّت كرده است نيزبه لحاظ خط شناسي وكتاب آرائي به بررسي انجامۀ نسخۀ فلورانس پرداخت و با ذكر شواهد و دلايل متعدد - كه به نظر نگارنده قانع كننده است - اصالت تاريخ آن را قطعي دانست(1381،ص213-211). در اينجا بايد اين نكته را بيفزايم كه در ملاقاتي كه نگارنده با استادايرج افشار- كه مهارت و دانش وي در نسخه شناسي بر هيچ كس پوشيده نيست- داشتم،نظر وي را درباره احتمال مخدوش بودن تاريخ نسخه خطي فلورانس جويا شدم. وي گفت عكسهاي متعددي از انجامۀ اين نسخه را ديده است و تاريخ آن هيچ اشكالي ندارد. درباره محتواي نسخه فلورانس - چنانكه گفته آمد- در مقاله پيشگفتۀ مهدي قريب ومقدمه علي رواقي شواهد گوناگوني از بيتهاي الحاقي و كاربرد واژه هاي عربي گرفته تا فساد وزن وقافيه و افتادگي داستانها و بيتها عرضه شده است كه در بيشتر موارد شواهد واستدلالهاي نويسندگان پذيرفتني است ،امّا به اين نكته مهم بايد نيك توجه شود كه اين گونه معايب درهمه نسخه هاي خطي شاهنامه كم وبيش ديده مي شود0 مثلا" با گردآوري شواهدي از معايب ياد شده در نيمه نخست كهن ترين نسخه هاي خطي كامل شاهنامه (لندن،675) رساله اي بسيار مفصل تراز مقاله هاي ياد شده مي توان نوشت.6درسال 1369، بنياد دايرة المعارف اسلامي،با همكاري دانشگاه تهران ،چاپ عكسي نسخه فلورانس را با مقدمه اي از علي رواقي به چاپ رساند. امّا چنانكه گفته شد،مقدمه نويس نگاه منصفانه اي به اين نسخه نداشته ، به گونه اي كه حتي پاره اي محاسن آن را عيب شمرده است. شواهد زير گواهي است بر اين مدعا. نويسنده در يكم مقدمه با عنوان «ارزشهاي زباني»نوشته : پاره اي از واژه هايي كه در دستنوشت فلورانس آمده است به گونه اي است كه ، با توجه به آگاهيهايي كه از واژه هاي شاهنامه داريم، مؤيد ضبط و معني درست برخي از واژه ها وبيتهاست. بايد گفت كه پاره اي از اين واژه ها و بيتها به گونه اي كه در چاپ مسكو ضبط شده است ، نادرست نيست و مي توان وجهي براي آنها نهاد(ص هفده)0[رواقي درپانويس اين جمله ذكر كرده است:«چاپ مسكو را درهمه جا تأييد نمي كنيم»0]
  5. پرداختن به پژوهش و تحلیل ساختاری اساطیر در ایران کاری بسیار تازه وجوان است. بجز چند تن از ایرانیان، آن هم از دانش آموختگان حوزۀ فرهنگ وزبان های باستانی و زبان شناسی و ادبیات فارسی، از جمله شادروان مهرداد بهار و سرکار خانم دکتر ژاله آموزگار و دکتر بهمن سرکاراتی، انسان شناسان ایرانی کمتر به اسطوره شناسی و تحلیل ساختاری و تطبیقی اسطوره های ایران و تحقیق در بن مایه های اجتماعی و فرهنگی آنها همت گمارده اند. خانم دکتربهار مختاریان هم یکی از دانش آموختگان رشتۀ فرهنگ و زبان های باستان ایران هستند که بنابر علاقۀ فراوانی که به شناخت اساطیر ایران داشتند، از سال ها پیش برای دریافت هرچه بهتر جوهرۀ اساطیر ایران به مطالعۀ آثارانسان شناسی و پژوهش های انسان شناسان در زمینۀ اسطوره شناسی پرداختند. انگیزۀ کار روی اسطوره در ایشان، به طوری که خود ایشان اظهار می دارند، با نوشتن پایان نامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان «فریدون در اساطیر و روایات ایرانی» در 1372 پدید آمد. اما چون تحقیقات بر روی اسطوره در ایران را آشفته و نابسامان و دور از الگو وروش علمی می دیدند، به نوشته های پژوهشگران اروپایی، به ویژه انسانسان شناسان روی آوردند و نخستین بار با خواندن مقالۀ «بررسی ساختاری اسطوره» از لوی- استروس، افق چگونگی کار روی اسطوره به سوی او باز شد و با ادامه دادن مطالعۀ نوشته های این انسان شناس و آثار دیگران از جمله ژرژ دومزیل، رفته رفته با نگرش ها و روش های انسان شناسی در بررسی تحلیلی و تطبیقی اساطیر آشنایی بیشتر یافتند و نخستین مقاله شان را با عنوان « ساختار تغذیه در اسطورۀ مشی و مشیانه»، بابهره گیری از آموخته های تازه در اسطوره شناسی در1380چاپ و منتشرکردند. در اینجا نکتۀ ظریف مشابهی میان عمل خانم مختاریان و بهار وجود دارد که اشاره کردن به آن خالی از لطف نیست. شادروان بهار، که باید اورا از پیشگامان اسطوره شناسی نوین در ایران نام برد، هنگامی که با همکارانش خانم دکتر کتایون مزداپور و شادروان خانم دکترصدیقیان در گروه اساطیر در فرهنگستان ادب، به ریاست شادروان دکترپرویز ناتل خانلری کار می کردند، سال ها در گزینش روش مناسب در پرداختن به مطالعه و گرد آوری اساطیر سرگردان بودند و پیوسته در جستجوی یافتن روش و الگویی خاص برای تحقیق در این زمینه بودند. تحصیلات شادروان بهار در حوزۀ زبان های ایران باستان وزبان شناسی بود و به قول خودش ربطی به اسطوره شناسی نداشت و از آن چیزی مطلوب و خرسند کننده برای فهم و دریافت اسطوره به دست نمی آمد تا ذهنیت خلاق او را راضی کند. سرانجام به دانش مردم شناسی و مکاتب اسطوره شناسی و آموزش اصول نظری در این دانش ها روی آورد و با آشنایی با پژوهش های انسان شناسان دریافت که با بهره گیری از نگرش ها و روش های انسان شناسی درمطالعه و گردآوری اساطیر و فولکلور می توان به راز ورمزهای پوشیده در اساطیر ایرانی و آنچه او می خواهد، دست یافت. کتاب خانم مختاریان دربرگیرندۀ مقالات پژوهشی او دربارۀ برخی روایت های اسطوره ای شاهنامه، مانند فریدون، سیاوش، تهمینه و اکوان دیو و جز آن است که آنها را قبلاً در 10 مقاله درطول 10سال (از1377 تا1387) در نشریات ایران شناسی، نامۀ فرهنگستان، نامۀ انسان شناسی، نامۀ ایران باستان و نامۀ انجمن منتشر کرده بوده اند و اکنون آنها را با ویرایش و اصلاحات در یکجا ارائه داده اند. این مجموعه بجز پیش گفتار، مقاله ای نسبتاً مفصل دربارۀ « تاریخچۀ اسطوره شناسی و نقدی بر اسطوره شناسی ایران » دارد که کاری تازه در این مجموعه است. در این پیشگفتار، خانم مختاریان تحقیقی دقیق و موجز در پیشینۀ اسطوره پژوهی درغرب و در ایران، و روند وروش و نگرش اسطوره شناسی ایران ارائه می دهند و نظر و انتقادات خود را هم در راهی که پژوهشگران در معرفت شناسی اساطیر پیموده اند، بیان می دارند. در پیشینۀ اسطوره پژوهی در غرب، خانم دکتر مختاریان بررسی هایش را از فلاسفۀ یونان در عصر افلاطون آغاز می کند که در پی کشف پیوند میان اسطوره و باورهای سنتی از یک سو و حقیقت عقلانی از سوی دیگر بودند. بعد به مخالفت افلاطون با شیوۀ کارسقراط در «تفسیر تمثیلی» خود از اسطوره و یافتن «بنیادهای اخلاقی» در اساطیر اشاره می کند. آنگاه به پیدایی مکتب «تفسیر تاریخی اسطوره» می پردازد که چند قرن، از سدۀ سوم پیش از میلاد تا سده های 17 و18، زمان ظهور فلسفۀ مدرن، باور شایع دربارۀ اسطوره بود. این دوره در اروپا سرآغاز رویکرد علمی به اسطوره بود که با مطالعۀ علمی اسطوره توسط ویکو در سدۀ 18 آغاز شد. ویکو اسطوره ها را در واقع قانون گذاران اولیه ای دانسته که مراحل تاریخی دگرگونی ها و تحولات ذهنی بشر را مشخص می کنند. ویکو تاریخ و مذهب مردم اولیه را اسطوره هایی می داند که در فرایندی از بدویت به تمدن، سه مرحلۀ بَغانگی، قهرمانی و انسانی را گذرانده اند. در ادامۀ نگرش علمی به اسطوره در نیمۀ دوم قرن نوزدهم باید ازماکس مولر، زبان شناس و متخصص زبان، فرهنگ و ادبیات سنسکریت یاد کرد که پایه گذار دین شناسی تطبیقی بود. مولر اسطوره را نوعی بیماری زبانی و فراوردۀ دورۀ هرج و مرج زبان می دانست. او عقیده داشت که در این دورۀ آشفتگی زبان ها، ایزدان گوناگون گاهی در چهرۀ یک ایزد ، و یک ایزد گاهی درچهره های ایزدهای گوناگون تجلی می یابند. به باور او خاستگاه همۀ اساطیر و فولکلور رایج در فرهنگ اروپایی باز می گردد به منابع سنسکریت. او همچنین آئین خورشید پرستی را عامل وحدت بخش در اساطیر و فولکلور می دانست. از این پس اسطوره پژوهی در اروپا راه و روش تازه ای پیدا می کند و در تحقیقات انسان شناسانی چون ادوارد تایلور، ویلهلم اشمیت و فریزر نقش مهمی می یابد. تایلور اسطوره را « امری غیر علمی» و « زیرگروه دین های ابتدایی» و فریزر بر خلاف او، اسطوره را نوعی « علم عملی» و جانشین علم در نزد انسان ابتدایی می دانستند. فریزر معتقد بود که اسطوره ها تبیین کنندۀ آئین های ابتدایی هستند و در آغاز با آداب و مناسکی آمیخته و همراه بودند که بیشتر برای زایایی و بارآوری زمین برپا می شدند. با تحولات اجتماعی و فرهنگی، رفته رفته این گونه مناسک و شعایر منسوخ شدند، ولیکن اسطوره های توجیه کنندۀ این مناسک درزبان و سنت شفاهی بازماندند. رابرتسون اسمیت، دانشمند اسکاتلندی قرن نوزدهم که متخصص درمطالعات تاریخی و تطبیقی ادیان، به ویژه دین اقوام سامی بود، و میرچا الیاده، مردم شناس رومانیایی و متخصص دین پژوهی تطبیقی هردو نظراتی کم و بیش همانند فریزر داشتند، اسطوره ها را زبان توضیحی و تشریحی آئین ها، و آئین ها و شعایرمردم ابتدایی را انگارۀ اسطوره ای می دانستند. اسمیت آئین را در ادیان باستان عنصر و هستۀ اصلی دین به شمار می آورد، همان طور که امروز باور و ایمان این نقش را ایفا می کنند. الیاده اسطوره را حدیث واقعیت های اولیۀ جهان هستی تعریف می کرد و اساطیر را بیانگر اصل و پیدایش جهان جانداران، گیاهان و انسان و تاریخ وقایع اولین و اصلی جهان می دانست. به نظر او اساطیر سرنمونۀ همۀ آئین ها و کارهای معنا دار آدمی هستند و آدمیزادگان را در همۀ کارها و راه های زندگی هدایت می کنند. در حالی که نگرش رواشناسانۀ زیگموند فروید به اساطیر، باب تحلیل و تفسیر روان کاوانۀ اساطیررا درمیان اسطوره پژوهان گشود، نظریۀ امیل دورکیم دربارۀ خاستگاه و کارکرد اجتماعی شکل های فرهنگی، به ویژه اسطوره، دین و آئین، و دیدگاه های ساختارگرایانۀ دو سوسور و یاکوبسن، زبان شناسان قرن بیستم بر نظریه ساختارگرایی اسطوره پژوهان بعدی، از جمله لوی - استراوس تأثیر فراوان گذاشتند. استروس، بنیانگذار انسان شناسی ساختاری، اسطوره را مانند زبان و کالا و زن در نظام های زبانی، اقتصادی و خویشاوندی، وجهی از و جهای ارتباطی میان افراد یک اجتماع یا قوم می دانست. او معتقد بود که عناصر ترکیب دهندۀ اسطوره، یعنی شخصیت ها و اشیا و واقعه های آن به تنهایی و به خودی خود معنا نمی دهند. همان گونه که مثلاً آواها و واجها در زبان خود به تنهایی معنایی ندارند. عناصر ترکیب دهندۀ اسطوره در پیوند با یکدیگر و در یک مجموعۀ کلی اعتبار و ارزش می یابند و معنا و مفهوم ویژه ای را می رسانند. اسطوره دارای یک صورت و یک ساخت است. صورت اسطوره ارزش صوری و ادبی آن را می نماید و ساخت اسطوره که صورت نهفتۀ روابط میان اجزا و عناصر ترکیب دهندۀ آن است، ارزش معنایی و پیام واقعی اسطوره را تعیین می کند. ژرژ دو مزیل از همراهان لوی- استراوس واز پیشگامان ساختارگرایی در اسطوره شناسی به شمار می رود. اسطوره شناسی تطبیقی در نتیجۀ تحقیقات او بنیادی استوار یافت. او همه کوشش خود را به بررسی و کشف همانندی های خاستگاهی و ساختاری مضامین ، درون مایه ها و شخصیت های اسطوره ای و حماسی اقوام هند و اروپایی گذاشت و چنین مقولاتی را به مثابه بنیادهای مشترک فرهنگی، دینی و اجتماعی این اقوام نمایان ساخت. دومزیل در مطالعات خود در فرهنگ اساطیری اقوام هند و اروپایی، نگرش جامعه شناختی و مردم شناختی را نیز به رویکرد کارکردگرایانه در مطالعات سنتی اسطوره شناسی تطبیقی افزود و پیوندهای زبانی اسطوره ها را با نهادهای اجتماعی جوامع هند و اروپایی نشان داد. دومزیل و بنونیست، زباشناس ساختارگرای فرانسوی، هردو کوشش داشتند که از طریق عناصر زبانی و تجزیه و تحلیل مفاهیم اسطوره ای وجوه مشترک معنایی در فرهنگ ها را بیابند. اسطورۀ کاووس در اسطوره های ایرانی و هندی یکی از آثار معروف اوست که به فارسی هم ترجمه شده است. اما دربارۀ اسطوره پژوهی در ایران. خانم مختاریان خط اسطوره پژوهی در ایران را خطی سنتی و ادبی و مسیر نگاه و روش تحقیق پژوهندگان اساطیر در رشته های دانشگاهی انسان شناسی و فرهنگ ایران باستان را دور از نگرش های نوین اسطوره شناسی در جوامع علمی جهان می داند. او معتقد است که کار اسطوره شناسی درایران، بجز چند استثناء از جمله کار بهار و سرکاراتی، به ریشه شناسی واژه ها، گردآوری و نقل روایات و سرگذشت ایزدان و پهلوانان محدود شده و سعی پژوهندگان در آن بوده است که از اسطوره ها « معنا و پیام اخلاقی» استنتاج کنند و گروه ایزدان « خوب و دلیر» را از گروه ایزدان« زشت و اهریمن» تفکیک و معرفی کنند، درحالی که از یافتن« نظم و نسقی منسجم و روشمند از متن روایات اسطوره ها» و پرداختن به خاستگاه، کارکرد و موضوع خاص اسطوره دور مانده اند. خانم دکتر مختاریان اسطوره ها را بازتاب واقعیت هایی می داند که صورت نمادین دریافتهای غریزی انسان را در زندگی باز می نمایانند. اساطیر در نگاه او ویژگی جمعی و اشتراکی دارند و دارای بن مایه های مشترکی در شماری از اسطوره های تمدن های گوناگون جهان هستند. او شاهنامه را همچون نورتروپ فرای اثری حماسی، ولیکن با ویژگی های خاص می نگرد که ریشه در اسطوره های کهن فرهنگ ایرانی وهند و اروپایی دارد و نقش بَغانه یا ایزدانۀ شخصیتهای اساطیر کهن در پس ابیات حماسی- ادبی شاهنامه نهفته است. خانم مختاریان با این نگرش و بهره گیری از الگوهای اسطوره شناسی در انسان شناسی ساختی و روش های اسطوره شناسی تطبیقی نو، به ویژه اسلوب اسطوره پژوهی دومزیل به موضوعات گزیده خود در این کتاب می پردازد و با یاری گرفتن از منابع مختلف در فرهنگ ایران باستان و فرهنگ های اقوام هند و اروپایی، پژوهش تطبیقی جامعی از روایت های شاهنامه ارائه می دهد. علی بلوکباشی
  6. کهربا

    اسطوره رستم در زبان‌های غربی

    رستم قهرمان ملی ایرانیان است. هزار و چند سال قبل، پهلوان اسطوره‌ای ایران، رستم با قلم فردوسی جان دوباره‌ای گرفت و در کارزار با اهریمنان و دشمنان ایران، دلاوری‌ها کرد، آن‌چنان که در گذر زمان بدل به معروف‌ترین قهرمان ایرانی و سمبل رشادت و نیرومندی شد. فردوسی در شاهنامه سروده است: "که رستم یلی بود از سیستان / منش کردمی رستم داستان" و با این بیت بر نقش انکارناپذیر خود در خلق و پرداخت شخصیت بی‌همتای این قهرمان تاکید کرد، اما بی‌راه نرفته‌ایم اگر بگوییم که رستم نیز اسطوره فردوسی را خلق کرد و به او امکان زندگی در طول سده‌ها را داد، مثل اولیس که هومر شاعر، جاودانگی و شهرتش را مدیون اوست. در این مورد نیز شهرت رستم و فردوسی با یکدیگر پیوند یافته‌است؛ گاه حتی رستم از خالق خود پیشی می‌گیرد و به واسطه جنگاوری‌های او، فردوسی و شاهنامه نیز بهانه خودنمایی پیدا می‌کنند، به‌ویژه در میان غیرپارسی زبانان و یا به‌طور خاص‌تر، غربی‌ها؛ خوانندگانی از این دست، اغلب به برش‌ها و فصل‌هایی کوتاه از شاهنامه دسترسی دارند و تنها بخشی از این کاخ نظم و شکوه بی‌نظیر آن را درمی‌‌یابند، آن هم بخش‌هایی که رستم و نبردهایش به آن جلوه دیگری بخشیده‌است. در حقیقت، شیوه‌ای که در ترجمه شاهنامه فردوسی به زبان‌های غربی تاکنون رایج بوده، مبتنی بر گزینش فصل‌‌های درخشان آن است که در بیشتر آنها "رستم" نقش‌آفرینی می‌کند. رویارویی او با اسفندیار یا کشته شدن سهراب به دست رستم، همواره از مضامین مورد توجه ایران‌شناسان و مترجمان شعر پارسی بوده و ترجمه‌های بسیاری از این فرازهای شاهنامه به زبان‌های مختلف منتشر شده‌‌‌است. از نمونه‌های قدیم؛ ترجمه روکرت یکی از نمونه‌های قدیمی، ترجمه فردریش روکرت (Friedrich Rückert) از تراژدی "رستم و سهراب" است. روکرت شاعری بود زاده شهر شوانیفورت آلمان در اواخر قرن ۱۸ میلادی که شوق شرق و زبان‌های شرقی او را به سوی ادبیات فارسی و ترجمه اشعار حافظ، سعدی، مولوی و در نهایت، فردوسی، سوق داد. آنه ماری شیمل (دیگر شرق‌شناس شهیر آلمانی)، ترجمه روکرت از حافظ را "کامل‏ترین و معتبرترین ترجمه" از این شاعر پارسی به زبان آلمانی می‌داند و بر ارزش آن صحه می‌گذارد. اما اینجا صحبت بر سر شاهنامه و داستان‌های شگرف آن است که روکرت را شیفته خود کرده بود، به‌خصوص فراز "رستم و سهراب" که بنا به ذات تراژیک داستان، واجد کیفیتی غم‌انگیز و تکان‌دهنده است. شیمل ترجمه روکرت از این داستان را "حزین و دلنشین" می‌خواند و وفادار به متن. این ترجمه سال ۱۸۳۸ به سرانجام رسید و از آن زمان بارها تجدید چاپ شده‌‌‌ که آخرین آن مربوط به چند ماه پیش است (فوریه ۲۰۱۱)، اما این‌بار تراژدی "رستم و سهراب" نه به شیوه کلاسیک (کاغذ و چاپ)، بلکه به صورت الکترونیکی منتشر شده‌است. از نمونه‌های متاخر؛ ترجمه‌‌ کلینتون یک و نیم قرن پس از فردریش روکرت، تراژدی منظوم رستم و سهراب توسط ایران‌شناسی دیگر به نام جرومی دبلیو کلینتون به شعری سپید برای خوانندگان انگلیسی زبان تبدیل شد؛ گرچه در این فاصله طولانی شاعران و ایران‌شناسان دیگری این تراژدی را به زبان انگلیسی برگردانده بودند، مانند ماتیو آرنولد در نیمه دوم قرن ۱۹. در حقیقت، نمونه جرومی کلینتون از متاخرترین ترجمه‌های رستم و سهراب به یک زبان غربی است که سال ۱۹۸۸ منتشر شد. جرومی کلینتون (۱۹۳۷ – ۲۰۰۳) استاد ادبیات و زبان فارسی در دانشگاه‌‌ پرینستون بود. قبل از انقلاب اسلامی چند سالی سمت مدیریت موسسه آمریکایی مطالعات ایران را برعهده داشت و همین خود دلیلی بود برای زندگی در تهران و آشنایی بیشتر با فرهنگ و ادبیات ایرانی. در همان سال‌ها بود که کتاب "بررسی انتقادی دیوان منوچهری دامغانی" را منتشر کرد، اما شهرت کلینتون بیشتر به واسطه شاهنامه و ترجمه فصل‌هایی از آن است، چنان‌چه پس از مرگ او، دوست و همکار ایرانی‌اش، دکتر احمد کریمی حکاک مقاله‌ای نوشت که عنوان "درگذشت یک فردوسی شناس" (Loss of a Ferdowsi scholar) را بر خود داشت. کلینتون چند سال پس از ترجمه "تراژدی رستم و سهراب"، بار دیگر به سراغ شاهنامه و قهرمان معروف آن، رستم می‌رود و داستان "رستم و اسفندیار" را ترجمه می‌کند. این ترجمه سال ۱۹۹۹ با عنوان "در چنگال اژدها" منتشر شد و آن‌قدر ارزشمند بود که جایزه ترجمه لوئیس راث در سال ۲۰۰۲ را نصیب جرومی کلینتون کند. کامل‌ترین نمونه؛ ترجمه دیک دیویس از میان همه نمونه‌ها به نظر می‌رسد که ترجمه دیک دیویس می‌تواند زمینه بهتری برای شناخت غربی‌ها از اسطوره رستم به دست ‌دهد، چرا که در نوع خود از همه آنها کامل‌تر است. به بیانی دیگر، او به یک نبرد یا تنها فرازی از زندگی قهرمان ایرانی اکتفا نکرده، بلکه داستان رستم را از آغاز تا انتها روایت کرده‌است؛ تولد معجزه‌آسای رستم به یاری سی‌مرغ، سال‌های جوانی، عشق‌‌بازی با تهمینه، نبرد تراژیک پدر با پسر، گذشتن از هفت خوان، رهایی بیژن به دست او، کشتن اسفندیار و در نهایت مرگ غم‌انگیز رستم، تعدادی از فصل‌هایی هستند که در کنار یکدیگر کتاب "رستم: قصه‌های عشق و جنگ" را شکل می‌دهند. دیک دیویس (شاعر و مترجم انگلیسی) هم‌دوره جرومی دبلیو کلینتون است. زمانی که کلینتون ترجمه رستم و اسفندیار را منتشر کرد، دیویس بزرگ‌ترین پروژه ادبی زندگی‌اش را به نیمه رسانده بود. این پروژه، فراهم آوردن متنی به نسبت کامل از شاهنامه فردوسی در زبان انگلیسی بود که اجرای آن قریب به هفت سال به طول انجامید (۱۹۹۶ تا ۲۰۰۳). در حقیقت، کار سخت دیک دیویس این ترجمه بود و می‌توان کتاب "رستم: قصه‌های عشق و جنگ" را پاره‌ای درخشان از آن دانست که سال ۲۰۰۷ به شکلی مستقل(گیریم با برخی تفاوت‌ها) منتشر شد. رویکردی که دیویس در ترجمه شاهنامه داشته، متفاوت از اسلاف خود است؛ نه شاهنامه را کامل به نظم ترجمه کرده و نه کامل به نثر. به شعر سپید نیز در این مورد چندان اطمینانی نداشته‌است. از این رو به ترکیبی از نظم و نثر رسیده‌ که ریشه در سنت نقالی ایرانیان دارد، به این مفهوم که لحظه‌‌های معمولی اثر را به نثر درآورده و لحظه‌های حسی و عاطفی آن را به نظم. این ترجمه نیز اقبال والایی داشته، به‌طوری که یک‌بار توسط نشریه واشنگتن پست به عنوان بهترین ترجمه سال برگزیده شد و بار دیگر نیز جایزه National Endowment for the Humanities را تصاحب کرد. نمونه‌ای متفاوت؛ کمیک استریپ رستم در نهایت به نمونه‌ای از هر حیث متفاوت می‌رسیم، نمونه‌ای که دیگر نمی‌توان نام ترجمه را بر روی آن گذاشت. اینجا رستم از متن اصلی دور می‌افتد و مستقل از شاهنامه و فردوسی ادامه حیات می‌دهد؛ قدم به سرزمین‌های دوردست می‌گذارد و مانند میلیون‌ها ایرانی که در این سال‌های اخیر مهاجرت کرده‌اند، او نیز در فرایند سازگاری و مطابقت با فرهنگ سرزمین‌ میزبان شرکت می‌جوید. به عبارتی، مجموعه کمیک استریپ رستم، تصویری دیگر از این قهرمان ارائه می‌کند که بیشتر از آن‌که ایرانی باشد، غربی‌ست. اولین جلد از این مجموعه سال ۲۰۰۵ منتشر شد که نام "رستم و سهراب" را بر خود داشت در حالی که از عناوین سه جلد دیگر نمی‌توان حدس زد کدام بخش از شاهنامه الهام‌بخش نویسندگان و طراحان آن بوده‌است. این عناوین عبارتند از "بازگشت پادشاه"، "نبرد با دیوها" و "در جستجوی پادشاه". مجموعه نیز حاصل همکاری بروس بهمنی (نویسنده و ویراستار)، روبرت ناپتون (نویسنده و ویراستار)، کامرون دورقی (ویراستار)، جیمی دورقی (ویراستار) و کارل آلتستاتر (تصویرساز) است (چهار ایرانی مهاجر در کنار هنرمندی غربی) و به نظر می‌رسد که طرفداران خود را بیشتر از میان نسل دوم ایرانیان مهاجر پیدا کرده‌است. بی بی سی فارسی احسان عابدی
  7. Himmler

    زنان در شاهنامه

    فردوسي منادي عزت و شرف ملت ايران و شاهنامه ، معتبر ترين و موثق ترين سند هويت تاريخي و ملي اياران است . بنابراين سرچشمه و منبع چنين اثري از روزگاري است كه ايرانيان و ديگر قومها به عنوان آريايي ، شناخته شدند . همين جهت ما نيز به بررسي مقام اجتماعي و سياسي زن در اين اثر بزرگ مي پردازيم تا بيش از پيش براي همگان آشكار گردد كه شاهنامه ، حقيقتي پيوسته با سرگذشت اقوام ايراني يا به عبارتي ، آرياي كه هويت اصلي و شخصيت انساني فرد ايراني را نمودار مي سازد . همانگونه كه آقاي دكتر منوچهر مر تضوي گفته اند " اگر كساني شاهنامه را مجموعه ي افسانه ها و داستانها ي پهلوي يا مجموعه ي داستانها و سرگذشت پادشاهان بپندارند قطعا اشتباه مي كنند شاهنامه مجموعه ي منسجمي از اساطير باستاني و روايات تاريخي سنتي و داستانهاي پهلواناني است كه سرگذشت اقوام ايراني را در چهار چوب آرمان ملي منعكس مي سازد و شهرياران و پهلوانان و زنان شاهنامه نماينده ي ادواروحوادث فراموش شده و نمودار ازلي شخصيت انساني ايراني و ايستادگي و پيكار غم و شادي و بهروزي و تيره روزي و اصلاح و فساد او به شمار مي روند .
×
×
  • اضافه کردن...