رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'پژواکِ داستان ها در ما مقاله ای از پَر وِستربرگ'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. برگردان: رباب محب هرازگاهی ما نگرانِ آینده یِ رومان می شویم، امّا کمتر پیش می آید دلواپسِ آینده یِ ژانرهای لازمانی چون شعر و دراماتیک بشویم. هارواردِ سال۱۹۵۰شاهدِ بحث هایِ دامنه داری در باره یِ سرنوشتِ رومان و تِرم هایِ شکست و فنا است. اما به واقع عمر این بحث ها به روزگارِ هِمینگوی، فالکنر، بِلو با نوشتنِ «ماجراجویی هایِ آگیه مارشل» و نورمان میلر می رسد. در آن زمان نیز هالیوود و تلویزیون ها به غارتِ داستان های سرگرم کننده و نویسندگانی که داستان های دنباله دار می نوشتند می پرداختند. اینطور به نظر می رسید که رومان در آن سال ها ماجراجویی را به سودِ خود و با پرداختن به مسائلِ شخصی خود؛ یعنی آن چه که از چشمِ دوربین دور می ماند کنار زد و قدمی به جلو رفت. باید پرسید آیا در سی سالِ اخیر داستانِ تخیلی ارج و مقامِ خود را از دست داده است؟ و چرا بسیاری از کتاب ها به مسائلِ روز اختصاص داده می شوند؟ بیشترین صفحاتِ فرهنگی روزنامه ها و مجلات به کتاب هایی اختصاص داده می شوند که تخیلی نیستند. اینطور به نظر می رسد که پس از چند قرن حکومتِ داستان های تخیلی بر ادبیات این ژانر ادبی موردِ تهدید قرار گرفته است. ساموئل جانسون رومان را "داستانی کوتاه، اغلب در باره یِ عشق" تعریف کرده است. تعریفِ او توسطِ نویسنده هایِ فرانسوی مورد تأیید قرار گرفته و می گوید؛"بدون جدائی رومانی وجود ندارد". به نظرِ شوپنهاور کارِ رومان بازگوییِ وقایعِ بزرگ نیست بلکه وظیفه یِ رومان جالب جلوه دادنِ اتفاقات کوچک است. فقیران و آدم هایِ ناشناس از ثروتمندان و آدم های معروف مجذوب کننده ترند. جهانِ رومان جهانی دموکراتیک است، جویایِ برابری است. شخصیت های رومان زن یا مرد تفاوتی ندارد. آن ها بایستی بتوانند با صداقت و ابرازِ احساساتِ عمیق علاقه و توّجه ما را به خود جلب کنند. این حتا در موردِ اثرِ بزرگی چون «اُدیسوسِ» جویس صادق است؛ «اُدیسوس» داستانِ عشق زوجِ باوفا لِئوپَلد و مَلی است.بی شک اگر امروز داستانِ زندگیِ جیمز جویس به بازار می آمد فروش بیشتری می کرد تا «اُدیسوس» این کتاب که واریته یِ زبان است و حالاتِ عمیقِ شخصی: یک میلِ نوستالژیک "نوشتن از پدرم و مکالمه هایش با دوستانِ خود". شرحِ یک زندگی واقعی شبیه یک معامله یِ خوب است. آدم هایِ تلویزیون و روزنامه ها کسانی هستند که ما تصور می کنیم می شناسیم. وارونه شدنِ زبان و این که اصل مأخذِ نامطمئنی است ما را نگران نمی کند. جمعیتِ تماشاگر به دنبالِ دیدنِ کتابی است که در قرنِ نوزدهم نوشته شده است: "داستانِ یک زندگیِ واقعی". یا آنچه که تحتِ عنوانِ «یک نقطه عطفِ غیرمنتظرانه» بیوگرافیِ ساموئل بکت معرفی می شود. رومان و بیوگرافی برای بیانِ حقیقتِ زندگیِ اشخاصِ حقیقی مسابقه می دهند. گاه رومان قدم به حیطه ای می گذارد که از آنِ بیوگرافی است، یعنی شرحِ یک زندگی. رومانِ «لُته در ویمر» اثرِ توماس مان یک بیوگرافی کامل است. و همچنین رومان تازه یِ داوید لودج «مردِ تیزهوش» که شرحِ حالِ اچ جی ولز می باشد.
×
×
  • اضافه کردن...