رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'پرنده'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. *Polaris*

    بال هایت را کجا گذاشتی؟

    پرنده بر شانه های انسان نشست. انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت: اما من درخت نیستم. تو نمی توانی روی شانه ی من آشیانه بسازی. پرنده گفت: من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم . اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم. انسان خندید و به نظرش این بزرگترین اشتباه ممکن بود. پرنده گفت: راستی،چرا پر زدن را کنار گذاشتی؟ انسان منظور پرنده را نفهمید،اما باز هم خندید. پرنده گفت : نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است. انسان دیگر نخندید. انگار ته ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد. چیزی که نمی دانست چیست. شاید یک آبی دور،یک اوج دوست داشتنی . پرنده گفت: غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که پر زدن از یادشان رفته است. درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است،اما اگر تمرین نکند فراموشش می شود. پرنده این را گفت و پر زد. انسان رد پرنده را دنبال کرد تا این که چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد. آن وقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت: یادت می آید تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم؟ زمین و آسمان هر دو برای تو بود. اما تو آسمان را ندیدی. راستی عزیزم بال هایت را کجا گذاشتی؟ انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد. آنگاه سر در آغوش خدا گذاشت و گریست...!
  2. پژوهشگران آمریکایی نوعی میکرو روبات پرنده را ساخته اند که شبیه به خفاش بوده و می تواند در تجسس در محیطهای بسته و تاریک چون ساختمانهای تخریب شده مورد استفاده قرار گیرد. به گزارش خبرگزاری مهر، خفاش سازگارترین جاندار برای پرواز در محیطهای تاریک، ساکت و بسته است. این پستاندار پرنده قادر است با ارسال و ردیابی سیگنالهای حرکت و درک مواد شیمیایی پرواز کند. به همین منظور گروهی از دانشمندان روباتیک دانشگاه کارولینای شمالی با الهام از این جاندار موفق شده اند میکرو روباتی را بسازند که نه تنها از نظر ظاهری شبیه به خفاش است بلکه از تواناییهای عملکردی این حیوان نیز برخوردار است. در کل به تمام انواع میکرو روباتهای پرنده MAVs گفته می شود. MAVs روباتهای کوچک پرنده ای هستند که در تحقیقات و تجسسهای نظامی مورد استفاده قرار می گیرند. این روباتها از عملکردهای بالایی برخوردارند و برای مثال می توانند در ماموریتهای شناسایی مواد بیولوژیکی، شیمیایی و هسته ای شرکت کنند. میکرو روباتهای پرنده ای که تاکنون در اختیار بودند با کمک بالهای معمولی، ثابت یا چرخنده مشابه بال هلی کوپترها پرواز می کردند. به همین دلیل قابلیت مانور این روباتها بسیار کاهش یافته و آیرودینامیک آنها به حداقل می رسد. براساس گزارش یونایتد پرس اینترنشنال، این دانشمندان در خصوص این میکروروبات خفاش توضیح دادند: "برای ارائه راه حلهای مناسبتر در این عرصه هیچ چیز بهتر از الهام از طبیعت نیست. طبیعت به ما می گوید که نوع پرواز خفاش دارای بهترین ویژگی برای پرواز در محیطهای با مانع و تاریک است." این محققان با بررسی سیستم اسکلتی و ماهیچه ای خفاشها موفق شدند ویژگیهای اصلی استخوان بال این پستاندار پرنده را شناسایی کنند و براساس آن این روبات را توسعه دهند. براساس گزارش سافت پدیا، نکته مهم در ساخت این روبات استفاده از مواد نسل جدید است که نه تنها در ساخت ساختمان اصلی آن به کار رفته اند بلکه در توسعه پوشش بالها نیز استفاده شده اند. بکارگیری از این مواد موجب شده است که بالهایی با انعطاف پذیری و و سبکی بالهای خافاش واقعی ایجاد شوند.
×
×
  • اضافه کردن...