جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'هوش'.
8 نتیجه پیدا شد
-
مقاله چرا زن باهوشتر از مرد است ؟ تاثیر آن در محیط کار چیست ؟
iranmct پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات مدیریت
نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی تیم مشاوران مدیریت ایران : تلاش برای مقایسه بین هوش و جنسیت حتما به یک بحث سازنده ختم نمیشود، اما گاه نتایج برخی تحقیقات باعث میشود که این مطلب دوباره داغ شود. من نیز بر آن شدم شما را با یکی از این تحقیقات آشناسازم. نتایج حاصل از دههها تحقیق بهصراحت نشان میدهد که مردان و زنان دارای هوش IQ یکسانی هستند ( توزیع نرمال هوش)، اما این مورد در خصوص هوش هیجانی EQ (هوش احساسی / هوش عاطفی ) صادق نیست. یک اختلاف ظریف یا نهچندان ظریف بین بیان و فهم احساسات بین زنان و مردان وجود دارد که باید آن را کشف و درک نمود. بهطور معمول با بیان جنسیت به دنبال برچسب زدن بر احساسات هستیم. تا جایی که جنس مونث را بیشتر به رفتارهای عاشقانه نزدیک میدانند، زیرا سرشار از احساس هستند و مردان را به مانند ماده منفجره احساسی و آماده عمل دانسته که این احساساتشان کاملا سطحی و تهی از واقعیت است. درحالیکه هر دوی این باورها اشتباه است. نتایج بسیاری از تحقیقات نشان میدهد که هوش هیجانی (EQ ( Emotional Intelligence برای اجرای درست وظایف در محیط کار بسیار مهم و ضروری است. هوش هیجانی مسئول 58% از عملکرد ما در هر نوع شغل است. در حدود 90% از افرادی که بالاترین عملکرد را در محیط کارشان نشان دادهاند، دارای EQ بسیار بالاتری از سایر کارکنان هستند. جالب است که Timothy Leary روانشناس و نویسنده شهیر آمریکایی میگوید : زنان به دنبال حق برابر با مردانی هستند که فاقد حس بلندپروازیاند. موسسه TalentSmart با آزمون بیش از یک میلیون نفر به این نتیجه رسیده است که زنان دارای هوش هیجانی بالاتری هستند. البته بهصورت کلی خانمها فقط چند امتیاز بالاتر از امتیازات آقایان را کسب نموده است. همین تحقیقات نشان میدهد که از نظر آماری مهارت بیشتری در استفاده از احساسات در کارشان دارند. برای درک علت اختلاف سطح بین هوش هیجانی مردان و زنان بهتر است به امتیازات کسبشده در چهار بعد اساسی هوش هیجانی بپردازیم. چهار بعد هوش هیجانی : 1- خودآگاهی Self-Awareness 2- خود مدیریتی Self-Management 3- آگاهی اجتماعی Social Awareness 4- مدیریت ارتباط Relationship Management با توجه این دادهها به یک الگوی منطقی از چرایی وجود این اختلاف بین هوش هیجانی زنان و مردان خواهیم رسید. 1- خودآگاهی Self-Awareness : خودآگاهی عبارت است از درک صحیح فرد از احساسات خویش در یک لحظه مشخص و همینطور میزان شناخت فرد از تمایلاتش. پس در این بعد نمرات مردان و زنان برابر بوده است. 2- خود مدیریتی (مدیریت خود) Self-Management : خود مدیریتی عبارت است از اقدامی که فرد در قبال احساسات خود انجام میدهد، البته هنگامیکه از وجود آن احساسات مطلع باشد. هنگامیکه قادر به مخفی یا عدم بروز احساسات نباشید، نقش خود مدیریتی بسیار پررنگ میشود، زیرا که این خود مدیریتی است که به شما کمک مینمایند تا این احساسات را بهنوعی کنترل با در پشت رفتاری مخفی و یا مدیریت نمایید. در این بعد آقایان نمرات بالاتری از خانمها کسب نمودهاند. معتقدم که بهترین تعبیر برای توصیف تفاوت جنسیتی در هوش هیجانی در چگونگی رشد اجتماعی افراد است.شاید به این معنا که اختلاف نمره بین زنان و مردان ( در بعد خود مدیریتی ) شاید ناشی از روش تربیتی افراد در اجتماع باشد. به این معنا که به جنس مذکر از کودکی گفتهشده است که مرد نباید احساسی باشد و احساسات نباید در مرد غلبه نماید و .... ، این سبب شده است تا مردان در کنترل و مدیریت احساسات خود، فقط کمی قوییتر عمل نمایند. 3- آگاهی اجتماعی Social Awareness : آگاهی اجتماعی عبارت است از سطح درک و شناخت فرد از احساسات و تجربیات دیگر افراد. این شناخت ناشی از مهارت فرد در تفسیر زبان بدن و سایر اعلائم و پیامهای غیرکلامی ارسالشده از سایر افراد جامعه پیرامونی است. با توجه به آنکه خانمها را با مهارت "توجه به جزئیات" میشناسیم. این مهارت سبب میشود که نمره زنان در این بعد بسیار بالاتر از نمره مردان باشد. این نیز ریشه در نحوه پرورش جنس مونث دارد که از کودکی در حال تمرین برای رعایت برخی آداب و ژستهای خاص زنانه هستند که اصلا برای جنس مذکر اتفاق نمیافتد. درست یا غلط، نقش جنس مونث در طول تاریخ بشر همواره با مواظبت از دیگران همراه بوده است. این عمل سبب شده است که زنان به تغییرات پیرامون محیط خود و افراد تحت حفاظتشان توجه بیشتری داشته و جزئینگری و شناخت دقیقتر از محیط در آنها نهادینه گردد. پس در این بعد خانمها نمرات بالاتری از آقایان کسب نمودهاند. 4- مدیریت ارتباط Relationship Management : مدیریت ارتباط، اوج هوش هیجانی است. این بعد نیاز بسیاری به خودآگاهی، مدیریت خود و آگاهی اجتماعی در برقراری ارتباط مناسب با دیگران دارد. هرگز در برقراری ارتباط با دیگران موفق نخواهید شد مگر آنکه احساسات خود و دلیل بروز آن را بشناسید. با توجه به توضیحات بعد آگاهی اجتماعی، زنان در تعامل بیشتری با افراد پیرامون خود هستند و محیط و افراد پیرامون خود را بیشتر میشناسند. پس در این بعد از امتیاز بالاتری نسبت به مردان برخوردارند. منبع : چرا زن باهوشتر از مرد است ؟ تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.- 3 پاسخ
-
- 1
-
- emotional intelligence
- فرد
- (و 26 مورد دیگر)
-
به گزارش زیست بوم، دکتر مقصود فراستخواه در هفتمین میزگرد علمی ماهانه در سازمان حفاظت محیط زیست که از سوی دفتر آموزش و مشارکت مردمی برگزار شد به ایراد سخنرانی پرداخت و از هوش کائناتی یا هوش طبیعت گرا سخن گفت. اما تا چه انداره در این خصوص می دانیم؟ مصطفی جوهری در این باره می نویسد: در سال ۱۹۸۳ پروفسور «هوارد گاردنر» در کتاب تکان دهنده خود به نام «قاب های ذهنی»، نظریه هوش های چندگانه را برای نخستین بار مطرح کرد. از جمله مواردی که او به وسیله این نظریه عنوان کرد یکی تأکید بر این نکته بود که انسان ها با دچار شدن به یک بیماری یا در اثر آسیب دیدگی، بخشی از هوش خود را از دست می دهند. همچنین از این نظریه به عنوان ابزاری در پیدا کردن تمایزهای هوشی و تفاوت های استعدادی دانش آموزان در مدارس استفاده شد و در فهم نحوه یادگیری کودکان تأثیر بسیاری داشت. پروفسور گاردنر، هفت جنبه برای هوش انسان قائل شد: کلامیرزبان شناسی، ریاضیر استدلالی، فضایی، موسیقیایی، جنبشی، بین فردی و درون فردی. در سال ۱۹۹۴ گارنر شروع به اعلام، توصیف و انتشار هشتمین جنبه هوش بشری کرد و آن «هوش طبیعت گرا» (Naturalist Intelligence) بود که در سال ۱۹۹۹ به لیست هفتگانه کتاب «قاب های ذهنی» اضافه شد. با این حال سه سال پیش از آن به عنوان نوعی جدیدی از انواع هوش ها به لیست گاردنر اضافه شده بود. پیش بینی شده است که هوش طبیعت گرا بدون شک همان هوشی بود که به اجداد شکارچی و کشاورز ما کمک می کرد تا بفهمند کدام جانوران و گیاهان خوراکی هستند. به عقیده گاردنر این نوع از هوش ریشه در احتیاجات انسان های اولیه دارد، چرا که بقای آنها تا حد زیادی به شناخت آنها از گونه های جانوری و گیاهی سودمند و زیان آور وابسته بود. به علاوه هوش طبیعت گرا ممکن است به انسان های اولیه کمک کرده باشد تا الگوها، شکل ها و تغییرات پیرامون خود و محیط زیست را درک کنند و به این ترتیب بود که توانستند رشد کنند و بقای خود را حفظ کنند. این هوش در آن بخش از مغز قرار دارد که وظیفه تشخیص الگوها، مدل ها و طرح ها، تشخیص تفاوت های اشیا و طبقه بندی آنها و ایجاد ارتباط بین عناصر طبیعی را بر عهده دارد. البته علاوه بر حوزه علوم طبیعی و گرایش به حفظ طبیعت و گیاهان و جانوران، هوش طبیعت گرا را در هر حوزه دیگر دانش و فرهنگ می توان به کار برد. کودکانی که هوش طبیعت گرای بالایی دارند به رفتار انسان ها، خلق و خوها و رفتارها و محل زندگی جانداران دیگر علاقه مند هستند. این کودکان دقت و حساسیت قوی به دنیای بیرون یا حیوانات خاصی دارند و این علایق اغلب در سنین پایین شکل می گیرند. کودکانی که از هوش طبیعت گرا برخوردارند از موضوعات، نمایش ها و داستان هایی که مربوط به حیوانات و پدیده های طبیعی هستند لذت می برند و تمایل بسیار زیادی به زیست شناسی، جانورشناسی، گیاه شناسی، زمین شناسی، هواشناسی، دیرینه شناسی و ستاره شناسی، باغبانی و کشاورزی دارند. این کودکان هوشیاری همراه علاقه مندی نسبت به تغییرات حتی بسیار کوچک پیرامون خود دارند و این به دلیل سطوح بسیار ارتقا یافته حواس ادراکی و دریافتی آنها است. این حساسیت فوق العاده به آنها کمک می کند که بسیار سریع تر از دیگران متوجه شباهت ها، تفاوت ها و تغییرات محیط اطراف خود شوند. علاوه بر اینها، چنین کودکانی اشیا مختلف را به آسانی دسته بندی می کنند و دوست دارند اشیایی مانند سنگ ها، فسیل ها، پروانه ها، پرها، حشرات، صدف ها، مجسمه ها و ماکت دایناسورها و چیزهایی از این قبیل را جمع آوری و طبقه بندی کنند و درباره طبیعت مطالب مختلف بخوانند. آنها درخت ها و جنگل را با هم می بینند و باید در فضایی باز بازی کنند، نگاه کنند، جستجو کنند و حتی برای این علاقه مندی در طبیعت دست هایشان را کثیف کنند. داشتن هوش طبیعت گرا در مورد بزرگسالان نیز صادق است. برای مثال فردی که تفاوت بین صدای موتورهای مختلف را از هم تشخیص میدهد یا این که می تواند انواع اثرهای انگشت را تجزیه و تحلیل کند دارای هوش طبیعت گرا است. یکی از روش های قوی کردن و توسعه دادن هوش طبیعت گرا مشاهده جزئیات طبیعت و هر چه بیشتر در ارتباط بودن با آن است که این امر با رفتن به فضاهای طبیعی و جستجو و کاوش و مشاهده عناصر موجود در سیاره ما امکان پذیر است. یک زیست شناس مولکولی یا پزشک طب سنتی هم در زمره دارندگان هوش طبیعت گرا قرار می گیرند. دانشمندان و افراد سرشناسی مانند «جرج واشنگتن کارور»، «راشل کارسون» و «چارلز داروین» از آن جمله هستند. افرادی که هوش طبیعت گرا دارند زمینههای مختلف دانش، فرهنگ و دنیای طبیعی را با علاقه و اشتیاق کاوش میکنند. آنها از هر فرصتی برای مشاهده، شناسایی و تعامل با اشیاء، گیاهان و حیوانات استفاده کرده و تلاش می کنند از آنها مراقبت کنند. اشیا را بر اساس ویژگیهای آن طبقهبندی میکنند. برای این که بفهمند اشیا و چیزها چگونه کار میکنند از خود علاقه نشان میدهند. می توانند در افراد یک گونه گیاهی و جانوری یا یک دسته از اشیاء خاص تفاوت ها و شباهت هایی پیدا کنند. نسبت به گردش سال ها و تغییراتی که با هر فصل یا حتی ماه در نحوه زندگی و تغذیه موجودات دیگر به وجود می آید، واکنش نشان می دهند. همچنین کنجکاو هستند بدانند که ابزار و اشیایی که به دست بشر ساخته می شوند پیش از تولید شدن چه مراحلی را دنبال می کنند. توانایی هایی که در تفکر طبیعت گرا وجود دارند برای بسیاری از رشته های علمی کاربردی هستند؛ از آن جمله می توان به توانایی در مشاهده، تفکر، ایجاد ارتباط، طبقه بندی و تکمیل و مرتبط کردن دریافتهای مختلف از دنیای طبیعی و انسانی اشاره کرد. در مورد تخصصهایی که نیاز به پژوهش دارند داشتن هوش طبیعت گرا یک امتیاز است. این افراد دریافت دقیقتر و عمیقتری از دنیای پیرامون خود دارند که از طریق حواسی مانند بینایی، شنوایی، بویایی و لامسه به این درک میرسند و حتی دارای حس ششم قوی نیز هستند. علاقه به فعالیت هایی مثل آشپزی، خیره شدن به ستارهها، مسافرت کردن، نگه داشتن حیوانات خانگی، جمع آوری حشرات و سنگ ها، کاشتن گل و گیاه و حتی بازی با دوستان از نشانههای داشتن هوش طبیعت گرا است. این افراد از آلودگی و افرادی که زباله می ریزند بیزار هستند و ممکن است رژیم غذایی گیاهخواری داشته باشند. از خواندن کتابها و مجلهها و دیدن فیلمهای مستند درباره طبیعت لذت می برند و دوست دارند درباره طبیعت بنویسند، نقاشی و طراحی، عکس و تصاویر جمع آوری کنند یا خودشان آنها را درست کنند. بالاخره از دیگر ویژگی های افراد طبیعت گرا این است که راههای میانبر منطقه زندگی خود را به خوبی میشناسند و نام علمی حیوانات و اسامی مختلفی که برای یک حیوان وجود دارد را به خاطر می سپارند. منبع: زیست بوم فرستاده شده از LT26wِ من با Tapatalk
-
ربات های راه رونده با دینامیک غیر فعال ماشین هایی هستند که قادر به راه رفتن بر روی شیب آرام می باشند. این ماشین ها شامل بدنه های صلب به هم لولا شده ای هستند که دارای تماس ضربه ای و غلتشی با یک سطح شیب دار سفت بوده، از طریق گرانش نیرو می گیرند و فاقد هر نوع کنترل کننده فعال همچون انواع حسگرها و سیستم های کنترلی الکترونیکی می باشند. نتایج حاصله از تحقیقات بر روی این دسته از ربات ها این موضوع را گوشزد می کند که پارامتر های مکانیکی و بیومکانیکی بدن انسان تأثیر بیشتری از آنچه که در قبل تصور می شد در وقوع و کیفیت گام به هنگام راه رفتن دارد که این خود ضرورت مطالعه بیشتر بر روی بیومکانیک بدن انسان را روشن می سازد. در این مقاله پس از بیان تاریخچه ای از رباتیک و بیان اهمیت تحقیقات در زمینه ربات های راه رونده، به تعریف اصول بیومکانیک حاکم بر راه رفتن می پردازیم، سپس با تقسیم حوزه تحقیقات بر روی ربات های راه رونده به ربات های با دینامیک فعال و ربات های با دینامیک غیرفعال به اصول حاکم بر طراحی آن ها پرداخته و با بیان مزایا و معایب هرکدام موضوع ربات های با دینامیک غیر فعال حول محور هوش مکانیکی بسط و توسعه داده خواهد شد. در انتها تأثیر نتایج تحقیقات مرتبط با این موضوع بر روی نگرش های علمی نوین و همچنین دانش رباتیک و فناوری های بازتوانی بررسی خواهد شد. تهیه کنندگان:انوشیروان فرشیدیان فر , امید جهانیان
-
- 2
-
- ماشین های راه رونده با دینامیک غیر فعال
- هوش
- (و 3 مورد دیگر)
-
بفهم و بپذیر نخستین گام برای داشتن زندگی موفق «انتخاب همسر از طبقه و جایگاه اجتماعی – فرهنگی شبیه به هم» است. هر چه شباهت خانوادهها از نظر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... نزدیکتر باشد، ازدواج موفقتر خواهد بود. دلیل این موفقیت هم این است که رفتارها و شیوه زندگی زن و مرد به هم نزدیکتر است چون تربیت تقریبا مشابهی داشتهاند. اما گاهی به دلایل مختلف انتخاب همسر طوری است که خانوادهها شباهت کمتری به هم دارند و در نتیجه نقاط مشترک کمتری هم بین زن و مرد دیده میشود. این «تفاوت دیدگاهها» سرآغاز جنگ و جدل میان زن و شوهر با همدیگر و با والدین طرف مقابل است. بنابراین اگر میخواهیم زندگی زناشویی موفقی داشته باشیم، بعد از ازدواج باید تفاوتهای بین والدین خودمان و همسرمان را بفهمیم و بپذیریم تا بتوانیم زندگی خوب و موفقی داشته باشیم. باهوش باشیم «تا حالا شده پدرت به خاطر اینکه به او احترام میگذارم، غذای موردعلاقهاش را میپزم و چای پررنگش را فراموش نمیکنم از من تعریف و تشکر کند؟ فقط ایرادهای من را میبیند. اگر اینجا بیاید و از من ایراد نگیرد، شبش صبح نمیشود. مثلا اینکه چرا یادم رفته چای پررنگ برایش ببرم!». همه ما آزادی را دوست داریم و دوست نداریم از کسی اطاعت کنیم اما «احترامگذاشتن، مداراکردن و توجهکردن» با «اطاعتکردن» متفاوت است. روانشناسان معتقدند اگر افراد از رفتارهایی که حساسیت طرف دیگر را بر میانگیزد، آگاه باشند و برای لحظاتی که در کنار هم هستند این رفتارها را انجام ندهند، خیلی از مشکلات برطرف میشود. این رعایت کردن، دقت و تیزهوشی ما را نشان میدهد. چای پررنگ پدرشوهر را فراموش نکنیم تا همگی آرام و شاد زندگی کنیم! قضاوت نکنیم «امکان ندارد من حرفی بزنم و مادرت برخلاف من حرف نزند. فقط دوست دارد ایراد بگیرد. مینشیند و رفتار من را زیر ذره بین میبرد» . اغلب ما با اظهار نظر بجا و نابجای مادرزن یا مادرشوهرمان مشکل داریم. به همین دلیل همیشه در حال پیشداوری هستیم. این رفتار، هم ما و هم همسرمان را آزار میدهد. برای اینکه درست قضاوت کنیم، هر دفعه که قرار است مادر و پدر همسرمان را ببینیم، ذهنمان را از رفتارها و حرفهای آنها پاک کنیم. فکر کنیم هر بار اولین باری است که آنها را میبینیم. گذشته با همه خوبیها و بدیهایش تمام شده است. سیاستمدار باشیم قهر، بیتوجهی، بیتفاوتی، جر و بحث و.. با همسر به دلیل رفتار نادرست والدیناش رفتار بسیار اشتباهی است. روانشناسان معتقدند رفتار اشتباه والدین همسرمان را نباید به حساب همسرمان بگذاریم. از طرفی نباید دلخوریمان را همانجا - پیش پدر و مادر همسرمان - نشان بدهیم. هر حرکت نابجای ما، گلهکردن، کم محلی و... به همسر یا والدین او نتیجهای عکس دارد، علاوه بر اینکه میتواند جرقه یک آشوب بزرگ باشد که بازنده اصلی این آشوب هم ما هستیم. بنابراین با سیاست و بررسی دقیق مسائل و شرایط، حل هر مشکل و مسئلهای را به زمانی که با همسرمان تنها هستیم، موکول کنیم. حضور نفر سوم در مسائل زناشویی یا قهر به جای صحبتکردن درباره مشکلات، بدترین راهحل است. فراموش نکنیم که هیچ وقت نباید همسرمان را به خاطر رفتار نامناسب پدر و مادرش تنبیه کنیم. با والدین برنامهریزی نکنیم تا حالا حتما اتفاق افتاده که برنامهای را - که از هفته قبل تنظیم کردهایم - به خاطر جنجال و قهر همسرمان - که راضی نشده با پدر و مادرمان بیاید - بههم زده باشیم. حساسیت بیمنطق همسر ما نباید باعث قطع رابطه با والدینمان بشود بلکه فقط نباید در تصمیمگیریها و برنامهریزیها، حضور و تصمیم پدر و مادرمان را حتمی و تعیینکننده نشان بدهیم. در واقع، نباید حرفی بزنیم یا حرکتی انجام بدهیم که شریک زندگیمان حضور حتمی یا سایه دائمی والدین ما را در زندگی مشترک احساس کند. هر برنامه دسته جمعی فقط باید به صورت یک «پیشنهاد» مطرح بشود؛ نه یک «ضرورت». آنها را حذف نکنیم بیاهمیتی به پدر و مادر همسرمان، حذف تدریجی آنها از زندگیمان، کمشدن رفت و آمدها و ارتباطهای تلفنی و کمکردن علاقه فرزندانمان به خانواده همسرمان و در مقابل توجه بیش از حد به والدین خودمان، رفتاری نیست که از چشم همسرمان دور بماند. تلاش نکنیم پدر و مادر و خانواده همسرمان را از او دور کنیم. این حرکت، ضربه روحی – روانی شدیدی به او و در نتیجه به زندگی مشترک ما میزند.
-
این یک تست هوش واقعیست و به هیچ وجه سرکاری نیست! پس با کمال آرامش و دقت به این تست هوش جواب بدید. در تصوير زير پنج شكل براى شما مشخص شده و شما بايد با كشف ارتباط واقعاً منطقى بين اين شكل ها شكل ششم را حدس بزنيد. در پستهاي بعدي جواب پست داده خواهد شد، از كساني كه قبلا جايي جواب صحيح را ديدهاند خواهش ميكنم جواب رو قرار ندن تا بقيه هم فكر كنن
- 34 پاسخ
-
- 10
-
- هوش
- ادمينِ شلوخ
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
هوش در گیاهان یکی از تفاوتهای آشکار بین ما جانوران و خویشاوندان سبز رنگ دورمان، یعنی گیاهان، میزان جنبش و جابهجایی ماست. ما پذیرفتهایم که هوش را از روی کارها بسنجیم، زیرا کارهایی که انجام میدهیم نشان میدهند که در مغز ما چه میگذرد. بنابراین، چون گیاهان خاموش و بی جنبش به چشم میآیند و در یک جا ریشه دواندهاند، زیاد تیز هوش و زرنگ به نظر نمیرسند. اما گیاهان نیز جنبش دارند و به برانگیزانندههای پیرامون خود پاسخ می دهند. گیاهان با حساسیت چشمگیری دست کم 15 متغیر محیطی گوناگون را پیوسته بررسی میکنند. آنها میتوانند این پیام های ورودی را پردازش کنند و با کمک دستهای از مولکولها و راههای پیام رسانی، خود را برای پاسخ درست آماده سازند. بنابراین، توان محاسبه گری گیاهان بیمغز شاید به اندازهی بسیاری از جانوران با مغزی باشد که میشناسسیم. ساقهی در حال رشد میتواند با کمک پرتوهای قرمز دور(مادن قرمز)، نزدیکترین همسایههای رقیب خود را حس کند و پیامد کارهای آنها را پیشبینی کند و اگر لازم باشد، به شیوهای از رخدادن آن پیامدها پیشگیری کند. برای مثال، هنگامی که همسایههای رقیب به نخل استیلت (Stilt) نزدیک می شوند همهی گیاه به سادگی جابهجا میشود. ریزوم برخی گیاهان علفی با رشد کردن به سوی بخش بدون رقیب و یا سرشار از مواد غذایی، جای زندگی خود را بر میگزیند. سس که نوعی گیاه انگل است، طی یک یا دو ساعت پس از نخستین برخوردش با گیاه میزبان، توانایی بهرهبرداری از آن را میسنجد. خلاصه، گیاهان میتوانند ببینند، بچشند، لمس کنند، بشنوند و ببویند. در این مقاله که در دو بخش تنظیم شده است، با گوشههایی از رفتارهای هوشمند گیاهان و سازوکار چگونگی رخ دادن آنها آشنا میشویم. دوری از سایه ساقهی در حال رشد میتواند با کمک نور قرمز دور، نزدیکترین همسایههای رقیب خود را حس کند و پیامد کارهای آنها را پیشبینی کند و اگر نیاز باشد، به شیوهای از رخدادن آن پیامدها پیشگیری کند. این فرایندها را مولکولهایی به نام فیتوکروم میانجیگری میکنند. فیتوکرومها، گیرندهها و حسگرهای نور در گیاهان هستند. هر فیتوکروم از یک بخش دریافتکنندهی نور و یک بخش دگرگونکنندی پیام تشکیل شده است. بخش دریافتکنندهی نور ساختمان تتراپیرولی دارد و از راه اسید آمینهی سیستئین به بخش دگرگونکننده که گونهای پروتئین است، پیوند میشود. فیتوکروم در پاسخ به طول موجهای گوناگون نور، به شکل کارا و ناکارا درمیآید. شکل ناکارا (Pr) پس از جذب فوتونهای قرمز به شکل کارا (Pfr) در میآید. Pfr که فوتونهای قرمز دور (مادون قرمز) را بهتر دریافت میکند، در پاسخ به این طول موجها به Pr دگرگونه میشود. ساز و کار فیتوکروم در نور خورشید، نسبت نور قرمز به قرمز دور نزدیک 2/1 است. اما در یک جامعهی گیاهی این اندازه کاهش مییابد، زیرا رنگیزههای فتوسنتزی، از جمله کلروفیل، نور قرمز را جذب میکنند. تغییر در نسبت نور قرمز به مادون قرمز شاخص قابل اطمینانی برای ارزیابی نزدیکی گیاهان رقیب است. در جامعههای فشرده پرتوهای قرمز دوری که از برگهای گیاهان بازتاب مییابند یا پراکنده میشوند، پیام روشن و منحصر به فردی است که از نزدیکی رقیبان آگاهی میدهد. پس از درک نسبت پا یینی از نور قرمز به قرمز دور، گیاهی که از سایه دوری میگزنید (گیاه آ فتاب پسند) بر رشد طولی خود میافزاید و اگر ترفنندهایش کارگر افتند، جنبههای دیگر پاسخ دوری از سایه باعث شتاب گرفتن گلدهی و تولید پیش از زمان دانه میشوند تا بخت ماندگاری افزایش یابد. دانشمندان در آزمایشی گروهی از گیاهان را زیر فیلتری پرورش دادند که نسبت نور قرمز به قرمز دور را کاهش میداد و بنابراین، پاسخ دوری از سایه را بر می انگیخت. این گیاهان نسبت به گیاهانی که زیر نور کامل خورشید میروییدند، رشد طولی بیشتری پیدا کردند. البته، اندازهی رشد طولی به اندازهی آفتابپسندی گیاه ارتباط دارد. گیاهان صحرایی نسبت به گیاهانی که به طور معمول در سایهی درختان چنگل میرونید، رشد طولی بیشتری پیدا کردند. فیتوکرومها اغلب فعالیت پروتئینکنیازی را از خو د نشان میدهند. این مولکولها با پیوند زدن گروههای فسفات به پروتئین ها، فعالیت آنها را تغییر میدهند. بر این اساس، آنها با تغییر فعالیت پروتئینهایی که در تنظیم ژنها دخالت دارند، بر فعالیت آنها تاثیر میگذارند. ژنهای زیادی در گیاهان شناخته شدهاند که از راه فیتوکروم در پاسخ به نور تنظیم میشوند. البته، فیتوکرومها بخشی از پاسخهای زیستی را از راه تغییرهایی در تعادل یونها در سلول پدید میآورند. به هر حال، تکامل فیتوکرومها توان درک نسبت نور قرمز به قرمز دور، در نهاندانگان رشد چشمگیری پیدا کرده است. سرخسها و خزندهها به طور معمول با واکنشهای بردباری به سایه، به انبوهی جامعه گیاهی پاسخ میدهند. بازدانگان تا اندازهای واکنشهای دوری از سایه را نشان میدهند. شاید تکامل توان شناسایی پیامهای نوری که از گیاهان پیرامون بازتاب مییابد، برای پیشرفت نهاندانگان تا وضعیت کنونی که در فرمانروی گیاهان حرف اول را میزنند، سرنو شتساز بوده است. اگر فیتوکروم ها نبودند هنوز هم گیاهان دوران کربونیفر ما را در بر گرفته بودند. فیتوکرومها در آغاز در نیاکان پروکاریوتی گیاهان امروزی به وجود آمدند. به نظر میرسد در آنها به صورت حسگرهای نور کار میکردند. شاید توانایی بینظیر فیتوکروم ها در دگرگونه شدن به شکلهای کارا و ناکارا در پاسخ به کیفیت نور، در پروکاریوتهای آغازین اهمیت کارکردی زیادی نداشته است، اما این ویژگی طی تکامل گیاهان خشکی، گزینش و اصلاح شده و به صورت حسگر پیچیدهای در آمده است که اهمیت آن با اهمیت بینایی در جانوران برابری می کند. به عبارت دیگر، شاید بتوان فیتوکرومها را چشمهای گیاهان به شمار آورد.
-
ساخت ماشین هایی که کارهایی را انجام می دهند که آن کارها معمولاً با استفاده از هوش انسان انجام می شود ؛ مثل ترجمه یک زبان به زبان دیگر را می توان هوش مصنوعی نامید. به عنوان تعریفی دیگر ، دانش مهندسی ساخت ماشین های هوشمند و مخصوصاً برنامه های کامپیوتری هوشمند می باشند. هوش مصنوعی وابسته به کامپیوترهای مورد استفاده برای فهم هوش انسانی می باشد ، ولی لازم نیست که خودش را به روش هایی که به صورت زیستی قابل مشاهده اند محدود نماید. کتاب هوش مصنوعی ترجمه مهندس سهراب جلوه گر در 14 فصل به شرح ذیل تدوین شده است : فصل اول - هوش مصنوعی فصل دوم - عامل های هوشمند فصل سوم - حل مسئله و جستجو فصل چهارم - جستجوی آگاهانه (مکاشفه ای) فصل پنجم - الگوریتم های جستجوی محلی فصل ششم - مسایل ارضای محدودیت فصل هفتم - مسایل ارضای محدودیت و برنامه نویسی ارضای محوددیت فصل هشتم - تئوری بازی ها فصل نهم - عامل های منطقی فصل دهم - منطق مرتبه ی اول به بیان ساده فصل یازدهم - منطق مرتبه ی اول فصل دوازدهم - استنتاج در منطق مرتبه ی اول فصل سیزدهم - نامعلومی (عدم قطعیت) فصل چهاردهم - شبکه بیزی شما می توانید برای دریافت متن کامل این کتاب روی لینک زیر کلیک کنید: دانلود کتاب هوش مصنوعی
-
- 2
-
- مسایل ارضای محدودیت
- مصنوعی
-
(و 6 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
هوش مصنوعی مقدمه تکنیک ها و زبان های برنامه نویسی هوش مصنوعی ما درعصری زندگی می کنیم که جامعه شناسان آن را عصر انقلاب کامپیوتر نهاده اند و مانند هر انقلاب واقعی دیگر انقلابی است گسترده و فراگیر و تاثیر پایداری بر جامعه خواهد داشت. این انقلاب در اقتصاد امروز و نظم جامعه، به همان میزان انقلاب صنعتی در قرن 19 تاثیر دارد این تحولات قادر است الگوی فکری و فرم زندگی هر فرد را تغییر دهد. انقلاب کامپیوتر توان ذهنی ما را گسترش می دهد. عملکرد اولیه برنامه نویسی هوش مصنوعی (ai) ایجاد ساختار کنترلی مورد لزوم برای محاسبه سمبلولیک است خصوصیات این ساختاره ابه مقدار زیادی تشخیص خصوصیاتی می شود که یک زبان کاربردی می بایستی فراهم کند. در این مقدمه به یک سری خصوصیات مورد نظر برای برنامه نویسی سمبولیک می پردازیم و زبانهای برنامه نویسی lispوprolog را معرفی خواهیم کرد. دو زبان علاوه بر این که از مهمترین زبانهای مورد استفاده در هوش مصنوعی هستند خصوصیات semanticو syntactic آنها نیز باعث شده که آنها شیوه ها و راه حل مساله ارایه کنند تاثیر قابل توجه این زبان ها بر روی توسعه ai از جمله توانایی های آنها به عنوان ابزارهای فکر کردن می باشد که از جمله نقاط قوت آنها در زبان های برنامه نویسی می باشد. همانطور که هوش مصنوعی مراحل رشد خود را طی می کند زبان های lispوprolog سازی سیستم های ai در صنعتت و دانشگاه ها دنبال می کنند اطلاعات در مورد این زبانها به عنوان بخشی از مهارت هر برنامه نویس ai می باشد ما به بررسی این دو زبان در هوش مصنوعی می پردازیم آنچه را که نمی دانیم موجب دردسر و گرفتاری ما نخواهد شد بلکه دردسرها از دانسته ها سرچشمه می گیرند زبان شناخت و خلاصه پردازی توانایی شکل گیری خلاصه پردازی از تجربیات از توانمند ترین و اساسی ترین توانایی ذهن انسان است خلاصه پردازی به مان این اجازه را می دهد که به فهم جزییات از یک محدوده ی کلی اطلاعات مربوط به یک خصوصیت کلی سازمان و رفتار برسیم. این خلصه ها به ما این اجازه شناخت و درک کامل موارد دریافت شده در حوزه خاص را می دهند اگر ما وارد یک خانه می شویم که به خوبی ساخته شده باشد راههای خود را به اطراف پیدا خواهیم کرد ساختار خصوصیات اتاق نشیمن، اطاق خواب، آشپزخانه و حمام عموما از ویژگی های یک مدل خانه استاندارد می باشد خلاصه پردازی به مان حس شناخت خانه های متفاوت را می دهد یک تصور ممکن است بیانی قوی تر از هزاران کلمه داشته باشد اما یک خلاصه مشخصا بیان کننده خصوصیات مهم یک کلیت از نوع تصور است وقتی که ما به تئوری برای توصیف کلاسهای یک پدیده می پردازیم خصوصیات و ویژگی های کمی و کیفی مربوط به کلاس از کل جزییات خلاصه می شود جزییات به وسیله قدرت توصیف و پیش بنی یک نظریه ارزشمند جبران می شود خلاصه سازی یکی از ابزارهای اساسی و شناخت و ارزیابی کلیت های جهان اطراف ماه و همچنین ساختار ذهنی ما است در حقیقیت ایتن پروسه به طور مداوم و بر اساس دانش و اطلاعات صورت می گیرد دانش و اطلاهات نیز در لایه های و بخش هایی از خلاصه پردازی ساخته می شود از مکانیسم هایی که ساختار را فشرده ساخته واز حس اولیه به سمت یک سری تتوری های علمی سوق داده می شود و در نهایت بیشتر این ایده ها درباره ایده های دیگر و نشات گرفته از آنها می باشد خلاصه پردازی طبقه بندی شده (سلسله مراتبی) ساختار و سازمان آزمایش و تجربه در ارتباط با توصیفات کلاس های خلاصه سازی یکی از ابزارهای شناخت رفتار و ساختار سیستم های مرکب است که شامل برنامه های کامپیوتری می شوند همانند رفتار یک حیوان که ممکن است بدون توجه به فیزیولوژی سیستم عصبی نهفته در پشت آن مورد مطالعه قرار می گیرد یک الگوریتم دارای خصوصیات مربوط به خود می باشد که کاملا آن را به کار می برد جدا می سازد به عنوان مثال دو نوع کاربرد متفاوت جست وجوی باینری را در نظر بگیرید. یکی از آنها یعنی fortran از محاسبات و طبقه بندی استفاده می کنند و دیگری یعنی cttو pointerاستفاده می کند که بتواند در جست و جوی درون شاخه هایbinary کابرد داشته باشد. مولف:محمود کریمی