یه جاهایی ادم یه وجود عقل در سر ادمی زاد شک میکنه
طرف میدونه اگه با فلانی ازدواج کنم خوشبخت ترم هم درکش بهتره هم شعورش
اما چون عاشقه یه پسری شده که هر روز با یکیه
پشت پا میزنه به همه چیز
ازشم میپرسی میگه من نمیتونم پا بزارم رو احساسم
جالبه کسایی که خیلی ادعا منطقی بودن دارن هم تو شرایط این چنینی با احساسشون تصمیم میگیرن
چرا اینطوری میکنیم؟
خودمون تو شرایط مشابه چی کار میکنیم؟
اصلا همین کارا رو کردیم همش امار طلاق میره بالا دیگ
حالا به نظرشما کدوم درستتره چرا؟