.
کبک ها پرنده های زیبا وجالبی هستند.
وقتی با خطرمواجه میشن یا نمی خوان چیزی رو که وجود داره ببینن سرشونو می کنن زیر برف.
راستی وقت برف نباشد چکار می کنند
هر روزصبح که میرم مزرعه صدها یا شایدم هزاران کبک رو می بینم که اینجا و اونجا سرشونو زیر برف کردن
حیونکی ها زندگی اسفباری دارن
واقعا عجیبه هر بلایی که سرشون بیاری عکس العمل همشون یه جوره.
مثلا گندم یا طلا گرون میشه اصلا کسی ناراحت نمیشه ، همه خودشونو به نفهمی می زنن
آب گرون میشه میگن خدا رو شکرکه هنوز آب قطع نشده
میگن دیگه حق ندارید آواز 30 یا 30 بخونید میگن چشم
خیلی دل نازک هستند گندماشونو میدن به مزرعه بالایی ،اونوقت بچه هاشون گرسنه می خوابن
اینقدر کبک های حرف شنویی هستند که یکی به جای همشون تصمیم می گیره
من همیشه از زندگی اونا متعجب می شم ، مگه میشه کبکی اینقده نادون باشه که خودش اینهمه نعمت داشته باشه اونوقت بچه هاش گرسنه باشن ؟
چطور تحمل می کنن ؟ واقعا که
منکه عمرا سرمو بکنم توی برف ، خوب می رم جلووخیلی رک می گم این چه بساطیه درست کردین؟
حرفمومی زنم دیگه ،یعنی هیچکس مشکل نداره ؟ همه چی خوبه ؟ عحب کبکای ابلهی پیدا میشه
چند وقت پیش کلاغ زاغی برام تعریف می کرد تو یه مزرعه دیگه زلزله اومده و آب قطع شده ، کبک آبداراونجا گفته بود تا سه روز دیگه مشکل آب رفع میشه ؛ و چون بیچاره نتونسته توموعد مقررآب به کبکا برسونه ، خودشو انداخته بود جلو یه روباه گرسنه.
کبکای اونجا کجا کبکای اینجا کجا ! حالا خودتون قضاوت کنید
چقدر حرف زدم خیلی خسته شدم برم کنار برکه یه آبی بخورم ...
ا ا این عکس کیه ؟ چرا هرکاری من می کنم اونم میکنه ؟ چقدر شیبه اوناس ! نه این امکان نداره ...
آه خدایا منم که یه کبکم