رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'معماری ایران'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

25 نتیجه پیدا شد

  1. sam arch

    پروژه های ایرانی سایت archdaily

    درود دوستانم... در راستای تاپیک ها جدید مولف چند وقت اخیرم...این موضوع رو هم بد ندیدم که تاپیک کنم و به مرور زمان به صورت موضوعی اون رو از مطالب پر کنم... یکی از سایت ها مورد علاقه ی اکثر معماران سایت archdaily.com هست. در این سایت پروژه های متنوع از هر گوشه ی جهان گردآوری می شه و غالبا دارای مدارک و نقشه های کامل هستند. من در این تاپیک از این سایت،پروژه های ایرانی رو به مرور زمان انتخاب می کنم و متونش را ترجمه و با تصاویر در این تاپیک پست می کنم. امیدوارم این کار در آگاهی ما از گروه های معماری خوب ایرانی و یا حتی پروژه های ایرانی خوب که توسط غیرایرانی ها در سرزمینمون طراحی شده،نقش مفیدی رو ایفا کنه. تمام حقوق ترجمه ها مربوط به انجمن علمی و آموزشی نواندیشان است. فهرست 1.مجموعه ورزشی پلور(گروه معماری موج نو)..............................................(صفحه ی اول:پست 2 تا 4) 2.فروشگاه بدون نام نجف آباد(علی دهقانی،علی سلطانی،عاطفه کرباسی)....(صفحه ی اول:پست 5 تا 7) 3.طرح برنده ی مجتمع چند منظوره جی(JAY)-(مهندسین مشاور اثر)..............(صفحه ی اول و دوم:پست 8 تا 13) 4.ساختمان مرکزی سازمان نظام مهندسی قم(استودیو معماری Partar).........(صفحه دوم:پست 14 تا 17) 5.طرح برنده جایزه دوم مسابقه کارخانه فارسی (گروه طراحی Hooba )..........(صفحه دوم:پست 18تا20) 6.خانه ای در اصفهان( دفتر فرآیند منطقی در طراحی معماری).......................(صفحه سوم،پست 21تا24) 7.خانه شریفی ها( علیرضا تغابنی)..................................... ....................(صفحه سوم و چهارم،پست 25 تا32) 8.باغ موزه قصر (شاخه ی تجربی معماری، گروه معماری EBA ).....................(صفحه چهارم:پست 33تا40) 9.ویلا برای یک دوست (گروه معماری رازان، متن و زمینه )........................... (صفحه پنجم:پست 41تا44) 10.خانه کوهسار (علیرضا تغابنی - Next Office)........................................(صفحه پنجم:پست 45 تا 48) 11. مهمان سرای پدری (گروه معماری زاو).............................(صفحه 5 و 6: پست49 تا 55)
  2. چکیده: براساس تعریفی اولیه، پتکانه نوعی گوشه سازی است شامل چند ردیف تاقچه (تاسه) که روی هم سوار می شوند و جلو می آیند. توسعه و تکامل این اندام منجر به شکل گیری یکی از جالب ترین و پیچیده ترین تاق های ایرانی به نام تاق پتکانه می گردد که به دلیل شباهت با برخی دیگر از گونه های تاقی و پوشش های تزئینی، کمتر به عنوان یک پوشش مستقل به آن پرداخته شده است. این مقاله در پاسخ به یک سؤال بنیادی شکل گرفته است که «مفهوم پتکانه به عنوان یکی از گونه های پوشش فضا در معماری ایران چیست؟» در پاسخ به این پرسش، مقالۀ حاضر پیشینۀ شکل گیری این اندام را از نخستین گام های پیدایش بررسی می کند. بدین منظور، ابتدا اطلاعات مربوط به نمونه های نخستین از طریق «مشاهده و برداشت مستقیم میدانی»، «مصاحبه با استادکاران و مرمت گران ابنیه» و «مطالعات کتابخانه ای» برداشت می شود. پس از آن، نظام هندسی و ساختار سازه ای نمونه ها از طریق مدل سازی با نرم افزارهای سه بعدی سازی پیاده می شود. در نهایت، مقایسه و تحلیل یافته های مرتبط به همۀ نمونه ها، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به تعیین اندام ها و اجزای سازندۀ پوشش پتکانه و مرزشناسی آن با دیگر پوشش ها می انجامد. براین اساس، پتکانه در بدو ظهور، با ایدۀ گوشه سازی در گنبدخانه در معماری پیش از اسلام، ارتباط معناداری دارد. در ادوار بعدی، با ارتقای دانش فنی معماران مسلمان، باربری بالای باریکه تاق ها موجب می شود که از آن ها برای پوشش یک کنج استفاده شود و ترکیبی از یک باریکه تاق و دو تاسه به وجود آید. در ادامه، این ایده در چهار سوی دهانه تکرار و با پیدایش «گوشه سازی سه کنج با باریکه تاق»، مسئله گوشه سازی با کارایی بهتر و هندسۀ غنی تر حل می شود. در نهایت، ترکیب باریکه تاق های مطبق موجب ایجاد فضاهای پلکانی در زیر سازه و توسعۀ افقی و عمودی تاسه ها و ایجاد ماهیتی یکپارچه می شود که می توان آن را پوششی نو به نام «پتکانه» خواند. مشخصات مقاله: مقاله در 15 صفحه به قلم هادی صفایی پور (دانشجوی دکتری معماری، دانشگاه تربیت مدرس)،غلامحسین معماریان(دانشیار دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، نویسنده مسئول)،محمدرضا بمانیان(استاد دانشکده هنر و معماری و شهرسازی، دانشگاه تربیت مدرس).منبع:مطالعات معماری ایران بهار و تابستان 1393 شماره 5.ensani.ir فهم چیستی پوشش پتکانه از طریق تحلیل نمونه های نخستین .pdf
  3. چکیده: مهمان خانه بزرگ قزوین را می توان اولین هتل ایرانی معرفی کرد که دارای امکاناتی فراتر از زمان خود بود. این بنای ممتاز در سال 1297 هجری قمری/ 1259 هجری شمسی با منظمات دیگری همانند چاپارخانه و پست خانه، جزء مجموعه دولتی ساخته شد و هدف از ساخت آن، ایجاد رفاه لازم برای سفیران و مسافران خارجی در بدو ورود به پایتخت بود. بنای مذکور در انتهای خیابانِ ساخته شده متعلق به دوره صفویه، مقابل سردر ورودی دولتخانه صفوی قرار داشت و در دوره پهلویِ اول هنگام امتدادِ آن خیابان، تخریب شد. با تخریب مهمان خانه و بیشتر شدن وسعت خیابان، ضمن از دست رفتن یکی از بناهای تاریخی ارزشمند ایران، فضای تعریف شده خیابان صفوی (سپه/ شهدا کنونی) که تا قبل از این، مهم ترین فضای اجتماعی و تفرج گاهی شهر به شمار می رفت، به خیابانی برای تردد خودرو تغییر یافت. احیای مهمان خانه قزوین، ضمن بیان ارزش های معماری این بنای از دست رفته، نقش مهمی در بازآفرینی هویت فضای شهری خیابان صفوی به عنوان بخشی از بافت تاریخی شهر قزوین دارد. رویکردهای مختلف احیای مهمان خانه قزوین در ضمن مسائل و معضلات موجود، هدف مقاله حاضر را رقم می زند. در این باره، ابتدا به معرفی بنا و ارزش های مهمان خانه قزوین پرداخته شده و سپس به روش های احیای بنا و بررسی نتایج به دست آمده می پردازد و در انتها پیشنهاد اجرایی را جهت احیای مهمان خانه طرح می کند. بخش معرفی بنا بر پژوهش های کتابخانه ای و میدانی استوار است که قبلاً انجام پذیرفته و منتشر شده است و بخش رویکردهای احیا منطبق بر منشورهای جهانی تدوین گشته است. تلاش مقاله ضمن بیان و بررسی دقیق، ارائه راهکار اجرایی در پاسخ به مسئله است. مشخصات مقاله:مقاله در 12 صفحه به قلم اصغر محمدمرادی (استاد دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، نویسنده مسئول)،مهرزاد پرهیزکاری(کارشناس ارشد معماری).منبع:مطالعات معماری ایران بهار و تابستان 1392 شماره 3.ensani.ir رویکردی به احیاء مهمان خانه قاجاری قزوین.pdf
  4. sam arch

    مردم واری در معماری ایران

    گوشه از مطلب: چون با معماران کارآزموده ی ایران درباره ی شیوه های کهن این هنر نغز و مردمی به گفتگو می نشینیم می گویند کار(بنا-ساختمان)باید مردم وار باشد.هر جانداری،هر پرنده ای،هر آفریده،زنده ایی لانه و شیانه ی خود را به اندازه ی خود و دخور نیاز خویش می سازد چرا ما مردم خانه هایی می سازیم که بیرون از اندازه ی ماست؟نه پهنایش به بستر ما می خورد نه افرازش به بالای ما می آید. این چکیده ی سخن هنرمندان فرزانه ایست که سینه به سینه از پدر به فرزند و از استاد به شاگرد رسیده و تاکنون پاییده است. مشخصات مطلب:مطلب در 4 صفحه به قلم محمد کریم پیرنیا.فرهنگ و زندگی زمستان 1355 شماره 24 (ویژه توسعه فرهنگی).منبع:ensani.ir مردم واری در معماری ایران.pdf
  5. گوشه ای از مطلب: مهندس باقر آیت الله زاده شیرازی به سال 1315 در شهر مقدس نجف به دنیا آمد.تحصیلات ابتدایی و متوسط را در نجف و تهران به پایان رسانید.سپس به ورود به دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه تهران موفق به اخذ دانشنامه مهندسی گردید.وی دوره تخصصی مرمت بناهای تاریخی را نیز در دانشکده معماری رم به اتمام رسانید بعد از بازگشت با قبول مدیریت دفتر فنی سازمان حفاظت آثار باستانی اصفهان مطالعه و تحقیق در مورد بناهای تاریخی اصفهان را به گونه ای جدی دنبال نمود.که از ان جمله می توان از بنای تاریخی مسجد جامع اصفهان یاد کرد که نامبرده در طول سال ها مطالعه و تحقیق در زمینه ارزش های هنری و شرکت در مرمت و بازسازی مسجد جامع صاحب سهم ویژه ای است. مشخصات مطلب:مطلب در 22 صفحه.منبع:پرتابل جامع علوم انسانی دانلود مقاله
  6. گوشه ای از مطلب: از متون کهن زبان فارسی،در تدوین و تنظیم تاریخی برای معماری ایران چند نوع اطلاع عاید می شود: یک دسته مطالبی است که از جهت کسب اطلاع درباره ی محل وقوع ابنیه و عمارات(از قبیل قصور،مدارس،مساجد،خانقاه ها،بقاع،کاروانسراها،رباطها و جز ان ها) و نام بانیان و زمان برپاشدن ان ساختمان ها به دست می آید.این قبیل اطلاعات بیشتر در کتب تاریخی و جغرافیایی شهرها مندرج است و طبعا این نوع مواد در تهیه تاریخ ابنیه و آثار باستانی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. مشخصات مفاله:مقاله در 4 صفحه به قلم ایرج افشار.منبع هنر و مردم-شماره 173 مقدماتی درباره تاریخ معماری در ایران بر اساس متون فا
  7. چکیده: منابع مکتوب از مهم ترین منابع تاریخ معماری ایران است؛اما تا کنون چنان که باید بدان ها اعتنا نشده است.برای شناخت جایگاه این منابع در تحقیق های تاریخ معماری ایران،نخست باید واژه های "تاریخ" و "معماری" و "ایران" را بررسی کنیم.از این بررسی،درمی یابیم که هر متن فارسی بالقوه حاوی اطلاعات معماری است و از پیش نمی توان نوعی از انواع متون فارسی را بیرون از دایره ی منابع تاریخ معماری ایران قرار داد.این نکته به ویزه از آن رو اهمیت دارد که در فرهنگ های نامدرن،متون مختص معماری بسیار اندک است.در فرهنگ ایرانی،این کمبود از آن روست که معماری را از قبیل طی طریق می شمرند،نه از قبیل رسمی. مشخصات مقاله:مقاله در 16 صفحه به قلم مهرداد قیومی بیدهندی(استادیار دانشکده ی معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی و عضو وابسته ی فرهنگستان هنر).منبع:پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سخنی در منابع مکتوب تاریخ معماری ایران و شیوه ی جتسجو.pdf
  8. خانه فروغ الملک ( موزه هنر مشکین فام ) عمارت فروغ الملك در سال 1310 (اواخر دوره قاجار و اوايل دوره پهلوي اول) توسط فروغ الملك قوامي (داماد قوام بزرگ) در زميني به مساحت 1020 متر مربع در محور سنگ سياه و در جوار بقعه بي بي دختران احداث گرديد.اين بنا جهت استفاده مسكوني ساخته شده و شامل پاسدارخانه،آشپزخانه ،‌اسطبل ، حمام و دو باب منزل مسكوني (مهمان سراي فدك فعلي و خانه فروغ الملك )‌مي باشد كه خانه فروغ الملك در سه طبقه و شامل زیر زمین طبقه همکف و طبقه اول است که دارای دو بخش بیرونی و اندرونی با دو حیاط جداگانه، عمارت شاه نشین ، حوضخانه ، حمام ، آشپزخانه و ... است . در دو قسمت شمال و جنوب دو اتاق پنج دری دارد . در ضلع شمال غربی سالن اصلی ساختمان به نام شاه نشین قرار دارد که دارای پنجره های گره کاری است . این شاه نشین به وسیله حوضخانه ای هشت ضلعی به قسمت اندرونی متصل میشود.هنر نقاشی روی سقفها یادآور هنر دوره زندیه است.
  9. Ali.Akbar

    تاریخانه دامغان

    مسجد تاریخانه در جنوب شرقی دامغان واقع شده و یکی از بهترین نمونه‌های مساجد نخستین در ایران و قدیمی‌ترین بناهای پس از اسلام است. درباره تاریخانه و زمان ساخت بنای اولیه آن، صاحب‌نظران بسیاری بحث کرده‌اند. نویسنده مرآه البلدان، دستور ساخت تاریخانه را به امیرالمؤمنین علی(ع) نسبت داده و آندره گدار، تاریخ ساخت این بنا را اواسط قرن دوم هجری ذکر کرده است. آرتور پوپ، ساخته شدن این مسجد را بین سال‌های 130 تا 170 هجری دانسته و محمد کریم پیرنیا تاریخ ساخت آن را حدود 150 هجری می‌داند. در وجه تسمیه این بنا گفته‌اند که تاری به معنای خداست و تاریخانه یعنی خدای خانه. عده‌ای بر این باورند که این مسجد قبلاً آتشکده بوده و پس از تسلط اعراب‌، آن را ناری‌خانه خوانده‌اند و سپس به تاریخانه معروف شده است. نمای مسجد تاریخانه پیش از ساخت طاق بر دهانه میانی شبستان - از کتاب معماری ایران اثر پوپ نمای کنونی مسجد تاریخانه در زمان بازسازی مسجد در قرن سیزدهم هجری‌، به جای طاق‌های مازه‌دار (بیضوی) اصلی که اغلب فرو ریخته بودند‌، طاق‌های نوک‌تیز جناغی بنا شدند، هر چند که در بخش‌هایی از بنا‌، نمونه‌هایی از طاق‌های مازه‌دار اولیه به چشم می‌خورد.
  10. niaz

    واژه شناسی معماری ایران

    آبساب: آجر تراش داده شده ای که با آجر دیگر در آب ساییده شده باشد .................... آجر پیش بر: آجری که قبل از پخت به صورت دلخواه شکل داده اند .................... آژند:ملات .................... آفتاب کور: بخش رو به غرب .................... آمود: تزئینات الحاقی– نماسازی سنگی-آجری کاشیکاری و گچکاری .................... آوگون: انتهای پای گنبد .................... آهیانه: در گنبدهای دو پوسته پوشش زیرین را گویند .................... آسمانه: سقف .................... ارش: در معماری به اندازه شش گره-۴۰ سانی متر .................... ازاره: بخشی از پائین دیوار است که معمولا برای استحکام بیشتر آمودی از سنگ و کاشی دارد .................... ازج/ازغ: در معماری پوشش منحنی را گویند ( سغ ) .................... اسلیمی: نقش گردان یا انحنا دار .................... اسپر: دیوار جداکننده - دیواری که میان دو پایه باربر می سازند .................... اشکوب: طبقه - سقف .................... افراز: بلندی – ارتفاع .................... انبسان: کنتراست .................... اندود دیمه: انودی از خمیر آهک و خاکستر چوپبدست می آید برای آبندی بدنه آبگیرها و دیوارهابه کار می رود .................... اوزیر/افریز: واداشتن – در معماری به معنی استخوان بندی بناست .................... ایدری: مصالحی که از محل برداشته شده است .................... باد پیچ/باد پروا/باد هنج: ترکهایی که جهت قرار گرفتن باد در تاق ایجاد می گردد – به باد گیر هم گفته می شود .................... بستو: نوعی قوس بیضی شکل که در ساخت گنبد استفاده می شود ونیست فاصله کانونی به دهانه آن ۳ به ۴ است .................... بوم آورد: از محل– حاصل خود محل .................... بیز: به معنای تاب است در معماری نوعی چفد(قوس) بیضی شکل .................... پاد یاو: حیاط دور بسته ای که حوض یا جوی آب در میان داشته باشد– گودال باغچه .................... پا راستی: در معماری ایران چفد و تاق و گنبد را از جاییکه شروع می شده قطه نمی کردند بلکه تکه ایی را بصورت عمود بالا برده سپس منحنی را شروع می کردند .................... پاکار: جایی که طاق شروع می شود .................... پالار: تیر حمال یا چیزی که فرسپ روی آن می افتد .................... پتکانه: تاق بندی–تاقچه بندی .................... پتکین: یعنی چیزی که از پایین به بالا می آید تونگان یا پیش کرده در خوزستان تونجه گویند .................... پدپیل: پشت بند – دیوار یا نیم تاقی که در پشت دیوار برای نگهداری آن بسازند .................... پد جفت: تضاد تنوع کاری که برای برهم زدن قرینه و یکنواختی انجام دهند پا جفت .................... پده: در ختان بی بار – شورانه- تبریزی- سپیدار .................... پرورز: قاب – آرایه هایی به صورت قاب بندی مربع و مستطیل در نمای ساختمان .................... پرورز بندی: قاب بندی .................... پکفته/پت کوفته: آجر خشت یا سنگی که بطور عمودی در محلهای خالی دیوار می چسبانند .................... پنام: عایق .................... پنجه پی: بیرون زدگی پی از دیوار .................... پنج او هفت: چفد معروف ایرانی – پنج یعنی در گاه . او هفتن یعنی پوشاندن .................... پیمون: اندازه مقیاس - اندازه های معین و مسخصی که در طرح تکرار می شود .................... پیلک: ستونک باریکو کوچکی که سر سوک دو دیوار قرار می گیرد .................... پیس پیسه: موزائیک های رنگی جهت تزئین .................... تر کشی: ریسمان کشی .................... ترک بندی: نوعی از ساختمان تاق و گنبد بصورت شعاعی و ترک ترک .................... تنابه: تالار بزرگ - سرسرا .................... تونگان: مقرنسهای سر ستون مانند سر سنونهای عالی قاپو و چهل ستون .................... تویزه: دندههای اصلی پوشش تاق - لنگه – قالب .................... تیر کش: رخنه ای در زیرکنگره بارو – سوراخی که در شکاف آن تیر می اندازند .................... جهازه/پالانه: برای جلوگیری از واردشدن بار بصورت مستقیم بر در گاهها تاقی دیگر روی آن می زنند تا بارها را به جرزها منتقل نماید .................... چغازنبیل: چغا به معنی تپه -کوه بلندی-چغازنبیل به معنی کوه بافته شده .................... چفت: قوس .................... چفت آویز: نوعی مقرنس کاری که آویخته از سقف است .................... چکاد: در ایوانها فاصله بین تیزه قوس تا رخبام .................... چمانه: نوعی قوس که از تقاطع دو بیضی بدست می آید .................... چندن: چوب سختی است که از هندوستان می آورند .................... چهار ستون: جرزی که در چهار گوشه آن پیلک داشته باشد .................... چهار بخش: نوعی پوشش که از تقاطع دو تاق آهنگ بوجود می آید .................... خان خوره: خان =کاروانسرا- خوره =محل .................... خفت افتادن: پایین افتادن .................... خود: پوشش رویین گنبد .................... خوانچه: سقف آویخته ای که برای دهانهای بزرگ از تاق می آویزند .................... خوانچه پوش: قطعات مختلف بین کاربندی که بین دوتویزه را می پوشانند .................... خیاره: شیارهای روی ستون .................... خیشخان: هواکشهای روی پشت بام .................... دسکره: کوشک و ساختمانی که در میان باغهای بیرون شهرو در روستاها وتفرجگاهها می سازند .................... دوال: عنصری که بعد از کلاف بندی پای تاقها بر روی پنجره ها جرزها و بالای تاقچه ها با گچ و با شکلی ساده که برجسته تر از دیوار است می سازند .................... رخبام: پیش آمدگی لبه بام – لبه بام و جایی که نماسازی تمام می شوند ....................
  11. مهمان

    تاریخ نقاشی و رنگ در معماری

    تاریخ نقاشی و رنگ در معماری ایران تجربه نشان داده که اگرچه دانشجویان رشته مرمت از طریق کنکور هنر جذب دانشگاه ها می شوند، اما بنا به ضروریات سیستم های اداری و مالی، متأسفانه کم کم گرایشات هنری خود را از دست می دهند و بیشتر به امور ساختمانی تمایل پیدا می کنند. بطوری که موفقیت های خود را در نسبت مستقیم با اطلاعات صرفاً فنی خود می دانند. شاید ضایعه این نوع گرایشات درحال حاضر چندان چشم گیر و شناخته شده نباشد، اما در آینده ای نزدیک چهرة واقعی این معضلات نمایان خواهد شد. البته این بحث مفصلی است که باید بطور مستقل و با ارائه نمونه های عینی بررسی شود. مرمت بدون شناخت دنیای لطیف هنر، بدون غور در عمق شاعرانه اشیاء و بدون برخورداری از نگاه عارفانه ممکن نیست. امیدوارم با حرکت های اینچنینی که دانشجویان انجام می دهند، پیوند ناگزیر مرمت و روحیات هنری مثل سال های اول دانشگاه تا دوران حرفه ای شما باقی بماند. شاید مجبور باشیم که قبول کنیم در حوزه میراث فرهنگی نسل بدشانسی هستیم. چراکه باید وظیفه ای سخت و حیاتی را با کمترین اجری به دوش بکشیم. این وظیفه این است که پیش از آنکه حرف های نهایی را بزنیم، کمک کنیم تا برداشت سطحی و تقلیدی از لزوم حفظ این میراث ـ که از یک موج و مد جهانی متأثر شده است ـ تبدیل به یک اندیشه بنیادی و فراگیر شود. اگر تنها به مرمت کالبدی میراث فرهنگی اکتفا کنیم، تقریباً باخته ایم. مگر فقط پی بناها رطوبت می کشند؟! بنیادهای فکری هم نم برمی دارند. ذوق های هنری هم نشست می کنند. مگر حیات و تداوم فرهنگی ارزشی کمتر از حفظ یک اثر فرهنگی دارد؟! اتصال به ریشه های تاریخی مگر کم اهمیت تر از موزه کردن یک ریشه و پیشینه است؟! سئوال این است که راز جاودانگی چیست؟ و بر روی محور زندگی، هنر و اندیشه و… نقطه و مبداء معتبر سنجش کجاست؟ مکاتب غربی و بخصوص هیاهوهای هنری روز؟ و اگر نه به کجا و کدام سرچشمه جوشان چشم باید دوخت؟ آیا برداشت های هنرمندان گرافیست و نمونه برداری از آثار گذشته کافی است؟ از طرفی در مرمت بناها، مکرراً به مرمت تزئینات و نقاشی های دیواری برخورد خواهیم کرد که عدم شناخت کافی از این هنر حتی در مرمت های سازه ای هم تأثیرات منفی خواهد گذاشت. این فرصت بهانة خوبی است برای اینکه از موضوعی صحبت کنیم که هم به عالم هنرهای تجسمی ارتباط داره و هم بطور اختصاصی به تاریخ معماری. یعنی حضور رنگ و نقاشی در بناهای تاریخی ایران. البته با وجود ارتباط تنگاتنگ آثاری مثل موزائیک های رنگی، کاشی های الوان و نقوش گچبری و نقش برجسته های سنگی، بیشتر به طرح های رنگین و سطوح رنگ آمیزی شده که با آزادی عمل کامل ـ چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ مضمون و… ـ خلق شده اند و آنچه با ابزار ابتدائی تقریباً نقر شده و فاقد بعد سوم است، اشاره می کنیم. متأسفانه تا به حال آنچنان که شایسته باشد بطور علمی و اختصاصی به این موضوع پرداخته نشده است. باید گفت تاریخ نقاشی در ایران فاقد یک شجره نامة دقیق و روشن است. این بی توجهی آنقدر جدی و عمیق است که در یک کتاب معتبر که زیرنظر یک سازمان معتبر و توسط اساتید شناخته شده در مورد تزئینات وابسته به معماری نگاشته و منتشر شده است، نامی از نقاشی به معنای اختصاصی آن به میان نیامده، اگرچه حتی فصلی به مثلاً منبت کاری اختصاص دارد. در اغلب منابع نیز به این مهم تنها با اشاره به بعضی خطوط و نقوش هندسی اکتفا شده است. شاید به این خاطر که پژوهشگران هنر نقاشی، با معماری تاریخی آشنا نیستند و محققین آثار تاریخی به هنر نقاشی. باستان شناسان به عنوان اولین گروهی که به این آثار برخورد می کنند، اغلب محو اطلاعات معمول باستان شناسی مثل بقایای سفالین و استخوان مردگان می شوند، و به قدر کافی نگاهی زیبائی شناسانه به آثار نقاشی نمی اندازند. یافته های باستان شناسی و گزارشات مربوطه نیز چندان به سهولت در اختیار پژوهشگران هنر و تاریخ نقاشی قرار نمی گیرد و یا ایشان تمایلی نشان نمی دهند. حال آنکه هر دو گروه به یافته های یکدیگر نیاز دارند. و مهمتر اینکه آثار نقاشی در مقایسه با انواع دیگر مواد تزئینی و مصالح معماری مثل کاشی و آجر و… دوام خیلی کمی دارند. در اثر تغییرات جوی به سرعت تخریب می شوند و ضخامت اندک آنها باعث می شود در مقابل عوامل مخل فیزیکی و شیمیائی مقاومت بالایی بروز ندهند.
  12. .FatiMa

    اصول معماری ایرانی

    بخش1 هنر و معماري ايران از ديرباز داراي چند اصل بوده كه به خوبي در نمونه‌هاي اين هنر نمايان شده است. اين اصول عبارتند از: مردم واري، پرهيز از بيهودگي، نيارش، خودبسندگي، و درون‌گرايي. در مجموعه بخش هاي اصول و معماري ايراني سعي در توضيح جزئي هر يك از آن‌ها داريم. مردم واري مردم واري به معناي رعايت تناسب ميان اندام‌هاي ساختمان با اندام‌هاي انساني و توجه به نيازهاي او در كار ساختمان‌سازي است. معماري هميشه و همه‌جا هنري وابسته به زندگي بوده و در ايران بيش از هر جاي ديگر اين موضوع مورد توجه قرار داشته است. مردم واري در اندام (فضا) ساختمان و اجراي آن چنين نمايان مي‌شود كه براي نمونه اتاق سه دري كه بيشتر براي خوابيدن بكار مي‌رود به اندازه‌اي است كه نياز يك خانواده را برآورده كند. اجزايي چون در و پنجره، تاقچه، رف و نيز پستويي كه براي انبار رختخواب به كار مي‌رفته نيز اندازه‌هاي مناسب داشتند. معماري ايراني بلندي درگاه را به اندازه قد و قامت افراد در نظر مي‌گرفته و پنجره‌ها را نيز چنان مي‌ساخته كه نور خورشيد و پرتو ماه را به اندازه دلخواه به درون راه دهد. پهناي اتاق خواب به اندازه يك بستر بوده و افراز تاقچه و رف به اندازه‌اي بوده كه نشسته و ايستاده به آساني در دسترس باشد. روزن بالاي پنجره يا گلجام معمولا داراي شيشه‌هاي رنگي به رنگ‌هاي زرد ليمويي و آبي بوده كه اين شيشه‌ها را از غرابه‌هاي شكسته بدست مي‌آوردند. براي جلوگيري از ورود گرما به داخل خانه از ارسي بهره‌ مي‌بردند يا ديوار و آسمانه (سقف) را دو پوسته مي‌ساختند تا لايه پنام (عايق) جلوگير گرما باشد. منبع
  13. همونجوری که از اسم تاپیک پیداست اینجا میخوایم در مورد مصالح سنتی پر کاربرد در معماری ایران صحبت کنیم.... از جمله انواعشون،طریقه کشف یا پیدایششون،موارد استفاده ، کاربرد در ددوره های مختلف و.... امیدوارم مورد استفاده دوستان باشه
  14. مهمان

    تعریف کانسپت و جایگاه آن در معماری ایران

    کانسپت دارای تعاریف گوناگونی هست ... بعضا کانسپت را ایده و جرقه نخست می دانند.. و گاها ان را الهاماتی می دانند که منجر به شکل دهی بنایی معمارانه می شود ... در مورد کانسپت نظر شخصی من : کانسپت سناریو است که با الهام از یک عنصر شروع می شود و به یک بنای خلاقانه و ایده ال تبدیل می شود .. زمانی کانسپت خوب می باشد که شما از یک عنصر خاص به طور مثال موج دریا، صحرا، درخت و روده های انسان الهام گرفته و آن را به بنایی شاهکار تبدیل کنید ..( باید توجه کنید که خداوند بزرگ معمار جهان هستی هست ... پس اگر نیم نگاهی به عناصر این جهان بندازید متوجه می شوید که این معمار چطور خلاقانه عناصری بدیل و زیبا را خلق نموده...). بزرگ معماران معاصر جهان بخاطر الهام از این عناصر زیبا و خاص معماران بزرگ شدند ...زاها حدید و رم کلهاس و نورمن فاستر از جمله این معماران هستند. جایگاه کانسپت در معماری ایران: متاسفانه به جز چند بنای خاص بقیه بناهای ایرانی که در حال حاضر ساخته می شوند قالبا از پروسه تقلید از غرب تبعیت می کنند ... البته در معماری گذشته ایران کانسپت اهمیت خاصی داشته ...
  15. DDDIQ

    حافظیه

    حافظ شیرازی خواجه شمس ‌الدین محمد، حافظ شیرازی، یکی از بزرگ‌ترین شاعران نغزگوی ایران و از گویندگان بزرگ جهان است که در شعرهای خود «حافظ» تخلص نموده‌است. ♦ حافظیه تاریخچه آرامگاه پس از آن که روح بلند حافظ ( در ۷۹۲ یا ۷۹۱ ه.ق ) به مشعوق ازلی پیوست ، در خاک باغ مصلی که مأوا و محل گشت و تفرج او بود ، در زیر سایه سرو روانی به خاک سپرده شد . ۶۵ سال پس از وفات او یعنی در سال ۸۵۶ ه.ق. در زمان حکمرانی میرزا ابوالقاسم گورکانی ، شمس الدین محمد یغمایی که استاد و وزیر حکمران نام برده بود ، بر فراز قبر حافظ عمارت گنبدی بنا کرد و جلوی آن حوض بزرگی ساخت که از آب رکن آباد پر می شد . این بنا در اوایل قرن یازدهم هجری در زمان سلطنت شاه عباس تعمیر گردید . در زمان نادر شاه افشار نیز تعمیراتی بر آرامگاه انجام گرفت . اما بنیادی ترین کار در زمان کریمخان زند بر روی آرامگاه انجام گرفت. او در سال ۱۱۸۹ ه.ق. ساختمانی اساسی بر روی آرامگاه حافظ ساخت . ساختمان او به شیوه ی بناهای زمان زندیه دارای تالاری با چهار ستون سنگی یک پارچه بود که از طرف شمال و جنوب گشاده و در دو طرف چپ و راست آن دو اتاق ساخته شده بود به گونه ای که مقبره ی حافظ در شمال تالار قرار می گرفت و در جنوب آن باغی بزرگ نمایان بود . این چهارستون با ارتفاع ۵ متر هنوز هم در وسط تالار مقابل پله ها با نقوش رنگ باخته اما زیبا خودنمایی می کنند . همچنین کریمخان دستور داد تا سنگی از جنس مرمر برای قبر خواجه بتراشند و پس از آماده شدن سنگ دو غزل از غزل های حافظ را به خط نستعلیق که توسط حاج آقاسی بیگ افشار آذربایجانی نوشته شده بود ، بر روی آن حجاری کردند که این سنگ هنوز هم بر روی قبر قرار دارد . ابعاد این سنگ ۴۰ *۸۰*۲۶۶ سانتی متر است . در بالای کتیبه ی سنگی و در میان ترنجی این جمله نوشته شده است : ” انت الباقی و کل شی هالک “. در زیر آن غزلی زیبا از حافظ در ۱۲ سطر با مطلع : مژده ی وصل تو کو کز سر جان بر خیزم طایر قدسم و از دام جهان برخیزم و دور آن نیز غزلی دیگر با مطلع : ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش پیوسته در حمایت لطف اله باش نوشته شده است . همچنین در دو گوشه ی بالای سنگ ، این دو مصرع نوشته شده است : بر سر تربت ما چون گذری همت خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد بود و در گوشه پائینی سنگ دو مصرع زیر نوشته شده است : چراغ اهل معنی خواجه حافظ بجو تاریخش از خاک مصلی که خاک مصلی به حساب ابجد بیانگر تاریخ وفات حافظ است . پس از حکومت زندیه نیز افراد زیادی آرامگاه را تعمیر و مرمت کردند که برخی از آنان عبارتند از : - در سال ۱۲۷۳ ه.ق. تهماسب میرزا ( مؤید ) حکمران فارس آرامگاه را تعمیر و مرمت کرد . - در سال ۱۲۹۵ ه.ق. مرحوم فرهاد میرزا ( معتمدالدوله ) فرمانفرمای فارس معجری چوبی بر آرامگاه خواجه نصب کرد . - در سال ۱۳۱۷ ه.ق. ملا شاه جهان زرتشتی ( اردشیر ) ساکن تهران بخاطر علاقه ای که به حافظ داشت بر مزار او رفته و تفألی به دیوان حافظ می زند که شعر زیر می آید : ای صبا با ساکنان شهر یزد از ما بگو کای سر حق ناشناسان گوی میدان شما وی از این شعر خوشش آمده و تصمیم می گیرد بقعه و بارگاه مجللی بر روی قبر حافظ بسازد . به همین منظور مشغول به کار می شود و معجری بر فراز قبر می سازد ولی یکی از سادات متظاهر وقت به جرم آن که چرا یک شخص زرتشتی ( گبر ) می خواهد قبر حافظ را بسازد ، آن بنا را خراب کرد و شخص بانی را از این کار باز داشت . ( گفته شده است در آخر عصایش را به قبر حافظ می زند و خطاب به او می گوید : درویش می خواستند تو را نجس کنند ، نگذاشتم !) هنوز آثار افتادن چوب بست ها بر روی سنگ قبر به صورت شکستگی در سنگ به چشم می خورد . - در سال ۱۳۱۹ ه.ق. شاهزاده ملک منصور ( ملقب به شعاع السلطنه )‌ والی فارس معجری آهنین بر قبر حافظ ساخت و کتیبه ای را نیز بر بالای آن قرار داد . - در سال ۱۳۱۰ خورشیدی فردی به نام دبیر اعظم بهاری که استاندار فارس بود ، سردر حیاط جنوبی و نارنجستان ان را سروسامان داد ، همچنین خیابانی در جلو آرامگاه احداث کرد و نام آن را« خرابات» گذاشت که بعدها به گلستان تغییر نام پیداکرد . - در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به کوشش مرحوم علی اصغر حکمت شیرازی (وزیر فرهنگ وقت) وعلی ریاضی (رئیس فرهنگ وقت) طرح نقشه ی آرامگاه حافظ ، به شکل کنونی آن با طراحی و نظارت مهندس « آندره گدار» شرق شناس و ایران شناس بزرگ فرانسوی تهیه شد و به مرحله ی اجرا درآمد و در سال ۱۳۱۶ به اتمام رسید. طبق این نقشه در تالار ، چهار ستون وسط که در زمان زندیه احداث شده بود ، از دوطرف امتداد یافت و حافظیه به دو محوطه ،شامل باغ در جنوب، تالار و آرامگاه در شمال آن تبدیل شد. در این ساختمان عمارت قدیمی کریم خان زند به صورت تالاری درآمد که ۵۶ متر طول دارد و به وسیله ی ۲۰ ستون سنگی بلند نگه داشته می شود که چهارستون یک پارچه ی کریم خانی در میان این ستون ها قرار دارد و ۱۶ ستون دیگر دوتکه است که در سال ۱۳۱۵ شمسی ساخته و نصب گردیده است. بنای آرامگاه آرامگاه حافظیه درمجموع ۲۰۰۰۰ متر مربع مساحت دارد و دارای چهار در است : یکی جنوبی (در ورودی اصلی) ،دو در بزرگ و کوچک در سمت غرب و یک در، که در ضلع شمال شرقی به گلخانه گشوده می شود . بنای آرامگاه به دو صحن شمالی و جنوبی تقسیم شده است که حدفاصل دو صحن با دو ردیف پلکان سنگی که به تالاری ۵۶ متری می رسد ، از یکدیگر جدا شده اند .( که با انجام برنامه های توسعه ی ارامگاه که خوشبختانه در دست انجام است ، این ویژگی ها دگرگون خواهد گشت.) صحن (حیاط) جنوبی: این حیاط که نسبت به کف تالار ۱۸ پله ، قریب ۴ متر گودتر است ، به ابعاد ۸۰ * ۱۵۰ متر است. در وسط حیاط باغچه ی باریک بلوار مانندی است به عرض ۴ متر که در آن چمن و گل کاشته می شود. در طرفین این بلوار ، دو راهرو به عرض ۴ متر است که به رفت و آمد اختصاص دارد . در اطراف دو راهرو ، دو باغچه است به ابعاد ۲۰* ۴۵ متر که اطراف آنها سرو وکاج کاشته اند و در وسط هر یک از این دو باغچه ، یک حوض مستطیلی به ابعاد ۴* ۳۲ متر ساخته شده است . طرفین این دو باغچه راهرویی است به عرض ۴ متر که برای استراحت و رفت و آمد احداث شده اند. در مشرق و مغرب حیاط دو نارنجستان است که هر یک به ابعاد ۳۵* ۷۰ متر است . این نارنجستان ها علاوه بر آن که پیوسته سبز و خرم اند ، در فصل بهار که غرق بهار نارنج می شوند ، فضای حافظیه را معطر می سازند. در سه طرف حیاط جنوبی آرامگاه دیوارهای اجری مرتفعی است، منتها قسمتی از وسط دیوار جنوبی را برداشته و نرده های اهنی نصب کرده اند و در وسط آن ، در ورودی به حافظیه قرار دارد که با سه پله به خیابان گلستان متصل می شود. تالار حافظیه: همان گونه که توضیح داده شد ، این تالار از ساختمان های دوره ی زندیه است که سابقاً در وسط ، تالاری با چهار ستون و هر طرف آن تالار ، چهار اتاق بوده است که در تعمیرات اخیر اتاق ها را برداشته اند و تالار فعلی به طول ۵۶ متر و عرض ۸ متر با ۲۰ ستون سنگی به ارتفاع ۵ متر به وجود امده است . شکل این تالار تلفیقی از معماری هخامنشی و زندیه را در خود دارد . در طرفین تالار( مشرق و مغرب آن ) دو اتاق ساخته شده که یکی دفتر آرامگاه است و دیگری را سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در اختیار دارد . در پیشانی این دو اتاق (سه بیت بر پیشانی دیوار شرقی و سه بیت بر پیشانی دیوار غربی) یکی دیگر از غزلهای حافظ را به خط نستعلیق بر روی سنگ مرمر نوشته و نصب کرده اند . مطلع این غزل عبارت است از : روضه ی خلدبرین خلوت درویشان است مایه ی محتشمی خدمت درویشان است همچنین بر پیشانی نمای خارجی تالار و رو به سمت باغ ورودی ( صحن جنوبی ) غزل : گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه ی آن سرو روان ما را بس وبر پیشانی نمای دیگر و به سمت مقبره ، غزل : چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخن شناس نه ای دلبرا خطا اینجاست نصب شده است . صحن ( حیاط) شمالی : صحن شمالی حافظیه به ابعاد ۶۰* ۵۰ متر است که سابقاً قبرستان عمومی بوده است . در وسط صحن ، قبر خواجه قرار دارد که با داشتن پنج پله ، قریب یک متر از کف صحن مرتفع تر است. سنگ مرمری که کریمخان زند بر روی مزار حافظ گذاشته ، هنوز با زیبایی و به همان حال باقی است . بالای قبر گنبدی است که به وسیله ی هشت ستون سنگی یکپارچه ی پنج متری و به شکل ستون های کریمخان نگهداری می شود . سطح خارجی گنبد به وسیله ی ورق های مس ، ترک ترکی ، مانند کلاه قلندران و درویشان پوشیده شده و سقف گنبد با کاشی های رنگین معرق ،تزئین شده است . دورتادور زیر سقف ابیاتی با خط ثلث روی کاشی نوشته شده است . بر روی این کتیبه ها غزلی زیبا از حافظ با مطلع : حجاب چهره ی جان می شود غبار تنم خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم نقش بسته است . در جنوب صحن دو حوض آب بزرگ و مستطیل شکل ( در شرق و غرب) قرار دارد که منبع آب حوض های بزرگ باغ ورودی در صحن جنوبی است و هر یک به وسیله ی دو باغچه با درختان نارنج ، محصور شده است . دورتا دور صحن نیز باغچه هایی است که در آن ها کاج ، سرو و نارنج کاشته شده و چمن کاری شده است . در سمت شرقی صحن ، دیواری بلند است که پشت آن آرامگاه های خصوصی خانواده ی فربد و آرامگاه معدل ( محل کنونی دفتر انجمن دوستداران حافظ) واقع شده است . بر پیشانی این دیوار غزل : مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو و غزل : عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت با خط زیبای ثلث بر روی کتیبه هایی نصب شده است . در سمت شمالی صحن حافظیه ، در وسط ، عمارت کتابخانه است که مرکز حافظ شناسی در آن قرار دارد . سمت غرب کتابخانه ، چایخانه ی سنتی و در قسمت شرق آن نیز غرفه ی فروش کتاب های میراث فرهنگی است . بر سر در چایخانه کتیبه ای با خط نستعلیق و بیت : رواق منظر چشم من آشیانه ی تست کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی تست و در سراسر پیشانی دیوار شمالی صحن ، غزل : سحرم هاتف میخانه به دولت خواهی گفت باز آی که دیرینه ی این درگاهی با خط زیبای ثلث به چشم می خورد. سمت غربی صحن شمالی نیز دیواری است با غرفه ها و آرمگاه های خصوصی که بر پیشانی آن نیز غزل : بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است بیار باده که بنیاد عمر بر باد است جلوه گری می کند . در این سمت نیز مقبره ها و آرامگاه هایی وجود دارد که مهمترین آنها مقبره الشعرا است و مابقی شامل : آرامگاه خانوادگی ناصرالدین سالار ، آرامگاه ضیاء الدین فیلی ، آرامگاه خانوادگی فریدون توللی ( شاعر ) ، آرامگاه خانوادگی اسدالله عرب شیبانی ، آرامگاه خانوادگی خاندان طباطبائی کازرونی و آرامگاه خانوادگی خاندان قوام الملک شیرازی است که سردر مرتفعی دارد . پشت مقبره خاندان قوام ( در سمت غرب مجموعه ی حافظیه ) نیز حیاط کوچکی است که در سمت مغرب آن چند مقبره شخصی متعلق به خانواده های مؤیدالملک قوامی ، صاحب دیوانی ، فصیحی و… است . در وسط این محوطه کوچک و زیبا حوضی کوچک و نسبتاً عمیق قرار دارد . این قسمت اکنون به کلاس های بخش آموزش مرکز حافظ شناسی اختصاص یافته است . در مقبره الشعرا ( که با دری کوچک و آهنی به فضای بزرگ و چمن کاری شده منتهی می شود ) جمعی از شاعران ، نویسندگان ، عالمان ، استادان دانشگاه و هنرمندان آرمیده اند که مشهورترین آنان عبارتند از : دکتر لطفعلی صورتگر ( شاعر ، ۱۳۴۸-۱۲۷۹ شمسی ) ، دکتر مهدی حمیدی شیرازی ( شاعر و استد دانشگاه ۱۳۶۵-۱۲۹۳ شمسی) رسول پرویزی ( نویسنده و داستان نویس، وفات ۱۳۵۶ شمسی) استاد جواد مصلح ( فیلسوف فرزانه ، ۱۳۷۷ -۱۲۹۸ شمسی ) استاد محمد خلیل رجایی ( استاد حکمت و ادب ، وفات ۱۳۵۴ شمسی) دکتر عبدالوهاب نورانی وصال ( استاد دانشگاه ۱۳۷۳-۱۳۰۲ شمسی ) استاد دکتر علی محمد مژده ( استاد فرزانه ی ادبیات دانشگاه ، وفات ۱۳۸۱ شمسی) استاد حمید دیرین ( مؤسس و رئیس انجمن خوشنویسان فارس ،۱۳۷۴-۱۳۱۵ شمسی ) استاد نورالدین رضوی سروستانی ( از بزرگان آواز و موسیقی اصیل ایرانی ،۱۳۷۹-۱۳۱۴ شمسی) آیت اله العظمی شیخ محمد باقر شهید رابع مجتهد اصطهباناتی ( سرحلقه ی آزادی خواهان فارس، شهادت ۱۲۸۶ شمسی ) دکتر سید ابوطالب فنائی ( نویسنده ، مترجم و شاعر ، ۱۳۸۱-۱۳۲۸ شمسی ) و… همچنین دورتادور دیواره ی صحن شمالی با آجرنماها و طرح های شمسه گونه و غرفه هایی با درهای چوبی که شکل گل های نیلوفر را در نقش خود جای داده اند به زیبایی صحن جلوه ای دو چندان می دهد . خطوط ثلث کتیبه ها و کتیبه ی نستعلیق تاریخ بنا را هنرمند و خطاط فقید شادروان امیرالکتاب ملک الکلامی نوشته است . در قسمت شمالی کف صحن و در کنار آرامگاه حافظ نیز چندین سنگ قبر دیده می شود که مهم ترین آنها متعلق به شیخ محمد اهلی شیرازی ( شاعر معروف و صاحب کتاب مشهور سحر حلال متوفی به سال ۹۴۲ ه.ق. ) ، محمد نصیری الحسینی ملقب به فرصت الدوله شیرازی ( شاعر ، ۱۳۳۹-۱۲۷۱ ه.ق. ) ، قطب العارفین آقامحمدهاشم ذهبی شیرازی ( از اقطاب سلسه ی ذهبیه ، متوفی به سال ۱۱۹۹ ه.ق. ) و حاج ملاعلی سمنانی ( عالم و عارف بزرگ ) است . در جلوی کتابخانه نیز مقبره حاج سید محمدعلی کازرونی شیرازی ( از مجتهدان فارس ) شیخ محمد مهدی کجوری ( از مجتهدان برجسته ) شیخ محمدحسن کجوری و سید محمدرضا مجدالعلما ( دستغیب ) دیده می شود . همچنین محل کنونی کتابخانه ، مقبره قاسم خان ، والی فارس بوده است .
  16. armin.eleman

    :: گقت و گو با طراح میدان آزادی

    شهرداری تهران مسؤول مرمت و بهسازی برج و میدان آزادی است و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور نظارت بر این کار را به عهده دارد؛ چرا که برج آزادی در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. شهرداری بر این باور است که عملیات مرمت را "کاملا اصولی" به پیش می برد، اما سازمان میراث فرهنگی نظر متفاوتی دارد. چندی پیش خبرگزاری میراث فرهنگی (CHN) گزارش داد که کارشناسان این سازمان، پس از بازدید از کارگاه مرمت و بهسازی برج آزادی، در حضور سرپرست کارگاه گفته اند: "اقداماتی که تاکنون در جزیره برج آزادی به بهانه ساماندهی و مرمت انجام شده، مرمت نبوده، بلکه فاجعه ای دردناک در تاریخ ساماندهی آثار تاریخی است." استفاده از واژه "جزیره" برای میدان آزادی، اشاره طنزگونه و تلخی است به قرار گرفتن این میدان در میان ترافیک سنگین ورودی غربی پایتخت و قطع ارتباط پیادگان با میدانی که طرحش ملهم از باغ های ایرانی است و در اصل برای پیاده روی ساخته شده است. شهرداری نقشه های مرمت را برای تایید به سازمان میراث فرهنگی ارایه کرده و این سازمان نیز به نوبه خود خواستار تایید نقشه ها توسط مهندس ایرج حقیقی شده است؛ یعنی کسی که در زمان ساخت برج آزادی، مسؤول کارگاه برج بود. او اکنون به خارج از کشور سفر کرده است. در این میان هیچ کس سراغ مردی را نمی گیرد که ایده چنین اثر بدیعی از ذهنش تراوش کرد، همان جوان ۲۴ ساله و تازه از دانشگاه درآمده ای که حالا از مرز ۶۵ سالگی گذر کرده و هزاران کیلومتر آن سوتر از تهران، نگران دست پرورده خویش است: حسین امانت. امانت که اینک در شهر ونکوور کانادا سکونت دارد، از معماران نوپردازی است که حتی اگر هیچ کاری غیر از طراحی برج و میدان آزادی انجام نداده بود، بازهم نامش در تاریخ معماری مدرن ایران جاودانه می ماند. اما او در کارنامه خویش، کارهای سترگ دیگری نیز دارد: طراحی ساختمان دانشگاه صنعتی شریف (۱۳۵۴)؛ ساختمان مرکز صنایع دستی سابق و سازمان میراث فرهنگی امروزی (کامل شده در سال ۱۳۶۳)؛ ساختمان سفارت ایران در پکن (کامل شده در سال ۱۳۶۲) و آثار دیگری که در سال های دوری از وطن و در کشورهای مختلف جهان ساخته شده اند. او دعوت گفت و گو را صمیمانه پذیرفت و در اندازه ای که یک گفت و گوی تلفنی میان تهران و ونکور اجازه می دهد، از هویت برج آزادی و دغدغه هایش در این باره سخن راند. با این حال اذعان داشت که اگر بخواهد در هرمورد توضیح کامل بدهد، حاصل سخن، مثنوی هفتاد من کاغذ می شود. تنها امیدش این بود که سخنانش نزد آن ها که اکنون آفریده اش را در اختیار دارند، جدی گرفته شود. ● آیا این توقع بزرگی برای خالق برج آزادی است؟ برج آزادی علاوه بر این که نماد شهر تهران و ایران مدرن شد، نماد انقلابی شد که در تقابل با نظام شاهنشاهی بود. ● چه قابلیت هایی را در این اثر می بینید که توانسته در مدت کوتاهی نماد دو موضوع متفاوت از هم باشد؟ آزادی طوری طراحی شده که معطوف به حقیقت، جوهره و عمق فرهنگ ایران است. یعنی با توجه به آنچه که در طول تاریخ بر سر ایران رفته و عظمتی که در تاریخ این کشور هست، ساخته شده. درست است که این کار در زمانی انجام شد که یک وضع سیاسی دیگری در ایران حکمفرما بود، اما وقتی من آن را طراحی کردم به تمام دوره های تاریخی و به آینده ایران فکر می کردم؛ نه به آن وضع سیاسی خاص. البته اصلا فکر نمی کردم که آزادی این طور در دل مردم ایران نفوذ کند. آزادی درست مثل بچه ای بود که شما به دنیا می آورید و نمی دانید که او در آینده چگونه خواهد شد. این بچه بزرگ می شود و زندگی مخصوص به خودش را پیدا می کند که دیگر در اختیار شما نیست. آزادی هم همین طور شد و فکر می کنم به این خاطر در دل مردم جا باز کرد که خیلی ایرانی است و جوهره فرهنگ ایران را در خود دارد. ● این جوهره فرهنگی که بر آن تأکید دارید، چگونه در ساختمان برج متبلور شده است؟ یعنی دقیقا چه مفاهیمی را در طراحی برج به کار گرفته اید و می خواسته اید چه پیامی را از طریق آن منتقل کنید؟ همان طور که گفتم این بنا به گذشته های درخشان تاریخ ایران نظر دارد؛ به دورانی که ایران در ادبیات، هنر، معماری، صنایع دستی، علوم مختلف و خیلی چیزهای دیگر سرآمد بود. من می خواستم جمع بندی خودم از اینها را در آزادی ارائه کنم تا اگر کسی از خارج می آید یا حتی مردم ایران بدانند که این اثر به کجا و به کدام فرهنگ مربوط می شود. در این بنا، قوس اصلی وسط برج، نمادی از طاق کسری مربوط به دوره پیش از اسلام (دوره ساسانی) است و قوس بالایی که یک قوس شکسته است از دوران بعد از اسلام و نفوذ اسلام در ایران حرف می زند. رسمی سازی هایی که بین این دو قوس را پر می کند، خیلی ایرانی است و من آن را از گنبد مساجد ایران الهام گرفته ام. اساسا تکنیک گنبد سازی در ایران خیلی جالب است و شما در هر مسجدی که می روید، یک چیز تازه ای می بینید. در این گنبدها که نشانه نبوغ ایرانی است، معماران قدیم از قاعده مربع بنا وارد دایره گنبد شده اند و این کار را با کمک رسمی بندی ها و مقرنس کاری های بسیار زیبا انجام داده اند. در برج آزادی هم همین کار انجام شده. هندسه بنا یک هندسه مربع مستطیل است که از روی چهار پایه خود می چرخد و ۱۶ ضلعی می شود و بالاخره به صورت یک گنبد شکل می گیرد. البته شما این گنبد را از بیرون نمی بینید، اما از داخل برج قابل مشاهده است. دو طبقه داخل برج، یکی بالای قوس طاق اصلی و دیگری زیر گنبد است که با آسانسور به آن می رسید. این طبقه که به عنوان نمایشگاه طراحی شده با گنبدی از بتن سفید پوشیده شده. این گنبد مقرنس ایرانی را به نوع تازه ای اجرا می کند و ارتفاع آن از بام آزادی بیرون می زند و از بام دیده می شود که با کاشی های فیروزه ای معرق ایرانی پوشیده شده است. مصرف بتن سفید در این قسمت و در سالن پذیرایی آن، در آن زمان یک کار جدیدی در ایران بود. ● شما در زمان طراحی برج ۲۶ ساله بودید؟ خیر، ۲۴ سال داشتم و تازه از دانشکده معماری دانشگاه تهران بیرون آمده بودم. ● خب، آدم وقتی برج آزادی را با این توصیفی که شما گفتید، می بیند، متوجه می شود که این اثر حاصل درک عمیقی از سنت های تاریخی و هنر و معماری ایران در دوره های مختلف است. چطور یک جوان ۲۴ ساله به این درک رسیده بود؟ من از کودکی در خانواده ای بزرگ شدم که عاشق فرهنگ ایران بود و در یک مکتب فکری پرورش پیدا کردم که می گوید زیبایی های دنیا در هر کجا که باشد، متعلق به همه دنیاست و هنرمند باید به همه این زیبایی ها مراجعه کند. وقتی کوچک بودم، یک روز پدرم مرا به تخت جمشید برد. وقتی از پله های تخت جمشید بالا رفتم، عظمتی را دیدم که قلب من را برای همیشه از آن خودش کرد. تجربه ای بود که هیچ وقت آن را فراموش نمی کنم و فکر می کنم کارهایی که بعدا در زمینه معماری انجام دادم، بیشتر به این تجربه و حس مربوط می شود. یک مقدارش را هم شما به حساب شانس بگذارید . اگر اجازه بدهید، بپردازیم به مسایلی که امروزه گریبانگیر برج آزادی است. در حال حاضر دست کم سه عامل به عنوان عوامل خطرزا برای برج آزادی مطرح شده؛ یکی نفوذ رطوبت حاصل از آبیاری چمن های میدان به پایه های بنا و احتمالا فونداسیون؛ دوم آلودگی شدید هوا ناشی از تردد خودروها و فعالیت کارخانجات بزرگ در غرب تهران؛ و سوم بار سنگین ترافیک در میدان آزادی و لرزشی که تردد خودروها ایجاد می کند. ● هر کدام از این عوامل را چقدر آسیب زا می دانید و مقاومت برج در برابر آن ها چقدر است؟ همه این عوامل خیلی مهم است. از آنجا که بخش های زیر زمینی میدان خیلی بزرگ است، صدمه دیدن عایق ها یعنی قیرگونی دیوارها و سقف ها و نفوذ رطوبت مساله ای جدی است که باید فورا به آن رسیدگی شود. چون نفوذ آب در طول زمان، بتن را ضعیف می کند. من عکس هایی را از آزادی دیده ام که نشان می دهد لای سنگ ها گیاه سبز شده و فکر می کنم هر ساختمانی هرچقدر که محکم باشد، اگر مدتی به آن نرسند - که در این ۳۰ سال گذشته این طور بوده - خراب می شود. در مورد رشد گیاهان در لابلای سنگ ها واقعا نگران هستم؛ چون ریشه گیاه سنگ ها را خرد می کند. برای مرمت آزادی باید توجه داشت که این بنا چطور طراحی شده و چه تکنیک هایی در ساخت آن بکار رفته است. این بنا سنگ هایی دارد که در قسمت پایین برج ۳.۲ متر طول و ۱.۶ متر ارتفاع دارند و کار دست سنگتراشانی است که به نظر من یک کار بی نظیری انجام داده اند. چون آن وقت که ما آزادی را می ساختیم، هیچ کس برای پول کار نمی کرد و برای همه، این یک کار عاشقانه ای برای مملکت بود. این سنگ ها با بتن و آهن ضد زنگ به هم چسبیده اند و پشت آنها یک سطح خشن است که روی آن نلغزند. ولی هر سنگی کنار سنگ دیگر با یک ماده قابل انعطاف بندکشی شده است. چیزی شبیه به لاستیک که قابل انعطاف است. ماده ای است به نام FlEXIBLE SEALANT . حالا اگر بخواهند در جریان مرمت از سیمان برای بندکشی استفاده کنند، این کار باعث شکستن سنگ ها می شود. به خاطر این که در گرمای تابستان و سرمای زمستان سنگ ها و بتن زیر آن ها مرتبا منبسط و منقبض می شوند و اگر درزها قابل انعطاف نباشد، همگی خرد می شوند. این را هم بگویم آقای مهندس ایرج حقیقی که الان در ایران هستند و مهندس کارگاه برج بودند، یکی از بهترین کسانی هستند که در مورد مرمت آزادی می توان به ایشان مراجعه کرد. ● آلودگی هوا چطور؟ آلودگی هم مسأله مهمی است و وضع اسیدی هوا روی سنگ های برج اثر می گذارد. سنگ های شهیاد که مرمر جوشقان هستند، اصلشان آهکی است و از آلودگی هوا آسیب می بینند. به نظر من راه حل اساسی این است که ترافیک اطراف میدان را کم کنند، اما نباید جریان رفت و آمد قطع شود. حتما باید اتومبیل از آن اطراف رد شود و زندگی در آن جا جریان داشته باشد تا بنا زنده بماند. ولی به نظرم تردد وسایلی مثل اتوبوس و کامیون و تعداد زیاد اتومبیل باید بررسی و محدود شود. ضمنا نباید کاری کنیم که اتومبیل ها یک مانع و دیواری در مقابل شهیاد بوجود بیاورند و مانع بشوند که مردم به سوی میدان بیایند. یعنی در طرح های شهری خیابان های میدان، باید سعی کرد مردم راحت به باغ وسط برسند. در مورد لرزش ناشی از تردد خودروها که اشاره کردید، باید بگویم آزادی آنقدر محکم ساخته شده که نباید پایه هایش با این حرف ها بلرزد. مهندس مشاوری که آزادی را طراحی کرده، یک از بهترین ها در دنیاست. بنا محکم است، ولی هر بنای خیلی محکم هم اگر زیرش خالی شود، می خوابد. من نمی دانم اطراف آنجا چه اتفاقی می افتد، اما فکر می کنم باید خیلی مواظب بود. الان شهرداری تهران در حال بازسازی محوطه میدان آزادی است و ممکن است در جریان این کار برخی عناصر و اجزاء میدان دگرگون شوند. ● آیا طراحی میدان آزادی پیوستگی ضروری با برج دارد، یعنی اگر دخل و تصرفی در طراحی میدان صورت بگیرد ، به کلیت طرح و مفاهیم آن یا حتی ساختار معماری اش لطمه خواهد خورد؟ قطعا همین طور است. نقوشی که در میدان هست و باغچه ها و گل کاری ها را شکل می دهد، از طرح داخلی گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهان الهام گرفته شده؛ منتها هندسه دایره گنبد تبدیل به بیضی شده است. روابط لوگاریتمی جالبی در هندسه و ابعاد گنبد مسجد شیخ لطف الله هست که دانش عمیق ریاضی معماران ایران در دوره های گذشته را نشان می دهد. اگر این طرح که در میدان استفاده شده به هم بخورد، ایده اصلی کار از بین خواهد رفت. طرح آب نما و فواره ها هم ملهم از باغ های ایرانی است. همین طور شیب میدان با دقت و به منظور خاصی طراحی شده، حد ارتفاع برج آزادی ۴۵ متر است؛ چون نزدیک فرودگاه مهرآباد قرار گرفته و نمی شود بلندتر از این ساخت. ولی من می خواستم وقتی به بنا نزدیک می شوید به طرف بالا بروید، در حالی که بالا بردن بنا ممکن نبود. ما برای این که مشکل ارتفاع را حل کنیم، یک سرازیری در میدان بوجود آوردیم. یعنی شما از طرف فرودگاه که وارد میدان می شوید به شکل سرازیر به برج نزدیک می شوید و می رسید به آن آب نمای دایره شکل و وقتی به بنا نزدیک می شوید، دوباره بالا می آیید. زمین زیر برج کاملا صاف است. این صافی و آن شیب میدان وقتی به هم می رسند، خط های قوسی جالبی را ایجاد می کنند که نمی شود به آنها دست زد. در بازسازی میدان باید به این ظرایف توجه کرد. در عکس هایی که دیده ام، کاشی کاری شیارهای نمای اصلی و روی گنبد اغلب خرد شده است. این اشکال کاشی معرق ایرانی است که که می دانید از تکه های کوچکی که کنار هم می گذاریم، تشکیل شده و در زمستان با نفوذ برف و باران یخ می زند، می شکند و فرو می ریزد. امروزه با پیشرفت تکنیک کاشی، رفع این مشکل که در اغلب بناهای قدیمی مشاهده می شود، ممکن است. امیدوارم در تعمیر این کاشی کاری ها نهایت دقت انجام شود که طرح اصلی آن که الهامی مدرن از نقوش سنتی ایرانی است، محفوظ بماند و تغییر نکند. ● غیر از این موارد، توصیه دیگری هم به متولیان بازسازی میدان آزادی دارید؟ من شنیده ام که مدت زیادی است آزادی به روی مردم بسته شده که البته به خاطر تعمیرات است. ولی این کار نباید زیاد طول بکشد. چون وقتی بنا تعطیل می شود، از بین می رود. نگهداری مداوم بنا مستلزم فعالیت در آن است. داخل آزادی از نظر مرمت کار زیادی ندارد و چون داخلش بتن لخت است، همیشه نو است و کافی است که آن را تمیز بکنند. اما حیف است که به این بنا رسیدگی نکنند و درهایش به روی مردم بسته باشد . غیر از برج آزادی برخی بناهای تاریخی تهران مثل سر در باغ ملی، شمس العماره و ساختمان موزه ملی ایران خیلی شاخص هستند و تا حدودی نمادهای شهری به حساب می آیند. اما بناهای دهه های اخیر مثل مصلای تهران، ساختمان کنفرانس سران کشورهای اسلامی یا ساختمان کتابخانه ملی نتوانسته اند این شاخصه و وجه نمادین را پیدا کنند. ● به نظر شما چه عناصری در این بناها مفقود است که نمی توانند نماد شهری باشند؟ یک کتابخانه هدفش این است که مردم بروند آن جا و از کتاب ها استفاده کنند، همین طور بناهای دیگر هر کدام به منظور خاصی ساخته شده اند، اما همان طور که اشاره کردید، می توانند نمادین هم باشند. مانند بناهای دوره صفویه در اصفهان. معماری دنیا در حال تحول خیلی سریع است و معماران در هر کجای دنیا به تکنولوژی و امکاناتی دست پیدا کرده اند که قدرت انتخاب زیادی به آنها می دهد. دیگر مثل دوره صفویه نیست که فقط آجر داشتند و قوس می زدند و همواره هماهنگی در کارشان بود. بعضی از دوران ها در تاریخ دنیا مثل بهار شکفتگی هستند و در آنها گل های زیادی پرورش پیدا می کند؛ مثل رنسانس در تاریخ اروپا یا دوره سلجوقی و صفوی در تاریخ ایران. الان وضعیت به خاطر فنون و مصالح جدید عوض شده و مدتی طول می کشد تا این پختگی پیدا شود. در چین هم همین آشفتگی ها وجود دارد. دوران آزمایش است. من وقتی ساختمان مرکز صنایع دستی یعنی سازمان میراث فرهنگی فعلی را می ساختم، استفاده های بی مورد و عجیب و غریب از قوس ها و مقرنس ها در معماری ایران خیلی زیاد شده بود. من در آنجا با مراجعه به سنت معماری ایران یک گنبد رسمی بندی شده آجری را درست کردم تا بگویم هنوز هم می شود با تکیه بر گذشته یک کارهایی کرد. ولی این بنا نیز آن جنبه نمادین را ندارد، چون هدف دیگری داشته است. یک وقت هایی اثر دنیای پیشرفته بر ما خیلی زیاد است و بدون این که بدانیم چه کار داریم می کنیم، به تقلید از دیگران می پردازیم. ولی به طور کلی فکر می کنم معماران ایرانی، معماران بسیار خوبی هستند. متأسفانه من کارهای اخیری را که همکارانم در ایران کرده اند، ندیده ام تا اظهار نظر کنم. ● اگر دوباره به شما پیشنهاد دهند که یک بنای یادبود و نمادین برای تهران طراحی کنید ، یادبود چه چیزی را می سازید و چه مفاهیمی را در ساختار آن بکار می گیرید؟ می دانید، یادبود مربوط است به آنچه بر یک فرد یا یک جامعه ای گذشته؛ یک چیزی است که وقتی آن را می بینید فکر می کنید چه خبر بوده است. من یک دوره با توجه به آنچه در طول تاریخ بر سر ایران رفته، کاری را انجام دادم. اما تا مأمور کار دیگری نشوم نمی توانم بگویم آن کار چیست. باید مأمور بشوم تا مثل بچه ای که می گویند مشق بنویس، یک مدتی در شور و التهاب باشم و سختی بکشم. باید یک مقداری دعا و مناجات داشته باشم تا متمرکز شوم و از درون این تمرکز یک فکری بیرون بیاید. باید مأمور بشوم تا توکل کنم. ● آیا این مناجات و توکل برای طراحی آزادی هم وجود داشت؟ البته، البته، وقتی می خواستم این کار را انجام بدهم، دعا کردم؛ چون می دانستم که به تنهایی نمی توانم کاری بکنم. آزادی را ساختم تا بگویم ایران از دوران سخت گذشته می گذرد و به آینده ای درخشان می رسد. در این تردیدی نیست.
  17. خبرگزاری مهر خبر از تخریب سقف آرامگاه کوروش در جریان مرمت این بنا داد. مسئولان سازمان میراث فرهنگی و مدیر بنیاد پژوهشی پارسه در حالی این خبر را تکذیب کردند که مستندات موجود تصویری خود روایت صادقی است تا افکار عمومی در خصوص مرمت یا تخریب بودن اینگونه رفتار با میراث فرهنگی کشور به قضاوت بنشینند. به گزارش خبرنگار مهر، تعداد گفتگوهای انجام شده توسط خبرگزاری مهر با کارشناسان اهل فن و مرمتگران متخصص و همچنین حجم اطلاعات و اسناد موجود در خبرگزاری جملگی حاکی از این واقعیت است که لااقل نقدهای جدی می توان به شیوه ها و ابزار بکار رفته در نحوه مرمت این اثر جهانی وارد دانست و نمی توان از نقد کارشناسان برجسته کشور در این زمینه که قطعا از ریاست سازمان میراث فرهنگی در دانش مرمت کمتر نمی دانند ، بی تفاوت گذشت. گرچه مبنای خبرگزاری مهر درباره این موضوع شنیدن توامان حرفهای مجریان امر مرمت و منتقدان بوده و خواهد بود، اما مسئولان بنیاد پارسه هنوز در برابر سئوالات مطرح شده پاسخی قانع کننده ارائه نکرده اند و پیگیریهای مهر هم در این باره بی نتیجه مانده است. این خبرگزاری به عنوان رسانه ای که بیطرفی و چند صدایی بودن را معیار کار حرفه ای خود در امر اطلاع رسانی شفاف قرار داده است، مجددا اعلام می کند که حاضر به شنیدن توضیح مسئولان مربوطه درباره عکسها و سایر مستندات موجود درباره نحوه مرمت آرامگاه کوروش است و از برگزاری هرگونه مناظره و جلسه نقد و بررسی در این باره نیز استقبال می کند. اما سکوت مسوولانی که باید پاسخگو باشند ، عملکرد مثبتی از آنها به تصویر نخواهد کشید. در عین حال برای روشن شدن مبنای علمی و استنادی انتشار خبر تخریب سقف آرامگاه کوروش، برای اولین بار برخی از تصاویر مربوط به نحوه مرمت آرامگاه کوروش را منتشر می کنیم. [center:1cm9v3qo]
  18. گنبد کاووس یا گنبد قابوس یک بنای تاریخی متعلق به بیش از هزار سال پیش است که در گنبد کاووس، شمال شرقی ایران قرار دارد. این برج یکی از آثار باستانی ایران است که در شمار بزرگ‌ترین مفاخر معماری سده چهارم هجری است. این بنای معروف که یکی از بلندترین بناهای آجری جهان به‌شمار می‌آید بر فراز تپه خاکی که قریب پانزده متر از سطح زمین بلندتر است قرار دارد. این بنا در سال (۳۹۷ هجری قمری برابر با و ۳۷۵ هجری خورشیدی ) و در زمان سلطنت شمس المعالی قابوس بن وشمگیر و در شهر جرجان که پایتخت پادشاهان آن دیار بوده، بنا گردیده‌است. پروفسور آرتور پوپ در مورد این بنا چنین نوشته‌است: در زیر سمت شرق کوه‌های البرز و در برابر صحراهای پهناور آسیا یکی از بزرگ‌ترین شاهکارهای معماری ایران با تمام شکوه و عظمت خود قد بر افراشته‌است. این بنا گنبد قابوس بقعه آرامگاه قابوس بن وشمگیر می‌باشد و برج آرامگاه از هرگونه آرایش مبراست. جنگنده‌ای با نیروی ایمان در نبرد رودرروی، پادشاهی شاعر در نبرد با ابدیت، آیا آرامگاهی چنین عظیم و مقتدر وجود دارد. مشخصات سازه گنبد قابوس شامل ۲ قسمت است: ۱-پی یا پای بست بنا و بدنه ۲-گنبد مخروطی پی سازی بنا از زمین سفت شروع و تا ارتفاع حدود ۱۵ متری با آجر و مصالح مشابه خود بنا انجام شده‌است. درون پای بست سردابی وجود داشته که پا کار طاق آن هنوز بر جای است ولی بر اثر کاوشهای پیاپی کاوشگران که در پی گنج بوده‌اند آثاری از کف آن بر جای نمانده‌است. بدنه مدور خارجی گنبد قابوس دارای ۱۵ ترک (دندانه نود درجه) می‌باشد (همانند ستاره ده پر) این ترکها که در اطراف آن و به فواصل مساوی از یکدیگر قرار دارند، از پای بست بنا شروع و تا زیر سقف گنبدی ادامه می‌یابد و میان این ترکها با کوهه‌ای آجری پر شده‌است. به جز در ورودی) راس این ترکها به اندازه ۱٫۳۴ متر از یکدیگر فاصله دارند. قطر داخلی گنبد به طول ۹ متر و ۷۰ سانتی متر و قطر آن از قاعده ترکها بطول ۱۴ متر و ۶۶ سانتی متر و طول قطر آن از رأس ترکها یا به عبارتی قطر ارباب یا پای بست آن ۱۷ متر و ۶ سانتی متر می‌باشد ضخامت میل از پایین به بالا کرنش کمی دارد و در ارتفاع ۳۷ متری گنبد مخروطی بنای برج را تکمیل می‌کند. این گنبد که با آجرهای مخصوص دنباله دار کفشکی ساخته شده‌است دو پوسته‌است. گنبد درونی مانند گنبدهای خاکی به شکل نیم تخم مرغی و از آجر معمولی است و پوسته بیرونی با آجر دنباله دار، و ارتفاع این گنبد مخروطی ۱۸ متر است در بدنه شرقی روزنه‌ای تعبیه شده که ارتفاع آن یک متر و نود سانتیمتر است عرض روزنه در قسمت بالا ۷۳ و در وسط ۷۵ و در پایین ۸۰ است. در ضلع جنوبی آن یک ورودی می‌باشد که ۵/۱ متر عرض و ۵۵/۵ متر ارتفاع دارد. در درون طاق هلالی سر در آن، مقرنسی است که به نظر می‌رسد در مراحل نخستین پیشرفت این نوع تزئینات معماری و گچ بری است. شاید این مقرنس ساده و در عین حال زیبا از اولین نمونه‌های مقرنس سازی در بناهای اسلامی می‌باشد که بتدریج تکمیل شده‌است دکتر ویلسن آمریکایی نماینده دانشگاه پنسیلوانی نیز در بازدید و تحقیقاتی که از این بنا داشته راجع به این مقرنسها چنین نوشته‌است: ? بالای در، داخل هلال مدخل گیلویی مقرنسی است که در مراحل اولیه ترقی می‌باشد و این یکی از نمونه‌های تزئینی است از اصول یک معماری که بعد اهمیت پیدا کرده‌است ? در ردیف کتیبه کوفی بصورت کمر بند وار بدنه را آرایش کرده‌است که یک ردیف آن در ۸ متری پای آن و دیگری بالا در زیر گنبد مخروطی قرار دارند نوع نوشته کوفی کتیبه‌ها ساده و آجری است حروف آن آرایش ندارند. بر جسته و خوانا می‌باشد و حاشیه دور آنها قاب مستطیلی شکلی است از آجر . متن کتیبه‌های سازه چنین است: بسم الله الرحمن الرحیم هذ القصر العالی الامیر شمس المعالی الامیر ابن الامیر قابوس ابن وشمگیر امر به نبائه فی حیاتی سنه سبع و خمسین و ثلثماته قمریه و سنه خمس و سبعین و ثلثماته برگردان: به نام خداوند بخشنده مهربان این است کاخ باشکوه امیر شمس معالی امیر پسر امیر قابوس فرزند وُشمگیر فرمان داد به ساخت آن در زندگی خویش سال سیصد و نود و هفت قمری و سال سیصد و هفتاد و پنج (خورشیدی) ||
  19. armin.eleman

    :: هویت معماری معاصر ایران

    باوجود همه پیچیدگی*های مفهوم هویت و تلقی*های متفاوت صاحبنظران از آن، برکسی پوشیده نیست در معماری معاصر ایران، این واژه دچار بحران شده و به*صورت مفهومی انتزاعی درآمده است. رنگ باختن مفهوم هویت، مختص حوزه معماری نیست، همچنانکه این ضعف در حوزه*های مختلف فرهنگی، اجتماعی، ملی و ... مشهود است. آوازه ایران در معماری جهان آنچنان طنین افکنده که تاریخ معماری جهان خود را وامدار آن می*داند. از بنای زیگورات چغازنبیل که درحدود ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد مسیح بنا شده، تاکنون بیش از سه هزار سال می*گذرد. آن*چنان*که در کتاب*ها آمده، به عنوان تمدنی بزرگ و باشکوه از پیشتازان علم و فرهنگ و هنر بوده*ایم. دانشمندان بزرگی چون ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی و ... دراین سرزمین زیسته*اند و حاصل رنج خود را به جهانیان عرضه داشته*اند. معماران گمنام ایران چنان روحی در کالبد معماری ایران دمیده*اند که گویی پاسارگاد و نقش جهان با نفس آن*ها زنده است. گویی آن*ها روح ابدی خود را در معماری به یادگار گذاشته*اند. اما اینک ما کجاییم*؟ چقدر به تاریخ و هویت خود وفادار بوده**ایم؟ آیا مسیر آن*ها را ادامه داده و تلاش*هایشان را به ثمر نشانده*ایم یا آنچنان از قله شکوه فروافتاده*ایم که توان نگاه کردن بر بلندای تاریخ خود را نداریم؟ شاید در میانه راه، بلاتکلیف و سرگردان از حرکت باز ایستاده*ایم تا دستی از آسمان راه را بر ما بنماید. نام معماری معاصرایران برگ کدامین کتاب را به نام خود آذین بسته است؟ مفاهیم سنتی خود را چقدر به جهانیان عرضه کرده*ایم تا در عرصه جهانی گمنام نمانیم؟ غیر این است که به تاریخ خود وامداریم؟ به راستی مشکل کجاست؟ چرا در عرصه*ای که پیشتاز بودیم، اکنون ته قافله ایستاده و نظاره*گر شده*ایم تا دیگران راه را به ما نشان دهند؟ آیا مدرن زیستن، به معنای فراموشی خود، عاری شدن از ماهیت وجودی و دنباله*روی از دیگران است؟ هیچ کس منکر تاثیر معماری و شهرسازی بر رفتار شهروندان یک جامعه نیست. سیمای شهری و معماری ما آنچنان از مفاهیم والای خودتهی شده که آثارش برروح و روان جامعه مشهود است. ساختمان*ها با فرم*ها، رنگ*ها و مصالح ناهمگون، آنچنان ناموزون درکنارهم قرار گرفته*اند که انسان را به فکر وادار می*کند: «شاید عمدی در کار باشد. مفهوم هویت وقتی بحث از هویت پیش می*آید، دیدگاه*های پیچیده و گاهی متضاد در ابعادی گسترده مطرح می*شود. د*ر* این یادداشت سعی شده اجماعی از دیدگاه*های صاحبنظران حول مفهوم هویت در ارتباط با مسایل اجتماعی و فرهنگی به خصوص معماری مطرح شود. اریکسون یکی از جامعه*شناسان معروف این مفهوم را قائل به دو بخش می*داند. «اول یکی شدن با خود و دیگری مشارکت با دیگران در بعضی از اجزای ذاتی.» او فرایند هویت را یک سیستم کنترل می*داند که مجموعه*ای از هنجارها و ناهنجارها را در فرد به*وجود می*آورد. استوارت*هال معتقد است: «هویت یک روند در حال شدن است که یک شناسنامه و عامل شناخته شدن است. برخی هویت را یک مفهوم ارتباطی می*دانند که به *وسیله تشابه*ها و تفاوت*ها با دیگران مفهوم پیدا می*کند.» بسیاری ازروشنفکران ایرانی، هویت امروز جامعه ایران را دارای سه لایه فرهنگ دینی، ملی و بالاخره فرهنگ و تمدن مدرن می*دانند که باهم دروجود هر ایرانی درگیر است که پیوند مناسب این سه لایه متناسب با روح مکان و زمان در تکامل هویت امروز جامعه ایران مفید باشد. باوجود دغدغه همیشگی معماران ایران درجهت برقراری پیوند با معماری گذشته و تامین تداوم آن، عمدتا این تلاش*ها ناموفق بوده که دلیل آن صرفنظر از ضعف مدیریت شهری، عدم انسجام لایه*های فرهنگی عمده معماران است. یافتن راه*حل*هایی برای آنچه که معماری امروزایران را از محتوا و مفاهیم عالی تهی کرده و دچار بحران هویت کرده، تنها راه خروج از بحران پیش آمده است. عمده*ترین مشکلات معماری امروز ایران، نکات ذکر شده در ذیل است: ۱) انقلاب اسلامی به عنوان حکومتی منحصربه*فرد، تجربه ایدئولوژیکی جدیدی است که در تکمیل زیرساخت*های فرهنگی، کاستی*های زیادی به همراه دارد که پی*ریزی مبانی فرهنگی متناسب با روح مکان و زمان، قابلیت انسجام*بخشی به همه عرصه*های فرهنگی رادارد. ۲) ضعف نظام مدیریت و نظارت در عرصه معماری و شهرسازی ۳) عدم تبیین الگوهای سنتی معماری ایران به*صورت فرهنگ نامه*ای مدون جهت استفاده در طرح*های معماری و شهرسازی ۴) استفاده نامناسب از فرهنگ*های بومی و اقلیمی و تکامل آن با روح زمان ۵) عدم شکل گیری موسسات غیردولتی منسجم درراستای مشارکت مردم جهت تصمیم*گیری در مورد محیط زندگی خود. ۶) فرهنگ مصرفی جامعه ایران. ۷) عدم توجه به پتانسیل بافت*های سنتی در جهت پیوند با معماری امروز. ۸) رویکردهای تاریخ*گرایانه بدون توجه صحیح به مولفه*های معماری مدرن. ۹) لزوم توجه به رابطه بین معمار، اثر و مخاطب به عنوان سه رکن اساسی معماری که علاوه بر شکل*گیری یک معماری مناسب، سبب انسجام هویتی آن*ها نیز می*شود. موارد فوق تنها قسمتی ازحلقه*های مفقوده معماری معاصر ایران است. البته روند جهانی شدن نیز بر عوامل ذکر شده بی تاثیر نیست، چنانکه استوارت*هال اعتقاد دارد، منطق هویت به پایان خود رسیده و در واقع جنبه*های بزرگ هویت اجتماعی از قبیل طبقه اجتماعی، ملیت، نژاد، جنسیت و ... درمعرض شکست قرار گرفته است. او اعتقاد دارد فرد تک*مرکزی گذشته تبدیل به یک فرد چند مرکزی شده که این تکثر منشا ضعیف شدن لایه*های هویتی فردشده است.
  20. armin.eleman

    :: سرنوشت میدان *ها

    نقشه*ی اصفهان، از سفرنامه*ی Adam Olearius، سفیر آلمانی دربار صفوی در سال ۱۶۳۷میلادی در بررسی ساختار شهرهای ایران در سده*های میانی و تا پیش از تغییرات اساسی در دوران جدید، به عناصری اصلی مانند ارگ، بازار، مسجد جامع و محلات مسکونی بر می*خوریم که کمابیش، البته با تفاوت*هایی، در بسیاری از شهرها تکرار می*شوند. با رشد و تکامل این الگوی شهری، نقش میدان به عنوان عاملی که می*توانست بین این عناصر پیوند و ارتباطی فضایی برقرار کند پررنگ*تر شد. برای پیش بردن بحث به صورت عینی، مثال*هایی را از دوران صفوی و قاجار انتخاب می*کنیم؛ دوران صفوی به دلیل آن که یکی از نقاط عطف مهم تاریخ شهرسازی ایران است؛ دوران قاجار نیز به دلیل آن که در آستانه*ی تحولات اساسی معماری و شهرسازی قرار دارد. اصفهان میدان نقش جهان به دستور شاه عباس اول در محل باغ بزرگی به همین نام و با توسعه دادن آن بنا شد. پس از آن نیز میدان*هایی با همین الگو در چند شهر دیگر ساخته شدند که به خوبی نشان دهنده*ی نحوه*ی اندیشه*ی معماران و شهرسازان صفوی به مقوله*ی انتظام فضایی و استفاده از نقطه*ای مرکزی برای پیوند عناصر اصلی در ساختار شهر است. در مورد معماری بناها و ساختمان*های میدان نقش جهان می*توان بسیار سخن گفت؛ اما آن*چه در این بررسی کوتاه مورد نظر ماست، اشاره به یک الگوی شهرسازانه*ی خلاق است. در این الگو، میدان دارای کارکردی چندگانه و چندلایه است. از یک طرف فضای شهری بزرگی*ست که به روی عموم گشوده شده و از طرف دیگر تمام آن عناصر اصلی یعنی ارگ، بازار و مسجد جامع را به یک دیگر پیوند می*دهد. عمارت عالی قاپو که در حال حاضر جزو اندک بناهای به جای مانده از دولتخانه و ارگ حکومتی صفوی*ست، به جز آن که بخش بیرونی کاخ سلطنتی را تشکیل می*داد، در حقیقت به عنوان یک ساختمان ورودی باشکوه به مجموعه*ی بزرگ حکومتی عمل می*کرد. یعنی یکی از چهار دهانه یا منفذ اصلی این میدان، به صورت مستقیم به دیوانخانه گشوده می*شد. نقشه*ی میدان نقش جهان مسجد شاه نیز، به عنوان مسجد جامع جدید یا «جامع عباسی»، و به عنوان پایگاه مهم مذهب حکومتی، در همین میدان قرار دارد. ضلع مقابل مسجد شاه نیز سردر بازار قیصریه است. بازاری که در امتداد خود به راسته*ی اصلی بازار می*پیوندد و سپس در انتها به مسجد جامع یا مسجد عتیق اصفهان می*رسد. بدنه*ها و غرفه*های میدان نیز کاربری تجاری داشته*اند و به همین دلیل جنب و جوش ناشی از کسب و کار نیز به چشم*انداز میدان تحرک بیشتری می*بخشیده است. میدان مانند یک سفمونی موفق تمام نغمه*های اصلی شهر را با هم ترکیب و ادغام می*کند و عرصه*ی خود را به روی طبقات مختلف می*گشاید. علاوه بر این، نقش جهان نقطه اتصالی می*شود برای شهر قدیم و توسعه*ی جدید به سمت محور چهارباغ عباسی و زاینده*رود. شهر قدیم که بیشتر در اطراف میدان عتیق و محلات شمالی رشد پیدا کرده بود از طریق بازار به میدان نقش جهان متصل شده و به این وسیله ارتباط خود را با طرح شهرسازی صفوی حفظ می*کند. تهران در برابر میدان نقش جهان و اهمیت آن در طرح شهرسازی اصفهان، باید از میدان*های تهران در زمان قاجار نیز نام ببریم. شاید میدان توپخانه را بتوان یکی از مهم*ترین و بزرگ*ترین میدان*هایی دانست که در زمان قاجار و با طرح و اندیشه*ی قبلی ساخته شد. اما نکته*ی قابل توجه، نقش این میدان در شهر قاجاری*ست. پیش از آن که میدان توپخانه*ی فعلی ساخته شود، توپخانه*ی مبارکه در میدانی داخل محدوده*ی ارگ سلطنتی قرار داشت. اما بعد، و در زمان ناصرالدین شاه، میدان جدیدی را برای استقرار توپخانه و توپچی*های آن در شمال حصار ارگ حکومتی بنا کردند. یعنی جایی که شهر تمام می*شد. در اطراف میدان توپخانه نیز ساختمان*هایی دو طبقه برای استقرار ادوات نظامی و افراد وابسته به آن وجود داشت. در حقیقت این میدان در ابتدا بیش از آن که کارکرد شهری داشته باشد و در پی ادغام و اتصال عناصر مختلف ساختار با یکدیگر باشد، میدانی بود جهت استفاده*ی قشون. یعنی میدانی که بعدها به یکی از بزرگ*ترین و کلیدی*ترین میدان*های پایتخت تبدیل شد، در ابتدا نقش چندانی در زندگی شهری بازی نمی*کرد. میدان توپخانه و توپ*های نظامی در میان آن سبزه میدان و میدان مشق اما در تهران نقطه*ای استثنایی وجود داشت که می*توانست به فرصتی عالی تبدیل شود. فرصتی عالی برای طراحی شهری: محوطه*ی مقابل ارگ و بازار، یعنی آن جایی که امروز «سبزه میدان» خوانده می*شود، محوطه*ای بود بدون طراحی شهری خاص و متمایز. یعنی جایی که بهترین فرصت را برای اتصال عناصر مختلفی از قبیل مسجد جامع و بازار و ارگ، که همگی در فاصله*ی اندکی از یکدیگر قرار گرفته بودند، مهیا می*کرد، بدون توجه ويژه یا مخصوص رها شده بود. میدان مهم دیگری که در زمان قاجار طرح*ریزی شد میدان مشق است. میدانی که اولین بنای آن به دوران فتحعلی شاه بازمی*گردد. این میدان نیز همان*طور که از نام آن برمی*آید، محلی برای تمرین*های نظامی بود و نه میدانی با کارکرد شهری. گرچه تحولات بعدی و کمبود فضاها و عرصه*های عمومی در تهران، میدان توپخانه و مشق را به سوی میدان*هایی با کاربردهای عمومی سوق داد. توپخانه در تحولات بعدی، محل اتصال مهم*ترین خیابان*ها و راه*های پایتخت بود و نقطه*ی مرکزی و قلب شهر به شمار می*آمد. کمبود عرصه*ی عمومی نیز، در تحولات بعدی، چهره*ی نظامی میدان مشق را به کلی دگرگون کرد و به این ترتیب میدان مشق به میدانی با کاربری*های اداری و فرهنگی تبدیل شد. حضور ساختمان*های وزارت خارجه و اداره*ی پست از یک سو، و موزه و کتابخانه*ی ملی از سوی دیگر، نشان دهنده*ی سمت و سوی تحولات بعدی این میدان هستند. میدان مشق، عکس از آنتوان سوروگین این مثال*ها بخشی از تفاوت*های شهرسازی و اندیشه*های شهری را در دوره*های مختلف تاریخی، صفوی و قاجار، بیشتر توضیح می*دهند. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به: ـ ميدان توپخانه تهران؛ نگاهی به سیر تداوم و تحول در فضاهای شهری، فرخ محمدزاده مهر، معاونت شهرسازی و معماری وزارت مسكن و شهرسازی، ۱۳۸۲.
  21. *mini*

    چگونگی کشف تپه سیلک

    چگونگي کشف تپه ها: پيدا شدن چند ظرف كم نظير در اوايل سال 1933 در پاريس و شناخته شدن محل اكتشاف اين ظروف كه در سيلك كاشان بود، توجه باستان شناسان خارجي را به اين محل معطوف داشت. نهايتا" مشاور موزه ملي فرانسه در اكتبر همان سال (1933 ميلادي) مجوز حفاري در اين نقطه را به دست آورده و هيئتي را كه از طرف ايشان در ايران (شمال لرستان) مشغول حفاري بود مأمور نمود تا در سيلك كاشان به انجام حفاري بپردازد. اين هيئت به سرپرستي رومن گيرشمن از نوامبر سال 1933 تا ژانويه 1938 با انجام سه فصل حفاري و كاوش در سيلك به ارزشهاي والاي اين ناحيه پي برده و به نتايج قابل توجهي رسيدند. گزارش جامع اين حفريات و تحقيقات در سال 1938 ميلادي به صورت دو جلد كتاب به زبان فرانسه در پاريس منتشر شد. با انتشار اين گزارش سيلك كاشان به عنوان مهد و خاستگاه يكي از كهن ترين تمدنهاي بشري مطرح و نگاهها را به خود متوجه ساخت.اين گزارشات امروزه به صورت يک منبع و مرجع اطلاعاتي راجع به فلات مرکزي ايران مي باشدکه مورد استفاده محققين و باستان شناسان ايراني و خارجي است. گيرشمن پس از انجام كاوش هايش چنين نتيجه گرفت كه در محوطه سيلك،شش دوره فرهنگي متمايز را مي توان مشخص كرد كه از 7500 سال پيش آغاز شده و تا هزارۀ اول قبل از ميلاد ادامه داشته است. نكته 1 : جهت بدست آوردن اطلاعات تخصصي و فني در مورد كشفيات صورت گرفته در سيلك مي توانيد از اين منبع استفاده كنيد . نكته 2 : اشيا و خاصه سفالينه هاي بدست آمده از سيلك را مي توان در موزه هاي مشهور جهان و ايران مشاهده نمود . همچنين گنجينه اي از اشياي طلايي سيلك در اختيار يك مجموعه دار ژاپني مي باشد . با تمام ویژگی های منحصر به فرد سیلک، افراد زیادی به دیدن تپه نمی روند چرا که در نگاه ابتدایی یک تپه خاکی جاذبه برای دیدن، آن هم در گرمای شهر کاشان ندارد ولی با کمی توجه به قدمت و شناخت تاریخ، آنوقت این تپه دالانی برای ورود به دنیایی دیگر محسوب خواهد شد و این، وسوسه دیدار از آن را برخواهد انگیخت. این تپه در مغرب مسیر کاشان- فین و در مجاورت جاده قرار دارد. سیلک در حال حاضر مشتمل بریک تپه شمالی و یک تپه جنوبی است که به فاصله 500 متر از یکدیگر قرار دارند.در جلو این تپه ها گورستان هایی از انسان های ما قبل تاریخ وجود دارد. این تپه ها برای افراد عادی جذابیت فراوانی ندارد. به غیر از قسمت کوچکی از دیوارهای خشتی و چند ابزار و اسکلت به نمایش گذاشته شده، تنها تپه های خشک و بی آب و علف دیده می شود که احتمالا توجه افراد عادی را جلب نخواهد کرد. تپه هاي سيلك پس از كاوش هاي گيريشمن بدست فراموشي سپرده شد و به مرور زمان تبديل به محل تخليه نخاله هاي ساختماني و تجمع معتادان شد تا اينكه در سال 1380 طرح بازنگري سيلك به مدت 5 سال و زير نظر دكتر صادق ملك شهميرزادي آغاز شد . تلاشهاي دكتر ملك شهميرزادي و انتشار نتايج طرح به صورت پنج جلد كتاب موجب شد تا بار ديگر نگاهها به سوي سيلك جلب شود . اين كتابها كه با عناويني چون نقره كاران سيلك ، سفالكاران سيلك ، شكارگران سيلك ، نساجان سيلك و زيگورات سيلك منتشر شدند ابعاد تازه اي از تمدن ساكنان سيلك را به محققين و باستان شناسان معرفي نمود . ارائه فرضيه زيگورات بودن تپه ها از سوي جناب دكتر نيز عامل مهمي در افزودن اهميت سيلك شد . منبع:اینترنت
  22. Mahnaz.D

    كعبه زرتشت؟؟؟؟؟!!!!

    بنايي با معماري‌ خاصي در «نقش رستم» وجود دارد كه از زمان حمله اعراب به ايران به اشتباه، نام «كعبهزرتشت» را به آن دادند، چون كاربرد واقعي آن رانمي‌دانستند. آن زمان فكر مي‌كردند كه هر ديني بايد براي خود بُتكده يا عبادتگاهي داشته باشد، براي همين فكر كردند اين بنا هم مركزيت يا كعبه زرتشتيان است. درديوار داخل اين ساختمان لغت «کعبه» حکاکي شده است.در کتاب‌هاي زرتشتي آمده است که حضرت زرتشت «زاراتشترا» در اين محل، نيايش مي‌کرده است. اعراب، لغت کعبه را از پارسي پهلوي گرفتند. همان‌طور که در زمان داريوش کبير به كشور «عمان» امروزي «مکه» مي‌گفتند؛ بنابراين كلمه مكه نيز فارسي است. در محاسبه روز نوروز در کتب زرتشتي نوشته شده است که زرتشت در اين رصدخانه، محل شروع نوروز را محاسبه کرد. نوروز در روز اول فروردين از محلي شروع مي‌شود که اولين اشعه آفتاب در آنجا بتابد. بر اساس برآورد گاهنامه زرتشت، هر 700 سال يک‌بار نوروز از ايران شروع مي‌شود.آخرين‌باري که نوروز از ايران شروع شد، 300 سال پيش بود. در سال 1387، نوروز از پاريس و بروکسل و در سال 1388 ار تورنتو و نيويورک شروع شد. سال آينده هم نوروز از محلي بين آلاسکا و هاوايي شروع خواهد شد. از زمان حمله اعراب به ايران تا به امروز، يعني قرن بيست و يكم ميلادي، كاربرد و تعريف اين بنا كشف نشده بود. خوشبختانه پژوهشگر ايراني «رضا مرادي غياث‌آبادي» كه تحقيقات فراواني در زمينه ايران باستان داشته است، نتيجه كشف خود را در كتابي به نام «نظام گاهشماري در چارطاقي‌هاي ايران» توسط انتشارات«نويد شيراز» به چاپ رسانده و راز اين بنا را منتشر كرده است. تا امروز حدث مي‌زدند كاربرد اين بنا، محل نگهداري كتاب اوستا و اسناد حكومتي يا محل گنجينه دربار و يا آتشكده معبد بوده است. اما غياث‌آبادي با تحقيقات خود ثابت كرد اين بنا با مقايسه با تمامي بناهاي گاهشماري (تقويم) آفتابي در سرتاسر جهان، پيشرفته‌ترين، دقيق‌ترين، و بهترين بناي گاهشماري آفتابي جهان است. اين در حالي است كه تا قبل از اين بنا هم «چارطاقي‌ها» در نقاط مختلف ايران احداث شده بودند و همين وظيفه را با شيوه‌اي بسيار ساده اما دقيق و حرفه‌اي بر عهده داشتند. تمامي بناهاي گاهشماري آفتابي در جهان فقط مي‌توانند روزهاي خاصي از سال (مانند روزهاي سرفصل) را مشخص كنند و حتي با سال خورشيدي هم تنظيم نيستند. اما اين بنا با دقت و علمي كه در ساخت آن اجرا شده، قادر است بسياري از جزئيات روزهاي مختلف سال و ماه‌ها را مشخص كند. زرتشتيان با استفاده از اين بنا مي‌توانستند بسياري از مناسبت‌ها و جشن‌هاي سال را روز به روز دنبال كنند و از زمان دقيق آنها آگاه شوند. بسياري از بناهاي چارطاقي در سطح كشور (به تصور آتشكده) يا به طور كامل تخريب شده و يا تغيير كاربري داده شده است. ولي خوشبختانه تعدادي هم مانند چارطاقي «نياسر» و چارطاقي «تفرش»، سالم مانده و براي ما و نسل‌هاي بعدي باقي مانده‌اند. متأسفانه بناي «كعبه زرتشت» با آن كه تقريباً سالم باقي مانده است به ثبت ميراث جهاني سازمان ملل نرسيده است! حتي سازمان ميراث فرهنگي هم اين بنا را همراه بناهاي عجايب هفتگانه جديد (كه برج ايفل هم يكي از كانديداها بود) پيشنهاد نداد! حتي با كشف راز اين بنا هم هيچ‌گونه انعكاس و جنجالي به پا نشد! اين بنا، يك گاهشمار تمام سنگي ثابت در جهان است كه بايد سازندگان آن از بسياري از نكات علميِ جغرافيايي، نجومي، سال كبيسه، انحراف كره زمين نسبت به مدارخورشيد، تفاوت قطب مغناطيسي با قطب جغرافيايي، مسير گردش زمين به دور خورشيد و... را در 2500 تا 3000 سال پيش، در دوران حكومت هخامنشيان آگاهي مي‌بودند. حال آنكه خيلي از آنها را مانند كروي بودن كره زمين و گردش زمين به دور خورشيد را در چهارصد سال اخير در اروپا كشف كردند و به نام خودشان ثبت كردند!
  23. معماري :بيشترين بقاياي معماري تل ابليس در نتيجه حفاري در سه ترانشه d وf و gمشخص شد كه مجموعا از حدود بيش از 50 اتاق تشكيل شده بودند و كليه اطلاعات موجود درباره چگونگي معماري در دوره استقرار در روستاها در تل ابليس براساس همين 50 اتاق كه از سه واحد مسكوني به دست آمده مي باشد . در تل ابليس ديوارها با خشت و ملاط كاهگل ساخته شده بودند پهناو ضخامت خشت ها تقريبا به يك اندازه بود باريك ترين خشتها 21 و پهن ترين انها 25 سانتيمتر بود ضخامت خشت ها هم معمولا 20 سانتيمتر بود ولي درازاي خشت ها متفاوت بود. درازاي خشت ها در طيفي بين 38 تا 70 سانتيمتر قرار داشت سطوح فوقاني و تحتاني خشت ها حداقل داراي دو رديف فرو رفتگي موازي به اندازه انگشت شصت دست بودند خشتهاي درازتر داراي سه رديف يا بيشتر بودند مثلا خشت هاي 70 سانتيمتري داراي 8، خشت هاي 52 سانتيمتري داراي 6و خشتهاي 38 سانتيمتري 4 فرو رفتگي داشتندديوارها را به پهناي يك ،دو و يا حتي در بعضي موارد سه خشت مي ساختند ديوارها فاقد پي بودند و براي ساختن منازل ابتدا منطقه مورد نظر را صاف و هموار مي كردند منازل داراي ديوارهاي محصور كننده بودند كه با پشتيباني خشتي تقويت شده بودند از پشتيبانهاي داخلي علاوه بر تقويت ديوار براي فرار دادن سر تيرهاي سقف نيز استفاده مي شد به همين علت پشتيبانهاي داخلي بنا در دو ديوار مقابل در يك راستا قرار داشتند ديوارها را با كاهگل اندود مي كردند و به همين دليل از چگونگي قفل و بست ديوارها در كنج هااطلاعاتي در دست نيست اندود سطح ديوارها چندين بار تكرار شده است روي اندود سطح داخلي بعضي از ديوارها را با محلولي از گل اخري و يا پودر گل اخري رنگ آميزي كرده بودند كف بعضي از اتاقها داراي اندودي به ضخامت بين 2 تا 12 سانتيمتر گل نرم بود روي كف بعضي از اتاقها را با حصير فرش كرده بودند كه اثر حصير در بعضي قسمتهاي تعدادي از اتاقها هنوز مشاهده مي شد در يكي از اتاقها كه روي كف ان حصير فرش كرده بودن اثر پاشيدگي پودر گل اخري روي اثر حصير هنوز قابل رويت بود در كف بعضي از اتاقها اثر محلولي به رنگ هاي زرد و قهوه اي و يا زرد متمايل به سبز نيز ديده شده است به نظر مي رسد اين روش رنگ آميزي كف عمدي بوده است . خانه ها داراي چندين اتاق بودند .ورودي و اتاق اصلي هر خانه در يك راستا قرار داشتند به نظر مي رسد ابتدا ديوارهاي محصور كننده و اتاق اصلي ساخته مي شدند و سپس فضاي داخل منازل متناسب با نياز ساكنان خانه به قسمتهاي كوچكتر تقسيم و اتاقهاي اضافي ساخته مي شدند بعضي از اتاقها داراي ديوارهاي مضاعف روبرو بودند به نظر مي رسد اين اتاقها داراي طبقه دومي هم بودند ولي اين نظر از حدس و گمان فراتر نمي رود . هرخانه داراي دو اجاق بوديكي از آنها در داخل يك اتاق و ديگري در محوطه روباز خانه احداث مي شد تمامي اجاقهاي مشخص شده در حفاري تل ابليس داراي نقشه واحدي بودند اجاقها عبارتند از چاله هاي مدوري كه داخل انها را با لايه از اندود گل اندود مي كردند اين اندود در اثر حرارت سوخته و به صورت گل پخته يا اجر در آمده بودند .
  24. خانه ضیاییان ( هنر سرای شیراز) خانه ضیاییان که تنها باقیمانده از چندین منزل مسکونی خاندان ضیاییان است ، در مرکز شهر شیراز و در محله قدیمی سنگ سیاه واقع شده است . این خانه با قدمتی در حدود 150 تا 200 سال ، مطابق منازل مسکونی دوره قاجار در شیراز ساخته شده و اجزا و عناصر آن مشابه با دیگر خانه های قدیمی شیراز ؛ نظیر خانه زینت الملک ، خانه سعات ، خانه فروغ الملک و صدها خانه بجامانده در بافت قدیم شهر می باشد . اگر چه که در مقایسه با منازل خانواده های اعیان و اشرافی قوام و مشیر ، در این خانه از تزیینات داخلی و گچبری و آیینه کاری های نفیس خبری نیست ، اما کاشی کاری های نفیس آن در نوع خود بی نظیر است . خاندان ضیاییان که از تجار معتبر شیراز بوده و به امر تجارت داروهای گیاهی به ویژه با هند مبادرت ورزیده و از اولین موسسان داروخانه های امروزی در ایران به شمار می رفتند . چندین حجره از بازار وکیل به این امر اختصاص داشته است . کاشیکاری های منقوش این منزل که شامل شمایل مبارک ائمه معصومین ، پیامبران اولوالعظم ، پادشاهان باستان ایران زمین ، شخصیت های اساطیری و حتی سران و شاهان دیگر ممالک معاصر با قاجاریه می باشد ، بر گرفته از پیشه و موقعیت اجتماعی و فرهنگی این خانواده بوده که می توان با مروری سریع بر آن ، تاریخ را به سرعت ورق زد . این منزل در دو طبقه بنا شده ، که طبقه اول شامل سرداب ، حمام ، مطبخ ، انبار و اصطبل می باشد . در کنار راهروی ورودی ، دالانی مسدود به چشم می خورد که راه زیر زمینی این خانه به دیگر خانه های مجاور متعلق به این خاندان بوده است . در طبقه دوم اتاق های سه دری کوچک و بزرگ متعددی با کاربری های متفاوت وجود داشته ، اتاق های شرقی به صورت تو در تو به هم راه داشته و در مقابل آن ایوان سراسری قرار دارد . هم اکنون این مکان به عنوان هنرسرای شیراز دایر و کلاس های هنری متعددی در آن برگذار میشود.
  25. alireza&sepide

    مـعـمـاری قـبـل از اسـلام

    معـماری ایرانی را باید بطور صحـیح از اعـماق تاریخ ایـن سرزمـیـن کهـن مـورد بررسی قـرار داد. معـماری ایرانی به شـش قـرن قـبل از میلاد مسیح باز می گـردد، که مـشـخـصات هـر دورهً معـماری را در دوره های مـخـتـلف تاریـخـی شـرح می دهـیـم : 1- معـماری دوران ماقـبـل تـاریخ تـا زمان حـکـومت مادها. 2- معـماری از زمان حکـومت مـادهـا تـا پـایان دوره حـکـومت ساسانیان . در رابـطه با معـماری ایران، بایـد به خـوانـنـدگـان یـادآوری شـود، تـغـیـیـراتی کـه در رابـطه بـا هـنـر پـیـشـیـنـیان ایـران در معـماری داده شـده و نـحـوهً ساخـتمان سازی آن دوران. در سخـنی کـوتاه مـی تـوان به : حکـاکـی بـر روی سـنگ، گچکاری، نقاشی، آجرکاری، آئینه کاری، کاشی کاری، موزائیک کاری و دیـگـر کـارهـای تـزئـیـنی اشـاره کرد. الـبـتـه مـا بایـد استـثـنـاهـایی هـم بـرای ساخـتـمان هـای چـنـد شـکـلی کـه بـرای مـواردی خـاص اسـتـفـاده می شد، قـائـل شـویم. این گـونـاگـونـی بـرآمـده از نـیـازهـای خـاص مـردم در زمـانـهـای مـتـفـاوت بـوده است. هـنـرمـنـدان ایـرانی بـه دنـیـا ثـابـت کـردن کـه تـوانائـی هـای بالایی دارنـد و شـامـل احـتـرام بـسیار، بـخـاطر اثـرهـای تـاریخـی مـنـحـصر بـفـرد فـراوانـی کـه از خـود بـجـای گـذاشـتـه، هـسـتـند. بـنـظر مـشکـل می رسد که بـتوان معـماری ایرانی را از زمانـهـای بـسـیـار دور تـا بـحـال طـبـقـه بـنـدی کرد. اما، تـرتـیـبات زیـر مـی تـواند چـشـم انداز وسـیـعـی از ایـن کـارهـا در اخـتـیـار شـمـا قـرار دهـد: کـلـبه هـای ماقـبل تـاریـخ، شهـرهـا و قـصـبه های اولـیه، اسـتحـکـامات و دژهـای نـظـامی، معـابـد و آتـشـکـده ها، مـقـبـره ها و آرامـگـاه هـای بـزرگ، مـکـانهـای عـظـیـم تـاریـخـی، سـدهـا و پـلـهـا، بـازارهـا، حـمام هـا، جـاده هـا، مسـاجـد عـظـیـم، بـرجـهـا و مـنـاره هـا، ساخـتـمانهـای مـذهـبـی و محـلهـایی از دوران اسلامی، و هـمچـنـیـن بـنـاهـا و یـاد بـودهـای گـسـتـرده در کـشـور ایران. از دیگـر چـیـزهـای مهـمی که بـرروی معـماری ایرانی تـاثـیـر گـذار بوده است، شـرایط مهـم آب و هـوائی در فلات ایران بوده است. بطور مـثـال سبک معـماری در شـمال کـشـور و کـوهـپـایـه های ایران بـا سـبک معـماری در جـنـوب و کویر ایران تـفـاوت دارد. اکـنـون با مصـادف شـدن بـا اطاعـات تـمام نـشـدنـی و حـیرت آوری کـه امـکـان آن در هـیچ کـشور دیـگـری نـیـست، نگـاهـی داریم گـذرا بـه معـماری ایرانی. صحـبت کردن در مـورد معـماری باستانی، بدون ایـنکـه نـمونه هایی از آن وجود داشتـه باشـد تـقـریـباً غـیـر مـمـکـن است. یکی از قـدیـمی ترین بـناهای کـشف شده در فلات ایران مربـوط می شود به بـنای رنگ شـده " زاغ تـپـه " در قـزوین. در تاریخ گـذشـته کـه مربوط می شود به قـرن هـفـتم و اوایل قـرن شـشم قـبل از میـلاد، بایـد بـسیار مورد رسیدگـی قـرار گـیرد که در آن زمان قـبل از تاریخ، چـگـونـه و با چـه وسائـلی این بـنا را آراستـه کـرده اند. از این بـنا بـرای جـمع شـدن و اجـتماعـات استـفاده مـی شده است. در این بـنا از شومـیـنه برای گـرم کـردن ساخـتمان در فـصلهای سرد سال اسـتـفاده می شده است. هـمـچـنـین محـلی بـرای درست کردن کـباب داشـتـه است. هـمچـنـین این ساخـتمان دو محـل برای نگـهـداری ابزارها و وسائـل، بعـلاوه اتاقـی کـوچـک که از آن به عـنـوان نـشـیـمن استـفاده می کردند. دیـوارهـا بـوسـیله نـقاشـی از بـز کـوهـی تـزئـیـن شـده است. بـه احـتـمال خـیـلی زیـاد از این مـکـان برای انجـام مراستم مـذهـبـی خـود استـفاده می کـردنـد. تـپـه سـیالک در نـزدیکـی کاشان نـیـز یکی دیگـر از این مکـانهـای تـاریـخی است، که بـه قـرن شـشم و پـنجـم قـبل از مـیـلاد بـرمـی گـردد. نمایی از معـبد چغـازنبـیل در خوزستان اولین بار که مردم به منطقه سیالک رفـتـند، نمی دانستـند که چگـونه باید خانه ساخت، و زیر کـلبه هایی که با برگ درخـتان تهـیه شده بود زندگـی می کردند. اما بزودی آنهـا فرا گـرفـتـند که چگـونه با گـل، خشت خام درست کرده و مورد مصرف در خانه سازی قرار دهـند. در قـرن چهـارم قـبل از مـیـلاد مسیح مردم سیالک بصورتی جامع شروع کردند به بنا نهادن بناهـای جـدید، که بخوبی مشخص است. این بناهـا بصورتی یکجا و توده، و تماما تهـیه شده از آجر خام بود. این آجـرهای اولیه کـه بـصورتی بیضی شکـل تهـیه می شد، در آفـتاب گـذاشته شده و خشک می شدند؛ و بعـد از آن مورد استـفاده قـرار می گـرفـتـند. معـماری این دوره تـمام بـناهـا را با رنگ قـرمز تـزئـین کرده و تمام درهای این بـناهـا کوتاه و باریک بوده و قـد درها بـیشتر از 90 - 80 سانتی متر نبود. تـپـه حسن در نزدیکی دامغـان، تـپه ایلـبـلیس در 72 کیلومتری کـرمان، و تـپه حسنـلو در آذربایجان غربی از بـناهایی هـستـند که بوسیله حفاری های باستان شناسی از زیر خاک بـیرون آورده شده اند. در حفاری های تپه حسنلو، سه بنای عـظیم کـشف شد که تمام آنهـا با نـقـشه ای یکسان درست شده بودند. این بـناها به 1000 - 800 سال قـبل از مـیلاد مسیح بـرمی گـردند. تمام آنهـا دارای دروازهً ورودی، حـیاط سنگـفرش شده، اتـاقـهـا و انـبار بوده اند. در معـماری تـپه حسنلو، ساختمانهـا بـنـظر از چوب بنا شده اند؛ مربع و بصورت برج با پـایه های چـوبی که بدون برش بصورتی عمودی از آنهـا بعـنوان پایه و ستون استـفاده شده بود. یکی از اتاقـهـا بصورتی سنگـفرش شده با خشت خام کشف شد. نکـته جالب توجه اینکه اتاقی دیگـر را که بعـنوان آشپـزخانه از آن استـفاده می شده دارای جاهای مخصوص با شومینه دور آنها بود. یکی از معـماریهای مهـم ایران مربوط است به قرن 13 قـبل از میلاد؛ معـبد چـغـازنـبـیل ( 1250 قبل از میلاد ) است که در کنار رودخانهً کرخه در استان خوزستان در جنوب ایران قرار گـرفـته است. این معـبد بوسیله "هـونـتاش هـوبان" پادشاه ایلام بر روی خرابه های شهر باستانی "دور - آنـتـش" ساخته شده بود. این معـبد نشانگـر اوج و شکوه معـماری در آن دوره است. این بـنا بصورت چـهـارگـوش و به صورت یک ساخـتمان پـنج طبقه است، که هـر طبقه از طبقه قـبلی کوچکـتر است و نمائی بصورت مخروطی را نشان می دهـد. معـبد اصلی در آخرین طـبـقـه ساختـه شده بود. موادی که در ساختمان این معـبد بکـار رفـته است، بـیـشـتر از آجرهـای پـخـته لعـاب دار هـمراه با ساروج بـسیار قـوی بوده است. گـنـبد غـربی معـبد چـغازنـبـیل که بصورتی ماهـرانه ساخته شده بود هـنوز هـم پس از گـذشت سـه هـزار سال از تاریخ آن بصورتی عـجـیب و حیرت آور در وضعـیتی خوب بسر می برد. ساخـتـن طاقـهـای هـلالی شکـل برروی راهـروهـا و پـلـکـان هـای داخل معـبـد نـشـانگـر مـوفـقـیت فوق العـاده و شگـفت آور معـماری در ایران باستان است. چـیـزی که باعـث تعـجب و شوک بـسیار در معـماری چـغـازنبـیل است، اینکه ابـتـکار هـنـرمندان آن دوره در اخـتراع و ساختـن یک سیستم جدید که آب آشامـیدنی ساخـتمان را تهـیه می کرده است. آب تسویه شده بوسیله عبادتـگـران و پـرستـشگـران و ساکـنین آن منطقه مورد استـفاده قرار می گـرفت. منبع:daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=معماری&SSOReturnPage=Check&Rand=0
×
×
  • اضافه کردن...