جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'معرفی امیرخسرو دهلوی'.
1 نتیجه پیدا شد
-
امير ناصرالدين ابوالحسن خسرو بن امير سيفالدين محمود دهلوى از عارفان و شاعران نامآور پارسىگوى هندوستان در نيمهٔ دوم قرن هفتم و آغاز قرن هشتم هجرى است. پدرش سيفالدين محمود از اميران قبيلهٔ لاچين، از ترکان ختائى ماوراءالنهر ساکن شهر کش بود و بههمين سبب به امير لاچين شهرت داشت. امير خسرو بهسال ۶۵۱ هجرى در قصبهٔ مؤمنآباد (= پتيالي) دهلىزاه شد. دربارهٔ ميلاد امير خسرو داستانهاى خارقالعاده نقل شده است. بنابر بعضى مأخذها در کودکى بههمراه دو برادرش عزالدين علىشاه و نصيرالدين محمود به شرف دستبوس شيخ نظامالدين اولياء (م ۷۲۵ هـ) از بزرگان مشايخ چشتيه نائل گشت. برخى ديگر از مآخذها اين دستبوس را در سالهاى دوران بلوغ اميرخسرو ذکر کردهاند و اين شيخ بزرگ چشتيه را مشوق امير خسرو در ساختن شعرهاى عشقانگيز و زلف و خالآميز و بهطرز صفاهانيان مىدانند. ظاهراً امير خسرو در خدمت همين پير با خواجه حسن دهلوى شاعر معروف و ضياءالدين برنى مؤلف تاريخ فيروزشاهى آشنائى يافت. خسرو در جوانى از تحصيل بسيارى از دانشهاى متداول زمان فارغ شد و چون بهحد رشد رسيد به دربار غياثالدين بَلَبَن (۶۶۴-۶۸۶ هـ) راه جست و سپس در خدمت پسر بزرگ او يعنى ملکمحمد قاآن حاکم مولتان به مولتان رفت، تا در سال ۶۸۴ که ملکمحمد در جنگ با مغولان کشته شد، اميرخسرو و خواجه حسن دهلوى در معرکه به اسارت مغول افتادند اما پس از دوسال رهائى يافته و به دهلى بازگشتند. پس از فوت غياثالدين بلبن در سال ۶۸۶، خسرو ملازم درگاه معزالدين کيقباد (۶۸۶-۶۸۹ هـ) و سپس مقرب درگاه جلالالدين فيروزشاه خلجى (۶۸۹-۶۹۵ هـ) شد و مانند پدر و برادر خود در زمرهٔ اميران درآمد و به اميرخسرو اشتهار يافت. وى از اين پس نيز در دستگاه سلاطين دهلى بود تا دور سلطنت به تُغلُق شاهيه رسيد. غياثالدين تُغلُقشاه (۷۲۰-۷۲۵) که تغلقنامهٔ اميرخسرو بهنام او است بر مرتبت امير افزود و امير در سفر تغلقشاه به بنگاله همراه او بود و در بازگشت از آن ديار بهسال ۷۲۵ هجري، چون در راه شنيد که مرادش شيخ نظامالدين اولياء درگذشته است، ترک خدمت گفت و به دهلى شتافت و مجاور قبر مرشد خويش گرديد و هرچه داشت به بينوايان بخشيد و بعد از شش ماه در ذىقعدهٔ سال ۷۲۵ هجرى بدرود حيات گفت و در جوار نظام اولياء بهخاک سپرده شد. اميرخسرو با آنکه زندگى خويش را در خدمت شاهان مىگذراند از مصاحبت شيخ و پيشواى اعتقادى خود نظامالدين غافل نبود، چندانکه محرم اسرار وى شد و کتابهاى خود را پس از اتمام بهنظر شيخ مىرسانيد و دربارهٔ اين ارادت و نزديکى وى به شيخ در تذکرهها و ترجمهها حکايتها آمده است (رجوع شود به سيرالاولياء، ص ۳۰۰ به بعد و تاريخ فرشته، ج ۲، ص ۷۵۶). اميرخسرو علاوه بر اطلاعات وسيع از زبانهاى فارسى و ترکى و عربى و ادبيات اين هر سه زبان، به زبان هندى و ادب آن نيز آشنائى داشت. در نظم و نثر هر دو استاد و در موسيقى هندى و ايرانى ماهر و توانا بوده است. به او آوازى خوش نسبت دادهاند و گفتهاند سيزده پرده و نغمه ابداع کرده است. وى يکى از پرکارترين شاعران پارسىگوى است. منبع مزار امير خسرو دهلوی و نظام الدين اولياء