جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مصدّق'.
6 نتیجه پیدا شد
-
كودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، بدون تردید یكی از تاثیر گذارترین وقایع سیاسی اجتماعی در جامعه ایران بوده است. در این كودتا علاوه بر سركوب آزادی های به دست آمده و حبس و تبعید دكتر مصدق، جامعه با یك رویكرد جدید در حوزه های ادبیات و هنر روبه رو می شود. همه ما می دانیم كه مصدق، جزو آزادیخواهان و تئوریسین های سیاسی كلاسیكی بود كه در سال های بعد از جنگ دوم در بسیاری از كشور های جهان سوم، ظهور كرده و اغلب با راهكار هایی مانند كودتا به اسطوره تبدیل شده اند. جامعه ادبی ایران در دوران حضور مصدق و پس از او، در اكثر حوزه ها و نزد اعم اشخاص دچار نوعی احساس سمپاتیك نسبت به این مرد بود و علاوه بر سروده شدن و یا نوشته شدن اشعار و داستان های فراوانی درباره او، همواره تا سال های بعد نیز از نقش كودتا و یا خفقان در انسان ایرانی درون متنی صحبت كرد. دكتر محمد مصدق به دلیل روح آزادیخواهانه و سرنوشت تراژیك، به نوعی محبوب ترین شخصیت قشر روشنفكر و فرهیخته جامعه به حساب آمده و دستاورد های وی كه با كودتای ۲۸ مرداد، ناتمام باقی ماند، همواره در ذهن این طبقه حضور داشته است.نقش فردی مصدق در ادبیات ایران تا حدودی با نقش سالوادورآلنده، جمال عبد الناصر و در مقیاسی خردتر، چه گوارا قابل مقایسه است. نكته مهم نیز در همین جاست كه در اوج محبوبیت شخصیت ها و چهره های چپ در سال های بعد از جنگ و حضور این چهره ها در ادبیات كشور های خود و حتی كشور های دیگر، مصدق یك ایدئولوگ و یا حتی سمپات چپ نیز به حساب نمی آمد و در عین حال آن چنان تاثیری بر جای گذاشت كه به راحتی در كنار شخصیت های نامبرده، قرار می گیرد. این یك اتفاق مهم است كه یك ملی گرای دوست داشتنی در سال های محبوبیت چهره های چپ مانند چه گوارا، ماكسیم گوركی، خسرو روزبه و ... در عین اینكه از سوی حزب توده هم تایید نمی شد، به میان كلمات هنرمندان این كشور آمده و تا به امروز نیز حضور دارد. برای گزارشی كوتاه از تاثیر این مرد سه محور اصلی را پیشنهاد می كنم: ۱ - بعد از سال ۱۳۲۰ ادبیات ایران كه فرم ها و ساختار های نو را تجربه می كرد به واسطه حضور پررنگ حزب توده، و تولد رمان و شعر اجتماعی به دغدغه ها و مسائل روز توجه بیشتری نشان داد. تلاش های صادق هدایت و صادق چوبك به همراه نظریات افرادی مانند نیما، ابراهیم گلستان و بعدها احمد شاملو باعث شد تا چیزی با نام وجدان اجتماعی هنرمند و توجه به جریان های سیاسی و اجتماعی، مورد توجه بیشتر قرار بگیرد. این حركت با توجه به ذات ادبیات مدرن و شعر نو، كاملاً جا افتاده و انبوه آثاری كه در دهه بیست نوشته می شود، به نوعی تحت تاثیر این تعهد قرار می گیرند. با قدرت گرفتن مصدق و سقوط وی به واسطه كودتا، جوی به وجود می آید كه بیش از یك دهه، دوام دارد. در این جو، با محاكمه تاریخی دكتر مصدق حبس و تبعید او و اختناق فزاینده ای كه به وجود می آید، جامعه روشنفكر و هنرمند ایران، با نگاهی تاریخی، از مصدق گفته و یا درباره كودتا می نویسند، اشعار سایه، اخوان ثالث، نیما یوشیج و... كه از نظر اعتبار هم جزو بهترین آثار ایشان به شمار می آید، موجب شد تا این مرد، برعكس بسیاری از آزادیخواهان دوره های پیش از پوسته تاریخی خود خارج شده و یك معنای اسطوره ای و متافیزیكی پیدا كند. اگر كمی دقت كنیم، در می یابیم كه هیچ یك از شخصیت های سیاسی- اجتماعی ایران مانند مدرس، گلسرخی، كاشانی و... در حد و اندازه های دكتر مصدق موضوع ادبیات ایران نبوده اند. شاعران و نویسندگان ایران در دهه سی، دو رویكرد مشخص را در باب نقش مصدق، تصویر كردند. نخست این كه، در نوشته های خود، او را بدون توسل به دستاویزهای ایدئولوژیك و حزبی، به كلمات خود راه داده و با اندوهی تاریخی، از نبودن و تراژدی حضور وی گفتند. در این میان، به دلیل سانسور هولناكی كه درباره وی و نوع نگاهش وجود داشت، شاعران و نویسندگان از صریح گویی و عریان نویسی دور شده و یك چهره آبستره و پنهان را آفریدند. این آثار در بافت خود، از مصدق، یك مفهوم ارائه دادند، مفهومی كه در عین ریشخند كردن مخالفان و براندازان او، به نوعی «مرثیه» مدرن نزدیك شد. جالب این است كه حافظه روشنفكری ما كه چند قرن مرثیه سرایی را در ذهن داشت و در عین حال علاقه ای به ادامه آن روند ادبی نداشت، نوعی مرثیه را آفرید كه در آن چهره مصدق، پشت فضای اثر پنهان شده است. نیما با مدد از قابلیت های استعاره، اخوان بامدد از یك فضای اكسپرسیونیستی و سایه با لحنی كلاسیك تر و موتیف وار، نمونه هایی از این مرثیه مدرن را برای ایران و مصدق سرودند. دومین رویكرد این هنرمندان توجه به مصدق به عنوان یك شخصیت شكست ناپذیر است. در واقع نكته جالبی كه من در این آثار دیدم، همین بحث است. از نظر تاریخی محمد مصدق، یك شخصیت مستقل و تا به امروز تكرار ناشدنی است. این نگره یعنی عدم سازش و سكوت اجباری او تا به پایان عمر، باعث شد تا شاعران نوپرداز و حتی كلاسیك ایران به تلفیقی از حماسه و تراژدی، برای طرح شخصیت مصدق دست بزنند، در واقع شاید یكی از معدود دفعاتی است كه ادبیات ایران برای یك شخصیت مظلوم، احساس دلسوزی نكرده و با استفاده از زبان و ساختاری باشكوه اما خسته او را تكثیر می كند. این دقیقاً نكته ای است كه آن مرثیه مدرن مذكور ذكر شده را منحصر به فرد جلوه می دهد. اگر به آثاری كه در سال های بعد از مرداد ۳۲، نوشته و یا سروده شده اند، نگاهی بیندازیم، می بینیم كه در كمتر اثری است كه مصدق و چهره او، در موقعیت صرف توصیفی قرار گرفته باشند. دولت وقت اجازه این كار را نمی داد و به همین دلیل ما با آثاری روبه رو هستیم كه در عین ارتباط مستقیم با مصدق، چهره و یا تصویری توصیفی از او ارائه نداده و بیشتر با مدد از استعاره های چندلایه، زبانی معمولاً باشكوه و خشمگین و فضا پردازی های موهوم و گاه، اكسپرسیونیستی متن را به یك كاركرد تركیبی وادار می كنند. مصدق ناخودآگاه موجب شد تا بیان و زبان شعر مرثیه وار و یا توصیفی كه مربوط به یك شخصیت آشنای تاریخی است تغییر كرده و سمت و سویی نوپیدا كند. ۲ - نكته قابل توجه بعدی به حوزه داستان و چهره دكتر مصدق باز می گردد. نویسندگان ایرانی برای روایت مصدق و بیان خفقان بعد از كودتا علیه وی، خیلی دیرتر دست به كار شدند. در سال های دهه سی و چهل به دلیل تسلط رئالیسم روایی در ادبیات ما، عموم آثاری كه در آنها مصدق حضور داشته است، راه به جایی نبردند. این اتفاق دو دلیل داشت: نخست سانسور كه موجب می شد نویسنده به سوی نمادگرایی منحوط حركت كند و دوم روایتی تاریخی و استعاری كه برعكس شعر در داستان پاسخ مناسبی نداشت. از سویی دیگر نویسندگان معمولاً چپ ایران، برعكس برخی از شاعران اهمیت این اتفاق تاریخی را كمی واژگون درك كردند و بیشتر از رفقای مسكو و ایران نوشتند! ورود مصدق به صورت جدی در ادبیات ایران شاید به دو دهه بعد از كودتا باز می گردد و این اتفاق به شكل نوشتن از دوره مصدق (و كمتر خود او) و شكست بعد از كودتا است. داستان نویسان ما در سال های دهه چهل و پنجاه به آرامی به سراغ ریشه های افسردگی جامعه و تنگنا های موجود در آن توجه عمیق تری نشان دادند. احمد محمود به عنوان یكی از این نویسندگان، داستان شكست را از نگاه خود روایت می كند. او در آثارش به خصوص مجموعه قصه ها و رمان درخشان همسایه ها، از وضعیت اجتماعی جنوب ایران در دوره مصدق، ماجرای نفت و آدم های شكست خورده ای مانند خالد و ... می گوید و در این نوشته ها، مرثیه كودتای ۲۸ مرداد، در فرم و ساختار یك نگاه تاریخی خلاصه می شود. رضا براهنی در نوشته های دهه پنجاه و شصت خود، آن چنان اشاره ای به مصدق ندارد. اما به دلیل تمایلات اجتماعی خود با تاسفی عمیق فضای سیاه بعد از كودتا را روایت كرده است. او در رمان راز های سرزمین من و یا روزگار دوزخی آقای ایاز، با نگاهی به شدت مدرن و با توسل به سپیدخوانی، خفقان بعد از كودتا، حضور غربی ها در ایران، قدرت یافتن ساواك و قتل آزادیخواهان را به تصویر كشیده است. گلی ترقی شاید یكی از مهم ترین داستان نویسانی باشد كه تراژدی كودتا را در چند داستان خود، روایت كرده است. او با سود بردن از همان پس زمینه اجتماعی كه در اغلب داستان هایش وجود دارد، گوشه ای از وضعیت طبقه شهرنشین مرفه را در تقابل با كودتا و مصدق بیان كرده كه در داستان گل های شیراز (كه در سال های اخیر چاپ شده است) به اوج خود می رسد. او همچنین در مجموعه داستان من هم چه گوارا هستم، یكی از بهترین نمونه ها را از نوع انسان خسته و بی هدف سال های بعد از كودتا را نوشته و خلق كرده است. پس مصدق و جریان های مربوط به او در ادبیات داستان ایران، عموماً به صورت پرداختن به جریان های اجتماعی دوره كودتا و یا بعد از آن، شكل گرفته است و نكته قابل توجه این كه، در این آثار روح مصدق حضور دارد. او در داستان های ایرانی كمتر به عنوان یك شخصیت مشخص و قابل لمس درون متنی حضور پیدا كرده و دقیقاً برعكس نویسندگان آمریكای لاتین، نویسندگان ایران به جریان های دوره وی و بعد از آن پرداخته اند. همان طور كه گفتم ادبیات داستانی ایران بعد از درك فاجعه كودتا و حذف مصدق، دچار یك سكوت كوتاه شده و با هضم این اتفاق، به شكلی كاملاً آرام و كند، نسبت به مصدق و كودتا واكنش نشان داد. در این حوزه با توجه به پیش فرض هایی كه دادم نیز دو رویكرد اصلی را تا دهه پنجاه و آغاز حكومت جدید می توان بیان كرد. نخست این كه، نویسندگان ایرانی، به دلیل گرایش های فكری خود و نزدیكی و دوری زمانی نسبت به دوره مصدق سه دسته داستان متفاوت منتشر كردند. دسته اول به آثاری تعلق داشت كه با بیانی آرمان گرایانه، نمادین و گاه خشمگین، به این مرد، چهره ای مانند اكثر چهره های سیاسی محبوب نویسندگان داد. یعنی در این پروسه، مصدق با قهرمان های روس و یا آمریكای لاتین در یك سبد قرار گرفت. این تیپ آثار كه تقریباً صدایی از آنها باقی نمانده است، در راستای اهداف آرمان گرایانه خود، كوشیدند تا یك مصدق جدید بیافرینند كه گویا تنها هدفش نابودی كاپیتالیسم بوده است! این آثار به سرعت از بین رفت و جایی برای خود باز نكرد. دسته دوم، نوشته ها و داستان هایی بودند كه با محوریت قراردادن دوران مصدق و اتفاق هایی مانند ملی شدن نفت، سی تیر، اعتصاب معلمان، كودتا و... از واكنش های آدم های خود نسبت به این وقایع روایت كردند. در این حوزه، رمان ها و داستان های متعدد و گاه ماندگاری به وجود آمد و حتی آثاری كه جنبه ایدئولوژیك آنها سنگینی می كرد، نیز توانستند به دلیل ارائه گستره ای از وقایع اجتماعی درچارچوب متن، هنوز هم خواندنی باشند. نكته مهم این جا است كه مصدق در این آثار، همان وجهه ژورنالیستی و تاریخی خود را داشته و موضوع داستان نیست. بلكه دوره او موضوع اثر قرار گرفته است. از میان این آثار برخی، با پس زمینه قراردادن آن سال ها، به روایت قصه ای دیگر مشغول بوده اند و برخی، نقش انسان دوره قبل از كودتا و خود كودتا را روایت كرده اند. در این میان می توان به آثاری مانند: همسایه ها، بادها خبر از تغییر فصل می دهند، طوبی و معنای شب، برخی داستان های سیمین دانشور و... اشاره كرد. سومین دسته از آثاری كه در آن مصدق و كودتا نقش مهمی دارند، در واقع داستان هایی هستند كه به بررسی انسان بعد از كودتا و دوره اختناق و خفقان می پردازند. این دسته، شاید مهم ترین و بیشترین داستان هایی باشند كه در این زمینه نوشته شده است. در عین حال نگاه شكست باور به اجتماع بعد از كودتا در این آثار موجب شد تا قسمت مهمی از روشنفكران ما نیز، درگیر نقد و بررسی زمان مصدق شوند. نویسندگان و روشنفكران جنوب ایران مانند، ابراهیم گلستان، نجف دریابندری، احمد محمود، ناصر تقوایی و... علاوه بر خلق آثاری در این زمینه، به شدت از آرمان های مصدق گفتند و نوشتند. به طور مثال دریابندری با وجود تمایلات چپ، دغدغه مصدق را با خود همراه كرد. ابراهیم گلستان، روشنفكر و طبقه متوسط بعد از كودتا را روایت كرد و نویسنده ای مانند تقوایی، از جریان نفت در جنوب داستان هایی قابل اعتنا نوشت. بعد از سال های دهه ۴۰، این آثار افزایش یافتند و اصلاً مولفه ای با نام «ادبیات بعد از كودتا» قابل بررسی شد. در این سال ها است كه چهره مصدق به عنوان یك سیاستمدار ملی در ادبیات ما جدی شده و روشنفكری ایران به همراه آثارش توجه خاصی به او نشان می دهد و به نوعی، دكتر محمد مصدق صاحب چهره جدیدی یعنی «روشنفكر سیاسی» می شود. از طرفی وضعیت اپوزیسیون او نسبت به حكومت وقت نیز موجب جدی شدن وی و تاریخ دوره نخست وزیری او شده و در این مرحله است كه می توان ادعا كرد، كمتر دوره ای در ادبیات ایران است كه یك شخصیت خاص، این چنین مورد توجه قرار بگیرد. رویكرد دوم نویسندگان قبل از انقلاب در همین مرحله اتفاق می افتد، یعنی روشنفكری ایرانی كه تا آن روز، دچار نمادها و الگوهای اروپایی بود، می تواند، شخصیت و نام مصدق را نیز در حافظه خود حك كرده و به آن اعتماد كند. شاید مرگ مصدق در سال ۴۵، در انزوا و سكوت بیشتر به این محبوبیت و شهرت دامن زده باشد. ۳- بعد از انقلاب مصدق، در ادبیات ایران وضعیتی نو می یابد و كم كم ردپای شخصیت او در داستان ها به عنوان یك موضوع داستانی پیدا می شود.وی به عنوان یك اپوزیسیون در نزد روشنفكران ایرانی باقی می ماند. در این دو دهه داستان های زیادی درباره مصدق نوشته شده است و بسیاری از نویسندگان ما، مانند گلی ترقی، رضا براهنی، جمال میرصادقی و... در ادامه روند كاری خود در سال های قبل از انقلاب به وی پرداخته اند. اما اتفاق نو در دهه هفتاد می افتد و آن ارائه چهره ای به شدت داستانی از دكتر محمد مصدق است. در برخی از داستان های این سال ها، نویسندگان نسل جدید با رجعت به چند دهه قبل، خوانشی نو و مستقل از مصدق و كودتا ارائه می دهند. در این سویه، نسلی كه درك حضوری از سال های كودتا و بعد از آن نداشته، مصدقی را می سازد كه كم كم از قید چارچوب های تاریخی خود رها شده و به یك شخصیت پویای داستانی تبدیل می گردد. در این آثار كه ردپای آن در دهه شصت پیدا شده است ما با آثاری روبه رو هستیم كه واقعیت های تاریخی را به كناری گذارده و با منطق خود از یك افسوس تاریخی می نویسد. این افسوس بعد از شكست به وجود آمده است. نویسندگانی مانند غزاله علیزاده، عباس معروفی، هوشنگ گلشیری و... با خلق فضاهایی آبستره و یا گاه شاعرانه، بدون هیچ اشاره مستقیمی از نگاه دهه شصت خود، انسان سال های سی و چهل و بعد از كودتا را كه عموماً روشنفكران هستند، روایت می كنند. این اتفاق شاید به دلیل انزوای روشنفكران و نویسندگان ایرانی دهه های شصت و هفتاد باشد. در سال هایی كه در آن به سر می بریم، قصه ها و رمان هایی با محوریت مصدق و اتفاق های بعد از كودتا نوشته شده كه شاخص ترین آنها را می توان به، «دكتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست داشت» از شهرام رحیمیان و دو دنیا از گلی ترقی اشاره كرد. در این آثار، مصدق و انسان دوره او و بعد از او، با نگاهی عمیق تر به تاریخ خود نگاه كرده است. به هر حال، اسطوره مصدق فراتر از یك آزادیخواه ملی تصویر شده و در بسیاری از قسمت های ادبیات ما، وی و یا سایه دوره و زمان وی حضور دارد. در پایان: مطمئن هستم، این نوشته، نمی تواند اهمیت نقش مصدق و كودتا را در ادبیات ایران آشكار كند، اما شاید، بتوان گفت كه بازگشت به این نوع آثار می تواند، یادآور نقش این مرد در ادبیات ما باشد و حتی می تواند در حد و اندازه های چند كتاب تحقیقی گسترش پیدا كند. به هر حال، مصدق نامی انكارنشدنی است، فولادی كه تا به امروز زنگ نزده است. روحش شاد. منبع
-
دانلود رایگان کتاب های جامعه شناسی كتاب جامعه شناسی نخبه كشی تذکر مهم: خوبست دوستان بدانند که ارائة رایگان کتابهای جامعه شناسی در این وبسایت مطلقاً از باب کسب در آمد یا منفعت مادّی نمی باشد. در واقع صادقانه اگر بگویم نه تنها "جامعه شناسی شرقی" را از این کار هیچ نفعی نیست بلکه بی تعارف سراسر زحمت است از بابت صرف "وقت"- که بهر حال برای تهیة این کتابها از سایتها و منابع گوناگون و آماده کردن و گنجاندن آنها در قالب این وبسایت سپری می شود، و صرف هزینه- اگرچه در حد اتصال به اینترنت ناچیز باشد! ضمن اینکه مهمترین هزینه ای که یک انسان در طول حیاتش می تواند داشته باشد همان وقت است! اما از آنجا که "جامعه شناسی شرقی" کتاب را همچون دوست، صمیمانه گرامی می دارد و دوستداران کتاب را هم بمانند خودِ کتاب، صادقانه دوست می انگارد قطعاً مایة خرسندی اش خواهد بود که بتواند در کنار سایر کوششهایی که در زمینة جامعه شناسی در این وبسایت دارد بی هیچگونه چشمداشتی کتابهای مربوط به جامعه شناسی را نیز بتدریج برای استفادة دوستدارانش گرد هم آورد! نکتة آخر مربوط می شود به ناشران و مؤلفان این آثار؛ در این دنیای دیجیتال که بهر حال یک رویش بی رحمی و ناسپاسی و حق نشناسی است جامعه شناسی شرقی بنوبة خود از جانب خویش و دوستان خویش و دوستداران جامعه شناسی و کتابهای جامعه شناسی، مراتب حق شناسی و قدرشناسی و سپاسگزاری خویش را از آندو اعلام می دارد. حالیا این حداقل کاریست که می توانیم در حقشان انجام دهیم؛ و شاید هم حداکثر آن! ************************************************************* نام کتاب: جامعه شناسی نخبه کشی عنوان دیگر: قائم مقام- امیر کبیر- مصدق نویسنده: علی رضا قلی مترجم: - در قالب: PDF حجم: MB ۸.۶۸ تعداد صفحات: ۲۳۵ ************************************************************ در مورد كتاب "جامعه شناسي نخبه كشي" اثر "علي رضا قلي": جامعه شناسی نخبه کشی دیگر کتاب نام آشنایی است که متفکران جوان جامعه اندیش لازمست بهمراه چند نمونة مشابه دیگر مانند جامعه شناسی خودمانی و چرا عقب مانده ایم و خلقیات ما ایرانیان و از این قبیل به خواندن آن همت ورزند ... این کتاب به تحلیل جامعه شناختی برخی از ریشه های تاریخی استبداد و عقب ماندگی در ایران می پردازد .... نخبگان مورد بحث در آن سه اصلاح طلب خوش نام و پرآوازة ایران یعنی قائم مقام و امیر کبیر و مصدق هستند ... اینها "نخبگان اصلاح" هستند که از بافت اصلی جامعه تا به قلة آن رسیده اند اما در تداوم راهی که برگزیده اند یعنی اصلاح و تعالی و پیشرفت ایران و ایرانیان، همواره با مشکلات جدی و زمین گیرکننده ای مواجه بوده اند ... مشکلاتی که عموماً برخاسته از خود مردمان ایران زمین و بافت اجتماعی آن بوده است ... "هدف اصلی این کتاب ضمن بررسی جامعه شناسانة حاکمیت و رفتارهای اجتماعی بیشتر بررسی عوامل و موانع بر آمدن "نخبگان اصلاح" و رویة نابود کردن آنها توسط هویت های جمعی ایرانیان است". لطفاً پس از کلیک بر روی لینک اندکی شکیبا باشید تا فایل برای برداشت آماده شود. لينك برداشت كتاب
- 14 پاسخ
-
- 5
-
- قائم مقام فراهانی
- مصدق
- (و 8 مورد دیگر)
-
بهانه براي توجيه براندازي دولت مصدق: آيزنهاور از گسترش فعاليتهاي حزب توده اعلام نگراني كرد هفتم آگوست 1953 (1332 هجري خورشيدي) ژنرال آيزنهاور رئيس جمهوري وقت آمريكا كه در ژانويه همان سال، در اين مقام آغاز بكار كرده بود در يك مصاحبه عمومي نگراني عميق دولت آمريكا از گسترش فعاليت و نفوذ حزب توده در ايران و احتمال كمونيست شدن وطن ما را اعلام داشت و اشاره كرد كه وي در برابر اين وضعيت نمي تواند ساكت بنشيند و دست روي دست بگذارد. متعاقب انتشار مصاحبه، حزب توده در تهران بر ضد آمريكا دست به تظاهراتي وسيع زد كه به نوشته مورخين، باعث تاييد ادعاي آيزنهاور در اذهان جهانيان شد و به تقويت بهانه او انجاميد. تظاهر كنندگان در عين حال ورود همزمان ژنرال (سرهنگ) شوارتسكوف دوست آمريكايي شاه به ايران و بازگشت محرمانه اشرف پهلوي (خواهر دوقلوي شاه) را به كشور (ازتبعيد) علائم يك توطئه در شرف وقوع خواندند. در اين ميان، ديپلماتهاي آمريكايي مقيم تهران به دولت دكتر مصدق اخطار مي دادند كه اگر پشتيبان كمونيست ها نيست، دستور سركوبي تظاهرات را بدهد زيرا كه ادامه تظاهرات، خطر حمله به سفارت آمريكا، كنسولگري هاي آن و موسسات فرهنگي ـ آموزشي آمريكا از جمله كلاسهاي تدريس زبان انگليسي انجمن ايران و آمريكا را دارد و ... كه دكتر صديقي وزير كشور زير بار سركوب كردن تا زماني كه تظاهر كنندگان دست به ارتكاب جرم، تخريب و بي نظمي زنند نمي رفت و استدلال مي كرد كه برگزاري اجتماعات در ايران آزاد است. بايد دانست، اشرف پهلوي كه پس از يك سال، سوم مرداد 1332 با پيامي خارجي و محرمانه براي برادر خود به تهران بازگشته بود دو روز بعد از افشاي بازگشت او توسط تظاهركنندگان و انتشار قضيه در مطبوعات به دستور دكتر مصدق دوباره اخراج شد
-
تظاهرات مردم بر ضد برخي نمايندگان مجلس كه از پنجم مهر ماه 1330 آغاز شده بود در پنجمين روز هم ادامه داشت. چهارم مهرماه كه دكتر مصدق نخست وزير وقت به مجلس رفته بود كه گزارش اخراج انگليسي ها از صنايع نفت را بدهد برخي از نمايندگان به آن جلسه حاضر نشده بودند. دكتر مصدق به بهارستان بازگشته بود و در اين ميدان، در حالي كه مردم اورا روي دست بلند كرده بودند گفته بود: هرجا كه مردم هستند همانجا مجلس است و من گزارش خود را مستقيما به مردم مي دهم كه از روز بعد تظاهرات بر ضد نمايندگان مخالف آغاز شد و چند روز ادامه يافت. مردم همچنين هفتم مهر آن سال را تعطيل عمومي اعلام كرده بودند تا همگي در تظاهرات شركت كنند. با وجود تظاهرات و راهپيمايي هاي عظيم آن روز (هفتم مهرماه 1330)، اين تظاهرات در روزهاي بعد هم ادامه يافت. iranianshistoryonthisday مصدق بدون محافظ بر دوش مردم مقابل مجلس
-
اعتراض مصدق به تبعيد غير قانوني خود كه بدون پاسخ ماند!
Himmler پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ایران معاصر
دكتر محمد مصدق پانزدهم شهريور ماه 1335 به تبعيد غير قانوني خود به احمد آباد ساوجبلاغ (نزديك كرج) اعتراض كرده بود، زيرا كه به چنين تبعيدي محكوم نشده بود. خود وي نوشته است كه در آستانه اتمام دوه محكوميت (محكوميت خلاف قانون)، او را تحت الحفظ از زندان به احمد آباد بردند و در اينجا به حالت تبعيد قرار دادند. ظاهرا به اين اعتراض دكتر محمد مصدق كه حكومت او در اثر كودتاي 28 مرداد عمدا و جبرا پايان يافته بود رسيدگي نشد. دكتر مصدق كه 3 سال زندان او در لشكر 2 زرهي در مرداد سال 1335 به پايان مي رسيد، چند روز پيش از اتمام زندان به روستاي احمد آباد تبعيد شده بود و از اين زمان تا پايان عمر در اين روستا تحت نظر قرار داشت بدون اينكه به اين تبعيد محكوم شده باشد كه خود، آن را زنداني غير قانوني در "قلعه" توصيف كرده است. دشمني شاه با دكتر مصدق از زماني شدت يافت که مصدق گفته بود حكومت از آن ملت است، نه شاه؛ و بارها تكرار كرده بود كه انگلستان چون موفق نشد كه از طريق قرارداد وثوق الدوله صاحب اختيار ايران شود؛ رضا شاه را روي كار آورد و بسياري از خواستهاي خود از جمله تمديد امتياز انحصاري نفت را در سال 1933 و كشيدن راه آهن خرمشهر – بندر شاه را كه جنبه اقتصادي نداشت به او تحميل كرد -
تصميم مصدق: تصویر داریوش و کورش بجای عکس شاه بر اسکناس
Himmler پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ایران معاصر
12روز پس از براندازي 28 امرداد، نهم شهریور 1332 ژنرال فضل الله زاهدي نخست وزير كودتا به مجلس رفت و ديد كه تنها 22 نماينده حضور دارند!! . اكثريت نمايندگان كه به رفراندم و راي مردم احترام گذارده بودند، آن دوره مجلس را پايان يافته تلقي كرده بودند. آنان براي محكم كاري استعفاي خود را هم قبلا اعلام كرده بودند. مورخان، وجود 22 نماينده در آن روز در مجلس را، تاييد ديگري بر غير قانوني بودن نخست وزيري زاهدي تلقي كرده اند. در همين روزفاش شد كه دکتر مصدق پيش از براندازي اش، تصميم به چاپ تصوير داريوش بزرگ (همان تصويري كه 25 قرن پيش بر تخت جمشيد نقر شده است) در محل عكس شاه بر اسكناسهاي ده توماني و تصوير كوروش بنيادگذار كشور ايران بر اسكناسهاي پنج توماني گرفته بود و قرار بود اين اسكناسها در روز مهرگان انتشار يابند. داريوش مبتکر ضرب سکه یکنواخت، یک شکل و یک عیار در جهان است. سکه هاي داريوش را «داريک» مي نامند. جمهوري تاجيکستان پس از اعلام استقلال، نام پول ملي خودرا «ساماني» منسوب به سامانيان گذارده است که کار ميهني بزرگي است.