جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مشاوره فروش'.
2 نتیجه پیدا شد
-
آموزش آموزش تکنیکهای فروشندگی حرفهای : 8 روش گوش دادن فعال به مشتری
iranmct پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات مدیریت
نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی تیم مشاوران مدیریت ایران : اگر فروشندهای هستید که باید با کارفرمایان متعدد قرار جلسه حضوری گذاشته و طرح پیشنهادی (پروپوزال) خود را ارائه نمایید، باید دقت نمایید که اولین و مهمترین نکته این است که بیشتری از آنکه حرف بزنید، گوش دهید. دقت نمایید. شاید این سوال پیش آید : گوش دادن به شنیدن چه فرقی دارد؟ گوش داد با شنیدن بسیار متفاوت است. شما به صدای موسیقی گوش میدهد، برای آنکه صدای موسیقی و خواننده را تشخیص داده و بتواند از آن لذت ببرید و یا با آن همخوانی نمایید. اما اگر پنجره اتاق شما باز باشد و صدای ترافیک را بشنوید، بعد از چند دقیقه این صدا برایتان روتین و وجودش تکراری و غیرفعال میگردد، پس این همان شنیدن است. گوش دادن باید فعال و موثر Effective and Active listening باشد، به این معنا که فرد مقابل باید درک کند که شما واقعا به وی گوش فرا دادهاید و نه وانمود به گوش دادن نمینمایید. گوش دادن غیرفعال همان شنیدن است. گوش دان فعال نشان هوشمندی فروشنده و تمایل بالا به ایجاد رابطه مناسب با مشتری است . گوش دادن فعال نشان میدهد که فروشنده تنها به فکر انجام یکباره فرایند فروش نیست بلکه به خرید مجدد توسط مشتری میاندیشد. پیشتر در مقالهای تحت عنوان"هشت گام برای اینکه نشان دهید، شما خوب گوش میدهد" در این خصوص مواردی را بیان نمودهایم. گوش دادن فعال به مشتری بالقوه، نشانی از سطح توجه و اهمیت فروشنده به چالشها و نیازهای مشتری ایی است که قصد دارد راهحلی برای مشکلاتش یافته و با وی ارتباط تجاری بلندمدت برقرار نموده و فروش را به فروش مجدد تبدیل نماید. در بسیاری از مواقع، در ضمن آموزش تکنیکهای فروشندگی حرفهایکه برای سازمانها برگزار مینماییم، برخی فروشندگان وانمود مینمایند که در این حوزه عملکرد شایسته دارند، اما به تجربه یافتهایم که در یک تیم فروش، تعداد محدودی از فروشندگان، تکنیکهای گوش دادن فعال و موثر را به کار میبرند. اولین قدم این است که پیش از صحبت کردن، گوش دهید. از شاید گاها در جای نابجایی کلام طرف مقابل را قطع نموده باشید، اگر ناخودآگاه این کار را انجام دادهاید، با همکار خود هماهنگ کنید تا این مواقع را به یاد سپرده و بعد از جلسه به شما گوشزد نماید. 8 اصل اساسی در گوش دادن فعال برای ایجاد ارتباطی مناسب با مشتری و فروش موفق 1- آیا حس عدم اطمینان و استرس دارید ؟ فروشندهای که استرس غیرقابلکنترل و غیرطبیعی داشته باشد، فروشنده حرفهای نیست. چشمان فروشنده بیانگر سطح استرس وی به مشتری است. فروشنده حرفهای باید حرفش را با چشمانش بیان نماید. یک فروشنده حرفهای باید بداند که چگونه ارتباط چشمی طبیعی و مناسب با مشتری برقرار نماید. ایجاد ارتباط و اثرگذاری بر مشتری، مرحلهای بسیار حساس است، مرحلهای که آن را باید مرحله ایجاد حس اعتماد نامید، پس باید پیام اعتماد و اعتبار خود را در حضور زبان بدن body language مناسب انتقال دهید. 2- فروشنده باید زبان بدن مخاطب را زیر نظر داشته باشد. فروشنده باید به چیزی که نباید بگوید، حساس باشد. اگر مشتری به راهکار فروشنده علاقه داشته باشد، علاقه خود را با زبان بدن خویش پیش از بیان با کلام خود به وی نشان میدهد. 3- فروشنده باید صبور باشد. کلام مشتری را قطع نکنید. اجاره دهید تا کلام مشتری پایان پذیرد و هرگز موضوع را تغییر ندهید. هوشمندی اطلاعاتی که در مبحث ]بازاریابی استراتژیک[ مورد تحلیل قرار میگرید شامل جمعآوری اطلاعات از مشتری است، پس اجازه دهید مشتری اطلاعات موردنیاز سازمانتان را ارائه نماید. همین اطلاعات بعد از پایان فرایند مذاکره فروش، به ایجاد ارتباط بلندمدت با مشتری کمک موثری خواهد نمود. 4- با اشتیاق گوش نموده و درک نمایید. فروشنده حرفهای زمانی قادر به ارائه راهکار مناسب به مشتری است، درک مناسبی از خواست وی داشته باشد. درجایی که لازم است از گفتههای مشتری یادداشت برداشته، که نشانی از اهمیت به گفتههای مشتری است. 5- هرگونه عدم قطعیت و نقطه تاریک در گفتههای خویش را با توضیح مناسب، برای مشتری شفاف نمایید تا موانع ارتباطی با مشتری را به حداقل برسانید. همواره به فروشندگان تاکید منماییم که حتی اگر سوالی ندارید، سعی کنید از مشتری یک سوال بپرسید. پاسخ به سوال، به معنی کسب اطلاعات است، اطلاعاتی که شاید هرگز فکر دستیابی به آنان به ذهنتان نیز خطور نکرده بود. 6- پیشداوریهای خود را کنار بگذارید. فروش تلفنی بسیار بامزه است، زیرا با افراد گوناگون در ارتباط هستید. هر فرد یک فرصت است، با ذهنی باز و با پذیرش نظرات و عقاید متفاوت، وارد مذاکره شوید. 7- شنونده محض باشید. هنگامیکه مشتری در حال صحبت است، بهگونهای به صحبت وی گوش فرا دهید که انگار تنها فرد روی زمین هستید. هر چیزی که توجه شما را منحرف مینماید، ازجمله تلفن همراه خود را کنار بگذارید. 8- بر مشتری خود متمرکز باشید. تمرکز به مشتری بسیار حیاتی است. دقیقهای پیش از شروع مکالمهای یا جلسه ملاقات، تمام مسائل حاشیهای و غیر مرتبط را کنار گذاشته و تمام تمرکز خود را بر مخاطب خود گذارید. این باعث میگردد که کلام مشتری را بهتر درک نمایید. به یاد داشته باشید که شاید برای اولین بار است که با مشتری خود ارتباط برقرار نمودهاید، پس باید بر وی اثر مناسب بگذارید. منبع : آموزش تکنیکهای فروشندگی حرفهای : 8 روش گوش دادن فعال به مشتری تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.- 1 پاسخ
-
- 2
-
- iranmct
- مشاوره فروش
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مقاله عبارت Always Be Closing (به مشتری نزدیک شدن) فوت کرد
iranmct پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات مدیریت
نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی تیم مشاوران مدیریت ایران: شاید از برخی از اساتیدی که در مدارس کسبوکار دانشگاههای خارج از کشور در حوزه بازاریابی و فروش تحصیل نمودهاند، این جمله را شنیده باشید: “Always Be Closing” که به معنای نزدیک شدن هرچه بیشتر به مشتری است. اما در دنیای فروش این جمله را به منظور اصرار و پافشاری فروشنده بر فروش خود بکار میبرند. به این معنا که فروشنده باید بر مواضع خود پافشاری نموده و هر طوری که هست، باید محصول را به مشتری بفروشد. این یکی از انواع تکنیکهای فروش منسوخ شده است. پیشتر در مقاله "شش جمله در مورد مدیریت فروش که تاریخ انقضایش سپریشده" در این خصوص به اختصار توضیحاتی دادهایم و بیان نمودیم که چرا این جملات کارکرد خود را ازدستدادهاند و اشاره نمودیم که جمله “ABC : Always be closing” زمانی پا به ادبیات فروش گذاشت که در فیلم (1992) Glengarry Glen Ross از آن استفاده شد. صحنهای از این فیلم را اینجا بینید بعد از انتشار این فیلم بود که این جمله بر درودیوار کلاسها و دورههای آموزشی فروش دیده میشد. در این فیلم Alec Baldwin نقش فروشندهای با قدرت سخنوری بالا، با همدلی پایین و البته پولدوست را ایفا مینماید و اوست که این عبارت را در این فیلم به کار میبرد. وی از طریق ایجاد ترس، اضطراب و کلمات رکیک، تنها به فکر افزایش فروش است. آیا این موارد از نشانههای یکفروشنده حرفهای است ؟ چیزی که دیده میشود که این است که یک فروشنده بعد از تهدید و ترور شخصیت سایر فروشندگان(البته هیچ فروشنده مؤنثی نیز در صحنه وجود ندارد، انگار که تمام فروشندگان حرفهای فقط مرد هستند!) شروع به ارائه عبارت "ABC": Always Be Closing. مینماید و صرفنظر از آنکه فروشنده باید چیزی که مشتری بدان نیاز دارد به وی بفروشد، وظیفه فروشنده را آوردن پول به شرکت میداند. همانطور که بارها گفتهام این نوع فروش برای دهه 80 میلادی (در اروپا و آمریکا) و دهه 70 شمسی (در ایران) است. امروزه مشتری کاملا هوشمندانه و با اطلاعات بیشتر تصمیم میگیرد. فروشنده حرفهای باید عنوان بهتری برای تلاش خود انتخاب نماید : حتما فروشنده حرفهای با عبارت ABH : Always Be Helping ( همراه کمکرسان باش) به مقصود خود خواهد رسید. اما Always Be Helping چیست ؟ بلیک بیان مینمود که فروشنده نباید فرایند فروختن به مشتری را به همین راحتی رها کند. این همان چیزی است که فروشنده امروزی بدان نیاز دارد : پیگیری . اما با یک تفاوت. نباید پیگیری به اصرار تبدیل شود. از سوی دیگر نباید این پیگیری بدون توجه به نیاز مشتری صورت پذیرد. حتی شنیدهام که فردی در جلسه مشاوره به فروشندگان سازمانی گفته است: به مشتری رحیم نکنید، آنقدر پیگیری کنید تا تسلیم شود !! رویکرد " تلاش تا تسلیم شدن مشتری"، انسان را به فکر جنگ گلادیاتورها میاندازد و نه فروش. همین رویکرد در فروش B2B طرفدار بیشتری داشته و تاکید بیشتری بر این اشتباه میشود. این درحالیکه فروش باید در نقطه تعادل قدرت بین فروشنده و خریدار اتفاق افتد. با توجه به اطلاعات موجود در فضای مجازی و نظرات افراد متخصصی که در این فضا بهرایگان در اختیار عموم مشتریان وجود دارد، خریداران بسیار هوشمندانه تصمیمگیری خواهند نمود. تصمیمگیری در شرایط فشار و تهدید، حتما مشتری را به ارائه پاسخ "نه" سوق داده و عناصر تأثیرگذار بر فروش موفق را تحت تاثیر منفی قرار میدهد. در این حالت، فروشنده باید چهکاری انجام دهد ؟ آیا واقعا باید به دنبال عبارت Always be closing باشد ؟ البته که هنوز وظیفه فروشنده، فروش است. اما باید هرگونه استراتژی فروش با زور و فشار را کنار بگذارد. مشتری علاقه ندارد که چیزی به او فروخته شود، بلکه تمایل دارد که احساس کند که در حال خرید چیزی است. پس هنگامیکه مشتری در مسیر فروش سازمان قرار میگیرد، فروشنده حرفهای باید به دنبال دریافت راهکار برای مشکلات پیچیده مشتری خویش باشد. این همان عبارت ABH : Always Be Helping ( همراه کمکرسان باش) است. وظایف فروشنده در رویکرد ABH ؟ فروشنده با سه استراتژی در این رویکرد مواجه است. 1- مشکل مشتری توسط فروشنده تشخیص دادهشده و به دنبال راهکاری برای آن باشد. اگر مشکل مشتری کاملا غیر مرتبط با خدمات و کالای موجود شماست، پس مشتری نیازی به آن ندارد. پس فروش را کنار بگذارید. مشتری نیز علاقهای به صحبت با شما ندارد و شما نیز فرصت مکالمه با وی را نخواهید داشت. این همانجاست که تلفن قطع میشود، ایمیل پاسخ داده نمیشود، حتی اجازه ملاقات حضوری به شما داده نمیشود. اما، چرا ؟ زیرا حتما فروشنده قادر نیست به هر فردی کمک نماید، و البته نباید این هدف نیز وجود داشته باشد. سرمایهگذاری زمانی و مالی روی هر فردی که به نظر میرسد شاید محصول یا خدمت ما را بخواهد، فقط ولخرجی است و نه سرمایهگذاری. انتخاب درست، سرمایهگذاری است. 2- فروشنده باید فهم درستی از مراحل تصمیم سازی مشتری، داشته باشد. نحوه سوال پرسیدن و پاسخ به سوالات مشتری ، همه و همه بستگی به این دارد که فروشنده بهدرستی فرایند تصمیم سازی مشتری را درک و بداند که مشتری در کدام مرحله است. مرحله آگاهی : در این مرحله مشتری بالقوه میداند که مشکلی دارد و شما میخواهید برای مشکلش، راهحلی بیابید. اما وی بلافاصله به اولین راهحل پاسخ مثبت نمیدهد و یا حداقل به شروع به جستجو برای یافتن سایر فروشندگان خواهد نمود. معمولا فروشندگان در مرحله آگاهی، وارد بازی نمیشوند و بازی در اختیار و کنترل بخش بازاریابی و بازاریابان است. تغذیه روحی مشتریان بالقوه بر عهده رفتارهای بازاریابی و برندینگ سازمان خواهد بود. مرحله جلبتوجه : مشتری بالقوه، آگاه است که مشکلی دارد، او معتقد است که باید زمان و تلاش بیشتری را برای دستیابی به راهحل مناسب، اختصاص دهد. در این حالت مشتری بالقوه شروع به تحلیل وضعیت کرده و به راهحلهای ارائهشده فکر میکند، اما هنوز نشانهای از تعهد به خرید سطح مشخصی از یک کالا یا خدمت در وی دیده نمیشود. در این مرحله فقط جلبتوجه اتفاق افتاده است. مرحله تصمیم : مشتری بالقوه، واقعا در خصوص مشکل خود کندوکاو کرده و راهکارهای بالقوه را نیز تعریف نموده است. ممکن است که فروشنده خاصی مدنظرش نباشد، اما اگر شرکت فروشنده، بهاندازه کافی بزرگ باشد و یا به انداز کافی در حوزه بازاریابی درست عمل کند، حتما وارد لیست فروشندگان مدنظر مشتری خواهد شد. اینجاست که (بودجه، اختیار، نیاز و زمانبندی) مشتری بسیار حائز اهمیت خواهد بود. 3- مراحل خرید را برای مشتری، ساده نمایید. Always Be Helping همان آزاد گذاردن مشتری در فرایند خرید است. بهقولمعروف فرمان خودروی خرید را به دست مشتری میدهی و خود نظارهگر میشوی. فرایند فروش باید بسیار حرفهای چیدمان شده باشد تا تعادلی مناسب بین خواسته مشتری بالقوه و سیستم کنترلی و هدایتگر موجود درفروش، برقرار گردد. توصیه : با مشتریان بالقوهای که بهدرستی انتخاب نمودهاید، وارد گفتگو شوید تا بفهمید که در کدام مرحله تصمیم است و بعد با ارائه صحیح محصول، وی را به مرحله خرید برسانید. توجه داشته باشید که برای بسیاری از افراد، فرایند خرید از خود خرید مهمتر است. مشتری بالقوه علاقه دارد که شنیده شوید و مورداحترام واقع گردد، پس حتما فشار از سوی فروشنده بر مشتری، به فروش نخواهد انجامید. حتما مراحل فروش خود با کمک یک کارشناس متخصص در حوزه مهندسی فروش، بازنگری نمایید. در پایان میتوانم به این نکته اشاره نمایم که Always Be Helping باعث ایجاد حس اعتبار و اعتماد در مشتری، پیش از اتمام فرایند فروش خواهد شد. منیع : عبارت Always Be Closing (به مشتری نزدیک شدن) فوت کرد تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.-
- always be closing
- فروشنده
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :